تغییرقانون اساسی درمراکش و رسمی شدن زبان آمازیق درکنارزبان عربی
روز اول ژوئن 2011 مردم مراکش به رفراندوم تغییر قانون اساسی رای دادند . از سی و دو میلیون نفر مراکشی 5/19 میلیون نفرواجدشرایط رای دادن هستند که ازاین عده 13 میلیون نفر کارت انتخابات گرفته بودند و 72 در صد از آنان درانتخابات شرکت کردند و 98 درصد از شرکت کنندگان به تغییرات پیشنهادی رای مثبت دادند . پنج حزب کوچک چپ و اسلامی و فعالین جنبش 20 فوریه رفراندوم را تحریم کرده بودند زیرامعتقدند که اختیارات شاه دراین قانون فوق العاده زیاد است آنها می گویند ، شاه باید سلطنت کند نه حکومت .(1)
جنبش دموکراسی خواهی درخاورمیانه که با آغاز سال 2011 عمومیت یافت درهمه کشورها بیکسان پیش نرفت و برخورد رهبران کشورهای عرب با این جنبش نیز گاهی دوراندیشانه وگاهی بی خردانه بوده است این جنبش که بهار عرب نام گرفته همچنان درحال گشودن مرزهای جدید است وازتغییرات سیاسی فراترمی رود وعرصه های فرهنگی واجتماعی را دگرگون می سازد که یکی ازبهترین نمونه های پیشرفت صلح آمیزآن درکشورمراکش است .
درمراکش ازبیستم فوریه 2011 یک خیزش عمومی متاثرازانقلابات تونس ومصرشروع شد که ترکیب شرکت کنندگان آن ازجوانان مبارزاینترنتی گرفته تا چپ افراطی وبخشی از روشنفکران را دربرمی گرفت اما استخوانبندی حرکتی که عنوان «20 فوریه» را برای خودحفظ کرد بربرهای مراکش تشکیل می دادند که خواهان رسمیت یافتن زبان مادری خود یعنی زبان «آمازیق » بودند . حزب متحد آمازیق ها که بصورت مسالمت آمیزمبارزه می کند بهارعرب راغنیمت شمرد ویکی ازخواسته های تاریخی بربرهای مراکش رابه خواست اصلی شرکت کنندگان درجنبش 20 فوریه تبدیل کرد و خواهان تغییر ریشه ای قانون اساسی و رسمی شدن زبان «آمازیق» گردید وپادشاه 48 ساله مراکش ملک محمد ششم که جانشین پدرش ملک حسن دوم شده ودوازده سال است درمراکش حکومت میکند در9 مارس اعلام کرد که صدای مردم مراکش را شنیده است وآماده است قانون اساسی را تغییر دهد .
محمد ششم دریکی ازمصاحبه هایش گفت که خواهان تبدیل مراکش به دموکراسی پارلمانی سلطنتی نظیرانگستان است وی همچنین درمصاحبه با روزنامه واشنگتن پست می گوید که دوازده سال بود من بفکراصلاحات اساسی در مراکش بودم وبهارعرب این فرصت را به من داد تا آرزوی خود را برآورده سازم .
محمد ششم ضمن جواب دادن به خواست مردمش ،مشروعیت خود راتقویت می کند و پایه های حکومتش را نیز مستحکم می سازد .اجداد خانواده سلطنتی مراکش ازقرن سیزدهم درقدرت هستند وازخانواده بنی هاشم ومتصل به خانواده پیغمبراسلام می باشند که ازاین طریق رهبرمذهبی مراکشی ها نیز محسوب می شوند. درضمن مراکش تنها کشورغرب آفریقاست که از قرن هفتم میلادی ساختارحکومت مرکزی داشته است. محمد ششم مقام پادشاهی فرماندهی کل قواو حق نظارت بردولت را حفظ میکند ودرعین حال شخص شاه که درقانون اساسی قبلی مقدس بود وکسی حق انتقاد ازاورانداشت درقانون جدید کلمه مقدس حذف شده وپادشاه انتقاد پذیرشده است نخست وزیرنیز بایدازطرف حزبی که درانتخابات اکثریت را بدست آورده است انتخاب شود وقدرت اجرائی دردست نخست وزیرخواهد بودوحق انحلال پارلمان راخواهد داشت .(2)
تغییرات قانون اساسی علیرغم کاستی هائی که دارد در نوع خود یک گام بلند بسوی دموکراسی است در قانون جدید که در 180 ماده و چهارده فصل تنظیم شده حق زندگی برای همه برسمیت شناخته شده که معنی حقوقی آن اینست که حکم اعدام در مراکش لغو می شود . در باره حقوق شهروندی ، برابری زنان با مردان ، رعایت حقوق بشرو حقوق ملیت ها ، قوانین بین المللی به سنن و قوانین داخلی اولویت دارند یعنی تمام قوانین عام بین المللی بدون عنوان کردن انطباق آنها با قوانین داخلی و دین وسنت قبول هستند.
اما تغییراصلی درقانون اساسی جدید که درنوع خود انقلابی است که زلزله سیاسی درشمال آفریقا ایجاد خواهد کرد به تعریف هویت کشورمراکش وترکیب ملی آن مربوط است . برطبق قانون اساسی جدید کشورمراکش کثیرالملله وچند فرهنگی تعریف می شود که ازعرب ها ، اندلسی ها ، بربر ها ، حسنی های صحرا ، یهودیان ، آفریقائی ها ومدیترانه ای ها تشکیل شده است و زبان آمازیق ( زبان بربرها) همراه با زبان عربی زبان رسمی مراکش می شود . ترجمه عین ماده قانونی که هویت مراکش را تعریف می کند بقرار زیر می باشد:
« مراکش هویت متکثر دارد وازهمزیستی اعضای تشکیل دهنده اش ، عرب اسلامی ،آمازیق، حسنی صحرائی بوجود آمده وبافرهنگ آفریقائی ، اندلسی ،عبری ومدیترانه ای غنی شده است، عربی وآمازیق دوزبان رسمی کشور هستند » (3)
اصلاحات درقانون اساسی درجامعه مراکش ازطرف اکثریت پذیرفته شده و عموم آنراتائید کرده اند ولی بخش مرفه جامعه مخالف آن بوده اند زیرا می ترسند که این اصلاحات نظام سیاسی مراکش را بی ثبات کند ونهایتا به انقراض سلطنت منجرگرددو منطقه ای کردن قدرت سیاسی تمامیت ارضی را بخطر بیاندازد اما رادیکال ها ومخالفان می گویند محمد ششم همه چیز راداده تا هیچ چیزندهد.او همچنان اهرم های اصلی قدرت را در دست خود دارد. او کلید دولت را به نخست وزیر داده ولی شاه کلید را در جیب خود نگهداشته است . (4)
حزب عدالت و پیشرفت که حزب اسلامیون مراکش است ضمن قبول تغییرات قانون اساسی مخالف رسمیت زبان آمازیق است زیرامعتقد است که اگرآمازیق رسمی شود زبان عربی تضعیف می شود . یکی ازصاحبنظران مراکشی درپاریس به صاحب این قلم گفت :« کسانی که به بهانه های دینی ویا ناسیونالیستی با رسمی شدن زبان آمازیق مخالفت می کنند درعمل خودشان فرزندان خود را به مدارس فرانسه زبان می فرستند یعنی به زبان عربی نیزارزش قائل نیستند ».
در پیش نویس اولیه تغییرات قانون اساسی آزادی وجدان قید شده بود اما دریغ که با فشار حزب عدالت و پیشرفت حذف شد .آزادی وجدان اگر قانونی شود راه را به حق تغییر دین برای افراد باز می کند و نداشتن دین را نیزحق طبیعی می داند که از پایه های اصلی مدرنیته است ولی متاسفانه اسلامیون آنرا قبول ندارند.
تاثیرات بیرونی اصلاحات قانون اساسی درهمه کشورهای منطقه که حکومت های متمرکز دارند محسوس خواهد بود و بیش ازهمه درالجزایرتاثیر سیاسی خواهد داشت زیراشش میلیون نفرازمردم الجزایربزبان آمازیق حرف میزنند ویک جنبش ملی بسیارقدرتمند درمیان کابیلی های الجزایروجود داردکه خواهان خودمختاری ورسمی شدن زبانشان هستند ودراین راه قربانیان زیادی داده اند همچنین مراکش والجزایردرمورد صحرای غربی با هم اختلاف دارند و مراکش بابرسمیت شناختن موجودیت ملت صحرای غربی وکثیرالملله اعلام کردن مراکش وایجاد سیستم عدم تمرکز قدرت سیاسی ، دست الجزایر را درصحرای غربی می بندد.دراین قانون اختیارات کامل به مناطق داده می شود و رژیونالیسم به رسمیت شناخته می شود .
کلیه کشورهائی که بعد ازجنگ اول درمنطقه خاورمیانه وازروی مدل دولت - ملت وودروویلسون رئیس جمهورامریکا ساخته شده اند که ایران نیزازجمله آنهاست وهمچنین کشورهای شمال غرب افریقا که بعد از جنگ دوم استقلال پیدا کرده اند همگی اولگوی مشابه یک کشور ، یک زبان ، یک ملت را دارند که با ترکیب ملی وواقعیت تاریخی انها مغایر است واکنون اولین باراست که یکی ازاین دولت- ملت ها کشورخودرا داوطلبانه کثیرالملله اعلام می کند ودوزبان را زبان رسمی می سازد .البته قبل ازآن درعراق وافغانستان این عمل صورت گرفته بود ولی درهردومورد با جنگ وتوسط نیروهای خارجی تحقق یافته بوداما درمراکش بصورت مسالمت آمیزوبا اصلاحاتی که توسط حاکمیت انجام میگیرد کشوروملت بصورت واقعی تعریف می شوند وبا خواست ملت فرمول استعماری سابق بدور انداخته می شود.
باید دید این اصلاحات درعمل تا کجا پیش خواهد رفت وتاثیرات داخلی وخارجی آن چه خواهد شد درهرصورت یک گام اساسی برداشته شده وچون خواست اصلی بربرها که رسمی شدن زبان مادریشان بود برآورده شده است لذا بربرها از جنبش 20 فوریه کنار می روند واین جنبش که تاهفتادهزارنفر راسازماندهی میکرداکنون به عناصر رادیکال محدود شده است عناصری که می گویند محمد ششم به وعده هائی که در نهم مارس داده بود عمل نکرده و بعد از بخون کشیده شدن بهار عرب درلیبی وسوریه وافت نسبی آن درسایرسایرکشورهای عربی ،اهرم های اصلی قدرت را در دست خود نگهداشته ومشروطه پارلمانی نظیرانگستان که وعده اش را داده بود فراموش می شود و پادشاه با قانون جدید همه اختیارات یک دیکتاتورنظیر فرماندهی کل قوا وریاست هیئت وزرا وتائید صلاحیت قضات را برای خود نگه می دارد وازتفکیک واقعی قوا خبری نیست . (5)
بنظر می رسد که حتی اگراصلاحات قانون اساسی فقط به تعریف هویت مراکش محدود می شد بازهم کار بزرگی انجام گرفته است زیراکثیرالملله شناختن مراکش ورسمیت زبان آمازیق بموازات زبان عربی وایجاد سیستم عدم تمرکز قدرت سیاسی دگرگونی های شگرفی بدنبال خواهد داشت بربرهای مراکش درست اززمان استقلال آن کشورازاستعمار فرانسه دردهه پنجاه میلادی همواره برای برسمیت شناخته شدن زبان آمازیق مبارزه کرده اند وبعدازاین مراکش نمونه ای خواهد شد که بربرهای دیگرکشورهای شمال افریقا خواهان حقوق برابربا بربرهای مراکش خواهند شد وهیچ دولتی نخواهد توانست بگوید که اگردوزبان دریک کشوررسمی شوند وحدت ملی وتمامیت ارضی بخطرمی افتد .
علاوه برکشورهای شمال افریقا که بربرها درآنجاها زندگی می کنند سایر کشورهای منطقه خاورمیانه نیزکه ترکیب چند ملیتی دارند ازجمله ایران ازتاثیرات الگوی مراکش برکنارنخواهند ماند وبه نسبت آگاهی هائی که سایرملل ازاوضاع مراکش پیدا می کنند بهمان نسبت برای گرفتن حقوق ملی ورسمی کردن زبان مادری اقدام خواهند کرد .
اکنون که زبان آمازیق درمراکش زبان رسمی شده است رهبران بربرها اصراردارند که درقانون جدیدزبان آمازیق نباید زبان دوم حساب شود بلکه باید درست برابربا زبان عربی نوشته شود وازامکانات برابربا زبان عربی بهره مند شود. نحوه اجرائی کردن زبان آمازیق بعنوان زبان رسمی با یک قانون ویژه که بتصویب پارلمان خواهد رسید مشخص خواهد شد.
زبان آمازیق تاریخ طولانی دارد . ازپنج هزارسال پیش درشمال آفریقا تمدن آمازیق وجود داشت که بسیارگسترده بود قبل ازمیلاد یونانی ها و رومی ها به غرب افربقا لشکرکشیده اند وقتل عام انجام داده اند با پیدایش دین مسیحیت ،اولین اجتماعات مسیحی درهمین نقطه شکل گرفت وسنت آگوستین ازقدیسین اولیه ومعروف مسیحیت ازمیان آنان برخاست درقرن پنجم واندال ها ازاسپانیا وارد غرب افریقا شدندوتونس ومراکش امروزی را ویران کردند درقرن ششم بیزانس حاکمیت خودرا در اینجا برقرارساخت ودرقرن هفتم اعراب به منطقه حمله کردند وهرکه چند «الکاهنه» ملکه آمازیق ها مقاومت زیادی بخرج دادولی نهایتا آمازیق ها دین اسلام راپذیرفتند اما چندی بعد همراه باجنبش خوارج علیه خلافت شورش کردند وازاین به بعد مردم بومی که بزبان آمازیق حرف می زدند توسط اعراب « بربر» نامیده شدند .(6)
نه حمله یونان ، نه حمله روم ، نه مسیحیت ونه اسلام نتوانست زبان آمازیق را نابود کند وامروزاین ققنوس دوباره ازخاکستر خود متولد می شود .زبان شناسان زنده ماندن زبان آمازیق را بعد ازآنکه بارها تا نابودی اکثریت جمعیت وامحاء فرهنگی پیشرفته از استثنائات تاریخی می دانندکه نه تنها زبان آمازیق مانند زبان مصر باستان وفینیقیه وسومرازبین نرفته بلکه توانسته است فرهنگ آمازیق را نیز زنده نگهدارد. برای درک فشاری که روی این زبان بوده کافی است درنظرگرفته شود که زبان عربی زبان دین ، زبان قرآن و زبان مقدس بود بنابرین هرکس به آن زبان حرف نمیزد غیرمتمدن ووحشی نامیده می شد وآمازیق ها رانیزبربرووحشی نامیدند . اما مردمان بومی ضمن یادگرفتن زبان عربی زبان اصلی خودرانیزحفظ کردندودانشمندان نامداری همچون ابن رشدواین بطوطه به تمدن بشری اهداء کردند .
زبان آمازیق تحقیر شد ، سرکوب گشت ،ممنوع گردید اما به حیات خود ادامه داد وهم اکنون حدود سی وسه میلیون نفردر دوازده کشور در نیمه شمالی قاره آفریقا به این زبان صحبت می کنند که دراصطلاح عامه زبان بربرنایده میشود اما درمیام مردمی که به این زبان حرف می زنند بربربمعنی وحشی نیست بلکه نامی است مانند هرنام دیگر . تنها درالجزایرمتکلمین به این زبان سرشماری شده اند که تعدادشان شش میلیون نفراست وچهارمیلیون ازاین شش میلیون به لهجه ای از زبان آمازیق حرف می زنند که لهجه کابیلی (قبایلی) نامیده می شود .(7)
معنی آمازیق درخودزبان آمازیق یعنی « انسان آزاد» وکسی که به این زبان حرف بزند« تامازیق» نامیده می شود. لغات عربی و فرانسه بصورت وسیع وارد زبان آمازیق امروزی شده است اما اصالت زبان همچنان حفظ شده بیش ازچهل درصد از مردم مراکش به این زبان حرف می زنند لهجه حسنی زبان آمازیق درصحرای غربی مراکش متداول است ودرهریک ازکشورهای لیبی وتونس نیزبیش ازیک میلیون نفر بزبان آمازیق حرف می زنند . زبان آمازیق با رسم الخط « تی فیناق» نوشته می شود که خود تی فیناق نیز ادامه خط «لیبیک» است . لیبیک قدیمی ترین خطی است که بشربکاربرده که بصورت ایده نگاری است وخطوط ساده هندسی میباشد مصریان قدیم بربرهای غرب آفریقا را« لیبو» مینامیدند ونام کشورلیبی نیزازآن ساخته شده است .باستان شناسان معتقدند که بعلت رونق دریانوردی و تجارت درحوزه شرقی مدیترانه اختراع خط برای فرستادن پیغام ، بستن قرارداد ومحاسبه خرید وفروش لازم بوده وچون احتیاج مادراختراعات است لذااین خط اختراع شده است . خط آمازیق که هنوز بصورت اولیه خود درمیان قبایل « تووارق»در شمال نیجریه بکار میرود مقدم برخط هروگلیف وخط میخی وفینیقی می باشد ومی توان گفت که پدرهمه خط های سیلابیک است .
خال کوبی روی بدن انسان ازابداعات آمازیق هاست و روی دست و پا و پیشانی حروف تی فیناق را خالکوبی می کردند و درواقع تعلق شخص به قبیله و خانواده و هنر وی را خالکوبی می کردند . نوشته های قدیمی بزبان آمازیق روی خنجر یا زیورآلات وهمچنین روی ظروف سفالی و روی پاپیروس باقی مانده اند قدیمی ترین نوشته بزبان آمازیق سنگ نوشته ای است که درموزه قاهره نگهداری می شود چهار هزار سال قدمت دارد. تعداد زیادی افسانه واسطوره سینه به سینه وبطور شفاهی و بیشتر توسط زنان بزبان آمازیق از زمانهای بسیار دور حفظ شده وبه نسل امروزی تامازیق ها رسیده است .(8)
درقرون وسطی زبان آمازیق با خط عربی نوشته می شد وازقرن نوزدهم به بعد هم نوشتن با خط لاتین متداول شده واکنون یک پلیس کامپیوتری ساخته شده است که آمازیق نو را به عربی ولاتین بر می گرداند . ابن خلدون بزرگترین جغرافی دان قرون وسطی با توجه به اعتقادات مذهبی آن دوره بربرها راکه خود نیزاز آنان می باشد از نوادگان حضرت نوح میداند ومیگوید که یکی ازپسران نوح «افریقوس» نام داشته که بربرها از پشت اوهستند ومحل زندگی و حکومت خود را« آفریقیه » نامیده اند . مورخین اسلامی ترک ها را نیز ازاعقاب حضرت نوح می دانند واین درحالی است که قبل از پیدایش ادیان توحیدی نوح نام خدای نوربوده است .
زبان آمازیق درجنوب صحرای افریقا نیز کاملا رایج است ودرنیجریه ، مالی وموریتانی عشایر وروستائیان به این زبان تکلم می کنند. در دوره استعمارکه فرانسوی ها ، انگلیسی ها ، ایتالیائی ها واسپانیائی ها کشورهای شمال افریقا رابین خود تقسیم کرده بودند زبان آمازیق تحقیر می شد وزبان افراد بیسوادودورازتمدن نامیده میشد بدینجهت جوانان متکلم به زبان آمازیق وقتی به مدارس میسیونهای مسیحی میرفتند احساس حقارت میکردندوازخود خجالت میکشیدند ورفته رفته کاربه آنجا می رسید که از زبان خودشان نفرت پیدا بکنند واین بمعنی آسیمیلاسیون کامل بود اماامروز آشنائی با زبان آمازیق افتخارمحسوب میشود وفستیوال « تیم تار» که هرساله درجنوب مراکش برگزار میشود وجشن شعروآوازآمازیق است بیش ازنیم میلیون نفراز علاقمندان این فرهنگ رابسوی خود جلب می کند .
البته بعد ازاستقلال کشورهای شمال آفریقا تا اندازه ای به زبان آمازیق توجه شدامانه بعنوان زبان رسمی بلکه بعنوان زبان فولکلوریک که ضرب المثل ها ودوبیتی ها به آن زبان بوده وتنها درتونس ومراکش بود که به ارتقاء این زبان همت گماشتند والفبای باستانی آنرااحیاء کردند کابیلی ها نیز درمدرن کردن این زبان زحمت زیاد کشیده اند . الفبای قدیمی حروف با صدا نداشت وعلاقمندان و دانشمندان این زبان حروف صدا داراختراع والفبای نوین ایجاد کردند درمراکش انستیتوی سلطنتی آمازیق تاسیس شده کانال دوم تلویزیون مراکش اخبار رابزبان آمازیق پخش می کند اخیرا دولت قطریک تلویزیون جدید برای شورای انتقالی لیبی ایجاد کرده که بخشی از برنامه هایش بزبان آمازیق می باشد ویک حزب سیاسی هویت طلب بنام « اتحاد بربرهای مراکش» نیز وجود دارد که تابه حال برای رسمی شدن زبان آمازیق مبارزه میکرد . کنگره جهانی آمازیق هانیز درمیان دیاسپورای آمازیق زبان درکشورهای اروپائی وامریکا فعال هستند .
ماشااله رزمی دوم ژوئن 2011 - پاریس
منابع
1- LE FIGARO 2 juillet 2011 n°20813
2- MAROC HEBDO n° 937
3- Projet DE LA NOUVELLE COSTITUTION DU MAROC
4- TEL QUEL n° 479
7- http://encyclopedia.yahoo.com
8- http://www.tamazightinou.blogspot.com
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید