با تبلیغات منفی علیه مردم ایران و به میان اوردن ابزاری شجریان علیه مردم ایران راه به جایی نخواهی برد .ریشه این تفکر ضد بشری همان دیدگاه طبقاتی دیدن جهان است وترک اغلو قربانی این دیدگاه منفی است.
تورک اوغلی مانند سایر آذری های تجزیه طلب ضد ایرانی، یک حسود مخرب است که تحمل مشاهیر ادب و فرهنگ و تمدن ایرانی پارسی را ندارد، و مثل همیشه به هزیان گویی در باره شجریان پرداخته.
سالام
بلی شجریان دربین تعدادی ازجوانان واپوزاسیون تندرو دزاصل تبدیل به اعلام اعتراض دراین تشیع جنازه بود
اینهادرهرحرکتی ازفرصت استفاده برای اعتراض میکنند.
ولی مدیریت این حرکت درکل دردست جناح فاشیست
وپان فارس حکومت برای سوء استفاده بهره برداری شد.
یعنی هرچه این جوانان وطبقه متوسط تلاش دارند،درنهایت به ابزار حکومتی تبدیل میگردند.
سالام
ملت عزیزفارس حق دارد،برای خودش خواننده مدرن ،مردمی،انسانگرا،اومانیست،حهانی اندیش داشته باشد.
این خصایص که عرض کردم برای هرملتی حق قانونی آن ملت است.
ازتفکری که دراین چندروزبه مرحوم شجریان
نسبت داده اند،ووصیتنامه ایی برای دفنش درکنارفردوسی تولید کردند،من قبول نمیکنم.
این خواننده یاواقعن بیسوادبوده که این وصیتنامه رانوشته ویا بلکل دروغی بیش نبوده واین وصیتنامه ساخت وباخت جناح فاشیست حکومت مثل شورای انقلاب فرهنگی وحدادعدال ها با باستانگرای تاریک اندیش تخم استعمارگران ذرون وبیرون ایران میباشد.
اینکه شجریان اسطوره است وغیر؛این یک بزرگنمایی پان ایرانیستهای فاشیست میباشد.
چون که آوازخوانها هرکدام یک امتیازهایی دارند.مثل گل نراقی وبسطامی درموسیقی فارسی میتوان به آنهااشاره کرد.
شجریان بتهون ویاخان ششویسکی نبودکه به خلق آهنگ هاپردازد.بلکه میتوانست ریتم وآواهای ارائه شده وخوانده شده قبل ازخودرابخوبی وبفارسی بخواند.
بادفن شجریان درکنارقبرفردوسی توهمی نمادنژادپرستی پان فارس ها،فقط خواست تعدادی انگشت شمار ومردم ناآگاه بود.
پان فارس فاشیست چندهدف رادراین پروژه خوددنبال می کرد.
اولین اش،انحراف شوروشوق مردم ایران وبخصوص تورک درحمایت ازآزربایجان درجنگ قره باغ بطرف یک تفکرسوخته بود.
دومین اش،ساختن امامزاده وتقویت امامزاده جدیدفردوسی بود،که برای خانواده شجریان هم دردسرایجادکردند وهم شجریان رابافن درکنارفردوسی سوزاندند.
شجریان رادر دوحکومت شاه وشیخ بزرگش کردند،ازمخالف سازی اوهم سوء استفاده کردند.
دیروزم شما همین شیوە را دنبال کردی جناب مسئول کامنتها من 2 خبر موثق گذاشتم علی نام کامنت گذاشت کە جمال میزنم تو دهنت صداش در قندیل در بیاد شما مسئول کامنت هیچ اقدامی نکردی
بە این توهین علی من هم نوشتم آخر بە این شخص و این شیوە چە میتوان گفت بە جز سیکتر کامنت من را سانسور کردی ولی علی را و توهینش را کە ایشان شروع کنندە بود زیر سبیلی رد کردی تازە با اعتراض من و لیلا دیدە دیگە نمیشە کامنت فحاش علی را هم سانسور کردی با توهینی کە خودتم بە من کردی
مسئول کامنت امتیاز نیست و باید بی طرف باشد تورک بودن تو این حق را بە تو نمیدە فحاشیهای علی و اورنجی را کە همیشە شروع کنندە هستند ندیدە بگیری
جناب مسئول کامنتها شما چرا اسم علی و جمال را با هم قاطی میکنی یکی دیگە توهین میکنە هتاکی میکنە آنوقت اسم جمال را با علی میآوری خیلی زرنگی اول علی و اورنجی شروع میکنند شما کسی کە اول شروع کردە سانسور
ببین صدای من در میاد ؟ شما کامنتهای هتاکهای تورک را زیر سبیلی همیشە رد میکنی بعد کە ما اعتراض میکنیم میبینی نە بابا دارە مچت باز میشە آنوقت می آیی میدان ،، علی و جمال رعایت کنید آخر مرد حسابی اینها توهین میکنند و شروع میکنند میخواهی ما در این سایت هم تسلیم قلدری اکانتهای پان تورک و شمای تورک کە زیر سبیلی کامنتهای آنها را رد میکنی بشویم ؟
بار کن دارم بە این نتیجە میرسم علی شاگردت هست تو مسئول کامنتها دستی کمی از اینها نداری خودتم دیروز توهین کردی
سالام اليكيم
ابتکار عمل در دست آذربایجان است!
پذیرش صلح بشردوستانه، نباید روحیه مبارزان در جبهه قره باغ را تضعیف کند، ابتکار عمل در دست آذربایجان است!
سیاست، چندین وجه و صورت دارد که مردم عادی
سیاست، چندین وجه و صورت دارد که مردم عادی فقط یک وجه آنرا می بینند! همینطوری که در جبهه جنگ تاکتیکهای مختلفی برای پیروزی به کار گرفته میشود و گاهی فرماندهان فرمان عقب نشینی موضعی میدهند تا دشمن را به داخل مناطقی که در تیررس کامل قرار گیرد می کشند و با یک پاتک آنرا مغلوب می سازند، در سیاست نیز بکار گیری چنین تاکتیکهایی از ابتکارات سیاسی محسوب می شود.
درخواست نه، حتی التماس آتش بس از طرف ارمنستان و آمادگی اش برای دادن امتیاز به آذربایجان ( گرچه گفته، در مقابل داده شدن امتیاز از طرف آذربایجان) نشان از این دارد که موفقیت با آذربایجان است و آذربایجان دست بالا را در جبهه های جنگ دارد، دقایق و یا ساعتی بعد از آتش بس، انداختن موشک به مناطق مسکونی شهر گنجه آذربایجان از طرف ارمنستان، نشان از درماندگی ارمنستان در تصمیم گیری برای رهایی از شکست مفتضحانه دارد، اما کشتن اهالی بی دفاع شهر گنجه، چهره اشغالگر و آدمکش ارمنسنان و پاشینیان را در دنیا بیشتر نمایان کرد که به فرو رفتن در باتلاق شکست او خواهد انجامید.
آذربایجان با پرنده های بدون سرنشین خود و شکار تانک، زرهپوش، نفربر و نابود سازی پایگاههای دفاعی و حتی از بین بردن سامانه دفاعی S300 ارمنستان، رکورد جدیدی از پیروزی در میدان جنگ از خود گذاشته است، لذا در موضوع آتش بس هم ابتکار عمل در دست آذربایجان است و نباید طوری صحبت کرد که موجب نگرانی جامعه آذربایجان از این آتش بس و تضعیف روحیه مبارزان در جبهه نبرد شود!
https://t.me/yurddash
کاربران گرامی جمال و علی لطفا این نزاع های دوران عشیرتی را کنار بگذارید، اگر حرفی برای گفتن ندارید سکوت کنید، و بیجهت با فهش و توهین اعصاب همدیگر را خراب نکنید، وقت ما را هم سر موضوعات کودکانه تلف
نکنید، ده سال هم با هم بگو مگو بکنید بجائی نخواهید رسید، پس بهتر است کامنتهای همدیگر را نخوانید، به اعصاب و سلامتیتان بیشتر اهمیت بدهید، دمکراسی و آزادی بیان با دلیل و منطق بدست می آید نه با فهش و توهین!!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مسئول کامنتها باید خجالت بکشید کە شما کامنتهای پان تورکها را زیر سبیلی رد میکنی کامنت ما را سانسور میکنی این کامنتها متعلق بە 2 نفر پان تورک علی و اورنجی هست کە زیر سبیلی رسد کردید جرئت و شهامت داشتە باشید بگید کە کامنت من را بە این دلیل سانسور کردی شما کە مسئول کامنت هستی هیچ امتیازی برای تو نیست فقط یک نگهبان هستی و بس
کامنت پان تورک اورنجی کە مسئول کامنت زیر سبیلی رد میکند
.حالا بنشینيد و خیال بافی کنید راجب شلوار سندبادی پوشیدن افسانه دیاکو در دنیای واقعی بی آبرو هستید.
کامنت علی نام کە باز مسئول و نگهبان این صفعە زیر سبیلی رد کردە
اکراد تروریست و ارمنیان کافر و جنایت کار باز فضای مجازی را به گند کشیدند
این فرصت طلب ها وقتی می بینند اطراف فعلا خالی است امپراتور میشوند.شاعر و نویسنده می شوند
و عکس خرابه های اغول گوسفندان را
ارمنی است.
بدبخت ها ۱۵۰ سال است دنبال سوراخ می گردنند تا بگویند اهان اینجا هم سرزمین ماست
دلیلشان هم یک اهن گرازه زنگ زده کچ که از زیر پهن ها بنام صلیب بیرون امده
یا پشگل بز انجا انباشته شده است.
اما وقتی تورک ها یک نعره بر سر انها کشیدند می روند تو لاک خودشان
خجالت هم خوب چیزی هست همین کامنتها را برای کیانوش توکلی هم مایل میکنم کە ببیند پان اتراک بە اسم مسئول کامنتها چە کسیست
صادق(محمدحکمت افشار) در این سایت معروف به (داروش افشار) با دهها نام مستعار مامور است با مشاورت سازمان سیا و ساواک منهدم شده آدرس غلط بدهد و مدام پای چپ و مجاهد و توده ای و فدایی را به میان آورد. او که
یک ترک قشقایی اهل شیراز است از کافه اینترنت های خیابانی در سوئد با مشاورت ساواکی مشهور "اجمد حراستی" فقط علیه اپوزیسیون سکولار و چپ کمنت میگذارد تا هم قومی های پان ترکش و آخوندها توطئه کنند و سر کار بمانند . از دیگر اسامی مستعار وی در این سایت - حسن- هوشنگ- کیوان- داور- داود - و ...... است. وی قبلا از این سایت با نام "دارویش افشار" اخراج شده ، چون مقالات سرقت شده دیگران را با نام خود در این سایت درج می نمود.
جنگ اذربایجان و ارمنستان نشان داد که سخن از صلح سخنی بیهوده وباطل است واین شتر روزی در خانه ما نیز خواهد خوابید
گروه های طرفدار جنگ علیه ارمنستان و اذربایجان یعنی دو گروه ترک و کرد برای یک دیگر در اینده نقشه خونین میکشند .ایا این دو گروه برای نظام اسلامی خطری ایجاد میکنند ؟
بنظر میرسد که انها خطری علیه نظام نباشند ،چرا که اساسن به ماهیت نظام وجنایت های نظام نمی پردازند وجنایت های نظام را محکوم نمیکنند و بیشتر علیه خود و پارس زبانها شعار میدهند تا نظام .از دیدگاه انها نظام اسلامی نه یک نظام اسلامی شیعه بلکه دولت پارس زبانها میباشد .
نظام اخوندی بخوبی میداند که این گروها هنوز فردی شایسته برای رهبری مانند قاسملو و یا رجوی واقای شریعت مداری ندارند و از این جهت هنوز خطری احساس نمیکند ونباید شک کرد در صورت احساس خطر اهرمهای ترور را بکار خواهد انداخت.
دوستی جناب آقای نظریان با ملت ارمنستان بیشتر از نوع دوستی خاله خرسه است. پیشتر هم ایشان در آمده بودند که هر بار دولت آذربایجان شلوغ میکند و بعد سر جای خود می نشیند
و یا در یک مقاله شان پهپادهای ساخت اسرائیل به اسباب بازی! تشبیه شده بود. البته الان ویدوئوهای فراوانی در دست است که همین اسباب بازیها چه بر سر ارتش ارمنستان می آورد و چطور جوانان ارمنی (متولدین سالهای 2000 و 2001 و 2002) و البته آذری در عنفوان جوانی قربانی کله شقی امثال آقای نظریان و اصرار بی معنیشان در پیگیری یک سیاست اشغالگرانه می شوند. ایشان به طور حاشیه ای مطلبی غیر واقعی نوشته اند به این شکل که
«...ارتش باکو تا کنون هیچ پیشروی قابل ملاحظه ای در خط دفاعی به دست نیآورده... اکنون آذربایجان بدون هیچ دست آوردی از این ماجراجویی به میز مذاکره رفته است. »
آقای نظریان، الان در عصر اطلاعات زندگی می کنیم و به راحتی می توان فهمید که عامدانه یا از سر ناآگاهی مشغول دادن اطلاعات نادرست به مخاطب هستید. ارتش آذربایجان، از همان روزهای اول عملیات تا به امروز ویدوئوهای متعددی از روستاها و مناطق آزاد شده منتشر کرده و می کند. مثلا همین امروز از روستای سلیمانی در جبرائیل فیلمی منتشر کرد یا از باز کردن دریچه های سد در سوقووشان (ماداقیز) و غیره. چرا دوستان داشناک شما از این اسناد منتشر نمی کنند و فقط لفاظی می کنند؟ در سایت زیر که یک سایت بی طرف است و هیچ ارتباطی با آذربایجان و ترکیه ندارد و اخبار منازعات مختلف در اقصی نقاط جهان از لیبی تا یمن تا عراق تا اوکراین و غیره را پوشش می دهد می توان دید که ارتش آذربایجان چه مناطقی را از شروع درگیریها آزاد کرده (مناطق آبی).
https://caucasus.liveuamap.com/
ضمنا اینها صرفا مناطقی هستند که پیشروی ارتش آذربایجان در آنها با فیلم و عکس و مطابقت دادن آنها با نقشه های هوایی برای گردانندگان سایت کاملا محرز شده. وگرنه مناطق آبی نقطه چین مناطقی هستند که یا ارتش آذربایجان در موردشان ادعاهایی مطرح کرده اما تا این لحظه سندی ارائه نکرده یا اینکه خود منابع ارمنی گزارشاتی داده اند. مثلا الان و در همین ساعت منابع ارمنی از درگیرها در منطقه کلبجر خبر می دهند و یا ارتش ارمنستان از بازپسگیری قصبه طالش خبر می دهد (اما بدون سند تا این لحظه).
جناب نظریان، بهتر است به جای مظلوم نمایی و ادعاهایی نظیر این که ترکها می آیند تا ما را قتل عام کنند، کمک کنید تا این سیاست احمقانه اشغالگری دولت ارمنستان از طریق عروسکهای خیمه شب بازی اش در قره باغ خاتمه پیدا کند. کسی دنبال نسل کشی ارامنه نیست جز توسعه طلبان سالخورده ارمنی که جوانان ارمنستان را گوشت دم توپ کرده اند!
سالام اليكيم
انحراف دهی به حمایت آزربایجانیان از جنگ
قاراباغ بوسیله وزیری که حوزه فعالیت اش فرهنگی است اما ماموریت محوله کاملا سیاسی
میباشد .
هر وقت حرکت ملی آزربایجان با انسجام روی مسئله ملی پی
ملی پیش می رود توسط اتاق فکر فارس
با یک کلمه و یا جمله انحرافی شیرازه انسجامی
حرکت ملی را به هم می ریزند و اصل مسئله کلا
به فراموشی سپرده میشود متاسفانه در این وسط منسوبین حرکت ملی آزربایجان نیز از روی احساسات تدارکات موضوع را عهده دار میشوند
در این دو هفته حرکت ملی آزربایجان بحق توانسته در حمایت از قاراباغ سنگ تمام بگذارد
حتی فشار سیاسی که به دولتمردان ایران وارد
شد مجبورا در حمایت از تمامیت ارضی آزربایجان
بیانیه دادند اما گویا در پشت پرده جریانی هست
که لازم بود حرکت ملی آزربایجان را منحرف و
بر علیه آزربایجان و قاراباغ تصمیم ها و یا اقداماتی انجام دهند که حرکت ملی در اعتراض
به سخنان وزیر سرگرم باشد و از هدف دو هفته
ای حمایت جانانه از قاراباغ غافل شود .
دوستانی که نسبت به سخنان وزیر ارشاد معترض
اند خسته نباشند و زحمات شان قابل تقدیر است
اما مطمئن باشند که نه تنها وزیر بلکه جد و آباد
ایشان نیز نخواهند توانست این نوع خیانت را
بر علیه غیر فارس ها اجرائی کنند
فقط مقصدشان از انحراف و سرگرم نمودن حرکت ملی آزربایجان،این است که از دست آوردهای دو هفته در حمایت از برادران خود در آزربایجان
شمالی غافل شوند و هجمه ها کم شود آنوقت
آقایان در خفا بتوانند با فراغت بال به ارامنه
یاری برسانند
لذا ما نباید دقت عمل خود را کاملا معطوف به
یاوه گویی های وزیر دستوری نماییم و از موضوع مهم ملی که آزادسازی قاراباغ است غافل شویم
در حالیکه هیچ اتفاقی نخواهد افتاد وزیر هر چه میخواهد بگوید مهم آنست که بحث روز فراموش نشود و حتی بیشتر از گذشته هم به موضوع
قاراباغ در همه ابعادش پرداخته شود.
قدرت الله یوسفی
یئنی آزربایجان بیرلیکی
بیزه قوشولون...
آراز تی وی،دنیایا یئنی باخیش...
آقای ارسن نظریان که گاهگاهی به دفاع از دولت جنایتکار ارمنستان وارد رسانه های فارسی میشود، در فوق میفرمایند:
"ارتش باکو تا کنون هیچ پیشروی قابل ملاحظه ای در خط دفاعی به دست نیآورده"
اگر اینطور است پس چرا نخست وزیر محبوب دلتان، تاکنون به تلفن چسبیده و مشغول اصرار به همه رهبران مهم و کمتر مهم دنیا برای متوقف کردن ارتش مظفر جمهوری آذربایجان است؟ به لیست زیر توجه کنید که در همه منابع بین المللی نیز قابل پی گیری و تأیید است:
اشغال ارتش جنایتکار ارمنستان (تاریخ آزادسازی)
1. Qaraxanbəyli kəndi (Füzuli rayonu, 27.09.2020)
2. Qərvənd kəndi (Füzuli rayonu, 27.09.2020)
3. Kənd Horadiz (Füzuli rayonu, 27.09.2020)
4. Yuxarı Əbdürrəhmanlı kəndi (Füzuli rayonu, 27.09.2020)
5. Böyük Mərcanlı kəndi (Cəbrayıl rayonu, 27.09.2020)
6. Nüzgar kəndi (Cəbrayıl rayonu, 27.09.2020)
7. Şərvənj kəndi (Füzuli rayonu, 28.09.2020)
8. Suqovuşan kəndi (Tərtər rayonu, 03.10.2020)
9. Talış kəndi (Tərtər rayonu, 03.10.2020)
10. Mehdili kəndi (Cəbrayıl rayonu, 03.10.2020)
11. Çaxırlı kəndi (Cəbrayıl rayonu, 03.10.2020)
12. Aşağı Maralyan kəndi (Cəbrayıl rayonu, 03.10.2020)
13. Şəybəy kəndi (Cəbrayıl rayonu, 03.10.2020)
14. Quycaq kəndi (Cəbrayıl rayonu, 03.10.2020)
15. Aşağı Əbdürrəhmanlı kəndi (Füzuli rayonu, 03.10.2020)
16. Cəbrayıl şəhəri (Cəbrayıl rayon mərkəzi, 04.10.2020)
17. Karxulu kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
18. Şükürbəyli kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
19. Çərəkən kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
20. Daşkəsən kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
21. Horovlu kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
22. Mahmudlu kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
23. Cəfərabad kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
24. Yuxarı Maralyan kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
25. Decal kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
26. Şıxəli Ağalı kəndi (Cəbrayıl rayonu, 05.10.2020)
27. Sarıcalı kəndi (Cəbrayıl rayonu, 05.10.2020)
28. Məzrə kəndi (Cəbrayıl rayonu, 05.10.2020)
29. Hadrut qəsəbəsi (Xocavənd rayonu, 09.10.2020)
30. Çaylı kəndi (Tərtər rayonu, 09.10.2020)
31. Yuxarı Güzdək kəndi (Füzuli rayonu, 09.10.2020)
32. Görəzilli kəndi (Füzuli rayonu, 09.10.2020)
33. Qaracallı kəndi (Cəbrayıl rayonu, 09.10.2020)
34. Süleymanlı kəndi (Cəbrayıl rayonu, 09.10.2020)
35. Əfəndilər kəndi (Cəbrayıl rayonu, 09.10.2020)
36. Sur kəndi (Xocavənd
طرفداران تروریزم کردی همچون هادی صوفی زاده پاکسازی قومی 1 میلیون ترک آزربایجانی را نادیده می گیرند. ارمنستان تنها دولتی در قفقاز است که از لحاظ اتنیکی یکنواخت است. دلیلش هم نسل کشی دیگر جمعیت های قومی
توسط داشناکهای ارمنی است. شما نمی توانید حقوق یک میلیون انسان را ضایع کنید به بهانه اینکه 100 هزار ارمنی در وسط یک کشور دیگر می خواهند استقلال داشته باشند. ارمنی های قره باغ می توانند با یک خودمختاری به زندگی خود با دیگر اقوام در آزربایجان ادامه دهند. تمام طرفهای ضد آزربایجانی تاکید عجیبی بر اکثریت ارمنی قره باغ دارند اما نمی گویند این منطقه چگونه اکثریت ارمنی پیدا کرده. محله بارناوا در تبریز هم اکثریت ارمنی دارد با این اوصاف باید تبریز را دو دستی تقدیم ارمنستان بکنیم. اگر بنا بر اکثریت جمعیت است چرا ایروان و زنگه زور با اکثریت جمعیت ترک به ارمنستان الحاق شد؟ دشمنی با آزربایجان چیزی جز بدبختی و فقر و مرگ چیزی نسیب کردها و ارمنی ها نخواهد کرد. 80 هزار ارمنی امروز از قره باغ فراری شده اند. گوشتان را باز کنید و خوب بشنوید ماشه فارس و روس بر علیه ما نشوید.
با توجه به نقش جهانی غرب وایجاد جنگ در کشورهای خاورمیانه وتقسیم انها به کشور های نوبنیاد وایجاد دولتهای سرمایه داری ،پرسش این است که نقش چپ و حوضه فعالیت انهاکجاست؟
برای نمونه در کردستان مستقل حزب توده وفدایی ومجاهد چه نقشی دارند ،؟
اساسن از خود بپرسیم نقش انها در کدام منطقه باقی مانده ازایران است؟
به زبان دیگر ایا چپ نظری در رابطه با استقلال کردستان و اذربایجان و خوزستان ندارد؟
اگر چپ موافق استقلال خلق ترک و کرد و عرب وبلوچ و میباشد ،پس ساختمان سوسیالیسم در کدام استان قرار است ساخته شود،؟
احزاب کرد و ترک خواهان نطام فدرالی نیستند بلکه خواهان جدایی از ایران کنونی .بنا براین چپ و مجاهدین چه پاسخی دارند؟
امید وار م که علاقمندان و بویژه چپ جوان این تضاد را از هم اکنون حل کنند ویا پاسخی در خور برای ان داشته باشند .توهین وتهمت گره ای از این ماجرا تاریخی باز نمیکند .
سالام اليكيم https://t.me/FADAYIAN_AZARBAYCAN/2961
خدمت متوهمین تروریست. فکر میکنند نژادشان نژاد خداست
انقدر حقیر و بدبخت هستند که اینجا ترامپ به صراحت داره اعلام میکند پول دادیم که جنگیدند یعنی
داره اعلام میکند پول دادیم که جنگیدند یعنی چی؟؟ یعنی نوکر و نوچه ما بودید. یعنى پاچه خوار ما بودید......حالا بنشینيد و خیال بافی کنید راجب شلوار سندبادی پوشیدن افسانه دیاکو در دنیای واقعی بی آبرو هستید.
خوب جناب مسئول کامنتها من امروز در جواب این علی و هتاکیهاش هیچی ننوشتم میخواستم ببینم آیا واقعآ عمدآ هتاکی این شخص را زیر سبیلی رد میکنی و فقط جواب ما را بە اینها میبینی و کامنت پر از هتاکی اینها را
نمیبینی این حرکت تو عمدیست واقعآ یا چە فکر نمیکنی یک توضیح بە شحور کامنت نویسان این صفحە بدهکاری
از علی نام هست
اکراد تروریست و ارمنیان کافر و جنایت کار باز فضای مجازی را به گند کشیدند
این فرصت طلب ها وقتی می بینند اطراف فعلا خالی است امپراتور میشوند.شاعر و نویسنده می شوند
و عکس خرابه های اغول گوسفندان را
ماست
دلیلشان هم یک اهن گرازه زنگ زده کچ که از زیر پهن ها بنام صلیب بیرون امده
یا پشگل بز انجا انباشته شده است.
اما وقتی تورک ها یک نعره بر سر انها کشیدند می روند تو لاک خودشان .
سالام اليكيم
ای به فدای ذره ذره خاک تو شوم آزربایجان!
دو شقه و چند تكه ات کردند!
یکطرفت زیر یوغ تزاریسم و کمونیسم!
طرف دیگرت زیر یوغ پهلویسم و پانفارسیسم!
يكى از تكه هايت زير دستان ارمنى كودك كش
يكى از تكه هايت زير دستان ارمنى كودك كش
دویست سال جمعا!...
حالا سر میز مذاکره!
سرنیزه ها به دست
از قدرت علایم و نشانه های فرهنگی و پویایی و پایایی و مانایی آنها صحبت میکنند..
واقعا که چه منوی بازی داریم!
در جاییکه روشنفکرانش یک پست فضای مجازی را بر نمیتابند..
افسوس و صد افسوس..
کودک که بودم،فکر میکردم فرانسه مهد عشق و آزادی است!
الان که حمایت رییس جمهور و شاید هم مردم فرانسه را از ارمنستان کودک کش و متجاوز میبینم،به ریش دموکراسی و آزادی و صلح و توسعه خنده که نه! گریه ام میگیرد...
این سایبری فالانژ همانطور که پیش بینی میشد یک حزب اللهی است که فتوای عقد میان ترک و فارس میدهد و به کرد میگوید کافر ! فرهنگش پاسداری بسیجی است . کلمات حرمت و کرامت - و به مجاهد و فدایی میگفت
"عنصر مخرب"، یعنی زبان امنیتی ساواک سابق، و اطلاعات فعلی دارد . تبریزی کجاست تا این فرد دیوانه راسیست شبهفاشیست را ناک دان کنیم ؛ پیش از قوانین جدید انحصاری و سانسور در این سایت؟
بژی کاک هادی زنده باشی تحلیل منطقی و درستی از این شرایط پیش آمده آرتساخ یا قره باغ کردید
تورک های آذربایجان ایران خواستار جدایی از ایران هستند ولی این حق را نه به جمهوری خود مختار (آرتساخ) میدهند و نه این حق را به کوردهای هر چهار بخش کوردستان میدهند تازه بعضی از این عناصر فاشیست آنها که تعدادشان هم کم نیست به بهانه تمامیت ارضی به اصطلاح خودشان قره باغ آذربایجان این حق را به جمهوری آذربایجان میدهند که بر سر مردم غیر نظامی از بمب خوشه ایی استفاده کنند و کشتار دسته جمعی براه بیاندازند کشتاری نظیر نسل کشی ارامنه در بیستم که باعث نسل کشی و کشتن یک و نیم میلیون انسان بیگناه شد و حق خود را با بمب خوشه ایی و هر سلاح دیگری محق میدانند که در قرن ۲۱ تاریخ را دوباره تکرار کنند . یکی نیست به اینها بگوید که پس شما تورکهای آذربایجان ایران همان حق را که برای خود قائلید باید برای آزادی و سرنوشت دیگران هم قائل باشید .
اکراد تروریست و ارمنیان کافر و جنایت کار باز فضای مجازی را به گند کشیدند
این فرصت طلب ها وقتی می بینند اطراف فعلا خالی است امپراتور میشوند.شاعر و نویسنده می شوند
و عکس خرابه های اغول گوسفندان را
اثار باستانی خود معروفی می کنند چیزی نمانده بگویند خدا هم نصف اش کرُد نصف اش ارمنی است.
بدبخت ها ۱۵۰ سال است دنبال سوراخ می گردنند تا بگویند اهان اینجا هم سرزمین ماست
دلیلشان هم یک اهن گرازه زنگ زده کچ که از زیر پهن ها بنام صلیب بیرون امده
یا پشگل بز انجا انباشته شده است.
اما وقتی تورک ها یک نعره بر سر انها کشیدند می روند تو لاک خودشان .
کسانی کە علاقمندن بە خواندن ادامەی بحث پروفسور ولی میتوانند در اخبار روز بقیەی بحث را بخوانند من بدلیل اینکە زیاد میشد در این صفحە خوداری کردم آدرس در زیر
ســـالام دوســـلار..
پهلوان پنبه عزیز...
نظر من این است که در رژیم منفور و غیر قانونی پهلویان و درست موقعی که از دروازه های تمدن بزرگ عبور میکردیم, شکنجه کردن یک انسان یک جنایت بشری بود. این انسان
میتواند مخملباف باشد و یا گروه او و یا اشخاص دیگر...مهم این نیست که چه کسی شکنجه شده است, مهم این است که این عمل ضد انسانی در زمان پدر تاجدار , شاه شاهان , بزرگ ارتشداران , سایه خدا برزمین , شاهنشاه عاری از مهر, یک امر معمولی بود. واین به این خاطر بود که کوروش خیلی آسوده خوابیده بود و نمی توانست حقوق بشرش را مستقیم ببیند. چون یکی از بازمانده گانش خیلی بیدار بود ولی به حقوق بشر کورش احترام نمی گذاشت. البته این بازمانده به ملت خودش هم احترام نمی گذاشت...خلاصه پهلون پوریای ولی پشت و پناهت باشه....رخصت....
متفاوتی نیز دارد با در نظر داشتن تعریف قانون اساسی از ملیت ایرانی آیا این فرد ایرانی است یا نه؟ پس میبینیم مسألهی اساسی این است که شما هرچند هم تعاریف شهروندی را دموکراتیزه کنید و آن را از تعریف مفهوم ملیت که گویای هویت ملیت منشاء حاکمیت سیاسی است که در دولت متجلی است بدانید مشکل حل نخواهد شد. زمانی که زبان، مذهب و فرهنگ و تاریخ متمایز از زبان و مذهب و فرهنگ ملی باشد یعنی اگر قانون اساسی هویت قدرت سیاسی را که همان آحاد ملت است بر اساس مذهب و زبان و تاریخ معین دیگری تعریف کرده باشد باز هم یک تناقض آشکار به وجود میآید. اگر به دنبال راهحلی واقعی برای این معضل باشیم میبایست تعریف هویت شهروندی را به طور دقیق با هویت قدرت حاکم یعنی هویت ملت، یکسان کنیم در غیر اینصورت یک شهروند کرد با مذهب سنی با زبان کردی و با تاریخ و فرهنگ کردی در همان ابتدا خارج از حیطهی مشروع سیاست قرار خواهد گرفت، چرا که این تعریفِ هویت قدرت سیاسی یا همان هویت مسلط ملی است که حدود و مرزهای قانونی سیاست مشروع را تعیین میکند پس اگر خارج از این حدود و ثغور وارد سیاست شود عملاً خلاف قانون عمل کرده و به صورت قانونی میتواند هدف خشونت سیاسی و سرکوب قرار بگیرد و قانوناً مجازات شود. در نتیجه تنها با دموکراسی و دموکراتیزه کردن مفهوم شهروندی در قانون اساسی نمیتوان مشکل ملیتها یا اقوام را در ایران حل کرد.
پس مسألهی دموکراتیزه کردن رادیکال را چطور تفسیر میکنید؟
فرض کنید فردا قرار است مجلس مؤسسان برای نوشتن قانون اساسی جدید تشکیل شود در این زمان هر کسی که خود را دموکرات میداند جدای از مسألهی قومیت یعنی هر فرد کرد، ترک، فارس، بلوچ و یا… که به دموکراسی اعتقاد دارد میبایست از تعریف زبان رسمی، مذهب رسمی، فرهنگ رسمی و هر چیز رسمی در قانون اساسی جلوگیری کند زیرا هر کجا حرف از زبان رسمی باشد این یعنی زبانِ قدرت سیاسی، مذهب رسمی همان مذهب قدرت سیاسی است. پس کسی که زباناش یا مذهباش رسمی نیست، خواهناخواه یا در مقابل قدرت قرار میگیرد و یا شهروند درجه دو میشود. میدانیم که مفهوم شهروندی درجهدو هم از همینجا میآید شهروندان درجهدو کسانی هستند که هویتشان با هویت مطرح شده در قانون اساسی یکی نیست.
اجازه بدهید کمی در مورد جنبشهای کردی و نقش آنها در برساخت ناسیونالیسم کرد نیز صحبت کنیم همانطور که شما در جایی از کتاب اشاره میکنید دو عامل اصلی در بررسی تبارشناسی کرد و نوشتههای تاریخی آنها نقش تعیینکننده دارد؛ اول خشونت هویت حاکم که دولتهای سرزمینی مدرن در ایران، ترکیه، سوریه و عراق آن را اعمال کردهاند و دوم توسعهی سیاسی و ایدئولوژیک جنبشهای کردی،حال شما نقش جنبشهای کردی در مورد کردستان ایران در صد سال اخیر را چطور بررسی میکنید؟
به نظر من جنبشهای کردی در ایران نقش بسیار عمدهای در برساخت ناسیونالیسم کرد داشتهاند اما آنچه که قابلتوجه است عدم موفقیت این جنبشها در احقاق حقوق مورد نظر ناسیونالیسم کرد است مثلاً اگر بخواهیم آنها را با جنبشهای کردی در ترکیه مقایسه کنیم یک فرق اساسی مشهود است. میبینیم که در جنبشهای کردی ترکیه بهرغم مشکل اساسی حاکمیت که به جنگ مسلحانه منجر شده، و بدون در نظر داشتن تبعات سیاسی و نظامی مسألهی کرد در شرایط فعلی، توانستهاند در جامعه حضور داشته باشند و این جنبهی اجتماعی بسیار قوی در واقع آنها را به یک حرکت اجتماعی تبدیل کرده و همین تا حد زیادی در ماندگار بودن آنها در داخل خاک ترکیه مؤثر بوده، یعنی با وجود آنکه نیروهای نظامی و رهبری سیاسی در خارج از ترکیه است خود جنبش در جامعه حضور دارد و تأثیرگذار است. و ما میدانیم که سرکوب یک حرکت نظامی و یا محدود کردن یک حرکت سیاسی بهمراتب آسانتر از از بین بردن یک حرکت اجتماعی است. از این منظر به اعتقاد من احزاب سیاسی کرد ایرانی اهمال عمدهای کردهاند زیرا از نظر اجتماعی و فرهنگی میدان را خالی کردهاند و در تمام این سالها نتوانستهاند حضور اجتماعی و فرهنگی پررنگی در جامعه داشته باشند. بهنظر میرسد به فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی اهمیت ندادهاند و به همین دلیل است که از فضای گفتمان سیاسی – فرهنگی که در حال حاضر در داخل کردستان ایران در جریان است عقب ماندهاند. این فضای داخلی در سطح بسیار بالاتری از فضای گفتمان سیاسی فرهنگی احزاب کرد ایرانی در خارج از ایران است، زیرا این احزاب در طول زمان نتوانستهاند از نظر گفتمان فرهنگی بهطور مداوم خود را بازبینی و بازسازی کنند. بهنظر من این نقص
در مورد کردستان ایران، من شرایط پذیرش گفتمان و این ایدهی سیاسی را منوط به شرایط موجود کردستان میدانم. زیرا همانطور که میدانیم در کردستان نیز همانند سایر بخشهای ایران ویژگیهای گفتمانی طی سالهای اخیر تغییر کرده است که من میخواهم آن را اینطور تشریح کنم: در حال حاضر فضای گفتمانی کردستان ایران در دو بخش مجزا در حال تکوین است، یک بخش در تبعید که حیطهی تسلط احزاب سیاسی کرد است و بخش دیگر در داخل ایران در دست نسل جوان روشنفکر که اساساً یک میدان گفتمانی جدید است. قرائن نشان میدهد که قابلیتهای تحول گفتمانی در این بخش بسیار مساعدتر از بخش خارج است و خواهد بود. حالا به بخشی که در حیطهی تسلط احزاب است بپردازیم؛ در چند دههی گذشته و با تغییرات اساسی بهویژه افول مارکسیسم به عنوان ایدئولوژی مسلط در جهان که کردها نیز از آن متأثر بودند، فضای گفتمانی تغییرات چشمگیری داشت. در مورد ایران بعد از انقلاب،اسلام سیاسی جای مارکسیسم را میگیرد اما چون ایدئولوژی حکومت است طبیعتاً برای اپوزیسیون کرد مقبول نیست و مشروعیت ندارد لذا فضایی که برای فعالین کرد در خارج و بهویژه احزاب کرد ایجاد میشود عمدتاً فضاییست متأثر از دموکراسی لیبرال یا بعضاً ایدئولوژیها و گفتمانهای رادیکالتر است که متأثر از نوعی سوسیالیسم دموکراتیک است، اگرچه مارکسیسم سنتی نیز به شیوهی نسبتاً حاشیهای ادامه دارد. اما حالا باید به بررسی سوی دیگر این جریان بپردازیم. جامعهی کرد در ایران چه سازمانی و چه غیر سازمانی چه در داخل و چه خارج از ایران همیشه با یک «دیگری» دوگانه مواجه بوده است. برای آنها حاکمیت یک دیگریِ سرکوبگر است که در مواجهه با آن عملکرد احزاب سیاسی جنگ مسلحانه و عملکرد نیروهای سیاسی در داخل، اعتراضات مدنی بوده است. اما نمود دیگری از این دیگری اپوزیسیون سکولار دموکراتیک غیر کرد ایران است که آنها نیز به دلیل رد و انکار تقاضاهای کردها به نحو دیگری در مقابلشان ایستادهاند. لذا این دوگانگی گفتمان شرایط ویژهای برای سیاست کرد در ایران در حال حاضر به وجود آورده است که به نظر من تا حدودی هم میتواند خطرناک باشد یعنی اگر فضا برای یک گفتمان مشترک از طرف اپوزیسیون دموکرات غیر کرد فراهم نشود و خواسته های کردها را در برنامههای سیاسی خود جای ندهند، چشمانداز امیدوارکنندهای برای حل این مسأله وجود نخواهد داشت.
در جایی از کتاب عنوان شده که «اصلاح قانون اساسی و دموکراتیزه کردن مفهوم شهروندی نمیتواند به خودی خود بازنمایی سیاسی برابر برای کردها را تضمین کند و پیشنیاز آن دموکراتیک شدن هویت قدرت سیاسی، آن هم به شیوهای رادیکال است». گنجاندن یک مفهوم دموکراتیک در قانون اساسی راهحلیست که بسیاری از سوسیالیستهای کرد و حتی ملیگراهای لیبرال ایرانی و ترک نیز آن را راه حل مسألهی کرد میدانند، شما فکر میکنید که این راهحل تا چه اندازه با توجه به موقعیت حال حاضر منطقه مناسب است؟
اجازه بدهید من در این مورد یک نکته را اضافه کنم آنچه که من در باب این مسأله تئوریزه کردهام متفاوت از گفتهی دیگران است یعنی هم دموکراتهای ایرانی و هم کسانی که اعتقاد دارند که اگر دموکراسی در ایران، ترکیه و سوریه برقرار شود و بعد قانون اساسی با تکیه بر مسائل حقوقی مدنی به جای مسائل مذهبی و نژادی مفهوم شهروندی را اصلاح کند، در نتیجه مسألهی ملی یا بهتعبیری مسألهی قومیتها حل میشود. نظر من در این باره کاملاً مخالف آنهاست، من میگویم که اساساً نباید در قانون اساسی هیچ فرقی بین تعریف شرایط ملیت و شرایط شهروندی وجود داشته باشد. وقتی که در قانون اساسی شرایط ملیت ایرانی مذهب شیعه اثنیعشری، زبان فارسی، تاریخ مشترک و فرهنگ فارسی در نظر گرفته شده است و از طرف دیگر هویت شهروند ایرانی، یعنی کسی که باید خود را شهروند قانونی ایران بداند، بدون توجه به هویت، نژاد، فرهنگ و زبان تعریف میشود، یک تضاد گفتمانی آشکار بهوجود میآید و معلوم نیست تکلیف کسی که در این بین خود را شهروند رسمی ایران میداند اما با توجه به شرایطی که قانون اساسی برای ملیت ایرانی تعریف کرده مذهب و زبان او متفاوت است، این تفاوتها از نظر حقوقی وسیاسی را چطور باید تبیین کرد، مقصود تفاوتهای هویت مذهبی، زبانی و فرهنگی شهروند با هویت ملی است که قانون حاکم و فرهنگ حاکم تعریف کرده است. این تضاد آشکار را چگونه باید معنی کرد؟ با در نظر گرفتن این تفاوتها آیا شخصی که در خانوادهای با مذهب تسنن به دنیا آمده و زبان مادری او فارسی نیست و تاریخ و فرهنگ
به نظر من ضرورت ناسیونالیسم بهعنوان یک سیاست و نیز رویکردی فرهنگی برای کردها مدتهاست که مطرح است اما آنچه که من در این کتاب قصد داشتم عنوان کنم این بوده که مسألهی ناسیونالیسم برای کردها باید بهدرستی تئوریزه شود. لذا من در این نوشتار سعی کردم تا موجودیت آن را از نظر رابطه با گذشته، حال و آینده از لحاظ تئوریک بیان کنم. البته ناسیونالیسم کرد نیز به تعبیری در چارچوب کلی حرکتهای ناسیونالیستی در جهان قرار میگیرد اما این نکته را نیز باید مد نظر داشت که ناسیونالیسم کرد با موج جدید ناسیونالیسمهای جدیدی که امروز در جهان آغاز شده بهکلی متفاوت است. به عقیدهی من ناسیونالیسم کرد یک حرکت دموکراتیک است با خواستهای سیاسی، مدنی و فرهنگی اما در این بین آنچه که میبایست مورد توجه قرار بگیرد این است که ناسیونالیسم کرد موجودیت خود را در نفی دیگری نمیبیند و خواستهای آن کاملاً در چارچوب دموکراتیک برای احقاق حقوق سیاسیاش در قالبیست که با تکیه بر آن بتواند هویت خود را بیان کند و تکامل ببخشد. بنابراین از نظر گفتمانی اهداف و ابزارهای سیاسی آن توسعهطلبانه نیست لذا خواستار استقرار و تبین این هویتْ در چارچوب قلمرو خود است. ناسیونالیسم کرد به هیچ عنوان «دیگریساز» نیست و این یکی از مشخصههای اساسی ناسیونالیسم کرد است. این ویژگی البته بهوجودآورندهی جنبهی دموکراتیک آن نیز هست. پس ما میبینیم که ناسیونالیسم کرد میخواهد هویتاش به وسیلهی دیگری پذیرفته و به آن احترام گذاشته شود و پیرو آن، آن دسته از حقوقی را که ناشی از شناسایی حقوقی و سیاسی این هویت است تعریف میکند و خواستار تحقق آن است. اما اگر در شرایط کنونی خواستهای آن در تضاد با هویت مسلط دولتی و رسمی کشورهاییست که در حال حاضر حاکم بر بخشهای کردستاناند نتیجهی عدم امکان مذاکره و راهحل سیاسی است. ناسیونالیسم کرد علیرغم ناموجه دانستن این تفارق، آنها را قابلمذاکره و حلوفصل میداند و اگر به تاریخ جنبشهای کردی نگاه کنیم میبینیم که تنها زمانی که تقاضا برای گفتگو و پذیرش این تفاوتها [یعنی قبول چارچوب سیاسی و حقوقی برای هویت کردی] مورد پذیرش واقع نشده نتیجهی آن تضاد با حکومتهای مسلط و گاه بیان مسلحانه و نظامی بوده است. اما در نهایت حقیقت این است که ناسیونالیسم کرد در ساختار گفتمانی و سیاسی خود جایی برای جنگ و حرکتهای مسلحانه و محو دیگری ندارد.
«اگر ترومای سرکوب و انکار که در دیگربودگی کرد ریشه دوانیده است، مورد پرسش و تأمل قرار نگیرد، خشونت نهفته در دیالکتیک خشونت مبتنی بر تضاد بین نفی و انکار هویت کردی از یکسو و مبارزهی کردها برای شناسایی و پذیرش آن از سوی دیگر، به گونهای دستنخورده ادامه خواهد یافت و لازمهی این، سخن گفتن کردهاست و البته نوعی نگاه تازه به تاریخ رابطهی حاکمیتها در هر چهار بخش از کردستان با کردها یعنی حضور آنها بهمثابهی یک دیگری» این بخشی از مقالهی شماست که به شرایط گفتمان سیاسی، که یکی از ارکان مهم در روند پذیرش مسألهی ناسیونالیسم کردیست، اشاره دارد. شما فضای گفتمان سیاسی را برای این مسأله بالاخص در ایران چطور ارزیابی میکنید؟
سالام اليكيم
الزام تغییر در گروه مینسک
وجود دولت ترکیه در گروه مینسک برای تعادل برقراری صلح الزامی است .زیرا فرانسه و روسیه علنا مدافع ارمنی ها هستند و قدرت بازدارندگی ارمنستان را ندارند . روسیه
روسیه با کارت ارمنستان سعی در تغییر موازنه در ترکیه و ایران و آذربایجان را دارد فرانسه نیز ذاتا گرایش به ارمنستان را دارد ،طوری که ارامنه خود را از نژاد فرانسوی می دانند .این وضعیت در گروه مینسک برای آذربایجان غیر قابل قبول است در عمل نیز کاملا مشخص شد گروه مینسک در برقراری و عمل به محتوای قطعنامه های شورای امنیت عاجز و یا اینکه تمایل قوی ندارند .گروه مینسک در سی سال گذشته به قول الهام علیاف فقط نظاره گر اشغال گری ارمنستان بوده و قدمی به سوی صلح برنداشته است.در این وضعیت آچمز وجود ترکیه باعث ابتکار عمل خواهد شد . ترکیه و شخص اردوغان بارها بر تعلل در اجرای قطعنامه های شورای امنیت در باره بحران قره باغ معترض بوده و خواستار تحرک و عمل بدان شده است . متاسفانه به علت اعتراض ارمنستان ترکیه نتوانست از همان ابتدا عضو گروه مینسک قرار گیرد .البته خود ارمنستان به تنهایی عددی نیست تا از ورود ترکیه جلوگیری کند بلکه مداخله روسیه و فرانسه مانع اصلی محسوب می شود با وجود تغییر شرایط در میدان ،به نظر می رسد وجود ترکیه برای ثبات در قفقاز امری ضروری است ضمن آنکه به مطالبه آذربایجان نیز تبدیل شده است . در واقع امر نبود ترکیه در گروه مینسک ،به معنای عدم التزام این شورا برای حل و فصل قره باغ تعبیر می شود اگر شورای امنیت و گروه مینسک خواهان ثبات در قفقاز است بایستی به این مطالبه برحق جواب مثبت داده شود و گرنه آذربایجان درگیر در قره باغ خود به تنهایی مجبور به تغییر موازنه قدرت خواهد بود و معنای این حرف این است که قفقاز بار دیگر صحنه کشمکش های قومی و به تبع آن همانند صد سال پیش صحنه برخورد قدرت های بزرگ خواهد شد .
بهنام کیانی اجیرلی. @behnam_kianii
با اجازەی مسئولین سایت این بحث پرفسور عباس ولی را در این صفحە میگزارم شاید در چند کامنت پشت سر هم باشد ولی نظر بە اهمیت بحث این کار را میکنم ..... خاستگاه ناسیونالیسم کرد
عباس ولی
درحال حاضر فضای گفتمانی کردستان ایران در دو بخش مجزا درحال تکوین است، یک بخش در تبعید که حیطهی تسلط احزاب سیاسی کرد است وبخش دیگردر داخل ایران در دست نسل جوان روشنفکر که اساساً یک میدان گفتمانی جدید است. قرائن نشان میدهد که قابلیتهای تحول گفتمانی در این بخش بسیار مساعدتر از بخش خارج است و خواهد بود
<<<<بهدنبال انتشار کتاب «گفتارهایی در خاستگاه ناسیونالیسم کُرد» از سوی «نشر چشمه» گفتوگویی با عباس ولی یکی از نویسندگان کتاب انجام دادم. کتاب حاضر جلد چهارم از مجموعه مطالعات کردشناسی است که مقالات آن از لحاظ تئوریک و تاریخنگاری یکی از جامعترین نوشتهها در این زمینه محسوب میشود که پژوهشگرانی که در زمینهی ناسیونالیسمهای خاورمیانه در حال تحقیق هستند ارائه کردهاند و در آن سعی شده تا مسألهی ناسیونالیسم کرد از خلال استدلالهای ازلیگرا، قومگرا، مدرنیستی، برساختگرا و ماتریالیستی تاریخگرایانه بررسی شود و آنچه که این کتاب را به عنوان اثری پیشگام مطرح کرده این است که برای نخستین بار مطالعاتی اینچنین متمرکز بر ناسیونالیسم کرد، برساختها و پژوهشها و بینشها را در اختیار خواننده قرار میدهد که از آن به عنوان چرخشی در حوزهی مطالعات کردی یاد شده است. (س.ن.)
در جایی از کتاب شما اشاره میکنید که «ضرورت نوشتار تاریخیِ ناسیونالیسم کُرد اعطای گذشته به کردهاست تا مبنایی باشد برای بنیاد نهادن لحظههای حال و نیز جدال بر سر آینده به مثابهی یک سوژهی تاریخی که این سوژه سیاست کرد است. یعنی سیاست نفی انکار شدن و مبارزه برای احقاق حقوق خود». با توجه به این تعبیر آیا این کتاب میخواهد لزوم ناسیونالیسم برای کردها در جهان امروز را که، اتفاقاً همسو با موج همهگیر ناسیونالیسم نیز است، مطرح کند؟
حشمت رئیسی در ویدیویی که در ادامه اینجا میگذارم میگوید که محسن مخملباف در زمان شاه شکنجه نشده بلکه نفراتی که همگروه او بوده اند شکنجه شده و همه چیز را گفته بودند در نتجیجه نیازی
نیازی به شکنجه محسن مخملباف نبوده. همچنین میگوید که محسن مخملباف پس از انقلاب با لاجوردی همکاری میکرده و در دستگیری اعضای نیروهای سیاسی و شکنجه آنها دست داشته. نظرتان چیست؟
https://www.youtube.com/watch?v=LuBvFhwJi60&t=22m15s
اپوزیسیون فارس همچون دولت ایران بدون پرده و رک راست از اشغال اراضی آزربایجان توسط امنستان حمایت میکند و حتی در مقابل جنایت ارمنستان بر علیه مردم بی دفاع شهر گنجه سکوت و اخبارش را سانسور کردند منتهی
منتهی فردا دوباره این جماعت باصطلاح اوپوزیسیون از ما تورکهای آزربایجان برای سرنگونی رژیم کمک خوهند خواست . و ما از یاد نخواهیم برد که امروز شما باصطلاح اپوزیسیون در کنار رژیم بر علیه ما بودید و به زخمهای ما نمک ریختید . همانند جریان توهین کاریکارتور روزنامه ایران به ملت آزربایجان که رژیم و اوپوزیسیون رژیم همصدا خواهان سرکوب ما شدید .
جان کلام,
جناب زید آبادی "فله ای "تمامی اپوزیسون خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی را از دایره دانشمند مجلس حافظ خارج کرده و در سلک توبه فرمایان وابسته به امریکا قرار می دهند.....".
من هم با گفته های کامنت اخیر جمال هم نظرم و خط قرمزهای من هم همین میباشد
نقد بسیار کار درست و قابل پذیرش میباشد ولی توهین به هر ملتی دیگر باید در این سایت کاملا ممنوع و خط قرمز باشد چون دیگر بحث سازنده و مفیدی برای هیچکس باقی نمی ماند . به گفته و به قول بعضی هاااا که میگویند که خوبه دیگه شهر نشین شدی ! من نمیفهمم این یعنی چی ؟ هر ملتی در هر گوشه از دنیا هم جامعه روستانشینی دارد و هم شهر نشینی وجود دارد و هر دو بدون آن دیگری کامل نمیشدند که مثلا ما بخواهیم به هر دلایل شخصی و یا سیاسی برای تحقیر ملت دیگری بکار بریم . ملت ایران و مخصوصا ملت کورد برایشان خیلی سنگین و زشت است که بخواهند درمحفل های سیاسی یا محفل های جمعی و اجتماعی به کسی و یا ملیتی و یا قومی دیگر فوش دهند و توهین بگویند و گفتنش در جمع برایشان زشت است ولی متاسفانه برای بعضی ها اینگونه نیست و فحاشی به ملتی دیگر را عیب نمیدانند و برایشان مثل نقل و نبات و شیرینی است . والا آدم دیگه نمیدونه چی بگه از دست این جماعت ! امیدواریم از این به بعد رفتار و گفتارشون رو عوض کنند .
حجت الهامی
امروز در میان اخبار جنگ قرهباغ خواندیم که مجلس غیر قانونی ارمنیان در قزهباغ اشغالی از روسیه و ایران خواسته است که برای کمک به آنها نیروهای
خواسته است که برای کمک به آنها نیروهای نظامی ارسال کنند!
واقعا چگونه ممکن است که حتی تصور کمک نظامی از طرف ایران به ذهن اين اشغالگران خطور کند !
در حالیکه مقامات رسمی ایران بر حفظ تمامیت ارضی آذربابجان و خروج اشغالگران ارمنی به صراحت تاکید دارند پس اين انتظار بيجا از کجا نشأت مىگیرد؟
البته که داخل ایران نیز ممکن است برخی گروههای پان ایرانیست ضد ترک آشکارا طرف اشغالگران ارمنی بایستند و حتی اپوزسیون خارج از کشور نبز به نوعی بر این مسئله دامن بزنند.
و یا اقلیتهایی از ارامنه به دلایل نژادپرستانه چنین انتظاراتی از دولت ایران داشته باشند.
اما در مقابل اراده اکثریت و غالب مسلمانان عموما و ترکهای ابران بخصوص و مهمتر از همه جبهه حق و باطل و مسئله اشغال خاک وجود دارد...
در این میان متناسب با اوجگیری تنشها در قرهباغ مواضع رسمی حکومت ایران نیز شفافتر شده است تا جائیکه الهام علیف رئیس جمهور آذربایجان مواضع ایران را عادلانه توصیف کردند
اما قبل از جنگ اخیر اتخاذ مواضع گنگ و دوگانه دولت حتی روابط صمیمانه با دولت ارمنستان به همراه پروپاگاندای جریانات ضد ترک و آذربایجان میتوانست بانی آنگونه انتظارات بیجا باشد.
نمیدانم آیا در حال حاضر پایانه مرزی نوردوز تعطیل گردیده است یا نه ، اما ارسال تجهیزات نظامی از طریق خاک ایران در هنگام شروع درگیریها علامت خوبی نبود .
هر چند که ایران نظامی بودن این کالاها را تکذیب کرد اما تلوبزیون آذربایجان همین ماشینهای مارک کاموز را به عنوان غنایم جنگی نشان داد !
گرچه مسئولین استان آذربایجان شرقی از بسته شدن گمرک نوردوز خبر دادند اما شخصا به عملی شدن این خبر هنوز شک دارم کاش مسئولین یا خبرنگاران یا دوستان گزارشی نیز در این مورد تهیه میکردند.
با این احوال هر شایعهای میتواند قرین به واقعیت هم باشد امروز مطلبی از کاربران آذربایجانی آنسوی آراز میخواندم که ایران داخل جعبههای تابوت سلاح و مهمات به ارمنستان ارسال میکند !
اما در مجموع اگر ایران نیز مانند ترکیه و پاکستان و... قاطعانه و جانانه از آذربایجان حمایت میکرد اینگونه شایعات و متعاقبا تکذیبیهها جایی از اعراب نداشته و ارامته نیز برای اشغالگری بیشتر به جهت حمایت و کمک ایران خیالات خام نمیکردند...
چه کسانی همه چیز را سیاه یا سفید میبینن؟
دراینکه شجریان صدای خدا داد خوبی داشت شک نیست. در اینکه بعد از انقلاب بسیار رشد کرد و بر توانائیهای خود افزود هم کسی منکر نیست.عبدالحسین مختاباد هم چنین است.
بیشتر ما فقط سیاه و سفید میبینیم. یک نفر یا صددرصد خوب است و یا صددرصد بد اصلا حد فاصل را نمیبینیم.
بیائید از خودمان بپرسیم چرا از بین آن همه خوانندگان خوب و خوشصدا فقط شجریان اینطور گل کرد.آیا عبدالوهاب شهیدی یا ایرج یا نادرگلچین یا وفائی یا رشیدی یا حتی گلپا آواز خوانی کمتر از مرحوم شجریان بودن؟
جریان چی بود که فقط شجریان رشد کرد؟آیا این بخاطر ربنایش بوده یا بجهت قاری بودنش؟
اتفاقا برعکس نظرنویسنده بیشتر مقامات ج.ا. حتی رهبرش از شجریان خوششان میامد و برایش راه باز میکردن.واین درحالی بود که جلوی دیگر خوانندگان را گرفته بودن بویژه بانوان.
امروز میگیم اگر فوتبال دوستان غیرت داشتن بخاطر ممنوعیت ورود بانوان باید فوتبال را تحریم میکردن.
ظاهرا اختلاف مرحوم شجریان با ج.ا. از زمان یک یاحسین تا میرحسین بالا گرفت.یعنی جنبش سبزی ها.وخود ایشان هم در تلویزیون معلوم الحال ملکه(که با همه مصاحبه نمیکنه بغیر از ج.ا. خواهان),فرمودن که جزو همانهائی هست که احمدی نژاد خس خاشاک نامیده بود.نه ملت ایران فقط سبزها.
چطورشد که افتخاری آنطور مورد غضب مردم(سبز) قرارگرفت؟ و برعکس شجریان محبوب قلبها شد؟
چون بیچاره قدرت چوپانی اصلاح طلبان را دست کم گرفت.وتاوقتی محمودخوش تیپ را آنچنان گرم درآغوش نگرفته بود مشکلی نداشت.اینجاست که میبینیم اصلاح طلبان چه نفوذی در افکارعمومی ایرانیان دارن.
چگونه بود که مرحوم شجریان راحت به خارج سفرمیکرد و دیگر خوانندگان نه؟ آیا گمان میکنید اگر نبود حمایت "برادران" خوانندگان چه سنتی چه پاپ میتوانستند در یک کشور آزاد و دور از کنترل میکروفون بدست بگیرن؟ چقدرساده اندیشی؟
چطور بدیگران "رسما میگفتن مجاز نیستن" ولی با این مرحوم حجب و حیا داشتن.
درمورد "زبان آتش" و مثالهائی از این قبیل؛ خواننده را ارجاع میدم به سخنرانی های افرادی در گروه های بفرموده ساخته مثل نایاک که آنها هم در سخن رانی هایشان بعضی چیز های مردم پسند میزنن.
وخلاصه اینکه حاکمیت ج.ا. با همه ی گردهم آیی ها یا محبوبیت افرادی غیراز مقامات رسمی مشکل دارد. مگر این خیریه ی امام علی ها چه کرده بودن؟
سالام
به این سه عزیزبایدگفت ،گروه های سیاسی ایران آشنایی به ساختارهای سیستم دموکراتیک نیستند.
بهمین دلیل هم نمی توانند،باهم نظرموافق باهم داشته باشند.
وقتی کسانی به اصول قوانین دموکراتیک آشنا
نیستند،چطورباهم به توافق وتفاهم برسرسیستم دموکراتیک برسند.
درطی هیجده سال بازشدن این سایت وقتی سیاسیون چپ هنوزبرتفکرخوداصراردارندوهیچ گروه وهیچ
تفکری راغیرفکرخودقبول ندارند،ویاتعدادی روشنفکرنما هنوزفکرمیکنند،فردوسی وکوروش ورضاشاه فرستاده خدا بوده محمدرضاشاه کمربسته امام رضا ،اینها چی میفهمند،سیستم دموکراتیک ودموکراسی یعنی چی؟
وقتی جوانان تحصیل کرده ایرانی برای شجریان وبرای قبر کوروش وفردوسی سینه خیز راه می افتند،
اینهاپرورش یافتگان همین روشنفکران وشفیعی کدکنی وایتهاج وشاملوهستند،
اگردموکراسی ودموکراتیک اینهاهستند،وای بر دموکراتیک خواهان این ملت.
شمامیخواهید،مثلا شریعتمداری و نوری زاده وبهزادکریمی ودنیزایشچی وسازگاراواکبرگنجی وابولفضل محققی وباریش نصیریان ومحسن کوردی وصفی زاده ودوشکی غیر بتوانند،دموکرات باشند، وازدموکراسی حرف زنند؟
دراین سایت ، افرادمختلفی نظرات خودرامیدهند بندرت کسانی مثل درویش پورونعمت پوردیده که بتوانند، حداقل های سیستم دموکراتیک رابفهمند.
البته کسانی هم هستند،که درمواقع ایی نظازات بسیارخوبی میدهند ولی کمتردراین سایت دیده میشوند.
ساختارهای دموکراسی برای سیستم دموکرات باید درست فهمیده واصول آن بایددرست انتخاب شوند.
دموکرات بودن برای هرکسی شایسته نیست بدان گفته شود.
در یوتیوب ویدیویی از جنگ داعش در سوریه از طرف ارمنستان منتشر شده و نوشته این جنگ اذربایجان با داعشی ها علیه ارمنستان است و تمام کامنت های ان علیه اذربایجان
https//www.youtupe.com/watch?v=gU-3HAXiv74
تقریبآ 3 روز ماندە برای تغیر اساسی در این صفحە و آنگونە کە مسئول کامنتها بیان کردند فقط کاربرانی کە میتوانند مستقیمآ کامنت گذاری کنند در این صفحە
کە مایل خود را قبلآ ارسال کردە باشند برای مسئول سایت
سیستیم جدید مسئولین سایت باید چند مورد و چیز را روشن کنند از آنجا کە بیشترین استکاکها بین کامنت گذاران تورک و کورد بود باید قبل از شروع سیستیم جدید قانون و چگونگی کامنتگذاری و محدودیتها مشخص شود
من خوشبین نیستم کە تورکها بتوانند مواضین انسانی و بحثهای بدور از تشنج را در این صفحە کامنت بگذارند
من یک کوردم و همگان هم میدانند هویت کوردی دارم ولی از هیچ یک از احزاب کورد جانبداری نمیکنم ولی این دلیل نمیباشد بی تفاوت باشم در برابر هتاکی تورکها در این صفحە بە احزاب کورد
بنا بر این اگر در بر همان شیوەی سابق بچرخد و تورکها بە احزاب کورد هیچ فرق نمیکند کدام حزب باشد حتی پ ک ک در این صفحە باز شروع کنند بە پ ک ک تروریست خطاب کردن و مزدور و قاچاقچی انسان و مواد مخدر فلان و بهمان انتظار نداشتە باشند ما سکوت کنیم
یا توهین ملیتی و هویتی اینکە کورد هندی زادە هست کولی هست ماسیونی هست انگلیس با چر نجات در قندیل انها را پیادە کردە تنبان گشاد و این این نوع توهینها را ادامە دهند باز انتظار نداشتە باشند ما در برابرشان سکوت کنیم
تورکها اگر بحث انسانی و سیاسی و اخلاقی دارند میتوانند در کمال؛ ادب و اخلاق آن را مطرح کنند ولی با کوچکترین هتاکی و تحریف و دروغ گوئی و شانتاژ آنها برخورد خواهیم کرد
مناقشان سرزمین تورک و کورد را میتوان از طریق دیالوگ انسانی پیش برد ولی تحمل حذف و زیادەخواهی تورکها نیز جواب خواهد گرفت
در آخر امیدوارم چهار چوب بحثهای ملی را مسئولین سایت روشن کنند
فاشیسم حزب اللهی آخوندی چنان وضعیت فرهنگی ساخته که هرگونه همراهی نکردن و دهن کجی با این جاسوسان و جانوران الهی، نوعی مبارزه بشمار می آید. لباس رنگین روستائیان- چند تار موی زنانه را نشان دادن- رقصیدن-
بکار بردن واژههای فرنگی، کف زدن و هورا کشیدن-رنگ زدن موی زنانه- پرنده بازی و سگ بازی- شناکردن بدون زیرشلواری- گوزیدن در مسجد و در امامزاده- دوچرخه سواری و موتورسواری زنان- و غیره.............-- شجریان مبارز نبود یا نمایشی بود؛ ولی در پایان ، همراه نبودن با این فرقه ذاله و کاست آخوندی کثیف، بقول آذر ماجدی از حزب کمونیست حکمتی ،به او هویتی کذایی داد.
مسئولان محترم سایت ایرانگلوبال. بنده امیل خود برای باز کردن اکانت در سایت به info@ به شما فرستاده ام ولی جوابی دریافت نکرده ام. با اینکه اقای توکلی قبلا امیل و شماره تلفن بنده را دیده اند.
علی
سالام اليكيم
«چنلیبئلده ائیواز قالیب»
نام سخنگوی وزارت دفاع آذربایجان؛ آنار
ائیوازوف و نوع نگارش این نام در مدیای فارسی خاطرهی کهنهای را برایم زنده کرد. زن و مردی قرهداغی که فرزندی نداشتند سال
که فرزندی نداشتند سالها بعد صاحب پسری شدند و نامش را ائیواز گذاشتند. پیرزن همیشه نام پسرش را با افتخار و غرور بر زبان آورده و او را اومودوم و ائیوازیم (امیدم و ائیوازم) صدا میکرد. این همه افتخارِ پیرزن به ائیواز برایم مجهول بود تا با شخصیت ائیواز در داستان کوراوغلو آشنا شدم.
ائیواز جوانی از ایل ترکمن بود و کوراوغلوی سالخورده که فرزندی نداشت او را بخاطر شایستگیاش به فرزندخواندگی پذیرفت و از آن پس همه مشکلات چنلیبئل به دستان ائیواز گشوده میشد. کوراوغلو که زیاد به سفر میرفت وقتی با اعتراض دیگران در مورد رها کردن چنلیبئل و رفتن به سفرهای دور و دراز مواجه میشد با لحنی آکنده از اطمینان میگفت که «چنلیبئلده ائیوار قالیب» یعنی ائیواز هست و جای نگرانی نیست. ائیواز چشم و چراغ ایل اوغوز و امید خلق بود.
اما ائیواز پیرزن قرهداغی راه دیگری رفت. او از نامش شرم داشت و بعدها نامش را به علیرضا تغییر داد. آیواز نامی برای پسران و به معنی «زیبا روی چون ماه» است که بصورتهای ائیواز، ائیوَز و اَوَز نیز تلفظ شده است. این نام از طرف دستگاه فارسیساز ایران تحریف شده و بصورت عیوض و عوض درآمده و این تحریف تا جایی رسیده که برخی نویسندگان داستانهای آشیقی آذربایجان نیز، نام ائیواز کوراوغلو را نیز عیوض مینویسند و همین روال در نحوه نگارش نام آنار ائیوازوف خود را نشان میدهد.
طبعا وقتی نامی چون آیواز با آن مفهوم و سابقه تاریخی چنین تحریف شود باعث شرم خانوادهها میشود که فرزندشان را آیواز نام نهند و فردا در کوچه و مدرسه عوض و عوضی صدایش کنند و این نام در شرف مرگ قرار میگیرد در حالیکه قرار بود ائیواز امید آینده و روزهای بعد از کوراوغلوی ما باشد.
——————
@ibrahimsavalan
سالام اليكيم
ارامنه خواستار حضور نظامی ایران در قاراباغ شدند
پارلمان جعلی قاراباغ امروز یکشنبه (20 مهر) با صدور بیانیه ای به صورت رسمی از ایران خواست تا نیروی نظامی به قاراباغ ارسال کند.
در بیانیه
در بیانیه آمده است: روسیه و ایران را به ایجاد یک «مرکز مشترک ضد تروریسم» در قاراباغ فرا می خوانیم.
به گزارش خبرگزاری «آرمینین نیوز» در بیانیه با این ادعا که جمهوری آزربایجان از نیروهای شبه نظامی خارجی در جنگ علیه ارامنه استفاده می کند، از کشورهای روسیه و ایران در خواست کمک نظامی برای تامین به اصطلاح امنیت ارامنه شده است.
از اهداف دیگر این مرکز «ردیابی تروریست های بین المللی در منطقه قاراباغ، نقاط استقرار آنها و تدوین برنامه های خنثی سازی مشترک» عنوان می شود.
درخواست ارسال نیروی نظامی در حالی مطرح می شود که حکومت ایران به ارمنستان اشغالگر کمک نظامی و تجهیرات هدیه می دهد.
در زمان اشغال قاراباغ در اوایل دهه 90 میلادی نیز جمهوری اسلامی جهت حمایت از ارامنه نیروی نظامی به منطقه ارسال کرد.
سالام اليكيم
روزگاری جنگ آزربایجان با روسیه را جنگ ایران و روس نام نهادند و پیروزی هایش مال ایران شد ولی ترکمانچایش به نام ما نوشته شد و امروز جنگ آزربایجان با تروریزم بین الملل فقط داغ جوانانش بر
آزربایجان با تروریزم بین الملل فقط داغ جوانانش بر دل ماست ولی شیرینی هایش که تمامیت ایران را حفظ میکند برای ایران است... آیا وقت آن نرسیده است که این جنگ بعنوان یک جنگ ملی قلمداد شده و از همه جای ایران نیرو برای مناطق جنگی اعزام شود؟؟؟؟
https://www.instagram.com/tv/CGM7Lfbp5kk/?igshid=29owk6xylfbu
سالام اليكيم
« ایروان از مضافات آذربایجان است»
نوشته حاجی زین العابدین شیروانی نویسنده مشهور دوره قاجار
دکتر توحید ملک زاده https://t.me/melikzadeh
آذربایجان در دوره قاجاریه به سبب موقعیت ژئوپول
آذربایجان در دوره قاجاریه به سبب موقعیت ژئوپولوتیکی و تاریخیش مهمترین بخش کشور بوده و تبریز، ولیعهدنشین دولت قاجاریه بوده است. در تبریز ولیعهدها علیرغم اینکه درباری کوچکتر از دربار تهران داشتند ولی رجال آینده کشور در تبریز پرورش می یافت. با وفات شاه در تهران، شاه جدید با همان اطرافیانش از تبریز رهسپار تهران می شد و زمام کل امور ممالک محروسه ایران را در دست می گرفت. بدین ترتیب جریان طبیعی از حرکت نیروی انسانی ترک آذربایجانی به دارالخلافه طهران همیشه در جریان بود.
در این دوره نویسندگان بسیاری از آذربایجان با خلق آثاری بی نظیر از ترکی و فارسی به بیان اندیشه های خود پرداخته اند که یکی از این اثرها کتاب بستان السیاحه اثر حاجی زین العابدین شیروانی می باشد که در دوران فتحعلیشاه به اتمام رسید. این کتاب مشتمل بر اطلاعات بسیار و متنوع جغرافیایی، تاریخی، آرا و عقاید فرقههای گوناگون مذهبی و نحلههای فکری و برخی مطالب سودمند دیگر از اوایل دوران قاجاریهبود. این کتاب را عمدتاًً مأخذی جغرافیایی و سپس تاریخی بشمار میآورند، اما گوناگونی و تنوع مطالب آن که تقریباً تمام اشتغالات فکری و ادبی دو قرن پیش ایران را در بر میگیرد، به حدی است که اثر را شبیه دایرةالمعارف کرده است؛ گرچه بسیاری از اصول و شیوههای دایرةالمعارف نویسی از قبیل تناسب حجم هر مطلب با اهمیت مدخل آن یا نظم و دسته بندی موضوعی مطالب یا ترتیب دقیق الفبایی در آن رعایت نشده است. نگاهی گذرا به موضوعات کتاب از جمله: بحثی درباره طبیعت انسان، اشاراتی به علم حجر و میزان، کیمیا و تاریخچه آن، اطلاعاتی درباره حروف جُمَل و حساب ابجد، کواکب سبعه نجوم و اصطلاحات آن، خواص حروف، تاریخ طب و تحول روشهای درمان و معرفی خواص داروها، مذاهب و زبانهای متداول در آناطولی که با مشاهدات و برآوردهای آماری نویسنده همراه است، به خوبی این گستردگی و تنوع را نمایان میسازد. به این ترتیب، بستان السیاحة در ترسیم سیمای بخشی از جهان در دو قرن پیش و سیر در آن بسیار سودمند است (برای نمونه: ایروان زمان نویسنده شهری شیعی مذهب با اقلیتی عیسوی است و در کمتر از دو قرن، ایروان کنونی مرکز جمهوری عیسوی نشین ارمنستان است.)
« ایروان دارالملک اران و از مضافات آذربایجان است و چخور سعد نیز او را گویند چه که در شیب و گودی واقع شده و چخور سعد در لغت شیب را گویند. بدان سبب آنجا را چخور سعد نامند. آبش روان و هوایش مختلف بنیان، از اقلیم رابع و و اطرافش واسع ، میوه اش ارزان و حبوبش فراوان و مردمش ترک زبان و شیعی مذهب و قلیلی عیسوی¬اند. قلعه ای محکم دارد.»( بستان السیاحه ص: 154) و در بیان اران می نویسد« اران در لغت ترکی به معنی گرمسیر است و چون آن دیار نسبت به قرب جوار خود گرمسیر است لهذا ترکان آنجا را اران گفته اند...» (بستان السیاحه ص:94).
تغییر جمعیتی، فرهنگی و دینی این شهر ترک زبان شیعه نشین و موطن یکی از قطبهای حوزه های علمیه تشیع: آیات اعظام ایروانی، به شهر صد در صد ارمنی نشین بسیار قابل تامل و عبرت آموز می باشد.24 تیر 1399
https://t.me/melikzadeh
سالام اليكيم
خواننده پان ایرانیست و سیر در عالم ماقبل مدرنیته
در پیشامدرن، حاکمیت از ان اسمان ها ( خدا ) بود . شاه منصوب خدا و اعمال کننده اراده وی بود . بنابراین فرمان شاه همان فرمان خدا و قانون
فرمان شاه همان فرمان خدا و قانون بود . ( چه فرمان یزدان چه فرمان شاه ) . رعیت بدون کوچکترین اعتراضی باید فقط و فقط اطاعت می کردند . قبل از اسلام شاه دارای فره ایزدی بود . بعد از اسلام با توجه به ادبیات دینی ظل الله نامیده شد . در دنیای غرب در مدرنیته ناف و وابستگی حاکمیت به اسمان را بریدند و ان را کاملا زمینی کردند . حاکمیت از ان مردم شد و برای اعمال حاکمیت مردم مکانیزم هایی ابداع و بکار گرفته شد . در گام اول وجود قانون اساسی ضروری تشخیص داده شد که در ان حوزه اختیارات و وظایف حاکمان و حقوق و تکالیف مردم مشخص گردد . حکومت به سه قوا تقسیم و برای جلوگیری از استبداد بالانس بین قوا در نظر گرفته شد . دوره زمامداری حاکمان که با رای مردم انتخاب می شدند . محدود به چهار پنج سال گردید . حاکمان دیگر منصوب خدا نبودند که خدایی کنند بلکه منتخبین مردم بودند که اماده خدمتگزاری بودند و اگر مردم از عملکرد شان راضی می بودند برای دوره بعد هم انتخاب می شدند . یعنی صلاحیت شان احراز می شد در غیر این صورت با رای مردم رد صلاحیت می شدند . در ایران چند بار تاکنون قانون اساسی نوشته شده است . اولین بار در جریان جنبش انگلیسی مشروطه خواهی از روی قوانین اساسی بلزیک و فرانسه کپی برداری شد که هیچوقت به مورد اجرا گذاشته نشد . دومین بار بعد از انقلاب 57 باز قانون اساسی نوشته شد که فصل سوم ان یعنی حقوق ملت به اضافه چند اصل دیگر از ان جمله اصول 15, 19 و ... به مورد اجرا گذاشته نشد . بدین سان بود که خواننده پان ایرانیست استین ها را بالا زد و یک تنه سومین قانون اساسی را به رشته تقریر در اورد . اما گویا سپرده بوده است بعد از مرگش در اختیار عموم قرار گیرد . بنابراین از اصول و محتوای ان بی اطلاع هستیم . ولی ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد . 1- یکی از دلایل عدم انتشار ان را در زمان حیاتش می توان ترس از ناتوانی در پاسخگویی به منتقدان احتمالی حقوق دان , دانشمندان سیاست , جامعه شناسان و ... دانست . 2- در مدرنیته برای اعمال حاکمیت مردم منتخبین مردم قانون اساسی را تدوین و تقریر می کنند . یک نفر غیر منتخب مردم فاقد چنین صلاحیتی است . 3- انچه که لازمه این ملک و ملت است نه قانون اساسی که این کشور نزدیک صد سال است دارد . بلکه پاسخ به این سوال است که چرا ما نتوانستیم در این صد سال بخش حقوق ملت قوانین اساسی را به مورد اجرا بگذاریم ؟ صد البته پاسخ به این سوال نیز در حیطه تخصص و صلاحیت خواننده پان ایرانیست و امثالهم نمی باشد . مگر انکه در دنیای ما قبل مدرنیته سیر کنیم.
نظر آذر ماجدی یکی از زنان چپ در باره غیرمبارز بودن شجریان و مرده پرستی شرقی ایرانیان آخوندزده!
شجریان هر گز مانند شاملو کبارز نبود و علیه جنایت آخوندها اعتراض نکرد و میلیونر شد و یک نوع سلبیرتی بود.
شجریان مرد!
چه کسی داغدار شد؟
متن زیر بخشی از نامه منصور حکمت به یکی از اعضای وقت ح ک ک در پاسخ به سوال اوست در مورد دلیل عدم انتشار اطلاعیه حزبی در مورد مرگ شاملو . در روزهای اخیر یک تعزیه و روضه خوانی برای مرگ شجریان براه افتاده است. بنظر من شاملو و شجریان از نظر موقعیت سیاسی - اجتماعی با یکدیگر قابل مقایسه نیستند. من شخصا هیچ احترامی برای شجریان قائل نیستم. صدایش خوب بود و خوب می خواند منبع احترام به انسانها برای من نیست. خوشا بحالش که صدای خوبی داشت و از این راه ثروت عظیم و شهرت بسیار یافت. مرگ گفته اند «حق همه است». خوشا بحالش که در ۸۰ سالگی و در رفاه کامل و مراقبت خارق العاده پزشکی فوت کرد. امری که ۹۰ درصد مردم آن جامعه از آن محرومند. مساله آنجاست که عده ای میکوشند یک چهره قهرمان و مبارز علیه ستم و اختناق اسلامی ارائه دهند؛ او را بعنوان یک مبارز سیاسی ضد رژیم اسلامی جا بزنند. و تاسف بار است وقتی در جنبش چپ هم عده ای بر همین قطار سوار شده اند. در اینجا باید دخالت کرد. اگر کسی یک جمله از شجریان بمن نشان دهد که کشتار دهه ۶۰، اعدام های خط تولیدی، گورهای دستجمعی، خاوران ها، اعدام کودکان، تجاوز به زنان و دختر بچه ها قبل از اعدام، شکنجه های وحشیانه در سیاهچال های رژیم، بمباران و قتل عام در کردستان، کشتن یک میلیون انسان در جنگ با عراق، فقر و فلاکت وحشیانه تحت رژیم اسلامی، خودکشی کارگران و جوانان محروم، قتل عام کارگران در محل کار و در معادن و .... را محکوم کرده است، من قطعا به تجدید نظر فکر خواهم کرد. تا آن زمان باید گفت که آنچه منصور حکمت درباره جنبش ملی - اسلامی شرق زده در ایران گفت حقیقت مهمی را بیان می کند:
در مورد تمجيد از شاملو بعنوان يک راديکال و انساندوست بنظر من اينجا قلمرو و شعر و ادب دارد با يک نگاه شرقى و استبداد زده بررسى ميشود. شعر و ادب تاريخا جاى خالى نقد و کار و فعاليت سياسى را در شرق و در ايران پر کرده. بجاى رهبران سياسى و فعالين جنبشها که به "نثر" و در دل مجموعهاى از فعاليت مادى و دوندگى هاى هرروزه امر سياسى خود را پيش ميبرند و جامعه را قطبى ميکنند، شاعر و اديبى که بطور سربسته از حق دفاع ميکند نشسته است. جاى خالى تظاهرات و اعتصاب و سخنرانى و سازماندهى و برنامهها و پلاتفرمها را قصيدهها و ابيات و ايما و اشارات سربسته هنرمندانه گرفتهاند. بجاى سازماندهى جنبش برابرى زن و مرد با سازمانها و شخصيتهايش، يک مصرع راجع فرياد کشيدن زنى در روياى کسى داريم. به اين واقعيات عقب ماندگى در فرمهاى هنرى را هم اضافه کنيد. در ايتاليا و آمريکا فيلمساز مهم است. (امروز که از همه بيشتر موزيسين مهم است). در غرب شاعر موجود تودهاى و شناخته شدهاى نيست. در ايران شاعر مهم بوده است (هرچند امروزه بسيار کمتر). اما بهرحال اگر دنبال راديکال و انساندوست ميگرديد، از شاعر بودن و خياط بودن و نانوا بودن آدمها انتزاع کنيد و با يک ملاک به همه نمره بدهيد. بنظر شما حزب کمونيست کارگرى با اين صف پر از انسانهايى که خيلى بيشتر از ابيات شاعرانه در کارنامه نبردشان براى رهايى و برابرى هست بايد برخيزد و مراتب قدرشناسىاش را از مجاهدات انساندوستانه و راديکال شاملو بيان کند؟ آيا اين پائين کشيدن استانداردها نيست؟ آيا شاملو نقص و محدوديت و معافيتى داشت که نميتوانست مثل من و شما به زبان عادى و در متون بسيار و هرروزه و بدون ايما و اشاره و استعاره سالها از آزادى و برابرى انسانها حرف بزند. برنامه عمل بدهد، عضو سازمانى بشود، بجنگد، شعار بدهد، بيدار کند، مقاومت کند؟ چون شاعر بود نميتوانست؟ شاملو عضو هيچ جنبش و سازمان راديکال و انساندوستى نبود. عضو هيچ حزبى نبود. در آثارش نظرش راجع به حجاب اسلامى، حقوق کودک، بيمه بيکارى، ممنوعيت اعدام، لغو کار مزدى، طب مجانى، نظم نوين جهانى، تحريم اقتصادى عراق، حقوق برابر براى کار مشابه زنان و مردان، شورا و پارلمان، ارتش حرفهاى، حقوق مجرمين و متهمين، حقوق مدنى، قانون کار و غيره گفته نشده، تا چه رسد به اينکه عمرى را صرف قانع کردن مردم به اينها، رساندن اين نظرات به دست مردم در دل اختناق کرده باشد. تلالو و جلاى قلمرو شعر در ميان اليت فرهنگى کوچک ايران و تحصيلکردگان نميتواند و نبايد يک کائنات سياسى مجزا براى شعرا و ادبا درست کند که در آن معيارها و مبناها چيز ديگرى است.
شاملو به جمهورى اسلامى "نه" گفت. نادرپور هم نه گفت. فريدون فرخزاد هم نه گفت. داريوش هم نه گفت، ولى اين "نه" هاى شخصى است که ابدا جايى در يک جنبش نه گفتن به جمهو
در مراسم خاک سپاری مرحوم شجریان به چند نکته برخوردم.
نخست با وجود اینکه ان مرحوم مسلمان و قاری قران بود ،هیچ سوره ای از ایات قران که خود ایشان تلاوت کرده بود و در بایگانی ها وجود دارد ،تلاوت نشد.رسم بر این است که مسلمین هنگام دفن میت از زبان وی به شهادتین میپردازند .در حالیکه در باره ان مرحوم شعر واهنگی بگوش شنیده میشد که ربطی به مراسم خاکسپاری و سنت دینی ان مرحوم نداشت .شعر مرغ سحر در حقیقت مناسب این خاک سپاری نبود و بیشتر مراسم را سیاسی جلو میداد .این مانند ان است که در مراسم عروسی تعزیه خوانی راه اندازی شود .
اما موضوع مهم جایگاه اجتماعی ان مرحوم وانتخاب قبر است .ایرادی اساسی این است چرا ان مرحوم مردمی وصیت کرده بود که در جوار فردوسی دفن شود؟
صدها شاعر و نویسنده با تمام توان فرهنگی و ادبی بخود اجازه چنین گستاخی ندادند.شهریار و بسیاری ادیبان بزرگ خراسان در کجا بخاک رفتند؟
ایا ان مرحوم میدانست گور ستارخان و باقرخان و ملکی و بسیاری از هنرمندان این سرزمین کجاست ؟
ایا این یک ریشخند به کسانی نیست که نه کوری دارند و نه سنگی بر گور.ایا همبستگی با هزاران گمنام برای ازادی هنر و بویژه ازادی دین و بیان ایجاب نمیکرد ، که گوری وسنگقبری هم سطح دیگر رفتگان داشته باشد ؟ان مرحوم خوانده بود که فروغ گفت :فقط صداست که میماند ولی چه نیازی در کنار فردوسی ارمیدن؟
بنظرم رسید نظام برای جلوگیری از درگیری تن به این خاکسپاری در توس داده است .
جناب ع.ب.تورک اوغلی تقریبآ 4 روز دیگر یعنی 15 این ماه معلوم میشود کە کی جعلی هست کی جعلی نیست ،، شما کە نمیتوانید یک آکانت رسمی داشتە باشید نشان خواهی داد چگونە جلو جعلیات شما گرفتە خواهد شد
با چند اکانت جعلی دیگر خوب ما اسمهای زیاد تورکی را دیدیم در این صفحە ببینم چند اسم جعلی برا همیشە حذف خواهید شد مثل علی ، اورنجی ، مهران ، حقگو، کورتلر ، بابک ، جم ، تهرانلی ، آیدین ، وامصیبتا . و بسیاری نام های دیگە ات محو خواهد شد
درضمن اکانتها در نزد کیانوش توکلی محفوظ هست ایشان خوب میداند کی بی کی هست
ســـالام دوســـلار..
آقای Saeed Mahmoudi...
اگر روزی انگلستان توانست سرزمین های از دست رفته همچون , امریکا, ایرلند, استرالیا, نیوزیلند, هندوستان , و.... را باز پس گرفت , پان فارسیست ها هم بعد رسیدن
به قدرت نظامی پیش از تورکان و تازیان و یا رسیدن به امپراطوری هخامنشی , تمام سرزمین های از دست رفته را خواهند گرفت.. بقول انگلیسی زبان ها ( به خیال پردازیتان ادامه بدهید )...
قره باغ اشغالی بر تورک ها در ایران ) را باهم نگاه بکنیم. در این گفتگو , مهمانان برنامه آقایان احمد هاشمی، دکتر ضیاء صدرالاشرافی، مهیم سرخوش , شرکت دارند که به وسیله انصافعلی هدایت سرپرستی میشود...
با تبلیغات منفی علیه مردم ایران و به میان اوردن ابزاری شجریان علیه مردم ایران راه به جایی نخواهی برد .ریشه این تفکر ضد بشری همان دیدگاه طبقاتی دیدن جهان است وترک اغلو قربانی این دیدگاه منفی است.
تورک اوغلی مانند سایر آذری های تجزیه طلب ضد ایرانی، یک حسود مخرب است که تحمل مشاهیر ادب و فرهنگ و تمدن ایرانی پارسی را ندارد، و مثل همیشه به هزیان گویی در باره شجریان پرداخته.
سالام
وپان فارس حکومت برای سوء استفاده بهره برداری شد.بلی شجریان دربین تعدادی ازجوانان واپوزاسیون تندرو دزاصل تبدیل به اعلام اعتراض دراین تشیع جنازه بود
اینهادرهرحرکتی ازفرصت استفاده برای اعتراض میکنند.
ولی مدیریت این حرکت درکل دردست جناح فاشیست
یعنی هرچه این جوانان وطبقه متوسط تلاش دارند،درنهایت به ابزار حکومتی تبدیل میگردند.
سالام
نسبت داده اند،ووصیتنامه ایی برای دفنش درکنارفردوسی تولید کردند،من قبول نمیکنم.ملت عزیزفارس حق دارد،برای خودش خواننده مدرن ،مردمی،انسانگرا،اومانیست،حهانی اندیش داشته باشد.
این خصایص که عرض کردم برای هرملتی حق قانونی آن ملت است.
ازتفکری که دراین چندروزبه مرحوم شجریان
این خواننده یاواقعن بیسوادبوده که این وصیتنامه رانوشته ویا بلکل دروغی بیش نبوده واین وصیتنامه ساخت وباخت جناح فاشیست حکومت مثل شورای انقلاب فرهنگی وحدادعدال ها با باستانگرای تاریک اندیش تخم استعمارگران ذرون وبیرون ایران میباشد.
اینکه شجریان اسطوره است وغیر؛این یک بزرگنمایی پان ایرانیستهای فاشیست میباشد.
چون که آوازخوانها هرکدام یک امتیازهایی دارند.مثل گل نراقی وبسطامی درموسیقی فارسی میتوان به آنهااشاره کرد.
شجریان بتهون ویاخان ششویسکی نبودکه به خلق آهنگ هاپردازد.بلکه میتوانست ریتم وآواهای ارائه شده وخوانده شده قبل ازخودرابخوبی وبفارسی بخواند.
بادفن شجریان درکنارقبرفردوسی توهمی نمادنژادپرستی پان فارس ها،فقط خواست تعدادی انگشت شمار ومردم ناآگاه بود.
پان فارس فاشیست چندهدف رادراین پروژه خوددنبال می کرد.
اولین اش،انحراف شوروشوق مردم ایران وبخصوص تورک درحمایت ازآزربایجان درجنگ قره باغ بطرف یک تفکرسوخته بود.
دومین اش،ساختن امامزاده وتقویت امامزاده جدیدفردوسی بود،که برای خانواده شجریان هم دردسرایجادکردند وهم شجریان رابافن درکنارفردوسی سوزاندند.
شجریان رادر دوحکومت شاه وشیخ بزرگش کردند،ازمخالف سازی اوهم سوء استفاده کردند.
دیروزم شما همین شیوە را دنبال کردی جناب مسئول کامنتها من 2 خبر موثق گذاشتم علی نام کامنت گذاشت کە جمال میزنم تو دهنت صداش در قندیل در بیاد شما مسئول کامنت هیچ اقدامی نکردی
بە این توهین علی من هم نوشتم آخر بە این شخص و این شیوە چە میتوان گفت بە جز سیکتر کامنت من را سانسور کردی ولی علی را و توهینش را کە ایشان شروع کنندە بود زیر سبیلی رد کردی تازە با اعتراض من و لیلا دیدە دیگە نمیشە کامنت فحاش علی را هم سانسور کردی با توهینی کە خودتم بە من کردیمسئول کامنت امتیاز نیست و باید بی طرف باشد تورک بودن تو این حق را بە تو نمیدە فحاشیهای علی و اورنجی را کە همیشە شروع کنندە هستند ندیدە بگیری
جناب مسئول کامنتها شما چرا اسم علی و جمال را با هم قاطی میکنی یکی دیگە توهین میکنە هتاکی میکنە آنوقت اسم جمال را با علی میآوری خیلی زرنگی اول علی و اورنجی شروع میکنند شما کسی کە اول شروع کردە سانسور
ببین صدای من در میاد ؟ شما کامنتهای هتاکهای تورک را زیر سبیلی همیشە رد میکنی بعد کە ما اعتراض میکنیم میبینی نە بابا دارە مچت باز میشە آنوقت می آیی میدان ،، علی و جمال رعایت کنید آخر مرد حسابی اینها توهین میکنند و شروع میکنند میخواهی ما در این سایت هم تسلیم قلدری اکانتهای پان تورک و شمای تورک کە زیر سبیلی کامنتهای آنها را رد میکنی بشویم ؟بار کن دارم بە این نتیجە میرسم علی شاگردت هست تو مسئول کامنتها دستی کمی از اینها نداری خودتم دیروز توهین کردی
کە شما شهری شدید دمکرات باشید چە حرفهای گندە شما شهری شدید انگار جناب عالی جد اندر جد بالای شهری بودی
سالام اليكيم
سیاست، چندین وجه و صورت دارد که مردم عادی فقط یک وجه آنرا می بینند! همینطوری که در جبهه جنگ تاکتیکهای مختلفی برای پیروزی به کار گرفته میشود و گاهی فرماندهان فرمان عقب نشینی موضعی میدهند تا دشمن را به داخل مناطقی که در تیررس کامل قرار گیرد می کشند و با یک پاتک آنرا مغلوب می سازند، در سیاست نیز بکار گیری چنین تاکتیکهایی از ابتکارات سیاسی محسوب می شود.ابتکار عمل در دست آذربایجان است!
پذیرش صلح بشردوستانه، نباید روحیه مبارزان در جبهه قره باغ را تضعیف کند، ابتکار عمل در دست آذربایجان است!
سیاست، چندین وجه و صورت دارد که مردم عادی
درخواست نه، حتی التماس آتش بس از طرف ارمنستان و آمادگی اش برای دادن امتیاز به آذربایجان ( گرچه گفته، در مقابل داده شدن امتیاز از طرف آذربایجان) نشان از این دارد که موفقیت با آذربایجان است و آذربایجان دست بالا را در جبهه های جنگ دارد، دقایق و یا ساعتی بعد از آتش بس، انداختن موشک به مناطق مسکونی شهر گنجه آذربایجان از طرف ارمنستان، نشان از درماندگی ارمنستان در تصمیم گیری برای رهایی از شکست مفتضحانه دارد، اما کشتن اهالی بی دفاع شهر گنجه، چهره اشغالگر و آدمکش ارمنسنان و پاشینیان را در دنیا بیشتر نمایان کرد که به فرو رفتن در باتلاق شکست او خواهد انجامید.
آذربایجان با پرنده های بدون سرنشین خود و شکار تانک، زرهپوش، نفربر و نابود سازی پایگاههای دفاعی و حتی از بین بردن سامانه دفاعی S300 ارمنستان، رکورد جدیدی از پیروزی در میدان جنگ از خود گذاشته است، لذا در موضوع آتش بس هم ابتکار عمل در دست آذربایجان است و نباید طوری صحبت کرد که موجب نگرانی جامعه آذربایجان از این آتش بس و تضعیف روحیه مبارزان در جبهه نبرد شود!
https://t.me/yurddash
کاربران گرامی جمال و علی لطفا این نزاع های دوران عشیرتی را کنار بگذارید، اگر حرفی برای گفتن ندارید سکوت کنید، و بیجهت با فهش و توهین اعصاب همدیگر را خراب نکنید، وقت ما را هم سر موضوعات کودکانه تلف
نکنید، ده سال هم با هم بگو مگو بکنید بجائی نخواهید رسید، پس بهتر است کامنتهای همدیگر را نخوانید، به اعصاب و سلامتیتان بیشتر اهمیت بدهید، دمکراسی و آزادی بیان با دلیل و منطق بدست می آید نه با فهش و توهین!!!ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مسئول کامنتها باید خجالت بکشید کە شما کامنتهای پان تورکها را زیر سبیلی رد میکنی کامنت ما را سانسور میکنی این کامنتها متعلق بە 2 نفر پان تورک علی و اورنجی هست کە زیر سبیلی رسد کردید جرئت و شهامت داشتە باشید بگید کە کامنت من را بە این دلیل سانسور کردی شما کە مسئول کامنت هستی هیچ امتیازی برای تو نیست فقط یک نگهبان هستی و بس
کامنت پان تورک اورنجی کە مسئول کامنت زیر سبیلی رد میکند
.حالا بنشینيد و خیال بافی کنید راجب شلوار سندبادی پوشیدن افسانه دیاکو در دنیای واقعی بی آبرو هستید.
#خرگوش_ها_میگریزند
#پانکردیسم_مخلوطی_از_نفهمی_و_بیسوادی
کامنت علی نام کە باز مسئول و نگهبان این صفعە زیر سبیلی رد کردە
اکراد تروریست و ارمنیان کافر و جنایت کار باز فضای مجازی را به گند کشیدند
این فرصت طلب ها وقتی می بینند اطراف فعلا خالی است امپراتور میشوند.شاعر و نویسنده می شوند
و عکس خرابه های اغول گوسفندان را
ارمنی است.
بدبخت ها ۱۵۰ سال است دنبال سوراخ می گردنند تا بگویند اهان اینجا هم سرزمین ماست
دلیلشان هم یک اهن گرازه زنگ زده کچ که از زیر پهن ها بنام صلیب بیرون امده
یا پشگل بز انجا انباشته شده است.
اما وقتی تورک ها یک نعره بر سر انها کشیدند می روند تو لاک خودشان
خجالت هم خوب چیزی هست همین کامنتها را برای کیانوش توکلی هم مایل میکنم کە ببیند پان اتراک بە اسم مسئول کامنتها چە کسیست
صادق(محمدحکمت افشار) در این سایت معروف به (داروش افشار) با دهها نام مستعار مامور است با مشاورت سازمان سیا و ساواک منهدم شده آدرس غلط بدهد و مدام پای چپ و مجاهد و توده ای و فدایی را به میان آورد. او که
یک ترک قشقایی اهل شیراز است از کافه اینترنت های خیابانی در سوئد با مشاورت ساواکی مشهور "اجمد حراستی" فقط علیه اپوزیسیون سکولار و چپ کمنت میگذارد تا هم قومی های پان ترکش و آخوندها توطئه کنند و سر کار بمانند . از دیگر اسامی مستعار وی در این سایت - حسن- هوشنگ- کیوان- داور- داود - و ...... است. وی قبلا از این سایت با نام "دارویش افشار" اخراج شده ، چون مقالات سرقت شده دیگران را با نام خود در این سایت درج می نمود.جنگ اذربایجان و ارمنستان نشان داد که سخن از صلح سخنی بیهوده وباطل است واین شتر روزی در خانه ما نیز خواهد خوابید
گروه های طرفدار جنگ علیه ارمنستان و اذربایجان یعنی دو گروه ترک و کرد برای یک دیگر در اینده نقشه خونین میکشند .ایا این دو گروه برای نظام اسلامی خطری ایجاد میکنند ؟بنظر میرسد که انها خطری علیه نظام نباشند ،چرا که اساسن به ماهیت نظام وجنایت های نظام نمی پردازند وجنایت های نظام را محکوم نمیکنند و بیشتر علیه خود و پارس زبانها شعار میدهند تا نظام .از دیدگاه انها نظام اسلامی نه یک نظام اسلامی شیعه بلکه دولت پارس زبانها میباشد .
نظام اخوندی بخوبی میداند که این گروها هنوز فردی شایسته برای رهبری مانند قاسملو و یا رجوی واقای شریعت مداری ندارند و از این جهت هنوز خطری احساس نمیکند ونباید شک کرد در صورت احساس خطر اهرمهای ترور را بکار خواهد انداخت.
دوستی جناب آقای نظریان با ملت ارمنستان بیشتر از نوع دوستی خاله خرسه است. پیشتر هم ایشان در آمده بودند که هر بار دولت آذربایجان شلوغ میکند و بعد سر جای خود می نشیند
و یا در یک مقاله شان پهپادهای ساخت اسرائیل به اسباب بازی! تشبیه شده بود. البته الان ویدوئوهای فراوانی در دست است که همین اسباب بازیها چه بر سر ارتش ارمنستان می آورد و چطور جوانان ارمنی (متولدین سالهای 2000 و 2001 و 2002) و البته آذری در عنفوان جوانی قربانی کله شقی امثال آقای نظریان و اصرار بی معنیشان در پیگیری یک سیاست اشغالگرانه می شوند. ایشان به طور حاشیه ای مطلبی غیر واقعی نوشته اند به این شکل که«...ارتش باکو تا کنون هیچ پیشروی قابل ملاحظه ای در خط دفاعی به دست نیآورده... اکنون آذربایجان بدون هیچ دست آوردی از این ماجراجویی به میز مذاکره رفته است. »
آقای نظریان، الان در عصر اطلاعات زندگی می کنیم و به راحتی می توان فهمید که عامدانه یا از سر ناآگاهی مشغول دادن اطلاعات نادرست به مخاطب هستید. ارتش آذربایجان، از همان روزهای اول عملیات تا به امروز ویدوئوهای متعددی از روستاها و مناطق آزاد شده منتشر کرده و می کند. مثلا همین امروز از روستای سلیمانی در جبرائیل فیلمی منتشر کرد یا از باز کردن دریچه های سد در سوقووشان (ماداقیز) و غیره. چرا دوستان داشناک شما از این اسناد منتشر نمی کنند و فقط لفاظی می کنند؟ در سایت زیر که یک سایت بی طرف است و هیچ ارتباطی با آذربایجان و ترکیه ندارد و اخبار منازعات مختلف در اقصی نقاط جهان از لیبی تا یمن تا عراق تا اوکراین و غیره را پوشش می دهد می توان دید که ارتش آذربایجان چه مناطقی را از شروع درگیریها آزاد کرده (مناطق آبی).
https://caucasus.liveuamap.com/
ضمنا اینها صرفا مناطقی هستند که پیشروی ارتش آذربایجان در آنها با فیلم و عکس و مطابقت دادن آنها با نقشه های هوایی برای گردانندگان سایت کاملا محرز شده. وگرنه مناطق آبی نقطه چین مناطقی هستند که یا ارتش آذربایجان در موردشان ادعاهایی مطرح کرده اما تا این لحظه سندی ارائه نکرده یا اینکه خود منابع ارمنی گزارشاتی داده اند. مثلا الان و در همین ساعت منابع ارمنی از درگیرها در منطقه کلبجر خبر می دهند و یا ارتش ارمنستان از بازپسگیری قصبه طالش خبر می دهد (اما بدون سند تا این لحظه).
جناب نظریان، بهتر است به جای مظلوم نمایی و ادعاهایی نظیر این که ترکها می آیند تا ما را قتل عام کنند، کمک کنید تا این سیاست احمقانه اشغالگری دولت ارمنستان از طریق عروسکهای خیمه شب بازی اش در قره باغ خاتمه پیدا کند. کسی دنبال نسل کشی ارامنه نیست جز توسعه طلبان سالخورده ارمنی که جوانان ارمنستان را گوشت دم توپ کرده اند!
سالام اليكيم
ملی پیش می رود توسط اتاق فکر فارسانحراف دهی به حمایت آزربایجانیان از جنگ
قاراباغ بوسیله وزیری که حوزه فعالیت اش فرهنگی است اما ماموریت محوله کاملا سیاسی
میباشد .
هر وقت حرکت ملی آزربایجان با انسجام روی مسئله ملی پی
با یک کلمه و یا جمله انحرافی شیرازه انسجامی
حرکت ملی را به هم می ریزند و اصل مسئله کلا
به فراموشی سپرده میشود متاسفانه در این وسط منسوبین حرکت ملی آزربایجان نیز از روی احساسات تدارکات موضوع را عهده دار میشوند
در این دو هفته حرکت ملی آزربایجان بحق توانسته در حمایت از قاراباغ سنگ تمام بگذارد
حتی فشار سیاسی که به دولتمردان ایران وارد
شد مجبورا در حمایت از تمامیت ارضی آزربایجان
بیانیه دادند اما گویا در پشت پرده جریانی هست
که لازم بود حرکت ملی آزربایجان را منحرف و
بر علیه آزربایجان و قاراباغ تصمیم ها و یا اقداماتی انجام دهند که حرکت ملی در اعتراض
به سخنان وزیر سرگرم باشد و از هدف دو هفته
ای حمایت جانانه از قاراباغ غافل شود .
دوستانی که نسبت به سخنان وزیر ارشاد معترض
اند خسته نباشند و زحمات شان قابل تقدیر است
اما مطمئن باشند که نه تنها وزیر بلکه جد و آباد
ایشان نیز نخواهند توانست این نوع خیانت را
بر علیه غیر فارس ها اجرائی کنند
فقط مقصدشان از انحراف و سرگرم نمودن حرکت ملی آزربایجان،این است که از دست آوردهای دو هفته در حمایت از برادران خود در آزربایجان
شمالی غافل شوند و هجمه ها کم شود آنوقت
آقایان در خفا بتوانند با فراغت بال به ارامنه
یاری برسانند
لذا ما نباید دقت عمل خود را کاملا معطوف به
یاوه گویی های وزیر دستوری نماییم و از موضوع مهم ملی که آزادسازی قاراباغ است غافل شویم
در حالیکه هیچ اتفاقی نخواهد افتاد وزیر هر چه میخواهد بگوید مهم آنست که بحث روز فراموش نشود و حتی بیشتر از گذشته هم به موضوع
قاراباغ در همه ابعادش پرداخته شود.
قدرت الله یوسفی
یئنی آزربایجان بیرلیکی
بیزه قوشولون...
آراز تی وی،دنیایا یئنی باخیش...
@Araz_tv
آقای ارسن نظریان که گاهگاهی به دفاع از دولت جنایتکار ارمنستان وارد رسانه های فارسی میشود، در فوق میفرمایند:
اگر اینطور است پس چرا نخست وزیر محبوب دلتان، تاکنون به تلفن چسبیده و مشغول اصرار به همه رهبران مهم و کمتر مهم دنیا برای متوقف کردن ارتش مظفر جمهوری آذربایجان است؟ به لیست زیر توجه کنید که در همه منابع بین المللی نیز قابل پی گیری و تأیید است:"ارتش باکو تا کنون هیچ پیشروی قابل ملاحظه ای در خط دفاعی به دست نیآورده"
اشغال ارتش جنایتکار ارمنستان (تاریخ آزادسازی)
1. Qaraxanbəyli kəndi (Füzuli rayonu, 27.09.2020)
2. Qərvənd kəndi (Füzuli rayonu, 27.09.2020)
3. Kənd Horadiz (Füzuli rayonu, 27.09.2020)
4. Yuxarı Əbdürrəhmanlı kəndi (Füzuli rayonu, 27.09.2020)
5. Böyük Mərcanlı kəndi (Cəbrayıl rayonu, 27.09.2020)
6. Nüzgar kəndi (Cəbrayıl rayonu, 27.09.2020)
7. Şərvənj kəndi (Füzuli rayonu, 28.09.2020)
8. Suqovuşan kəndi (Tərtər rayonu, 03.10.2020)
9. Talış kəndi (Tərtər rayonu, 03.10.2020)
10. Mehdili kəndi (Cəbrayıl rayonu, 03.10.2020)
11. Çaxırlı kəndi (Cəbrayıl rayonu, 03.10.2020)
12. Aşağı Maralyan kəndi (Cəbrayıl rayonu, 03.10.2020)
13. Şəybəy kəndi (Cəbrayıl rayonu, 03.10.2020)
14. Quycaq kəndi (Cəbrayıl rayonu, 03.10.2020)
15. Aşağı Əbdürrəhmanlı kəndi (Füzuli rayonu, 03.10.2020)
16. Cəbrayıl şəhəri (Cəbrayıl rayon mərkəzi, 04.10.2020)
17. Karxulu kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
18. Şükürbəyli kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
19. Çərəkən kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
20. Daşkəsən kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
21. Horovlu kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
22. Mahmudlu kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
23. Cəfərabad kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
24. Yuxarı Maralyan kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
25. Decal kəndi (Cəbrayıl rayonu, 04.10.2020)
26. Şıxəli Ağalı kəndi (Cəbrayıl rayonu, 05.10.2020)
27. Sarıcalı kəndi (Cəbrayıl rayonu, 05.10.2020)
28. Məzrə kəndi (Cəbrayıl rayonu, 05.10.2020)
29. Hadrut qəsəbəsi (Xocavənd rayonu, 09.10.2020)
30. Çaylı kəndi (Tərtər rayonu, 09.10.2020)
31. Yuxarı Güzdək kəndi (Füzuli rayonu, 09.10.2020)
32. Görəzilli kəndi (Füzuli rayonu, 09.10.2020)
33. Qaracallı kəndi (Cəbrayıl rayonu, 09.10.2020)
34. Süleymanlı kəndi (Cəbrayıl rayonu, 09.10.2020)
35. Əfəndilər kəndi (Cəbrayıl rayonu, 09.10.2020)
36. Sur kəndi (Xocavənd
طرفداران تروریزم کردی همچون هادی صوفی زاده پاکسازی قومی 1 میلیون ترک آزربایجانی را نادیده می گیرند. ارمنستان تنها دولتی در قفقاز است که از لحاظ اتنیکی یکنواخت است. دلیلش هم نسل کشی دیگر جمعیت های قومی
توسط داشناکهای ارمنی است. شما نمی توانید حقوق یک میلیون انسان را ضایع کنید به بهانه اینکه 100 هزار ارمنی در وسط یک کشور دیگر می خواهند استقلال داشته باشند. ارمنی های قره باغ می توانند با یک خودمختاری به زندگی خود با دیگر اقوام در آزربایجان ادامه دهند. تمام طرفهای ضد آزربایجانی تاکید عجیبی بر اکثریت ارمنی قره باغ دارند اما نمی گویند این منطقه چگونه اکثریت ارمنی پیدا کرده. محله بارناوا در تبریز هم اکثریت ارمنی دارد با این اوصاف باید تبریز را دو دستی تقدیم ارمنستان بکنیم. اگر بنا بر اکثریت جمعیت است چرا ایروان و زنگه زور با اکثریت جمعیت ترک به ارمنستان الحاق شد؟ دشمنی با آزربایجان چیزی جز بدبختی و فقر و مرگ چیزی نسیب کردها و ارمنی ها نخواهد کرد. 80 هزار ارمنی امروز از قره باغ فراری شده اند. گوشتان را باز کنید و خوب بشنوید ماشه فارس و روس بر علیه ما نشوید.با توجه به نقش جهانی غرب وایجاد جنگ در کشورهای خاورمیانه وتقسیم انها به کشور های نوبنیاد وایجاد دولتهای سرمایه داری ،پرسش این است که نقش چپ و حوضه فعالیت انهاکجاست؟
برای نمونه در کردستان مستقل حزب توده وفدایی ومجاهد چه نقشی دارند ،؟اساسن از خود بپرسیم نقش انها در کدام منطقه باقی مانده ازایران است؟
به زبان دیگر ایا چپ نظری در رابطه با استقلال کردستان و اذربایجان و خوزستان ندارد؟
اگر چپ موافق استقلال خلق ترک و کرد و عرب وبلوچ و میباشد ،پس ساختمان سوسیالیسم در کدام استان قرار است ساخته شود،؟
احزاب کرد و ترک خواهان نطام فدرالی نیستند بلکه خواهان جدایی از ایران کنونی .بنا براین چپ و مجاهدین چه پاسخی دارند؟
امید وار م که علاقمندان و بویژه چپ جوان این تضاد را از هم اکنون حل کنند ویا پاسخی در خور برای ان داشته باشند .توهین وتهمت گره ای از این ماجرا تاریخی باز نمیکند .
سالام اليكيم
داره اعلام میکند پول دادیم که جنگیدند یعنی چی؟؟ یعنی نوکر و نوچه ما بودید. یعنى پاچه خوار ما بودید......حالا بنشینيد و خیال بافی کنید راجب شلوار سندبادی پوشیدن افسانه دیاکو در دنیای واقعی بی آبرو هستید.https://t.me/FADAYIAN_AZARBAYCAN/2961
خدمت متوهمین تروریست. فکر میکنند نژادشان نژاد خداست
انقدر حقیر و بدبخت هستند که اینجا ترامپ به صراحت داره اعلام میکند پول دادیم که جنگیدند یعنی
#خرگوش_ها_میگریزند
#پانکردیسم_مخلوطی_از_نفهمی_و_بیسوادی
@FADAYIAN_AZARBAYCAN
Böyük Azərbaycan fədayilərinə Qoşulun
خوب جناب مسئول کامنتها من امروز در جواب این علی و هتاکیهاش هیچی ننوشتم میخواستم ببینم آیا واقعآ عمدآ هتاکی این شخص را زیر سبیلی رد میکنی و فقط جواب ما را بە اینها میبینی و کامنت پر از هتاکی اینها را
نمیبینی این حرکت تو عمدیست واقعآ یا چە فکر نمیکنی یک توضیح بە شحور کامنت نویسان این صفحە بدهکاریاز علی نام هست
اکراد تروریست و ارمنیان کافر و جنایت کار باز فضای مجازی را به گند کشیدند
این فرصت طلب ها وقتی می بینند اطراف فعلا خالی است امپراتور میشوند.شاعر و نویسنده می شوند
و عکس خرابه های اغول گوسفندان را
ماست
دلیلشان هم یک اهن گرازه زنگ زده کچ که از زیر پهن ها بنام صلیب بیرون امده
یا پشگل بز انجا انباشته شده است.
اما وقتی تورک ها یک نعره بر سر انها کشیدند می روند تو لاک خودشان .
سالام اليكيم
يكى از تكه هايت زير دستان ارمنى كودك كشای به فدای ذره ذره خاک تو شوم آزربایجان!
دو شقه و چند تكه ات کردند!
یکطرفت زیر یوغ تزاریسم و کمونیسم!
طرف دیگرت زیر یوغ پهلویسم و پانفارسیسم!
يكى از تكه هايت زير دستان ارمنى كودك كش
دویست سال جمعا!...
حالا سر میز مذاکره!
سرنیزه ها به دست
از قدرت علایم و نشانه های فرهنگی و پویایی و پایایی و مانایی آنها صحبت میکنند..
واقعا که چه منوی بازی داریم!
در جاییکه روشنفکرانش یک پست فضای مجازی را بر نمیتابند..
افسوس و صد افسوس..
کودک که بودم،فکر میکردم فرانسه مهد عشق و آزادی است!
الان که حمایت رییس جمهور و شاید هم مردم فرانسه را از ارمنستان کودک کش و متجاوز میبینم،به ریش دموکراسی و آزادی و صلح و توسعه خنده که نه! گریه ام میگیرد...
افسوس...
این سایبری فالانژ همانطور که پیش بینی میشد یک حزب اللهی است که فتوای عقد میان ترک و فارس میدهد و به کرد میگوید کافر ! فرهنگش پاسداری بسیجی است . کلمات حرمت و کرامت - و به مجاهد و فدایی میگفت
"عنصر مخرب"، یعنی زبان امنیتی ساواک سابق، و اطلاعات فعلی دارد . تبریزی کجاست تا این فرد دیوانه راسیست شبهفاشیست را ناک دان کنیم ؛ پیش از قوانین جدید انحصاری و سانسور در این سایت؟بژی کاک هادی زنده باشی تحلیل منطقی و درستی از این شرایط پیش آمده آرتساخ یا قره باغ کردید
تورک های آذربایجان ایران خواستار جدایی از ایران هستند ولی این حق را نه به جمهوری خود مختار (آرتساخ) میدهند و نه این حق را به کوردهای هر چهار بخش کوردستان میدهند تازه بعضی از این عناصر فاشیست آنها که تعدادشان هم کم نیست به بهانه تمامیت ارضی به اصطلاح خودشان قره باغ آذربایجان این حق را به جمهوری آذربایجان میدهند که بر سر مردم غیر نظامی از بمب خوشه ایی استفاده کنند و کشتار دسته جمعی براه بیاندازند کشتاری نظیر نسل کشی ارامنه در بیستم که باعث نسل کشی و کشتن یک و نیم میلیون انسان بیگناه شد و حق خود را با بمب خوشه ایی و هر سلاح دیگری محق میدانند که در قرن ۲۱ تاریخ را دوباره تکرار کنند . یکی نیست به اینها بگوید که پس شما تورکهای آذربایجان ایران همان حق را که برای خود قائلید باید برای آزادی و سرنوشت دیگران هم قائل باشید .اکراد تروریست و ارمنیان کافر و جنایت کار باز فضای مجازی را به گند کشیدند
اثار باستانی خود معروفی می کنند چیزی نمانده بگویند خدا هم نصف اش کرُد نصف اش ارمنی است.این فرصت طلب ها وقتی می بینند اطراف فعلا خالی است امپراتور میشوند.شاعر و نویسنده می شوند
و عکس خرابه های اغول گوسفندان را
بدبخت ها ۱۵۰ سال است دنبال سوراخ می گردنند تا بگویند اهان اینجا هم سرزمین ماست
دلیلشان هم یک اهن گرازه زنگ زده کچ که از زیر پهن ها بنام صلیب بیرون امده
یا پشگل بز انجا انباشته شده است.
اما وقتی تورک ها یک نعره بر سر انها کشیدند می روند تو لاک خودشان .
کسانی کە علاقمندن بە خواندن ادامەی بحث پروفسور ولی میتوانند در اخبار روز بقیەی بحث را بخوانند من بدلیل اینکە زیاد میشد در این صفحە خوداری کردم آدرس در زیر
https://www.akhbar-rooz.com/%d8%ae%d8%a7%d8%b3%d8%aa%da%af%d8%a7%d9%87-%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c%d9%88%d9%86%d8%a7%d9%84%db%8c%d8%b3%d9%85-%da%a9%d8%b1%d8%af-%d8%b9%d8%a8%d8%a7%d8%b3-%d9%88%d9%84%db%8c/ســـالام دوســـلار..
میتواند مخملباف باشد و یا گروه او و یا اشخاص دیگر...مهم این نیست که چه کسی شکنجه شده است, مهم این است که این عمل ضد انسانی در زمان پدر تاجدار , شاه شاهان , بزرگ ارتشداران , سایه خدا برزمین , شاهنشاه عاری از مهر, یک امر معمولی بود. واین به این خاطر بود که کوروش خیلی آسوده خوابیده بود و نمی توانست حقوق بشرش را مستقیم ببیند. چون یکی از بازمانده گانش خیلی بیدار بود ولی به حقوق بشر کورش احترام نمی گذاشت. البته این بازمانده به ملت خودش هم احترام نمی گذاشت...خلاصه پهلون پوریای ولی پشت و پناهت باشه....رخصت....پهلوان پنبه عزیز...
نظر من این است که در رژیم منفور و غیر قانونی پهلویان و درست موقعی که از دروازه های تمدن بزرگ عبور میکردیم, شکنجه کردن یک انسان یک جنایت بشری بود. این انسان
بخش پنجم بحث پرفسور عباس ولی
متفاوتی نیز دارد با در نظر داشتن تعریف قانون اساسی از ملیت ایرانی آیا این فرد ایرانی است یا نه؟ پس میبینیم مسألهی اساسی این است که شما هرچند هم تعاریف شهروندی را دموکراتیزه کنید و آن را از تعریف مفهوم ملیت که گویای هویت ملیت منشاء حاکمیت سیاسی است که در دولت متجلی است بدانید مشکل حل نخواهد شد. زمانی که زبان، مذهب و فرهنگ و تاریخ متمایز از زبان و مذهب و فرهنگ ملی باشد یعنی اگر قانون اساسی هویت قدرت سیاسی را که همان آحاد ملت است بر اساس مذهب و زبان و تاریخ معین دیگری تعریف کرده باشد باز هم یک تناقض آشکار به وجود میآید. اگر به دنبال راهحلی واقعی برای این معضل باشیم میبایست تعریف هویت شهروندی را به طور دقیق با هویت قدرت حاکم یعنی هویت ملت، یکسان کنیم در غیر اینصورت یک شهروند کرد با مذهب سنی با زبان کردی و با تاریخ و فرهنگ کردی در همان ابتدا خارج از حیطهی مشروع سیاست قرار خواهد گرفت، چرا که این تعریفِ هویت قدرت سیاسی یا همان هویت مسلط ملی است که حدود و مرزهای قانونی سیاست مشروع را تعیین میکند پس اگر خارج از این حدود و ثغور وارد سیاست شود عملاً خلاف قانون عمل کرده و به صورت قانونی میتواند هدف خشونت سیاسی و سرکوب قرار بگیرد و قانوناً مجازات شود. در نتیجه تنها با دموکراسی و دموکراتیزه کردن مفهوم شهروندی در قانون اساسی نمیتوان مشکل ملیتها یا اقوام را در ایران حل کرد.پس مسألهی دموکراتیزه کردن رادیکال را چطور تفسیر میکنید؟
فرض کنید فردا قرار است مجلس مؤسسان برای نوشتن قانون اساسی جدید تشکیل شود در این زمان هر کسی که خود را دموکرات میداند جدای از مسألهی قومیت یعنی هر فرد کرد، ترک، فارس، بلوچ و یا… که به دموکراسی اعتقاد دارد میبایست از تعریف زبان رسمی، مذهب رسمی، فرهنگ رسمی و هر چیز رسمی در قانون اساسی جلوگیری کند زیرا هر کجا حرف از زبان رسمی باشد این یعنی زبانِ قدرت سیاسی، مذهب رسمی همان مذهب قدرت سیاسی است. پس کسی که زباناش یا مذهباش رسمی نیست، خواهناخواه یا در مقابل قدرت قرار میگیرد و یا شهروند درجه دو میشود. میدانیم که مفهوم شهروندی درجهدو هم از همینجا میآید شهروندان درجهدو کسانی هستند که هویتشان با هویت مطرح شده در قانون اساسی یکی نیست.
اجازه بدهید کمی در مورد جنبشهای کردی و نقش آنها در برساخت ناسیونالیسم کرد نیز صحبت کنیم همانطور که شما در جایی از کتاب اشاره میکنید دو عامل اصلی در بررسی تبارشناسی کرد و نوشتههای تاریخی آنها نقش تعیینکننده دارد؛ اول خشونت هویت حاکم که دولتهای سرزمینی مدرن در ایران، ترکیه، سوریه و عراق آن را اعمال کردهاند و دوم توسعهی سیاسی و ایدئولوژیک جنبشهای کردی،حال شما نقش جنبشهای کردی در مورد کردستان ایران در صد سال اخیر را چطور بررسی میکنید؟
به نظر من جنبشهای کردی در ایران نقش بسیار عمدهای در برساخت ناسیونالیسم کرد داشتهاند اما آنچه که قابلتوجه است عدم موفقیت این جنبشها در احقاق حقوق مورد نظر ناسیونالیسم کرد است مثلاً اگر بخواهیم آنها را با جنبشهای کردی در ترکیه مقایسه کنیم یک فرق اساسی مشهود است. میبینیم که در جنبشهای کردی ترکیه بهرغم مشکل اساسی حاکمیت که به جنگ مسلحانه منجر شده، و بدون در نظر داشتن تبعات سیاسی و نظامی مسألهی کرد در شرایط فعلی، توانستهاند در جامعه حضور داشته باشند و این جنبهی اجتماعی بسیار قوی در واقع آنها را به یک حرکت اجتماعی تبدیل کرده و همین تا حد زیادی در ماندگار بودن آنها در داخل خاک ترکیه مؤثر بوده، یعنی با وجود آنکه نیروهای نظامی و رهبری سیاسی در خارج از ترکیه است خود جنبش در جامعه حضور دارد و تأثیرگذار است. و ما میدانیم که سرکوب یک حرکت نظامی و یا محدود کردن یک حرکت سیاسی بهمراتب آسانتر از از بین بردن یک حرکت اجتماعی است. از این منظر به اعتقاد من احزاب سیاسی کرد ایرانی اهمال عمدهای کردهاند زیرا از نظر اجتماعی و فرهنگی میدان را خالی کردهاند و در تمام این سالها نتوانستهاند حضور اجتماعی و فرهنگی پررنگی در جامعه داشته باشند. بهنظر میرسد به فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی اهمیت ندادهاند و به همین دلیل است که از فضای گفتمان سیاسی – فرهنگی که در حال حاضر در داخل کردستان ایران در جریان است عقب ماندهاند. این فضای داخلی در سطح بسیار بالاتری از فضای گفتمان سیاسی فرهنگی احزاب کرد ایرانی در خارج از ایران است، زیرا این احزاب در طول زمان نتوانستهاند از نظر گفتمان فرهنگی بهطور مداوم خود را بازبینی و بازسازی کنند. بهنظر من این نقص
بخش سوم ادامەی بحث پرفسور عباس ولی
در مورد کردستان ایران، من شرایط پذیرش گفتمان و این ایدهی سیاسی را منوط به شرایط موجود کردستان میدانم. زیرا همانطور که میدانیم در کردستان نیز همانند سایر بخشهای ایران ویژگیهای گفتمانی طی سالهای اخیر تغییر کرده است که من میخواهم آن را اینطور تشریح کنم: در حال حاضر فضای گفتمانی کردستان ایران در دو بخش مجزا در حال تکوین است، یک بخش در تبعید که حیطهی تسلط احزاب سیاسی کرد است و بخش دیگر در داخل ایران در دست نسل جوان روشنفکر که اساساً یک میدان گفتمانی جدید است. قرائن نشان میدهد که قابلیتهای تحول گفتمانی در این بخش بسیار مساعدتر از بخش خارج است و خواهد بود. حالا به بخشی که در حیطهی تسلط احزاب است بپردازیم؛ در چند دههی گذشته و با تغییرات اساسی بهویژه افول مارکسیسم به عنوان ایدئولوژی مسلط در جهان که کردها نیز از آن متأثر بودند، فضای گفتمانی تغییرات چشمگیری داشت. در مورد ایران بعد از انقلاب،اسلام سیاسی جای مارکسیسم را میگیرد اما چون ایدئولوژی حکومت است طبیعتاً برای اپوزیسیون کرد مقبول نیست و مشروعیت ندارد لذا فضایی که برای فعالین کرد در خارج و بهویژه احزاب کرد ایجاد میشود عمدتاً فضاییست متأثر از دموکراسی لیبرال یا بعضاً ایدئولوژیها و گفتمانهای رادیکالتر است که متأثر از نوعی سوسیالیسم دموکراتیک است، اگرچه مارکسیسم سنتی نیز به شیوهی نسبتاً حاشیهای ادامه دارد. اما حالا باید به بررسی سوی دیگر این جریان بپردازیم. جامعهی کرد در ایران چه سازمانی و چه غیر سازمانی چه در داخل و چه خارج از ایران همیشه با یک «دیگری» دوگانه مواجه بوده است. برای آنها حاکمیت یک دیگریِ سرکوبگر است که در مواجهه با آن عملکرد احزاب سیاسی جنگ مسلحانه و عملکرد نیروهای سیاسی در داخل، اعتراضات مدنی بوده است. اما نمود دیگری از این دیگری اپوزیسیون سکولار دموکراتیک غیر کرد ایران است که آنها نیز به دلیل رد و انکار تقاضاهای کردها به نحو دیگری در مقابلشان ایستادهاند. لذا این دوگانگی گفتمان شرایط ویژهای برای سیاست کرد در ایران در حال حاضر به وجود آورده است که به نظر من تا حدودی هم میتواند خطرناک باشد یعنی اگر فضا برای یک گفتمان مشترک از طرف اپوزیسیون دموکرات غیر کرد فراهم نشود و خواسته های کردها را در برنامههای سیاسی خود جای ندهند، چشمانداز امیدوارکنندهای برای حل این مسأله وجود نخواهد داشت.در جایی از کتاب عنوان شده که «اصلاح قانون اساسی و دموکراتیزه کردن مفهوم شهروندی نمیتواند به خودی خود بازنمایی سیاسی برابر برای کردها را تضمین کند و پیشنیاز آن دموکراتیک شدن هویت قدرت سیاسی، آن هم به شیوهای رادیکال است». گنجاندن یک مفهوم دموکراتیک در قانون اساسی راهحلیست که بسیاری از سوسیالیستهای کرد و حتی ملیگراهای لیبرال ایرانی و ترک نیز آن را راه حل مسألهی کرد میدانند، شما فکر میکنید که این راهحل تا چه اندازه با توجه به موقعیت حال حاضر منطقه مناسب است؟
اجازه بدهید من در این مورد یک نکته را اضافه کنم آنچه که من در باب این مسأله تئوریزه کردهام متفاوت از گفتهی دیگران است یعنی هم دموکراتهای ایرانی و هم کسانی که اعتقاد دارند که اگر دموکراسی در ایران، ترکیه و سوریه برقرار شود و بعد قانون اساسی با تکیه بر مسائل حقوقی مدنی به جای مسائل مذهبی و نژادی مفهوم شهروندی را اصلاح کند، در نتیجه مسألهی ملی یا بهتعبیری مسألهی قومیتها حل میشود. نظر من در این باره کاملاً مخالف آنهاست، من میگویم که اساساً نباید در قانون اساسی هیچ فرقی بین تعریف شرایط ملیت و شرایط شهروندی وجود داشته باشد. وقتی که در قانون اساسی شرایط ملیت ایرانی مذهب شیعه اثنیعشری، زبان فارسی، تاریخ مشترک و فرهنگ فارسی در نظر گرفته شده است و از طرف دیگر هویت شهروند ایرانی، یعنی کسی که باید خود را شهروند قانونی ایران بداند، بدون توجه به هویت، نژاد، فرهنگ و زبان تعریف میشود، یک تضاد گفتمانی آشکار بهوجود میآید و معلوم نیست تکلیف کسی که در این بین خود را شهروند رسمی ایران میداند اما با توجه به شرایطی که قانون اساسی برای ملیت ایرانی تعریف کرده مذهب و زبان او متفاوت است، این تفاوتها از نظر حقوقی وسیاسی را چطور باید تبیین کرد، مقصود تفاوتهای هویت مذهبی، زبانی و فرهنگی شهروند با هویت ملی است که قانون حاکم و فرهنگ حاکم تعریف کرده است. این تضاد آشکار را چگونه باید معنی کرد؟ با در نظر گرفتن این تفاوتها آیا شخصی که در خانوادهای با مذهب تسنن به دنیا آمده و زبان مادری او فارسی نیست و تاریخ و فرهنگ
قسمت دوم ادامەی بحث پرفسور عباس ولی
به نظر من ضرورت ناسیونالیسم بهعنوان یک سیاست و نیز رویکردی فرهنگی برای کردها مدتهاست که مطرح است اما آنچه که من در این کتاب قصد داشتم عنوان کنم این بوده که مسألهی ناسیونالیسم برای کردها باید بهدرستی تئوریزه شود. لذا من در این نوشتار سعی کردم تا موجودیت آن را از نظر رابطه با گذشته، حال و آینده از لحاظ تئوریک بیان کنم. البته ناسیونالیسم کرد نیز به تعبیری در چارچوب کلی حرکتهای ناسیونالیستی در جهان قرار میگیرد اما این نکته را نیز باید مد نظر داشت که ناسیونالیسم کرد با موج جدید ناسیونالیسمهای جدیدی که امروز در جهان آغاز شده بهکلی متفاوت است. به عقیدهی من ناسیونالیسم کرد یک حرکت دموکراتیک است با خواستهای سیاسی، مدنی و فرهنگی اما در این بین آنچه که میبایست مورد توجه قرار بگیرد این است که ناسیونالیسم کرد موجودیت خود را در نفی دیگری نمیبیند و خواستهای آن کاملاً در چارچوب دموکراتیک برای احقاق حقوق سیاسیاش در قالبیست که با تکیه بر آن بتواند هویت خود را بیان کند و تکامل ببخشد. بنابراین از نظر گفتمانی اهداف و ابزارهای سیاسی آن توسعهطلبانه نیست لذا خواستار استقرار و تبین این هویتْ در چارچوب قلمرو خود است. ناسیونالیسم کرد به هیچ عنوان «دیگریساز» نیست و این یکی از مشخصههای اساسی ناسیونالیسم کرد است. این ویژگی البته بهوجودآورندهی جنبهی دموکراتیک آن نیز هست. پس ما میبینیم که ناسیونالیسم کرد میخواهد هویتاش به وسیلهی دیگری پذیرفته و به آن احترام گذاشته شود و پیرو آن، آن دسته از حقوقی را که ناشی از شناسایی حقوقی و سیاسی این هویت است تعریف میکند و خواستار تحقق آن است. اما اگر در شرایط کنونی خواستهای آن در تضاد با هویت مسلط دولتی و رسمی کشورهاییست که در حال حاضر حاکم بر بخشهای کردستاناند نتیجهی عدم امکان مذاکره و راهحل سیاسی است. ناسیونالیسم کرد علیرغم ناموجه دانستن این تفارق، آنها را قابلمذاکره و حلوفصل میداند و اگر به تاریخ جنبشهای کردی نگاه کنیم میبینیم که تنها زمانی که تقاضا برای گفتگو و پذیرش این تفاوتها [یعنی قبول چارچوب سیاسی و حقوقی برای هویت کردی] مورد پذیرش واقع نشده نتیجهی آن تضاد با حکومتهای مسلط و گاه بیان مسلحانه و نظامی بوده است. اما در نهایت حقیقت این است که ناسیونالیسم کرد در ساختار گفتمانی و سیاسی خود جایی برای جنگ و حرکتهای مسلحانه و محو دیگری ندارد.«اگر ترومای سرکوب و انکار که در دیگربودگی کرد ریشه دوانیده است، مورد پرسش و تأمل قرار نگیرد، خشونت نهفته در دیالکتیک خشونت مبتنی بر تضاد بین نفی و انکار هویت کردی از یکسو و مبارزهی کردها برای شناسایی و پذیرش آن از سوی دیگر، به گونهای دستنخورده ادامه خواهد یافت و لازمهی این، سخن گفتن کردهاست و البته نوعی نگاه تازه به تاریخ رابطهی حاکمیتها در هر چهار بخش از کردستان با کردها یعنی حضور آنها بهمثابهی یک دیگری» این بخشی از مقالهی شماست که به شرایط گفتمان سیاسی، که یکی از ارکان مهم در روند پذیرش مسألهی ناسیونالیسم کردیست، اشاره دارد. شما فضای گفتمان سیاسی را برای این مسأله بالاخص در ایران چطور ارزیابی میکنید؟
سالام اليكيم
روسیه با کارت ارمنستان سعی در تغییر موازنه در ترکیه و ایران و آذربایجان را دارد فرانسه نیز ذاتا گرایش به ارمنستان را دارد ،طوری که ارامنه خود را از نژاد فرانسوی می دانند .این وضعیت در گروه مینسک برای آذربایجان غیر قابل قبول است در عمل نیز کاملا مشخص شد گروه مینسک در برقراری و عمل به محتوای قطعنامه های شورای امنیت عاجز و یا اینکه تمایل قوی ندارند .گروه مینسک در سی سال گذشته به قول الهام علیاف فقط نظاره گر اشغال گری ارمنستان بوده و قدمی به سوی صلح برنداشته است.در این وضعیت آچمز وجود ترکیه باعث ابتکار عمل خواهد شد . ترکیه و شخص اردوغان بارها بر تعلل در اجرای قطعنامه های شورای امنیت در باره بحران قره باغ معترض بوده و خواستار تحرک و عمل بدان شده است . متاسفانه به علت اعتراض ارمنستان ترکیه نتوانست از همان ابتدا عضو گروه مینسک قرار گیرد .البته خود ارمنستان به تنهایی عددی نیست تا از ورود ترکیه جلوگیری کند بلکه مداخله روسیه و فرانسه مانع اصلی محسوب می شود با وجود تغییر شرایط در میدان ،به نظر می رسد وجود ترکیه برای ثبات در قفقاز امری ضروری است ضمن آنکه به مطالبه آذربایجان نیز تبدیل شده است . در واقع امر نبود ترکیه در گروه مینسک ،به معنای عدم التزام این شورا برای حل و فصل قره باغ تعبیر می شود اگر شورای امنیت و گروه مینسک خواهان ثبات در قفقاز است بایستی به این مطالبه برحق جواب مثبت داده شود و گرنه آذربایجان درگیر در قره باغ خود به تنهایی مجبور به تغییر موازنه قدرت خواهد بود و معنای این حرف این است که قفقاز بار دیگر صحنه کشمکش های قومی و به تبع آن همانند صد سال پیش صحنه برخورد قدرت های بزرگ خواهد شد .الزام تغییر در گروه مینسک
وجود دولت ترکیه در گروه مینسک برای تعادل برقراری صلح الزامی است .زیرا فرانسه و روسیه علنا مدافع ارمنی ها هستند و قدرت بازدارندگی ارمنستان را ندارند . روسیه
بهنام کیانی اجیرلی. @behnam_kianii
با اجازەی مسئولین سایت این بحث پرفسور عباس ولی را در این صفحە میگزارم شاید در چند کامنت پشت سر هم باشد ولی نظر بە اهمیت بحث این کار را میکنم ..... خاستگاه ناسیونالیسم کرد
درحال حاضر فضای گفتمانی کردستان ایران در دو بخش مجزا درحال تکوین است، یک بخش در تبعید که حیطهی تسلط احزاب سیاسی کرد است وبخش دیگردر داخل ایران در دست نسل جوان روشنفکر که اساساً یک میدان گفتمانی جدید است. قرائن نشان میدهد که قابلیتهای تحول گفتمانی در این بخش بسیار مساعدتر از بخش خارج است و خواهد بودعباس ولی
<<<<بهدنبال انتشار کتاب «گفتارهایی در خاستگاه ناسیونالیسم کُرد» از سوی «نشر چشمه» گفتوگویی با عباس ولی یکی از نویسندگان کتاب انجام دادم. کتاب حاضر جلد چهارم از مجموعه مطالعات کردشناسی است که مقالات آن از لحاظ تئوریک و تاریخنگاری یکی از جامعترین نوشتهها در این زمینه محسوب میشود که پژوهشگرانی که در زمینهی ناسیونالیسمهای خاورمیانه در حال تحقیق هستند ارائه کردهاند و در آن سعی شده تا مسألهی ناسیونالیسم کرد از خلال استدلالهای ازلیگرا، قومگرا، مدرنیستی، برساختگرا و ماتریالیستی تاریخگرایانه بررسی شود و آنچه که این کتاب را به عنوان اثری پیشگام مطرح کرده این است که برای نخستین بار مطالعاتی اینچنین متمرکز بر ناسیونالیسم کرد، برساختها و پژوهشها و بینشها را در اختیار خواننده قرار میدهد که از آن به عنوان چرخشی در حوزهی مطالعات کردی یاد شده است. (س.ن.)
در جایی از کتاب شما اشاره میکنید که «ضرورت نوشتار تاریخیِ ناسیونالیسم کُرد اعطای گذشته به کردهاست تا مبنایی باشد برای بنیاد نهادن لحظههای حال و نیز جدال بر سر آینده به مثابهی یک سوژهی تاریخی که این سوژه سیاست کرد است. یعنی سیاست نفی انکار شدن و مبارزه برای احقاق حقوق خود». با توجه به این تعبیر آیا این کتاب میخواهد لزوم ناسیونالیسم برای کردها در جهان امروز را که، اتفاقاً همسو با موج همهگیر ناسیونالیسم نیز است، مطرح کند؟
حشمت رئیسی در ویدیویی که در ادامه اینجا میگذارم میگوید که محسن مخملباف در زمان شاه شکنجه نشده بلکه نفراتی که همگروه او بوده اند شکنجه شده و همه چیز را گفته بودند در نتجیجه نیازی
نیازی به شکنجه محسن مخملباف نبوده. همچنین میگوید که محسن مخملباف پس از انقلاب با لاجوردی همکاری میکرده و در دستگیری اعضای نیروهای سیاسی و شکنجه آنها دست داشته. نظرتان چیست؟https://www.youtube.com/watch?v=LuBvFhwJi60&t=22m15s
اپوزیسیون فارس همچون دولت ایران بدون پرده و رک راست از اشغال اراضی آزربایجان توسط امنستان حمایت میکند و حتی در مقابل جنایت ارمنستان بر علیه مردم بی دفاع شهر گنجه سکوت و اخبارش را سانسور کردند منتهی
منتهی فردا دوباره این جماعت باصطلاح اوپوزیسیون از ما تورکهای آزربایجان برای سرنگونی رژیم کمک خوهند خواست . و ما از یاد نخواهیم برد که امروز شما باصطلاح اپوزیسیون در کنار رژیم بر علیه ما بودید و به زخمهای ما نمک ریختید . همانند جریان توهین کاریکارتور روزنامه ایران به ملت آزربایجان که رژیم و اوپوزیسیون رژیم همصدا خواهان سرکوب ما شدید .جناب محققی,
از طرف دیگر, از کسی که در ایران می زید و ظاهرا "قلم" تنها وسیله امرار معاش اوست میتوان جز این انتظار داشت؟
جان کلام,
جناب زید آبادی "فله ای "تمامی اپوزیسون خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی را از دایره دانشمند مجلس حافظ خارج کرده و در سلک توبه فرمایان وابسته به امریکا قرار می دهند.....".
من هم با گفته های کامنت اخیر جمال هم نظرم و خط قرمزهای من هم همین میباشد
نقد بسیار کار درست و قابل پذیرش میباشد ولی توهین به هر ملتی دیگر باید در این سایت کاملا ممنوع و خط قرمز باشد چون دیگر بحث سازنده و مفیدی برای هیچکس باقی نمی ماند . به گفته و به قول بعضی هاااا که میگویند که خوبه دیگه شهر نشین شدی ! من نمیفهمم این یعنی چی ؟ هر ملتی در هر گوشه از دنیا هم جامعه روستانشینی دارد و هم شهر نشینی وجود دارد و هر دو بدون آن دیگری کامل نمیشدند که مثلا ما بخواهیم به هر دلایل شخصی و یا سیاسی برای تحقیر ملت دیگری بکار بریم . ملت ایران و مخصوصا ملت کورد برایشان خیلی سنگین و زشت است که بخواهند درمحفل های سیاسی یا محفل های جمعی و اجتماعی به کسی و یا ملیتی و یا قومی دیگر فوش دهند و توهین بگویند و گفتنش در جمع برایشان زشت است ولی متاسفانه برای بعضی ها اینگونه نیست و فحاشی به ملتی دیگر را عیب نمیدانند و برایشان مثل نقل و نبات و شیرینی است . والا آدم دیگه نمیدونه چی بگه از دست این جماعت ! امیدواریم از این به بعد رفتار و گفتارشون رو عوض کنند .سالام اليكيم
چرا باید چنین میشد؟!
حجت الهامی
خواسته است که برای کمک به آنها نیروهای نظامی ارسال کنند!امروز در میان اخبار جنگ قرهباغ خواندیم که مجلس غیر قانونی ارمنیان در قزهباغ اشغالی از روسیه و ایران خواسته است که برای کمک به آنها نیروهای
واقعا چگونه ممکن است که حتی تصور کمک نظامی از طرف ایران به ذهن اين اشغالگران خطور کند !
در حالیکه مقامات رسمی ایران بر حفظ تمامیت ارضی آذربابجان و خروج اشغالگران ارمنی به صراحت تاکید دارند پس اين انتظار بيجا از کجا نشأت مىگیرد؟
البته که داخل ایران نیز ممکن است برخی گروههای پان ایرانیست ضد ترک آشکارا طرف اشغالگران ارمنی بایستند و حتی اپوزسیون خارج از کشور نبز به نوعی بر این مسئله دامن بزنند.
و یا اقلیتهایی از ارامنه به دلایل نژادپرستانه چنین انتظاراتی از دولت ایران داشته باشند.
اما در مقابل اراده اکثریت و غالب مسلمانان عموما و ترکهای ابران بخصوص و مهمتر از همه جبهه حق و باطل و مسئله اشغال خاک وجود دارد...
در این میان متناسب با اوجگیری تنشها در قرهباغ مواضع رسمی حکومت ایران نیز شفافتر شده است تا جائیکه الهام علیف رئیس جمهور آذربایجان مواضع ایران را عادلانه توصیف کردند
اما قبل از جنگ اخیر اتخاذ مواضع گنگ و دوگانه دولت حتی روابط صمیمانه با دولت ارمنستان به همراه پروپاگاندای جریانات ضد ترک و آذربایجان میتوانست بانی آنگونه انتظارات بیجا باشد.
نمیدانم آیا در حال حاضر پایانه مرزی نوردوز تعطیل گردیده است یا نه ، اما ارسال تجهیزات نظامی از طریق خاک ایران در هنگام شروع درگیریها علامت خوبی نبود .
هر چند که ایران نظامی بودن این کالاها را تکذیب کرد اما تلوبزیون آذربایجان همین ماشینهای مارک کاموز را به عنوان غنایم جنگی نشان داد !
گرچه مسئولین استان آذربایجان شرقی از بسته شدن گمرک نوردوز خبر دادند اما شخصا به عملی شدن این خبر هنوز شک دارم کاش مسئولین یا خبرنگاران یا دوستان گزارشی نیز در این مورد تهیه میکردند.
با این احوال هر شایعهای میتواند قرین به واقعیت هم باشد امروز مطلبی از کاربران آذربایجانی آنسوی آراز میخواندم که ایران داخل جعبههای تابوت سلاح و مهمات به ارمنستان ارسال میکند !
اما در مجموع اگر ایران نیز مانند ترکیه و پاکستان و... قاطعانه و جانانه از آذربایجان حمایت میکرد اینگونه شایعات و متعاقبا تکذیبیهها جایی از اعراب نداشته و ارامته نیز برای اشغالگری بیشتر به جهت حمایت و کمک ایران خیالات خام نمیکردند...
چه کسانی همه چیز را سیاه یا سفید میبینن؟
بیشتر ما فقط سیاه و سفید میبینیم. یک نفر یا صددرصد خوب است و یا صددرصد بد اصلا حد فاصل را نمیبینیم.دراینکه شجریان صدای خدا داد خوبی داشت شک نیست. در اینکه بعد از انقلاب بسیار رشد کرد و بر توانائیهای خود افزود هم کسی منکر نیست.عبدالحسین مختاباد هم چنین است.
بیائید از خودمان بپرسیم چرا از بین آن همه خوانندگان خوب و خوشصدا فقط شجریان اینطور گل کرد.آیا عبدالوهاب شهیدی یا ایرج یا نادرگلچین یا وفائی یا رشیدی یا حتی گلپا آواز خوانی کمتر از مرحوم شجریان بودن؟
جریان چی بود که فقط شجریان رشد کرد؟آیا این بخاطر ربنایش بوده یا بجهت قاری بودنش؟
اتفاقا برعکس نظرنویسنده بیشتر مقامات ج.ا. حتی رهبرش از شجریان خوششان میامد و برایش راه باز میکردن.واین درحالی بود که جلوی دیگر خوانندگان را گرفته بودن بویژه بانوان.
امروز میگیم اگر فوتبال دوستان غیرت داشتن بخاطر ممنوعیت ورود بانوان باید فوتبال را تحریم میکردن.
ظاهرا اختلاف مرحوم شجریان با ج.ا. از زمان یک یاحسین تا میرحسین بالا گرفت.یعنی جنبش سبزی ها.وخود ایشان هم در تلویزیون معلوم الحال ملکه(که با همه مصاحبه نمیکنه بغیر از ج.ا. خواهان),فرمودن که جزو همانهائی هست که احمدی نژاد خس خاشاک نامیده بود.نه ملت ایران فقط سبزها.
چطورشد که افتخاری آنطور مورد غضب مردم(سبز) قرارگرفت؟ و برعکس شجریان محبوب قلبها شد؟
چون بیچاره قدرت چوپانی اصلاح طلبان را دست کم گرفت.وتاوقتی محمودخوش تیپ را آنچنان گرم درآغوش نگرفته بود مشکلی نداشت.اینجاست که میبینیم اصلاح طلبان چه نفوذی در افکارعمومی ایرانیان دارن.
چگونه بود که مرحوم شجریان راحت به خارج سفرمیکرد و دیگر خوانندگان نه؟ آیا گمان میکنید اگر نبود حمایت "برادران" خوانندگان چه سنتی چه پاپ میتوانستند در یک کشور آزاد و دور از کنترل میکروفون بدست بگیرن؟ چقدرساده اندیشی؟
چطور بدیگران "رسما میگفتن مجاز نیستن" ولی با این مرحوم حجب و حیا داشتن.
درمورد "زبان آتش" و مثالهائی از این قبیل؛ خواننده را ارجاع میدم به سخنرانی های افرادی در گروه های بفرموده ساخته مثل نایاک که آنها هم در سخن رانی هایشان بعضی چیز های مردم پسند میزنن.
وخلاصه اینکه حاکمیت ج.ا. با همه ی گردهم آیی ها یا محبوبیت افرادی غیراز مقامات رسمی مشکل دارد. مگر این خیریه ی امام علی ها چه کرده بودن؟
سالام
نیستند،چطورباهم به توافق وتفاهم برسرسیستم دموکراتیک برسند.به این سه عزیزبایدگفت ،گروه های سیاسی ایران آشنایی به ساختارهای سیستم دموکراتیک نیستند.
بهمین دلیل هم نمی توانند،باهم نظرموافق باهم داشته باشند.
وقتی کسانی به اصول قوانین دموکراتیک آشنا
درطی هیجده سال بازشدن این سایت وقتی سیاسیون چپ هنوزبرتفکرخوداصراردارندوهیچ گروه وهیچ
تفکری راغیرفکرخودقبول ندارند،ویاتعدادی روشنفکرنما هنوزفکرمیکنند،فردوسی وکوروش ورضاشاه فرستاده خدا بوده محمدرضاشاه کمربسته امام رضا ،اینها چی میفهمند،سیستم دموکراتیک ودموکراسی یعنی چی؟
وقتی جوانان تحصیل کرده ایرانی برای شجریان وبرای قبر کوروش وفردوسی سینه خیز راه می افتند،
اینهاپرورش یافتگان همین روشنفکران وشفیعی کدکنی وایتهاج وشاملوهستند،
اگردموکراسی ودموکراتیک اینهاهستند،وای بر دموکراتیک خواهان این ملت.
شمامیخواهید،مثلا شریعتمداری و نوری زاده وبهزادکریمی ودنیزایشچی وسازگاراواکبرگنجی وابولفضل محققی وباریش نصیریان ومحسن کوردی وصفی زاده ودوشکی غیر بتوانند،دموکرات باشند، وازدموکراسی حرف زنند؟
دراین سایت ، افرادمختلفی نظرات خودرامیدهند بندرت کسانی مثل درویش پورونعمت پوردیده که بتوانند، حداقل های سیستم دموکراتیک رابفهمند.
البته کسانی هم هستند،که درمواقع ایی نظازات بسیارخوبی میدهند ولی کمتردراین سایت دیده میشوند.
ساختارهای دموکراسی برای سیستم دموکرات باید درست فهمیده واصول آن بایددرست انتخاب شوند.
دموکرات بودن برای هرکسی شایسته نیست بدان گفته شود.
در یوتیوب ویدیویی از جنگ داعش در سوریه از طرف ارمنستان منتشر شده و نوشته این جنگ اذربایجان با داعشی ها علیه ارمنستان است و تمام کامنت های ان علیه اذربایجان
https//www.youtupe.com/watch?v=gU-3HAXiv74
تقریبآ 3 روز ماندە برای تغیر اساسی در این صفحە و آنگونە کە مسئول کامنتها بیان کردند فقط کاربرانی کە میتوانند مستقیمآ کامنت گذاری کنند در این صفحە
کە مایل خود را قبلآ ارسال کردە باشند برای مسئول سایتسیستیم جدید مسئولین سایت باید چند مورد و چیز را روشن کنند از آنجا کە بیشترین استکاکها بین کامنت گذاران تورک و کورد بود باید قبل از شروع سیستیم جدید قانون و چگونگی کامنتگذاری و محدودیتها مشخص شود
من خوشبین نیستم کە تورکها بتوانند مواضین انسانی و بحثهای بدور از تشنج را در این صفحە کامنت بگذارند
من یک کوردم و همگان هم میدانند هویت کوردی دارم ولی از هیچ یک از احزاب کورد جانبداری نمیکنم ولی این دلیل نمیباشد بی تفاوت باشم در برابر هتاکی تورکها در این صفحە بە احزاب کورد
بنا بر این اگر در بر همان شیوەی سابق بچرخد و تورکها بە احزاب کورد هیچ فرق نمیکند کدام حزب باشد حتی پ ک ک در این صفحە باز شروع کنند بە پ ک ک تروریست خطاب کردن و مزدور و قاچاقچی انسان و مواد مخدر فلان و بهمان انتظار نداشتە باشند ما سکوت کنیم
یا توهین ملیتی و هویتی اینکە کورد هندی زادە هست کولی هست ماسیونی هست انگلیس با چر نجات در قندیل انها را پیادە کردە تنبان گشاد و این این نوع توهینها را ادامە دهند باز انتظار نداشتە باشند ما در برابرشان سکوت کنیم
تورکها اگر بحث انسانی و سیاسی و اخلاقی دارند میتوانند در کمال؛ ادب و اخلاق آن را مطرح کنند ولی با کوچکترین هتاکی و تحریف و دروغ گوئی و شانتاژ آنها برخورد خواهیم کرد
مناقشان سرزمین تورک و کورد را میتوان از طریق دیالوگ انسانی پیش برد ولی تحمل حذف و زیادەخواهی تورکها نیز جواب خواهد گرفت
در آخر امیدوارم چهار چوب بحثهای ملی را مسئولین سایت روشن کنند
فاشیسم حزب اللهی آخوندی چنان وضعیت فرهنگی ساخته که هرگونه همراهی نکردن و دهن کجی با این جاسوسان و جانوران الهی، نوعی مبارزه بشمار می آید. لباس رنگین روستائیان- چند تار موی زنانه را نشان دادن- رقصیدن-
بکار بردن واژههای فرنگی، کف زدن و هورا کشیدن-رنگ زدن موی زنانه- پرنده بازی و سگ بازی- شناکردن بدون زیرشلواری- گوزیدن در مسجد و در امامزاده- دوچرخه سواری و موتورسواری زنان- و غیره.............-- شجریان مبارز نبود یا نمایشی بود؛ ولی در پایان ، همراه نبودن با این فرقه ذاله و کاست آخوندی کثیف، بقول آذر ماجدی از حزب کمونیست حکمتی ،به او هویتی کذایی داد.مسئولان محترم سایت ایرانگلوبال. بنده امیل خود برای باز کردن اکانت در سایت به info@ به شما فرستاده ام ولی جوابی دریافت نکرده ام. با اینکه اقای توکلی قبلا امیل و شماره تلفن بنده را دیده اند.
علی
سالام اليكيم
که فرزندی نداشتند سالها بعد صاحب پسری شدند و نامش را ائیواز گذاشتند. پیرزن همیشه نام پسرش را با افتخار و غرور بر زبان آورده و او را اومودوم و ائیوازیم (امیدم و ائیوازم) صدا میکرد. این همه افتخارِ پیرزن به ائیواز برایم مجهول بود تا با شخصیت ائیواز در داستان کوراوغلو آشنا شدم.«چنلیبئلده ائیواز قالیب»
نام سخنگوی وزارت دفاع آذربایجان؛ آنار
ائیوازوف و نوع نگارش این نام در مدیای فارسی خاطرهی کهنهای را برایم زنده کرد. زن و مردی قرهداغی که فرزندی نداشتند سال
ائیواز جوانی از ایل ترکمن بود و کوراوغلوی سالخورده که فرزندی نداشت او را بخاطر شایستگیاش به فرزندخواندگی پذیرفت و از آن پس همه مشکلات چنلیبئل به دستان ائیواز گشوده میشد. کوراوغلو که زیاد به سفر میرفت وقتی با اعتراض دیگران در مورد رها کردن چنلیبئل و رفتن به سفرهای دور و دراز مواجه میشد با لحنی آکنده از اطمینان میگفت که «چنلیبئلده ائیوار قالیب» یعنی ائیواز هست و جای نگرانی نیست. ائیواز چشم و چراغ ایل اوغوز و امید خلق بود.
اما ائیواز پیرزن قرهداغی راه دیگری رفت. او از نامش شرم داشت و بعدها نامش را به علیرضا تغییر داد. آیواز نامی برای پسران و به معنی «زیبا روی چون ماه» است که بصورتهای ائیواز، ائیوَز و اَوَز نیز تلفظ شده است. این نام از طرف دستگاه فارسیساز ایران تحریف شده و بصورت عیوض و عوض درآمده و این تحریف تا جایی رسیده که برخی نویسندگان داستانهای آشیقی آذربایجان نیز، نام ائیواز کوراوغلو را نیز عیوض مینویسند و همین روال در نحوه نگارش نام آنار ائیوازوف خود را نشان میدهد.
طبعا وقتی نامی چون آیواز با آن مفهوم و سابقه تاریخی چنین تحریف شود باعث شرم خانوادهها میشود که فرزندشان را آیواز نام نهند و فردا در کوچه و مدرسه عوض و عوضی صدایش کنند و این نام در شرف مرگ قرار میگیرد در حالیکه قرار بود ائیواز امید آینده و روزهای بعد از کوراوغلوی ما باشد.
——————
@ibrahimsavalan
سالام اليكيم
در بیانیه آمده است: روسیه و ایران را به ایجاد یک «مرکز مشترک ضد تروریسم» در قاراباغ فرا می خوانیم.ارامنه خواستار حضور نظامی ایران در قاراباغ شدند
پارلمان جعلی قاراباغ امروز یکشنبه (20 مهر) با صدور بیانیه ای به صورت رسمی از ایران خواست تا نیروی نظامی به قاراباغ ارسال کند.
در بیانیه
به گزارش خبرگزاری «آرمینین نیوز» در بیانیه با این ادعا که جمهوری آزربایجان از نیروهای شبه نظامی خارجی در جنگ علیه ارامنه استفاده می کند، از کشورهای روسیه و ایران در خواست کمک نظامی برای تامین به اصطلاح امنیت ارامنه شده است.
از اهداف دیگر این مرکز «ردیابی تروریست های بین المللی در منطقه قاراباغ، نقاط استقرار آنها و تدوین برنامه های خنثی سازی مشترک» عنوان می شود.
درخواست ارسال نیروی نظامی در حالی مطرح می شود که حکومت ایران به ارمنستان اشغالگر کمک نظامی و تجهیرات هدیه می دهد.
در زمان اشغال قاراباغ در اوایل دهه 90 میلادی نیز جمهوری اسلامی جهت حمایت از ارامنه نیروی نظامی به منطقه ارسال کرد.
@gunaztv2004
سالام اليكيم
آزربایجان با تروریزم بین الملل فقط داغ جوانانش بر دل ماست ولی شیرینی هایش که تمامیت ایران را حفظ میکند برای ایران است... آیا وقت آن نرسیده است که این جنگ بعنوان یک جنگ ملی قلمداد شده و از همه جای ایران نیرو برای مناطق جنگی اعزام شود؟؟؟؟روزگاری جنگ آزربایجان با روسیه را جنگ ایران و روس نام نهادند و پیروزی هایش مال ایران شد ولی ترکمانچایش به نام ما نوشته شد و امروز جنگ آزربایجان با تروریزم بین الملل فقط داغ جوانانش بر
https://www.instagram.com/tv/CGM7Lfbp5kk/?igshid=29owk6xylfbu
سالام اليكيم
آذربایجان در دوره قاجاریه به سبب موقعیت ژئوپولوتیکی و تاریخیش مهمترین بخش کشور بوده و تبریز، ولیعهدنشین دولت قاجاریه بوده است. در تبریز ولیعهدها علیرغم اینکه درباری کوچکتر از دربار تهران داشتند ولی رجال آینده کشور در تبریز پرورش می یافت. با وفات شاه در تهران، شاه جدید با همان اطرافیانش از تبریز رهسپار تهران می شد و زمام کل امور ممالک محروسه ایران را در دست می گرفت. بدین ترتیب جریان طبیعی از حرکت نیروی انسانی ترک آذربایجانی به دارالخلافه طهران همیشه در جریان بود.« ایروان از مضافات آذربایجان است»
نوشته حاجی زین العابدین شیروانی نویسنده مشهور دوره قاجار
دکتر توحید ملک زاده
https://t.me/melikzadeh
آذربایجان در دوره قاجاریه به سبب موقعیت ژئوپول
در این دوره نویسندگان بسیاری از آذربایجان با خلق آثاری بی نظیر از ترکی و فارسی به بیان اندیشه های خود پرداخته اند که یکی از این اثرها کتاب بستان السیاحه اثر حاجی زین العابدین شیروانی می باشد که در دوران فتحعلیشاه به اتمام رسید. این کتاب مشتمل بر اطلاعات بسیار و متنوع جغرافیایی، تاریخی، آرا و عقاید فرقههای گوناگون مذهبی و نحلههای فکری و برخی مطالب سودمند دیگر از اوایل دوران قاجاریهبود. این کتاب را عمدتاًً مأخذی جغرافیایی و سپس تاریخی بشمار میآورند، اما گوناگونی و تنوع مطالب آن که تقریباً تمام اشتغالات فکری و ادبی دو قرن پیش ایران را در بر میگیرد، به حدی است که اثر را شبیه دایرةالمعارف کرده است؛ گرچه بسیاری از اصول و شیوههای دایرةالمعارف نویسی از قبیل تناسب حجم هر مطلب با اهمیت مدخل آن یا نظم و دسته بندی موضوعی مطالب یا ترتیب دقیق الفبایی در آن رعایت نشده است. نگاهی گذرا به موضوعات کتاب از جمله: بحثی درباره طبیعت انسان، اشاراتی به علم حجر و میزان، کیمیا و تاریخچه آن، اطلاعاتی درباره حروف جُمَل و حساب ابجد، کواکب سبعه نجوم و اصطلاحات آن، خواص حروف، تاریخ طب و تحول روشهای درمان و معرفی خواص داروها، مذاهب و زبانهای متداول در آناطولی که با مشاهدات و برآوردهای آماری نویسنده همراه است، به خوبی این گستردگی و تنوع را نمایان میسازد. به این ترتیب، بستان السیاحة در ترسیم سیمای بخشی از جهان در دو قرن پیش و سیر در آن بسیار سودمند است (برای نمونه: ایروان زمان نویسنده شهری شیعی مذهب با اقلیتی عیسوی است و در کمتر از دو قرن، ایروان کنونی مرکز جمهوری عیسوی نشین ارمنستان است.)
« ایروان دارالملک اران و از مضافات آذربایجان است و چخور سعد نیز او را گویند چه که در شیب و گودی واقع شده و چخور سعد در لغت شیب را گویند. بدان سبب آنجا را چخور سعد نامند. آبش روان و هوایش مختلف بنیان، از اقلیم رابع و و اطرافش واسع ، میوه اش ارزان و حبوبش فراوان و مردمش ترک زبان و شیعی مذهب و قلیلی عیسوی¬اند. قلعه ای محکم دارد.»( بستان السیاحه ص: 154) و در بیان اران می نویسد« اران در لغت ترکی به معنی گرمسیر است و چون آن دیار نسبت به قرب جوار خود گرمسیر است لهذا ترکان آنجا را اران گفته اند...» (بستان السیاحه ص:94).
تغییر جمعیتی، فرهنگی و دینی این شهر ترک زبان شیعه نشین و موطن یکی از قطبهای حوزه های علمیه تشیع: آیات اعظام ایروانی، به شهر صد در صد ارمنی نشین بسیار قابل تامل و عبرت آموز می باشد.24 تیر 1399
https://t.me/melikzadeh
سالام اليكيم
فرمان شاه همان فرمان خدا و قانون بود . ( چه فرمان یزدان چه فرمان شاه ) . رعیت بدون کوچکترین اعتراضی باید فقط و فقط اطاعت می کردند . قبل از اسلام شاه دارای فره ایزدی بود . بعد از اسلام با توجه به ادبیات دینی ظل الله نامیده شد . در دنیای غرب در مدرنیته ناف و وابستگی حاکمیت به اسمان را بریدند و ان را کاملا زمینی کردند . حاکمیت از ان مردم شد و برای اعمال حاکمیت مردم مکانیزم هایی ابداع و بکار گرفته شد . در گام اول وجود قانون اساسی ضروری تشخیص داده شد که در ان حوزه اختیارات و وظایف حاکمان و حقوق و تکالیف مردم مشخص گردد . حکومت به سه قوا تقسیم و برای جلوگیری از استبداد بالانس بین قوا در نظر گرفته شد . دوره زمامداری حاکمان که با رای مردم انتخاب می شدند . محدود به چهار پنج سال گردید . حاکمان دیگر منصوب خدا نبودند که خدایی کنند بلکه منتخبین مردم بودند که اماده خدمتگزاری بودند و اگر مردم از عملکرد شان راضی می بودند برای دوره بعد هم انتخاب می شدند . یعنی صلاحیت شان احراز می شد در غیر این صورت با رای مردم رد صلاحیت می شدند . در ایران چند بار تاکنون قانون اساسی نوشته شده است . اولین بار در جریان جنبش انگلیسی مشروطه خواهی از روی قوانین اساسی بلزیک و فرانسه کپی برداری شد که هیچوقت به مورد اجرا گذاشته نشد . دومین بار بعد از انقلاب 57 باز قانون اساسی نوشته شد که فصل سوم ان یعنی حقوق ملت به اضافه چند اصل دیگر از ان جمله اصول 15, 19 و ... به مورد اجرا گذاشته نشد . بدین سان بود که خواننده پان ایرانیست استین ها را بالا زد و یک تنه سومین قانون اساسی را به رشته تقریر در اورد . اما گویا سپرده بوده است بعد از مرگش در اختیار عموم قرار گیرد . بنابراین از اصول و محتوای ان بی اطلاع هستیم . ولی ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد . 1- یکی از دلایل عدم انتشار ان را در زمان حیاتش می توان ترس از ناتوانی در پاسخگویی به منتقدان احتمالی حقوق دان , دانشمندان سیاست , جامعه شناسان و ... دانست . 2- در مدرنیته برای اعمال حاکمیت مردم منتخبین مردم قانون اساسی را تدوین و تقریر می کنند . یک نفر غیر منتخب مردم فاقد چنین صلاحیتی است . 3- انچه که لازمه این ملک و ملت است نه قانون اساسی که این کشور نزدیک صد سال است دارد . بلکه پاسخ به این سوال است که چرا ما نتوانستیم در این صد سال بخش حقوق ملت قوانین اساسی را به مورد اجرا بگذاریم ؟ صد البته پاسخ به این سوال نیز در حیطه تخصص و صلاحیت خواننده پان ایرانیست و امثالهم نمی باشد . مگر انکه در دنیای ما قبل مدرنیته سیر کنیم.خواننده پان ایرانیست و سیر در عالم ماقبل مدرنیته
در پیشامدرن، حاکمیت از ان اسمان ها ( خدا ) بود . شاه منصوب خدا و اعمال کننده اراده وی بود . بنابراین فرمان شاه همان فرمان خدا و قانون
مئشه باشلی
@meshebashli
نظر آذر ماجدی یکی از زنان چپ در باره غیرمبارز بودن شجریان و مرده پرستی شرقی ایرانیان آخوندزده!
شجریان هر گز مانند شاملو کبارز نبود و علیه جنایت آخوندها اعتراض نکرد و میلیونر شد و یک نوع سلبیرتی بود.
شجریان مرد!
چه کسی داغدار شد؟
متن زیر بخشی از نامه منصور حکمت به یکی از اعضای وقت ح ک ک در پاسخ به سوال اوست در مورد دلیل عدم انتشار اطلاعیه حزبی در مورد مرگ شاملو . در روزهای اخیر یک تعزیه و روضه خوانی برای مرگ شجریان براه افتاده است. بنظر من شاملو و شجریان از نظر موقعیت سیاسی - اجتماعی با یکدیگر قابل مقایسه نیستند. من شخصا هیچ احترامی برای شجریان قائل نیستم. صدایش خوب بود و خوب می خواند منبع احترام به انسانها برای من نیست. خوشا بحالش که صدای خوبی داشت و از این راه ثروت عظیم و شهرت بسیار یافت. مرگ گفته اند «حق همه است». خوشا بحالش که در ۸۰ سالگی و در رفاه کامل و مراقبت خارق العاده پزشکی فوت کرد. امری که ۹۰ درصد مردم آن جامعه از آن محرومند. مساله آنجاست که عده ای میکوشند یک چهره قهرمان و مبارز علیه ستم و اختناق اسلامی ارائه دهند؛ او را بعنوان یک مبارز سیاسی ضد رژیم اسلامی جا بزنند. و تاسف بار است وقتی در جنبش چپ هم عده ای بر همین قطار سوار شده اند. در اینجا باید دخالت کرد. اگر کسی یک جمله از شجریان بمن نشان دهد که کشتار دهه ۶۰، اعدام های خط تولیدی، گورهای دستجمعی، خاوران ها، اعدام کودکان، تجاوز به زنان و دختر بچه ها قبل از اعدام، شکنجه های وحشیانه در سیاهچال های رژیم، بمباران و قتل عام در کردستان، کشتن یک میلیون انسان در جنگ با عراق، فقر و فلاکت وحشیانه تحت رژیم اسلامی، خودکشی کارگران و جوانان محروم، قتل عام کارگران در محل کار و در معادن و .... را محکوم کرده است، من قطعا به تجدید نظر فکر خواهم کرد. تا آن زمان باید گفت که آنچه منصور حکمت درباره جنبش ملی - اسلامی شرق زده در ایران گفت حقیقت مهمی را بیان می کند:
در مورد تمجيد از شاملو بعنوان يک راديکال و انساندوست بنظر من اينجا قلمرو و شعر و ادب دارد با يک نگاه شرقى و استبداد زده بررسى ميشود. شعر و ادب تاريخا جاى خالى نقد و کار و فعاليت سياسى را در شرق و در ايران پر کرده. بجاى رهبران سياسى و فعالين جنبشها که به "نثر" و در دل مجموعهاى از فعاليت مادى و دوندگى هاى هرروزه امر سياسى خود را پيش ميبرند و جامعه را قطبى ميکنند، شاعر و اديبى که بطور سربسته از حق دفاع ميکند نشسته است. جاى خالى تظاهرات و اعتصاب و سخنرانى و سازماندهى و برنامهها و پلاتفرمها را قصيدهها و ابيات و ايما و اشارات سربسته هنرمندانه گرفتهاند. بجاى سازماندهى جنبش برابرى زن و مرد با سازمانها و شخصيتهايش، يک مصرع راجع فرياد کشيدن زنى در روياى کسى داريم. به اين واقعيات عقب ماندگى در فرمهاى هنرى را هم اضافه کنيد. در ايتاليا و آمريکا فيلمساز مهم است. (امروز که از همه بيشتر موزيسين مهم است). در غرب شاعر موجود تودهاى و شناخته شدهاى نيست. در ايران شاعر مهم بوده است (هرچند امروزه بسيار کمتر). اما بهرحال اگر دنبال راديکال و انساندوست ميگرديد، از شاعر بودن و خياط بودن و نانوا بودن آدمها انتزاع کنيد و با يک ملاک به همه نمره بدهيد. بنظر شما حزب کمونيست کارگرى با اين صف پر از انسانهايى که خيلى بيشتر از ابيات شاعرانه در کارنامه نبردشان براى رهايى و برابرى هست بايد برخيزد و مراتب قدرشناسىاش را از مجاهدات انساندوستانه و راديکال شاملو بيان کند؟ آيا اين پائين کشيدن استانداردها نيست؟ آيا شاملو نقص و محدوديت و معافيتى داشت که نميتوانست مثل من و شما به زبان عادى و در متون بسيار و هرروزه و بدون ايما و اشاره و استعاره سالها از آزادى و برابرى انسانها حرف بزند. برنامه عمل بدهد، عضو سازمانى بشود، بجنگد، شعار بدهد، بيدار کند، مقاومت کند؟ چون شاعر بود نميتوانست؟ شاملو عضو هيچ جنبش و سازمان راديکال و انساندوستى نبود. عضو هيچ حزبى نبود. در آثارش نظرش راجع به حجاب اسلامى، حقوق کودک، بيمه بيکارى، ممنوعيت اعدام، لغو کار مزدى، طب مجانى، نظم نوين جهانى، تحريم اقتصادى عراق، حقوق برابر براى کار مشابه زنان و مردان، شورا و پارلمان، ارتش حرفهاى، حقوق مجرمين و متهمين، حقوق مدنى، قانون کار و غيره گفته نشده، تا چه رسد به اينکه عمرى را صرف قانع کردن مردم به اينها، رساندن اين نظرات به دست مردم در دل اختناق کرده باشد. تلالو و جلاى قلمرو شعر در ميان اليت فرهنگى کوچک ايران و تحصيلکردگان نميتواند و نبايد يک کائنات سياسى مجزا براى شعرا و ادبا درست کند که در آن معيارها و مبناها چيز ديگرى است.
شاملو به جمهورى اسلامى "نه" گفت. نادرپور هم نه گفت. فريدون فرخزاد هم نه گفت. داريوش هم نه گفت، ولى اين "نه" هاى شخصى است که ابدا جايى در يک جنبش نه گفتن به جمهو
در مراسم خاک سپاری مرحوم شجریان به چند نکته برخوردم.
نخست با وجود اینکه ان مرحوم مسلمان و قاری قران بود ،هیچ سوره ای از ایات قران که خود ایشان تلاوت کرده بود و در بایگانی ها وجود دارد ،تلاوت نشد.رسم بر این است که مسلمین هنگام دفن میت از زبان وی به شهادتین میپردازند .در حالیکه در باره ان مرحوم شعر واهنگی بگوش شنیده میشد که ربطی به مراسم خاکسپاری و سنت دینی ان مرحوم نداشت .شعر مرغ سحر در حقیقت مناسب این خاک سپاری نبود و بیشتر مراسم را سیاسی جلو میداد .این مانند ان است که در مراسم عروسی تعزیه خوانی راه اندازی شود .اما موضوع مهم جایگاه اجتماعی ان مرحوم وانتخاب قبر است .ایرادی اساسی این است چرا ان مرحوم مردمی وصیت کرده بود که در جوار فردوسی دفن شود؟
صدها شاعر و نویسنده با تمام توان فرهنگی و ادبی بخود اجازه چنین گستاخی ندادند.شهریار و بسیاری ادیبان بزرگ خراسان در کجا بخاک رفتند؟
ایا ان مرحوم میدانست گور ستارخان و باقرخان و ملکی و بسیاری از هنرمندان این سرزمین کجاست ؟
ایا این یک ریشخند به کسانی نیست که نه کوری دارند و نه سنگی بر گور.ایا همبستگی با هزاران گمنام برای ازادی هنر و بویژه ازادی دین و بیان ایجاب نمیکرد ، که گوری وسنگقبری هم سطح دیگر رفتگان داشته باشد ؟ان مرحوم خوانده بود که فروغ گفت :فقط صداست که میماند ولی چه نیازی در کنار فردوسی ارمیدن؟
بنظرم رسید نظام برای جلوگیری از درگیری تن به این خاکسپاری در توس داده است .
جناب ع.ب.تورک اوغلی تقریبآ 4 روز دیگر یعنی 15 این ماه معلوم میشود کە کی جعلی هست کی جعلی نیست ،، شما کە نمیتوانید یک آکانت رسمی داشتە باشید نشان خواهی داد چگونە جلو جعلیات شما گرفتە خواهد شد
با چند اکانت جعلی دیگر خوب ما اسمهای زیاد تورکی را دیدیم در این صفحە ببینم چند اسم جعلی برا همیشە حذف خواهید شد مثل علی ، اورنجی ، مهران ، حقگو، کورتلر ، بابک ، جم ، تهرانلی ، آیدین ، وامصیبتا . و بسیاری نام های دیگە ات محو خواهد شددرضمن اکانتها در نزد کیانوش توکلی محفوظ هست ایشان خوب میداند کی بی کی هست
ســـالام دوســـلار..
به قدرت نظامی پیش از تورکان و تازیان و یا رسیدن به امپراطوری هخامنشی , تمام سرزمین های از دست رفته را خواهند گرفت.. بقول انگلیسی زبان ها ( به خیال پردازیتان ادامه بدهید )...آقای Saeed Mahmoudi...
اگر روزی انگلستان توانست سرزمین های از دست رفته همچون , امریکا, ایرلند, استرالیا, نیوزیلند, هندوستان , و.... را باز پس گرفت , پان فارسیست ها هم بعد رسیدن
ســـالام دوســـلار..
قره باغ اشغالی بر تورک ها در ایران ) را باهم نگاه بکنیم. در این گفتگو , مهمانان برنامه آقایان احمد هاشمی، دکتر ضیاء صدرالاشرافی، مهیم سرخوش , شرکت دارند که به وسیله انصافعلی هدایت سرپرستی میشود...اگر بدانیم که ارمنستان پیروز شد و یا آزربایجان, جا دارد به ویدیو (بررسی پیامدهای روانی ـ اجتماعی آزادسازی قره باغ
https://www.youtube.com/watch?v=4-fARIeu_lA&feature=emb_logo