چرخ ریسک
چرخ ریسک، چرخ ریسک!
چاو چاوات1 بهرِ چیست؟
از چه می چرخی هراسان در هوا
از چه می خوانی تو بر بامِ کبود
در فغانی باز از چرخ وُ فلک؟
جان فدایت، یک دمی آرام گیر
چرخ ریسک،
می نشیند خسته بر یالِ درخت
ناله دارد در گلو:
جوجه هایم را همه صیاد بُرد
می شنیدم بانگشان اما چه سود
بال بالی می زدم افسرده گَرد
ناله ام صیاد اما کِی شنود
جُفتِ من از غصه مُرد
آشیانِ آشنایم باد بُرد
منتظر در راه مانده کِی غُنُود
وای ازین هنگامۀ افسون وُ درد
وای ازین آشفته حالی های سرد...
در شبی کز آسمانش برگ می بارید، برگ
و جهان در خویش می چرخید از توفانِ زرد
آمدند از راهِ دور
ناشناسانی عبوس
گزمگانی بزمشان مرگ آوری
دین شان آیین شان ویرانگری
آبِ دریا خشک شد
گوییا هرگز نبود
جنگل وُ آوازِ رؤیاها فِسُرد
غم گلویِ روزگاران را فِشُرد
شمشۀ رخشندۀ خورشید را
آهک وُ سیمان وُ آهن بُرد، بُرد
دُرجِ زر بُردند وُ بُرج آمد بلند
تیرگی ها چیره شد جانها نژند
ماه در مُرداب مُرد
جملۀ مرغانِ این محنت سرا
کوچ کرده رفته سویِ ناکجا
ناکجا اینجا وُ هر جا ناکجا
هان، درختِ پیر وُ من ماندیم وُ این
راهِ ناهموار، تنهایی، امید
ـــــــــــــــــ
1- چاوچاو = بانگِ گنجشک را گویند وقتی که جانوری قصدِ گرفتنِ او کرده باشد یا کسی دست به آشیانِ او کُنَد که بچۀ او را برآورد. برهان قاطع، جلد دوم، صفحۀ 617
2014 / 6 / 4
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید