بیش از دو هفته است که در هیاهوی حوادث اخیر قلم را بر زمین گذاشتهام و صبورانه منتظر ماندهام تا گرد و غبارِ این روزهای پرآشوب اندکی فرو نشیند. اما امروز، در برابر صحنهای تلخ نمیتوانم خاموش بمانم: حملات ناجوانمردانهی برخی از مشاوران شاهزاده رضا پهلوی به شخصیتهایی که میهنپرستیشان بر همگان آشکار است، وجدانم را به اعتراض وامی دارد. این مردان و زنان، بیش از ۴۶ سال در راه ایران ایستادهاند و بر خلاف کسانی که در آخرین لحظات عمر رژیم سفاک اسلامی، می خواهند وانمود کنند به جنبش آزادیخواهی مردم ایران پیوسته اند،هیچکس نمیتواند در صداقت و وطنپرستی آنان ذرهای تردید روا دارد.
با این حال، این روزها شاهدیم که آنان را به یهودستیزی متهم میکنند، اتهامی سنگین و بیپایه که تنها برای جلب رضایت اربابان و خوشخدمتی به قدرتهای بیگانه به کار گرفته میشود. چنین رفتارهایی نه فقط به ساحت افراد شریف توهین است، بلکه زخمی بر پیکر اپوزیسیون و امید مردم ایران مینشاند.
اینک سکوت جایز نیست؛ چرا که تاریخ قضاوت خواهد کرد چه کسانی برای ایران سخن گفتند و چه کسانی برای خوشرقصی در برابر بیگانگان، بر چهرهی وطن پرستان داغ تهمت نهادند.
فریادی در میان هیاهوی فرصت طلبان:
در روزهایی که هنوز بوی خون و آوار از خاک وطن برمیخیزد، به جای همدلی و همبستگی، شماری از مدعیان سیاستورزی، شمشیر زبان برکشیدهاند و به تخریب دیگران مشغولاند. اتهاماتی سنگین و بیپایه چون «یهودستیزی» همچون تیرهای زهرآگین بر دل آنانی نشسته که تمام عمر خود را صرف دفاع از آزادی، عدالت و کرامت انسانی کردهاند. این برچسب نه تنها بیاساس است، بلکه تلاشی است برای خاموش کردن صدای وطندوستی در هنگامهای که ایران بیش از هر زمان دیگر به فریاد فرزندانش نیاز دارد.
اتهام یهودستیزی علیه کسانی که به احترام به ادیان و ملتها شناخته میشوند، چیزی جز شانتاژ سیاسی نیست. این مغالطه خطرناک میخواهد مخالفت با حملات خارجی علیه ایران عزیز را با نفرتپراکنی قومی و دینی یکی جلوه دهد. حال آنکه حقیقت درست برعکس است: مخالفت با بمباران خاک مادری، مخالفت با تجزیه ایران و مخالفت با تبدیل وطن به میدان شطرنج قدرتهای بیگانه، عین وطن پرستی است، نه خصومت با یک ملت یا دین.
اتهامی که بوی وطنفروشی میدهد:
در دفترچهای با عنوان «اضطرار» که از سوی برخی نزدیکان شاهزاده رضا پهلوی منتشر شد، یکی از اولویتهای ۱۸۰ــ۱۰۰ روز نخست به رسمیت شناختن کشور اسرائیل اعلام شده است. نفسِ شناسایی یک کشور در حقوق بینالملل امر بدیهی است و هیچ ایرانی وطندوستی نمیتواند با آن مخالفت داشته باشد. اما پرسش اصلی آنجاست که آیا این قول" شناسایی به معنای" چراغ سبز به تجاوز نظامی بر خاک ایران است؟ آیا به رسمیت شناختن یک کشور مجوزی برای همصدایی با ارتش بیگانه در بمباران شهرهای ماست؟
مشکل، شناسایی نیست؛ مشکل آنجاست که در بحبوحه جنگ ۱۲ روزه، برخی" سیاستورزان " عملاً در کنار دولت نژادپرست و جنگطلب نتانیاهو ایستادند. کسانی که نه تنها از تجاوز هوایی اسرائیل به ایران دفاع کردند، بلکه امروز نیز بیصبرانه در انتظار حمله بعدیاند. این دیگر نامش وطندوستی نیست, وطنفروشی است.
طرح بلندمدت اسرائیل: ایرانِ تکهتکه
برای فهم عمق ماجرا باید یک گام به عقب برگشت و به برنامههای درازمدت اسرائیل نگریست. سیاستگذاران تلآویو از دههها پیش در پی آن بودهاند که ایران قدرتمند و یکپارچه، به کشوری ضعیف و تجزیهشده بدل شود. چرا؟ زیرا ایران، بهرغم همه ضعفهای نظام حاکم، تنها کشور منطقه است که با جمعیت عظیم، موقعیت ژئوپولتیک بیبدیل و تمدنی کهن، میتواند در برابر هژمونی "اسرائیل بزرگ و تاریخی"که دولت نتانیاهو در سر می پروراند، در خاورمیانه بایستد.
امروز نیز شواهد روشنی از این نقشه دیده میشود. فعالیتهای اسرائیل در بلوچستان، کردستان و آذربایجان آشکار است. نفوذ اطلاعاتی، حمایت رسانهای و تشویق به تحرکات تجزیهطلبانه، بخشی از پازلی است که هدف نهاییاش چیزی جز فروپاشی تمامیت ارضی ایران نیست. اسرائیل میخواهد ایران را به مجموعهای از دولتهای ضعیف قومی بدل کند،همانگونه که با عراق و سوریه انجام داده و همین خواب را هم برای دیگر کشورهای بزرگ منطقه در سر دارد،دولتهایی که نه توان دفاع از خود دارند و نه میتوانند در برابر خواست هژمونی اسرائیل به عنوان قدرت منطقهای بایستند.
اورشلیم پست و سناریوی تجزیه:
نگاهی به سرمقالههای اخیر اورشلیم پست کافی است تا به عمق این سیاست پی ببریم. این روزنامه بهصراحت از ضرورت تشویق دولت ترامپ برای اعطای «خودمختاری» به بلوچها و کردها سخن گفته است. هدف آن است که جبههای زمینی علیه ایران گشوده شود؛ جبههای که نیازی به حضور مستقیم سربازان آمریکایی نداشته باشد و بار اصلی جنگ را گروههای محلی«ایرانیان بر علیه ایرانیان» بر دوش بکشند. سپس با تکمیل این فشار زمینی از طریق حملات هوایی آمریکا و اسرائیل، رژیم اسلامی ساقط شود.
اما آیا سقوط رژیم نکبت اسلامی در این سناریو با دخالت خارجی به معنای آزادی و دموکراسی برایایران خواهد بود؟ هر وطن پرست آگاهی میداند پاسخ منفی است. این طرح، بیش از آنکه راهی برای رهایی باشد، نسخهای برای نابودی ایران است. اگر استانهای مرزی دست به تشکیل دولتهای خودمختار بزنند، کشور وارد گردابی از جنگ داخلی و خونریزی میشود؛ جنگی که نه تنها دولت مرکزی را از پا درمیآورد بلکه آینده ایران را تا نسلها به تباهی میکشاند.
وطن پرستی یعنی نه به تجزیه، نه به دخالت خارجی:
وظیفه هر نیروی سیاسی وطنپرست در این شرایط بحرانی روشن است: دفاع بیقید و شرط از تمامیت ارضی ایران. اگر امروز کسی به بهانه دشمنی با رژیم اسلامی، دست بیگانه را برای تجزیه ایران باز کند، فردا نه جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند و نه ایرانی که بتوان در آن دموکراسی ساخت.
سرمایه اصلی برای زیر کشیدن رژیم منحوس اسلامی وساختن آینده ایران مردماند، نه بمبهای آمریکایی و اسرائیلی. هرگونه دخالت خارجی، حتی اگر در کوتاهمدت به تضعیف رژیم بیانجامد، در بلندمدت یا به استقلال ایران ضربه خواهد زد یا به پیدایش دولتی دستنشانده میانجامد. در سیاست، درست مانند اقتصاد، هیچ هزینهای بیبهره نمیماند؛ هرچه بیگانه خرج کند، روزی با سود آن را از ما مطالبه خواهد کرد.
مغالطه یهودستیزی: ابزار خاموش کردن وطنپرستان:
بازگردیم به همان اتهام آغازین. امروز کسانی که خواهان دفاع از استقلال ایراناند، با برچسب «یهودستیزی» به حاشیه رانده میشوند. این تاکتیک، هم ناجوانمردانه است و هم خطرناک. مخالفت با حمله خارجی علیه ایران هیچ نسبتی با نفرتپراکنی قومی یا دینی ندارد. همانطور که میتوان هم به حقوق یهودیان در ایران و جهان احترام گذاشت و هم در برابر دولت نتانیاهو که به خاک ما حمله میکند ایستاد.
اتهام یهودستیزی علیه نیروهای ملی در واقع تلاشی است برای مشروعیتبخشی به حمله خارجی. اگر هر مخالفتی با تجاوز نظامی را بتوان با چنین برچسبی خاموش کرد، راه برای وطنفروشی هموار میشود.
مسئولیت تاریخی اپوزیسیون:
اپوزیسیون ایرانی، چه در داخل و چه در تبعید، در برابر تاریخ مسئول است. ما حق نداریم به بهانه کینه از رژیم منفور اسلامی، با کسانی همصدا شویم که نقشه تجزیه ایران را در سر دارند. اگر اپوزیسیون به جای اتکا به مردم، چشم به حملات خارجی بدوزد، نه تنها از دل آن «آزادی و دمکراسی» بیرون نخواهد آمد، بلکه مرزهای ایران به آتش کشیده خواهد شد.
نمونههای تاریخی در برابر ماست. از افغانستان تا لیبی، هرجا دخالت خارجی با شعار آزادی و دموکراسی همراه شد، در عمل چیزی جز ویرانی، جنگ داخلی و دولتی دستنشانده به بار نیاورد. چرا باید اجازه دهیم همین سرنوشت شوم برای ایران تکرار شود؟
:وطن را نمیتوان فروخت
ایران خانه ماست. خانه را با اتهامهای ساختگی، با بازیهای سیاسی، با وعدههای خارجی نمیتوان حفظ کرد. ایران را تنها با تکیه بر مردم ایران میتوان نجات داد.
مخالفت با بمباران خاک مادری، مخالفت با تجزیه وطن، مخالفت با تبدیل سرزمین به میدان تاختوتاز بیگانگان، نه یهودستیزی است، نه تعصب کور. این والاترین شکل وطن پرستی است, پاسداری از شرف ملی در لحظهای که میخواهند آن را به حراج بگذارند.
هیچ ایرانی آزادهای حاضر نیست میان عشق به وطن و احترام به ادیان و ملتها انتخابی تحمیلی انجام دهد. ما میتوانیم همزمان هم به حقوق یهودیان احترام بگذاریم و هم در برابر نظامیان نتانیاهو که خاک ما را میکوبد بایستیم.
امروز بیش از هر زمان دیگر باید فریاد زد:
مخالفت با حمله خارجی علیه ایران، مخالفت با تجزیه ایران، مخالفت با ویرانی ایران، نه یهودستیزی است و نه دشمنی با هیچ ملتی؛ این عین وطنپرستی است و تنها راه پاسداری از شرف و استقلال ملی ماست.
#ایران #وطن #تمامیت_ارضی #نه_به_جنگ #نه_به_تجزیه #وطندوستی #استقلال #ایران_آزاد #ایران_واحد #آزادی #اپوزیسیون #جنگ_نیابتی #اتهام_بیاساس #یهودستیزی #نه_به_اتهام #وطن_فروشی #ایران_را_نمیفروشیم #ملت_ایران #مردم_ایران
#Iran #StopWar #IranUnity #NoToWar #NoToPartition #IranIndependence #IranFreedom #IranianNation #HandsOffIran #SaveIran #Geopolitics
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
Mike Nader
Mike Nader
بهرام فرخى كجا بودند وقتى ج اسلامى زمينه جنگ را مى ساخت و ثروت كشور را خرج تاسيس شبه نظامى هاى حماس و حزب الله و حوصى ها مى كرد ؟ اقاى بهرام فرخى كجا بودند وقتى ج اسلامى ٤٦ سال مرگ بر اسراييل مى گفت و اسراييل بايد محو شود ؟ اقاى بهرام فرخى در اين مقاله ٤٦ اعلام جنگ با اسراييل و موشك پرانى به اسراييل را نمى ديدند ؟ اقاى فرخى اينقدر كم دان هستند كه علت جنگ و خصومت ج ا سلام با اسراييل نتيجه كشاندن جنگ به داخل ايران خواهد بود ؟ اقاى فرخى بعداز جنگ ١٢ روزه يك دفعه ايران دوست و ميهن دوست مى شوند و افرادى كه علت جنگ را تحليل مى كنند و. اين رژيم را جنگ افروز و كشاندن جنگ را به داخل كشور را مقصر اين رژيم ميدانند ؟ بهرام فرخى تمام اين علت ها و ويژيگى هاى اين ر ژيم را در جنگ افروزى عليه اسراييل را و به فلاكت كشاندن كشور و مردم به خاطر همسوي با اين رژيم حذف و ناديده گرفته اند و تنها در حاشيه به عده اى هم انگ ضديت ميهن پرستى و موافقت با حمله اسراييل به كشور بدانند ؟.. اين نوع تحليل ساخته و پخته نويسندگان و تحليل گران همين رژيم و بر امده از انهاست ؟
Mohammad Barzanjahمن نمی…
Mohammad Barzanjah
من نمیدانم در کجای دنیا خودمختاری یا فدرالیسم به معنی تجزیه کشور است؟ اگر هر گروهی از مردم بخواهند جدا شوند تقاضای استقلال میکنند و خود را استقلال طلب میدانند. خودمختاری و فدرالیسم در چارچوب یک کشور تعریف میشود. این دقیقا همان روش جمهوری اسلامی برای تخریب و تهمت به مخالفین و عدم پاسخگویی به خواست های بخشی از جامعه است.
روزی که ایران به صدها تکه پاره خاصم همدیگر تجزیه شد.
5- خلاف کژبرداشتهای شما باید عرض کنم که هیچ کشوری در فکر تجزیه ایران نیست. اگر قرار بود ایران تجزیه بشود در همان دورانی که انگلیس و روس بر سر هندوستان با یکدیگر رقابت داشتند و هر دو نیز امکان صد در صد و بدون امّا و اگر، مطمئن باشید که به چنین کاری اقدام میکردند. درست عین پاره کردن افغانستان از ایران. عین پاره کردن بحرین از ایران.
امّا در پسزمینه سیاستهای انگلیس و روسیه، حکمتی نهفته است که ما ایرانیها با تمام نبوغ و هوش و زرنگیهایی که داریم، به ژرفایش پی نخواهیم برد. من، سی سال پیش مقاله ای با عنوان: «روزی که ایران، تجزیه شد» نوشتم و منتشر کردم. اتّفاقا حرفهایی را زدم که هنوز به روز هستند و ردخور ندارند. ایران شما و آنهایی که مثل شما فکر میکنند، چهل و پنج سال پیش در فاجعه 1357، به طور کامل تجزیه شد و به صدها تکه پاره خاصم و جنگنجو علیه یکدیگر به پا خاستند؛ طوری که از قِبَل همان تجزیه شدن، حکومت الهی فقها توانست تا امروز بر ایران حاکم اقتلویی بماند و تا زمانی که تکه های تجزیه شده به این مسئله پی نبرند که چگونه می توان ایرانی بود و ایرانی زیست و ایرانی مُرد، حکومت فقاهتی با کشتار و هر نوع جنایتی که تصوّرش را بکنید و نکنید، سعی خواهد کرد که دوام آورد. ایران شما، تجزیه شده است در صدها گروه و حزب و سازمان و تشکیلات و فرقه و غیره و ذالک که تکلیف خود میدانند زرّادخانه های خود را شبانه روز علیه یکدیگر به کار اندازند و مدام شعار دهند: «وطنم! ای وطنم!». هر وقت شعارندگانی که در چهل و پنج سال پیش، تجزیه شدند، یاد گرفتند که «ایران را در حقیقت تاریخی و فرهنگی اش با مردمانی گوناگون و مالک اصلی ایران» بپذیرند و به رسمیّت بشناسند و احترام بگزارند، همان فردایش، «ایران یکپارچه» پدیدار خواهد شد و حکومت خبیثان الهی ناپدید.
بیشتر از این نمیخواهم صحبتی بکنم. اشاره ای کافیست.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
روزی که ایران به صدها تکه پاره خاصم همدیگر تجزیه شد.
شما دروود بر آقای فرّخی گرامی،
اندکی صحبتهای دم دست.
1- خیلی سر بسته و کلّی مینویسید و صحبت از عده ای میکنید که معلوم نیست هویّت آنها چیست و کیستند؟
2- اسرائیل، نه ایران را بمباران کرده است نه مردم را قتل عام. اسرائیل علیه کسانی اقدام کرده است که چهل و پنج سال آزگار است، شبانه روز پرچم کشورش را آتش زده اند و زیر پا انداخته و لگد کوب کرده اند و هر چه مستراب در سراسر دنیا وجود دارد فقط بر سر قوم یهود خالی میکنند و هنوز دست بردار نیستند.
اگر کسی فقط یک سال، نمیگویم چهل و پنج سال، فقط یکسال آزگار از صبح تا شب در مقابل خانه شما و هر کوی و برزن با تحکم و غیظ آشکار بگوید که من شما را تکیه پاره خواهم کرد، واکنش شما چیست آقای فرّخی؟.
3- مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی و شبکه های اجتماعی، خیلی چیزها را مینویسند و خیلی حرفها را میزنند و نمایش میدهند، عقل و شعور و میزان فهم فردی و انتقادی «بیننده و خواننده» است که معیار و میزان محسوب میشود؛ نه آنچه که گفته و نوشته و روایت و تبلیغ و ترویج میشود. یه نگاه ساده به شبکه اجتماعی «یوتوب» به قسمت حوادث و تصادفات بیندازید. کلیپهایی را میبینی که صحنه ای تصادف را نشون میدن. صحنه هایی که چند تا زن و دختر، به گوشه ای پرت شده اند و شورت و کورست و لباسهایشان و حتّا نوار بهداشتیهایشان به گوشه و کنار پخش شده و یک هیکل برهنه و سکسی در گوشه ای افتاده است. عقل سلیم آدم میپرسد که تا کنون در کدام تصادف، شورت و کرست و نوار بهداشتی از تن خانمها و دختران در آمده و به اطراف پریده و هیکل لخت و سکسی آنها به کنار خیابان افتاده است؟. مسئله ساده است. طرف، تله گذاشته که شما کلیک کنید و حریف دغلباز، پول پارو کند.
4- کسی که تاریخ و فرهنگ ایران را عمیق بشناسد و همچنین تاریخ قوم یهود و دین ابراهیم را و همینطور مناسبات تاریخی و فرهنگی مردم ایران را با قوم یهود از دوران قبل از شکلگیری سلسله هخامنشیان، با اسرائیل و قوم یهود، خصومتی نخواهد داشت. انتقاد از سیاستهای اجرایی زمامداران کشور اسرائیل بحث ثانویست. حتّا اگر یهودها به فرض محال از ایرانیان دل خوشی نداشته باشند، اینقدر احمق نیستند که بیایند بزرگترین وزنه غیر اسلامی را در خاورمیانه که به نفع تعادل خود اسرائیل است، از بین ببرند و تنهای تنهای در میان مسلمانان شب تا صبح مثل بید بلرزند. شما قبل از اینکه بخواهید حکمهای آنچنانی در باره قوم یهود و سیاستهای کشور اسرائیل صادر کنید، نیک است عمیق در باره «دین یهود و کشور اسرائیل و نقش یهودیان در کلّ سیاستهای اقتصادی و کشوری ممالک دنیا»، تفحصّ ریشه ای و عمیق کنید.
(.... ادامه)