اینروزها بطور مرتب از همه طرف بر شیپور ملی گرایی دمیده میشود، گفتم تا دیر نشده من هم فقط در قد و قامت یک شهروند معمولی نظر خودم را داده باشم. ملیگرایی از نظر من یعنی ساختن جامعهای آزاد، برابر، متنوع و پایدار است، جایی که ایرانی بودن، نه ابزار تبعیض، بلکه پیوندی برای همبستگی و امید به آینده باشد.
در درک و تصوری که من از ملی گرایی دارم ایرانیت یک امر ذاتی نیست، بلکه یک پیمان اجتماعی است؛ پیمانی میان مردمان گوناگونی که با هم بر سرنوشت مشترک خود در این سرزمین سهیماند.
ایرانی بودن شهروند بودن است یعنی همهی مردمان این سرزمین ــ فارغ از قومیت، زبان، دین، جنسیت و سبک زندگی ــ بهطور برابر عضو ملت ایران هستند.
در ملی گرایی ایران خانهی مشترک همه ایرانیان است و ضمن اینکه پاسداشت میراث تاریخ و فرهنگ ایران در شناخت جایگاه کنونی مان حائز اهمیت است ولی شایسته است که بجای انجماد در گذشته در فکر آینده ای آزاد و انسانی مبتنی بر دموکراسی، سکولاریسم و حقوق بشر بود.
ملی گرایی یعنی مقدم دانستن خیر عمومی بر منافع فردی هم است بدان معنا که توسعهی پایدار، حفاظت از منابع طبیعی، آموزش، سلامت و عدالت اجتماعی پایههای بنیادی ملیگرایی باشند.
ملی گرایی یعنی حفظ استقلال سرزمینی همراه با تعامل سازنده با سایر ملل هم هست و به معنای جدایی از جهان نیست؛ بلکه عزت ملی را در همکاری، دیپلماسی و دوستی با دیگر ملتها میجوید.
در ملی گرایی تنوع یک سرمایه است و ایرانیت به معنای حذف تفاوتها نیست، بلکه به رسمیت شناختن و ارزشگذاری بر گوناگونی فرهنگی، زبانی و عقیدتی است.
در ملی گرایی مورد نظر من ما این کشور را از گذشتگان به ارث نبردهایم؛ ما آن را از نسلهای آینده به امانت گرفتهایم و خرد حکم میکند که هر تصمیم سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطی با در نظر گرفتن تأثیر بر نسلهای بعدی سنجیده شود .
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
خیلی ساده است
خیلی ساده است
معنی ملی گرایی یعنی باور به تمامیت ارضی و نه اصطلاحات من درآوردی مثل «یک پارچگی سرزمینی». شاهزاده یک بار پای آن بیانیه را امضا کرد و ما هم حمایت کردیم اما با توجه به شرایطی که پیش آمد صلاح ندید دیگر آن صطلاح را بکار بگیرد و ماهم دنبال دعوا نیستیم. نویسنده میداند که سر این قضیه «یکپارچگی سرزمینی» کلی مشکل بوجود آمد و بنظر میرسد با قصد و غرض و راه انداختن دعوا این اصطلاح را در این مقال بکار گرفته است. خب.. به مقصودش رسید و من دعوا را شروع کردم.
ملی گرایی یعنی باور داشتن به تمامیت ارضی و شرایطی که زمان شاه داشتیم چه نظام پادشاهی باشد و چه جمهوری. ملی گرایی زمان شاه همه مردمان این کشور که شناسنامه ایرانی داشتند حقوق برابر داشتند و برای استخدام در ارتش یا ادارات دولتی و بخش خصوصی شرط باور به تمامیت ارضی یا باور به نظام پادشاهی یا چیزهایی شبیه این اصلا نمی آمد چرا که اصلا چنین برداشتی وجود نداشت که یک ایرانی به این اصول معتقد نباشد. همانقدر این امر مسجل بود که خوردن صبحانه و نهار و شام نیازی نبود برای کسی شرط کنند که تو قول بده که صبحانه و نهار و شام میخوری. در عین حال که زمان شاه همه فرهنگ ها و ادیان مورد احترام بودند و در توسعه آنها کوشیده میشد. امروز البته تغییراتی بوجود می آید مثل آموزش به یا بدون به ... زبان مادری که هیچ ربطی بازهم به تمامیت ارضی و ملی گرایی ندارد. کسی که عقیده دارد نباید به زبانی غیر از زبان فارسی در مدارس آموزش داده شود همانقدر ملی گرا و معتقد به تمامیت ارضی است که کسی که عقیده دارد باید به زبان محلی در مدارس و دانشگاه ها آموزش داده شود. ملی گرایی هیچ پیمان اجتماعی مدونی نیست بلکه یک حس همگرایی و تعلق نانوشته بین ایرانیان است. پس از انقلاب بود که کم کم با توجه به مواضع برخی گروههای قومی و نیز نیروهای چپ این بخش از سیاست ما دچار حرف و حدیث شد.