رفتن به محتوای اصلی

حقیقتا که در ابتدای بوف کور ؛ به هنگام و با دلیل مینویسد : این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند.
حمدون که بقول اطرافیانش کمی عقب مانده بود در یکی از شهرهای جنوب ایران پای منبر ی.. نشسته بود.آخوند می رسد به صحرای کربلا و شروع می کند که:علی اکبر جوان رشید رفت با اسب سفیدش رفت تو میدان و یک کافر را با سر نیزه تکه پاره کردودیگری را با زدن لگد به تخمش ودیگری را با دندان گاز گرفتن و آن یکی را چشمش را کور کرد و ...تا 50 نفر از کفاررا با جویدن و لگد پرانی و گاز گرفتن و خنجر و شمشیر نابود کرد.اما در این لحظه تیری ناحق از یک کافر بی حیا و نامرد به سینه مبارکش فرو رفت...
آقای گنجی ( به رغم بازنویسی بخش های قابل ملاحظه ای از کتاب مشروطه ی ایرانی ) نه تنها نامی از آن کتاب و نویسنده اش نمی آورد ، که سهل است ، همه ی یافته ها و دریافت های دکتر آجودانی را ( که از پی سالیان دراز تحقیق و جستجو در متون ِ تاریخی ِعمومأ نایاب ِ دوره ی مشروطیت فراهم آمده است ) به مثابه ی یافته ها و دریافت های تاریخی ِ خود وانمود می کند .
اين جمله از نوع جمله هائی است که در گذشته امثال ک گ . ب و بنگاهای مغزشوئی آن برای گول زدن عقب مانده ترين بخش روشنفکران اختراع می کردند. اما چرا آشنا شدن با اين مسائل برای ما مهم و حياتی است. چون وقت انسان محدود است. گنجايش مغز هم محدود است. نبايد آنرا صرف اين نوع فکار مسموم کرد. اما معيار چيست؟ در دنيای انفجار اطلاعات، بسيار مهم است که چيزهای لازم را بخوانيم ولی به همان اندازه و بلکه بيشتر مهم است چه چيزی را نخوانيم. هم وقت انسان محدود است و هم آنکه...
آن تفكرى كه در شورش ارتجاعى 15 خرداد در مقابله با اصلاحات شاه به بهانه اين كه از بالاست؛ در كنار خمينى ايستاد و آن را قيام خواند و سپس در بهمن 57 به دنبال انقلابى كه از سوى عقب مانده ترين لايه هاى اجتماعى رهبرى مى شد، افتاد و آن را” شكوهمند“ و” خلقى“ ناميد و در ادامه آن، خط امام (ضدامپرياليستى ـ خلقى) را ساخت. در 2 خرداد 76 به دنبال خاتمى و اصلاح طلبان دينى افتاد و از دكترين دمكراسى ”دينى“ حمايت كرد.
بنابراین، دوستان فقط یک آلرژی را نبینند. با وجود ِ همه ی ِ این آلرژی ها، هواداران ِ پادشاهی بزرگترین مخرج ِ مشترک را در ایران دارند: راز ِ آشکاری که در مورد ِ فاش نکردن اش به همرائی رسیده ایم. امری که باید بر آن نقطه ی ِ پایانی گذارد و از این هژمونی، که ما نام ِ آن را «هژمونی ِ تاج» می گذاریم، و امکانات اش برای ِ تاسیس ِ آزادی و حکومت ِ قانون، به روشنی سخن گفت.
متاسفانه برخی از ماها نه اصلا با جامعه ایران ساسانی آشنایی داریم، نه با جامعه مصر باستان و غیره و نه با جامعه ایلامی و نه.... و از تمامی جامعهها، جامعه سنتی ازدواجی اعراب را گرفتید و میخواهید بگویید چون چنین طرز و تفکری با جامعه مدرن این صدسال نمسیازد ، پس هزار و چهارصد سال تمدن ایرانی-اسلامی با نکات درخشانش را به سطل آشغال بریزیم، و یک آیین بیپیشینه تاریخی مانند «زردشتی نوین" و یا «زنخدایی" و «سیمرغی" و غیره.. بسازیم. نه عزیزم، من نمیتوانم منطق الطیر عطار و پنج گنج نظامی و...
_ اما موضوع جالب این است که در هیچ یک از سایتهای خبری و روزنامه های ترک کوچکترین خبر و اشاره ای به دستگیری امیرفرشاد ابراهیمی نشده است. .
_ کسانی که یک اتفاق سیاسی را که پلیش امنیتی ترکیه آن را رو کرد می خواهند به یک دشمنی ترکیه با امیرفرشاد ابراهیمی نزول دهند، حالا باید جواب بدهند. امیر فرشاد ابراهیمی از کجا نام کامل آن مأمور سفارت ایران را در ترکیه می داند؟ پلیس ترکیه که ظاهرا او را کتک زده نمی تواند به او نام مأمور سفارت را بگوید.
در پرتو سیاست های فرقه گرایانه و میراث خواری از"خون شهدا" بوده است که نیروهای مخالف جمهوری اسلامی تا کنون نتوانسته اند جنایات این رژیم را که در مقوله ی "نسل کُشی" و "جنایت علیه بشریت" می گنجد در سطح جهانی و مجامع بین المللی مطرح نمایند
بحران همه جانبه در جامعه روزافزون است . بحران اقتصادی به گسترش بحران اجتماعی ، بیکاری وناملایمات دیگر می انجامد ، در این میان تنش بین ملل و اقوام ساکن در گستره ایران رو به افزایش است، تعطیلی مطبوعات، زندانی کردن فعالان کارگری و دانشجویی، فشار بر جامعه زنان و استادان دانشگاه چاره ساز نیست، نگاهی دیگر به نمایش انتخابات و پیآمد های آن