این ارتقا برای آقای سلامی در حالی اتفاق افتاد که بقای سیاسی بنیامین نتانیاهو در اسراییل در انتخابات اخیر تضمین شد و سپاه پاسداران عملا شاهد دو جبهه فوری با پتانسیل افزایش درگیری است: جبهه خارجی که یک طرفش حملات "گزنده" و "تحقیرکننده" اسراییل در سوریه است و حالا با "تروریستی" خوانده شدن سپاه از سوی آمریکا، چشمانداز گسترش این حملات به دیگر نقاط خاورمیانه و حتی داخل ایران هم به تصویر اضافه شده است.
دیگری، افزایش ناآرامیهای اجتماعی و افزایش تحرک گروههای مسلح در نقاط مختلف با چاشنی "حمایت زیرپوستی از خارج" است.
یک فرمانده از نسل اولیها
حسین سلامی که دیروز بعد از ده سال از پست جانشین فرماندهی کل به سکانداری کامل سپاه پاسداران منصوب شد، یک سپاهی است که تمام عمر کاری خود را در سپاه گذرانده و یکی از "نسل اولیهای" سپاه بعد از انقلاب ۵۷ است.
از فرماندهی در لشکرهای مختلف تا تدریس و تحصیل در ستاد نظامی تا طراحی نظری جنگ را در کارنامه خود دارد و از نظر تجربه نظامیگری هم جنگدیده جنگ عراق علیه ایران است و هم دارای شخصیتی که در شرایط فعلی میتواند برای حکومت ایران هم بسیار بدردبخور باشد و هم بسیار خطرناک.
سرلشکر حسین سلامی - که بعد از انتصاب به فرماندهی سپاه به این درجه ارتقا یافت - به داشتن ادبیاتی صریح و تهاجمی مشهور است و شاید این ویژگی در انتصاب او بعد از کنارهگیری یا کنارگذاشتن ناگهانی سرلشکر محمد علی جعفری بینقش نبوده باشد.
انتقال فرماندهی کل در آستانه چهلمین سالروز تاسیس سپاه، دو هفته بعد از قرار گرفتن نام سپاه در فهرست "سازمانهای تروریستی خارجی" دولت آمریکا و همچنین زمزمههای انتقادی حضور جریان مسلح بسیج مردمی عراق، معروف به حشدالشعبی، در خاک ایران با معماری و مدیریت شاخه برون مرزی سپاه و حضور همهجانبه سپاه در جریان مقابله با سیل گسترده جاری و انتقادات علنی متقابل سرلشکر جعفری و رئیس جمهوری ایران اتفاق افتاد.
هر کدام از این عوامل میتوانند در کنار رفتن سردار جعفری، به تنهایی یا در ترکیب با یکدیگر و چه بسا عوامل دیگر از جمله تغییرات و یا رقابتهای داخلی در این نهاد نقش جدی بازی کرده باشند.
سرلشکر محمد علی جعفری که با نام "عزیز جعفری" نیز مشهور است، در میانه دوره اضافی سه ساله فرماندهی سپاه بود و به همین دلیل کنار رفتن او کمی ناگهانی به نظر رسید.
اثرات کوتاه مدت پیشروی این جابجایی در داخل
سپاه که در چهل سال گذشته به بزرگترین نیروی نظامی، اقتصادی و امنیتی-اطلاعاتی در ایران تبدیل شده، نهادی نیست که سرلشکر سلامی بخواهد یا بتواند مسیر کلیاش را عوض کند؛ به عبارتی نمیخواهد چون خود او از معماران اصلی وضع موجود سپاه بوده و یک تازهوارد نیست و شاید نتواند چون همهکاره تصمیمات اصلی سپاه در حوزههای راهبردی عملا شخص آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، است.
سپاه که به نوعی یک دولت موازی در ایران است، سطح برخورد با دولت علنی را تا آنجا بالا برد که آزمایشهای موشکیاش حالا نیازمند امضای آقای خامنهای است. چون دولتها، به ویژه دولت حسن روحانی، این اقدامات را مخل برنامههای دیپلماتیک و سیاسی خود میدانستهاند.
سپاه پاسداران که به اسم حافظ و نگهبان انقلاب برای خودش حق ورود در همه حوزهها را قائل است و سیاستمدارانی مثل هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و شخص حسن روحانی هم در تصمیمات خود در ایجاد این وضع موثر بودند، در موقعیتی در عمل قرار گرفته که در خیلی از موارد، مثل دستگیری فعالان محیط زیستی، حتی خط نهادی مثل وزارت اطلاعات را هم نخواند و یا در موردی یک فرماندهاش مثل قاسم سلیمانی در دعوت پنهانی از بشار اسد به تهران، عملا زمینهساز استعفای اعتراضی و چه بسا نمایشی وزیر امور خارجه شد.
محمود احمدینژاد در عبارتی کنایهآمیز "برادران قاچاقچی" شان خواند و نامه مشهور فرماندهان به محمد خاتمی هم در یادها مانده است.
با این توصیف سرلشگر سلامی فرماندهی سپاهی را در دست گرفته که می توان گفت فقط نگاه به میدان جنگ و عملیات نظامی ندارد.
با همه اینها، سپاه به خاطر برخورداری از نوعی رانت راهبردی در همه حوزهها، آنقدر پیشرفت نظامی کرده که سرلشگر سلامی، اگر بخواهد، میتواند تصمیمات راهبردی متعددی بگیرد؛ مثل کاهش نقش سپاه در اقتصاد به ویژه حالا که تحریمها و "تروریستی" خواندن سپاه، عملا به سپاه گزینه بهتری هم نمیدهد.
این تصمیم به خاطر با اصطلاح مزه کردن قدرت و همچنین پول زیر دندان ماشین عظیم سپاه، و چه بسا اعضایش، میتواند بسیار پرهزینه باشد، اگرچه برای بقای این ماشینِ بیش از حد بزرگشده، لازم است.
این بزرگشدگی بیش از حد باعث شده تا سپاه در عین حال که یک نیروی نظامی تمامعیار است، همیشه نگران جبهه داخلی و پشت سر خودش هم باشد.
حق نشر عکسEPAIm age caption'سپاه که در چهل سال گذشته به بزرگترین نیروی نظامی، اقتصادی و امنیتی-اطلاعاتی در ایران تبدیل شده، نهادی نیست که سرلشکر سلامی بخواهد یا بتواند مسیر کلیاش را عوض کند'
جبهه خارجی
سرلشگر حسین سلامی با حضور در برنامههای تلویزیونی و قرار گرفتن پشت تریبونهای مختلف، همیشه نشان داده که یک دست روی شمشیر دارد.
از هشدار به اروپا که گفت اگر اروپا به تهدید تبدیل شود، ایران برد موشکهایش را اضافه میکند و به "جهش استراتژیک" روی میآورد تا تکرار شعار تکراری محو اسراییل. از "عمق استراتژیک" خواندن عراق، سوریه و لبنان تا هشدار به کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس برای آمادگی ایران به دادن "پاسخ انتقامی" و این حرف عجیب که: "ما فرض میکنیم در جغرافیای سیاسی جهان و در نقشه سیاسی این عالم واقعیتی به نام آمریکا وجود ندارد، این فرض ماست و ما با این فرضیه زندگی میکنیم و شما نیز از این غیظ و کینه بمیرید".
این نوعی پاک کردن صورت مسئله وجود نیرویی است که جمهوری اسلامی در هر سایهروشنی دارد اثرات حضور آن را لمس میکند ولی فرمانده سپاهش می گوید خودمان را به ندیدن
نکته اینجاست که حسین سلامی حالا خودش یک شمشیر دولبه است:
یک لبه، حاوی پیام صریح به آمریکا، اسرائیل و رقبایی مثل عربستان سعودی است که سپاه دارد وارد مرحلهای میشود که هرگونه ضربه را با ضربهای قاطع پاسخ خواهد گفت. این پیام تا آنجا برای تهران مفید است که طرف خارجی نخواهد یا نتواند آن را به چالش بکشد.
لبه دیگر جایی برش خود را نشان میدهد که ضربات اسرائیل در سوریه و حتی جاهای دیگر ادامه یابد و ایران مثل چند سال گذشته به سکوت کرکننده خود ادامه بدهد.
ترکیب این انفعال با آن پیام چگونه وضعیتی را رقم خواهد زد؟ اثر این وضع بر روحیه سپاه، جامعه نظامی کشور و مردم چه خواهد بود؟ یا یک مرحله بالاتر، اگر محاسبه زدن ضربه متقابل، مثلا در جایی مثل خلیج فارس باعث شد تا سطح تنش نظامی سیر صعودی به خود بگیرد، تکلیف چیست؟
تصویر راهبردی تصمیمهای سالهای اخیر رهبر نظام ایران نشان میدهد که او، هم در داخل و هم در جبهه رو به بیرون، یک ترکیب تهاجمی را در راس قرار داده است. از انتصاب ابراهیم رئیسی در قوه قضاییه با آن سابقه حقوق بشری، و تغییرات فرماندهان شاخههای مختلف نیروهای مسلح، تا گماشتن حسین سلامی به رأس فرماندهی سپاه و حرفهای اخیر وزیر اطلاعات که چند روز پیش گفت درحوزه تحولات اطلاعاتی، از مرحله پدافندی به آفندی روی آوردهایم.
در یک توصیف شطرنجی میتوان گفت که گشایش مهرهها در مقابل "دشمن" تقریبا کامل شده است. نکته اساسی این بازی آنجاست که تصمیمگیرنده اصلی و نهایی برای استفاده از این چینش تهاجمی بردارها در ایران، شخص رهبری است؛ کسی که در گذشته همیشه تحت فشار بیرونی، از در انعطاف وارد شده است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید