به چه بها و هزینه ای؟
می گویند در شرایط امروز برای سرنگونی جمهوری اسلامی در ایران، نیاز به همکاری داریم
می گوییم بسیار خوب و عالی
و به قول جاهل ها و عوام، بر منکرش لعنت باد
بعد که کمی جلوتر می روند، می گویند حکومت غیر متمرکز
می گوییم این موضوع، موضوعی نیست که بشود از حالا که نه بدار هستید و نه بار، در موردش صحبت کنید و به هر کس و ناکسی که ساز جداطلبی می زنند، از شکل فدرالیسم در حکومت آینده صحبت می کنند و
ملت یکپارچه ایران را ملت ها تعریف می کنند، امتیاز از کیسه خلیفه ببخشید
می گویند ما نیاز به همکاری با این اقوام داریم
می گوییم بسیار عملی ارجمند و راهگشا است
اما مگر می شود با کسانی که بدون هیچ نظر خواهی از قوم خود، خودشان را ملتی جدا از ملت یکپارچه ایران تعریف کردند و می کنند، همکاری کرد؟
مگر جای جای ایرانزمین ملک مشاء تک تک شهروندان ایرانی نیست؟
اگر هست که حتمن هم هست، پس آن تجزیه طلب غلط می کند که بدون نظر خواهی و مشارکت ملت ایران، برکه ای از خاک ایران را جدا می کند و نام ملت بر آن می نهد
و به باور من هرکس هم، آگاهانه و یا ناآگاهانه با این افراد تجزیه طلب همکاری کنند، غلط می کنند.
می گویند آنها به چهارچوب ارضی ایران باور دارند و می خواهند در چهارچوب ارضی ایران فعالیت کنند و حکومت محلی شان را تشکیل دهند.
می گوییم عجب!
یا می گوییم مگر تجزیه طلبی شاخ و دُم دارد؟
تجزیه طلبی آغازش با همین ملت سازی های موهوم در چهارچوب کشور یکپارچه ایران زمزمه می شود
بعد می رسد به حکومت محلی که نوعش فدرال است
خب مگر این تجزیه نیست؟
می گویند نه
چون فدرالیسم شکل تجزیه نیست و بعد آمریکا را مثال می آورند که ایالت ها بعد از یک جنگ طولانی تحت حکومت فدرال با هم متحد شدند
می گوییم عجب در عجب!
آخر نوع حکومت فدرال آمریکا و من اضافه می کنم نوع حکومت فدرال آلمان چه ربطی به ایران یکپارچه دارد که از آغاز تاریخ همیشه یکپارچه بوده است و بعد تحت نام یک کشور
یک ملت
با یک پرچم در جغرافیای جهان ثبت شده است
می گوییم، حکومت محلی در شکل فدرال در ایران، معنی اش این می شود که بیاییم اول، کشور ایران را با ملت های خودخوانده موهوم، تکه و پاره کنیم و بعد این تکه و پاره ها را تحت عنوان حکومت فدرال با هم متحد کنیم
می پرسیم مگر دیوانه ایم؟
یا می گوییم مگر دیوانه اید؟
می گویند ما نیاز به این همکاری با آنها راداریم
می گوییم بر منکرش لعنت
اما ادامه می دهیم که ما و تاکید می کنم ما ایرانی های راستین هیچگاه و در هیچ شرایطی حاضر نمی شویم که به ازای تکه و پاره شدن کشور ایران با این افراد تجزیه طلب همکاری کنیم
بسیار روشن است این عدم همکاری
چون ما مبارزه می کنیم که جمهوری اسلامی اشغالگر را سرنگون کنیم وایرانیان و کشور ایران را از اشغال آنها رها کنیم
ولی در کنار این مبارزه ی مرگ و زندگی، در هیچ شرایطی حاضر نیستیم و حاضر نمی شویم که به ازای تکه و پاره کردن کشور ایران با آنها همکاری کنیم
حتا اگر سرنگونی جمهوری اسلامی بدون این همکاری بیشتر طول بکشد
چون حفظ ایران با این جغرافیا برای ما ایرانیان راستین به هر قیمت بسیار مهم و خط قرمز ما است
همین
احمد پناهنده
بیست و دوم ماه جولای سال دو هزار و بیست و دو
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
کدام آنها؟
کدام آنها؟
ما نیاز به همکاری با «آنها» داریم؟ آنها کدامند؟ عده ای خان زاده که گروهی اسلحه به دست دارند و در کارنامه خود و پدرشان بجز ظلم به رعیت نبوده و فردا هم تفرعن اشرافی شان با فرهنگ سالار پذیری جوامع بهم گره خورده و برای آیندگان ساکنان آن بخش های کشور خانواده های فئودال جدید شکل میگیرد. ما ایرانیان نیاز به «آنها» نداریم.
تنها «آنها»یی که ما به «همکاری» با آنها نیاز داریم خودمان هستیم. ما همان آنها هستیم و آنها همان ما. این مجموعه ایرانی مردم ایران را تشکیل میدهند. البته منظور کسانی که فدرالیسم را تبلیغ می کنند از « آنها» همان سرکردگان خان ها و خان زاده ها هستند چون افرادی مسلح زیر دست دارند. در ایران فردا و پس از رفتن این رژیم نکبت و هنگامی که ارتش و دستگاه دولت ایران را ماآنها تشکیل دادند، یعنی ایرانیان، دیگر کسی برای این سرکرده های مسلح و خانزاده ها تره هم خرد نخواهد کرد. باید مثل بقیه مردمان بروند کار و کاسبی کنند. در فردای ایران شغل آقایی دیگر نداریم. تنها یک شغل اشرافی داریم که آن هم پادشاهی است که توسط وزیر دربار و زیر نظر نخست وزیر برگزیده پارلمان وظایف پادشاه را برایش برنامه ریزی می کند. پادشاهی که پذیرش استوارنامه سفرا و افتتاح کارخانه جات و سدها د پیشرفت های کشور نه مراسمی اشرافی و خوشگذارانی برای از ما بهتران بلکه یک وظیفه اداری پادشاه است و بابت آن از دولت حقوق باید دریافت کند. رضاشاه و محمدرضاشاه بسیار بیش از یک کارگر کار میکردند حدود گاه 14 ساعت در روز بجای 8 ساعت کاری که کارگر انجام میدهد. خان و خانزاده در این کشور هرگز منشاء خیر و برکت برای رعیت نبودند بلکه شاهان پهلوی بودند که به معنای واقعی خیر و برکت و خدمت به این ملت و کشورشان کردند.