رفتن به محتوای اصلی

هويت‌خواهی ملی و هويت‌خواهی قومی انکار يکديگر نيستند،
29.09.2012 - 08:10

 هنگام که منازعه سياسی جای گفتگوی نقادانه می نشيند، آنچه که بر می خيزد روشنگری و روشنرائی است. آن جدال سياسی که پيرامون هويت خواهی ملی و هويت خواهی قومی در اپوزسيون برون مرز درگرفت و خوشبختانه تلاش شد تا دامنه پيدا نکند، فضائی پر تشنج و اعتماد سوز آفريد. اين آثار زيانبار را با تلاشی مداراجويانه به قصد فهم يکديگر و رفع سوءتفاهم ها می توان زدود. در ساليان انقلاب اسلامی شکلگيری يک فضای پر از تشنج و بی اعتمادی و سوءتفاهم، که به يک گفتمان ايدئولوژيک، برتری جو و اقتدارگرا اتکاء داشت، مانع از درک درست مسائل و سياستگزاری درست در قبال مطالبات احزاب و مردم کردستان شد که در روشنرای ترين بيان؛ دموکراسی برای ايران و خودگردانی برای کردستان را می خواستند.

صورتبندی مفهومی از هويت ملی و هويت قومی، مستلزم دانش تخصصی در زمينه تاريخ، جامعه شناسی، فرهنگ و نقد فرهنگی، مردم شناسی، زبان شناسی ، پژوهش در دين و سنت، و آداب و سنن است. متاسفانه من در هيچيک از اين موارد، آموزش سيستماتيک نديده-ام و دانش تخصصی ندارم! اما بر اساس يکرشته مطالعات پايه-ای و اساسا" بر بنياد بازبينی و نقد تجربه خود و نسل خود بر اين نظر هستم که هويت قومی و هويت ملی مفاهيمی نيستند که يکبار برای هميشه تعريف شده باشند. قوم و ملت نه مقدسند و نه جاودانی. هستی و هستانی آنان آبستن تغيير و دگرگونگی است.

از جمله-ی عواملی که نمی گذارد گفتگو و مفاهمه راه باز کند برخورد ايستا، اسطوره-ای، دينی و پيشينی، و ايدئولوژيک با مسائل قومی و ملی است. برای نمونه همه به اين واقعيت که ايران تنوع و تکثری از همبودهای قومی – زبانی و دينی است اذعان دارند اما می توان ديد که در نگاه و نظر بسياری کسان، موضوع پر اهميت کم و کيف مناسبات اين همبود ها با يکديگر و بويژه چند و چون رابطه و نسبت قدرت سياسی با همبودهای قومی –زبانی و دينی کشور، تمايز و تفاوت اين همبود ها ضمن تجانس و اشتراکاتی که با همديگر دارند، محل اعتناء نيست و با بازی های زبانی و سکوتی پرسش برانگيز روبروست! در بيشتر موارد آن دگرگونی و تغييری که ايران به خود ديده و در افکار و کردار مردم ايران از هر تيره و تبار راه يافته، بله! واقعيت تغيير ديده نمی شود؛ تغيير و دگر گونی هائی که به انسان ساکن اين کهن مرز و بوم، تعريفی تازه و به هويت خواهی ملی و هويت خواهی قومی آنان معنائی نوپديد بخشيده و می بخشد.

نه با نگاه و نظر ايستا، بلکه با نگاه تاريخی می توان به مسائل نگريست. برای مثال؛ از اين منظر اصل "حق تعيين سرنوشت" بی اعتبار نشده، بلکه تفاسير ايدئولوژيک از آن منسوخ و در تطور حقوق بشری خود در مفهوم "حق انتخاب شهروندان" شفافيت و درخشش تازه يافته است. خاستگاه اين تطور درخشنده، جنبش های حقوق مدنی و شهروندی هستند که از پی فرجام و سرنوشت جنبش های رهائی بخش ملی که "استقلال" می خواستند، طی يک سير و زايش تاريخی در همه کشورها و از جمله ايران پديدار شده-اند و آماج -شان نظام دموکراسی مبتنی بر حقوق بشر و برابر حقوقی شهروندی است.

در يک نگاه گذرا می توان نشان داد که استراتژی سياسی معطوف به جنبش رهائی بخش، در چارچوب "دولت – کشور" سير می کند اما استراتژی سياسی ملهم از جنبش حقوق مدنی - شهروندی و دموکراسی خواهی معطوف به "دولت – ملت" است. ريشه اشتباهات اپوزيسيون ايران در مواجهه با مسائل ملی و قومی را بايد در ابهام و اختلاطی جستجو کرد که ميان اين دو نوع استراتژی در صفوف فعالين اپوزيسيون رايج است! اپوزيسيون در بهترين حالت هنوز روی مرز اين دو نوع استراتژی حرکت می کند! اما در عمل – بويژه در مواجهه با هويت خواهی ملی و قومی - مشخصه های رفتاری آن در چارچوب استراتژی سياسی "دولت – کشور" قابل شناسائی است.

استراتژی های معطوف به "دولت – کشور"، توده محور و مرکزگرا هستند که استقلال جغرافيای سياسی، يعنی حاکميت متمرکز ملی - قومی بر تماميت سرزمينی خود را می طلبند. اما استراتژی های ملهم از مفهوم "دولت – ملت"، شهروند محور هستند که تحقق خود را در دستيابی به حق انتخاب برای همه شهروندان در ايران می جويند. مرکزی ترين مطالبه در اين استراتژی؛ حق انتخاب "فرد شهروند" در نصب و عزل حکومت کنندگان است و در سرشت خود از حکومت غيرمتمرکز؛ يعنی از توزيع متوازن قدرت در جغرافيای سياسی دفاع می کند. به گمان من تنها در چنين سمت و سوئی می توان به حقوق برابر شهروندی، برای آحاد همبودهای قومی – زبانی و دينی در ايران پايبند بود، در راه از ميان بر داشتن تبعيض های قومی – زبانی و دينی که ايران را به تلاشی و تجزيه تهديد می کند، مجاهدت کرد، اعتماد و آشتی ملی، رواداری و همزيستی دموکراتيک را شکل داد و به "وحدت ايران" خدمت کرد.

پنج سال پيش -۲۴.۱۰.۲۰۰۷ - تارنمای "برای يک ايران" که توجه ويژه-ای روی مسائل و خواست های اقوام ايران دارد با من مصاحبه-ای کرد. اين مصاحبه بر محور متن نوشتار من که با نام "افسون چشمهای بوف کور" چند ماه پيش از آن در تارنمای "ايران امروز" انتشار يافته بود صورت گرفت. در "افسون چشمهای بوف کور"، برپايه قرائتی از بوف کور اثر صادق هدايت، در جستجوی شناخت خود و در پی درک هويت انسان ايرانی بودم. اين جستجو چندان با فهم هويت ملی و هويت قومی انسان ايرانی در ارتباط بود که موجب پرسشی در اين باره شد. من پاسخ خود به پرسش در باره هويت خواهی ملی و قومی در ايران در آن مصاحبه را – بی کاست و افزونی – در اين جا می آورم با اين قصد و نيت که کمکی کرده باشم به نشاندن گفتگوی انديشه ها بجای شليک سياست ها! باشد تا روشنائی گفتگوی انديشه ها، دود برخاسته از شليک سياست ها را از آسمان اپوزسيون ايران دور و دورتر ببرد.

ج - ط

***

به گمان من هويت خواهی ملی و قومی در ايران ادامه همان جستجوی "راوی" برای شناختن خويش است! وقتی می گوئيم "ادامه" منظور برخورداری نقادانه از تجاربی است که طی اين "هفتاد سال" اندوخته-ايم! هفتاد سال سياهی که بر جستجوی "راوی" گذشت.

جستجوی "راوی" در "بوف کور" برای يافتن خويش است در مقام "فرد" و دست يافتن به اختيار و آزادی. می توانيم اين را جستجوی منزلت "شهروندی" تعريف کنيم. "راوی" در اين جستجو، ناکام و ناتوان باقی می ماند و حاصل اين ناکامی و ناتوانی نيز؛ مسخ اوست به صورت و سيرت پيرمرد حنزرپنزری! من اين داستان را روايتی از "هويت" خود می شناسم؛ يک روايت تلخ که سرافکنده و غمگينم می کند! من در جستجوی روايت تازه-ای برای "هويت"خود هستم؛ روايتی که مرا انسان "شهروند" و در تعين زندگی خود و سرنوشت ميهنم صاحب حق و مختار و آزاد وعضو همبسته وبرابر حقوق خانواده ی ملل جهان می شناسد.

ايرانيانی را می شناسم که از هويت ملی خود تعريفی به دست می دهند که محتوای اصلی آن را تعين نسبت-شان با بيگانه- ستيز با غرب- تشکيل می دهد! ايرانيان ديگری را می شناسم که وقتی می گويند هويت ملی؛ مذهب تشيع رکن رکين آن است! دوستانی دارم که وقتی صحبت از هويت ملی می شود، همه ی حرف-شان منسوب دانستن خود به ايران قبل از اسلام و تعلق خاطر-شان به فلسفه ی ايرانشهری و تمدن برآمده از آن، بعنوان جزء همبسته ی تمدن جهانی است. شاعری را می شناسم که به من گفت؛ هويت ملی من زبان شيرين فارسی است؛ حافظ و سعدی و مولوی و فردوسی، رکن رکين سازنده هويت ملی من- اند. همرزمی به من گفت؛ هويت ملی يعنی بودن در زير درفش "مصدق"! دوستانی دارم که وقتی می گويند هويت ملی؛ رکن رکين آن، جغرافيای امروز ايران است. اين دوستان در چشمم "خاک" پرست می آيند! پيش آمده با آنها مجادله کرده-ام و هميشه حرفم اين بوده؛ "زمين" را دوست می دارم اما بيشتر از آن "انسان" را دوست می دارم و زندگی در اختيار و آزادی را!

فکر می کنم عين اين تنوع را می شود در هويت خواهی قومی برشمرد. تا آن جا که به تجربه ی من مربوط می شود، رفع تبعيض، به رسميت شناختن تفاوت، برابر حقوقی شهروندی در مديريت کلان کشور و بويژه در زمينه ی زبان مادری و اداره ی امور محلی، عمده ترين مضامين تشکيل دهنده ی هويت خواهی قومی آنهاست. البته کسانی را هم می شناسم که نفرت ستيزنده عليه آنچه که آنها "فارس ها" می نامند؛ عنصر اصلی هويت خواهی قومی-شان است! از همين شمار هستند کسانی که به احراز هويت مستقل برای "قوم"، وحتی تشکيل "کشور مستقل" می انديشند و سودای " بزرگ سروری و سالاری" را در سر می پرورانند به تلافی تحقير ها و تبعيض هائی که به حقيقت و يا به کذب؛ می انديشند که بر آنها روا داشته شده است.

راست اين است که ما ايرانيان در موقعيتی قرار گرفته-ايم که من آن را "موقعيت تأسيسی" نام نهاده-ام، در اين موقعيت؛ هويت خواهی ملی و قومی پديداری متکثر است و بايسته اين است به جای اين که همديگر را "انکار" يکديگر بشناسيم، موقعيت را درک کنيم، اين تکثر و تفاوت ها را به رسميت بشناسيم، به "گفتگو" روآوريم و در راه "همرأئی ملی" و "همبستگی ايران" بکوشيم. حقيقت در انحصار هيچ کس نيست و در سخن هرکسی، هسته-ای از حقيقت وجود دارد.

ما ادامه ی جستجوی "راوی" هستيم و حالا که هفتاد سال راه آمده-ايم سواد شهر اختيار و آزادی از هرسو پيداست! طليعه عبور از "گذشته" دميدن گرفته است و انسان ايرانی در شمار بزرگی به مبارزه ای رو آورده است که هدف از آن به ثبت رساندن تعريف خود در مقام شهروند است! به گمان من اين جوش و خروش هويت خواهی ملی و قومی، بنياد-اش همين تعريف و بازيافت نوپديد انسان ايرانی از خود-اش است. عالی ترين جلوه ی کشاکش صدساله، در امروز و اکنون ماست برای تشکيل دولت/ملت! اين نخستين بار است که انسان ايرانی خود را با ميزان حق خود در عزل و نصب حکومت کنندگان، می سنجد و به تعريف در می آورد. در چشم من اين بازيافت در مقام "ملت" و مطالبه ی "حق حاکميت ملت" است! پس بايسته اين است که به هويت خواهی ملی و قومی از منظر شهروندی و حق و حقوق مترتب بر آن نگاه کنيم. اما برای آن که اين نگاه دقت لازم را داشته باشد؛ يادآوری چند نکته بسيار مفيد خواهد بود:

الف: هويت ملی و قومی تعريفی يکبار برای هميشه ندارد. ملت مفهومی معاصر است و قوم مفهومی است که بر آن تقدم وجودی و تاريخی دارد. نسبت اين دومفهوم با يکديگر مبتنی بر گسست نيست و عناصر حياتمند موجود در مفهوم قوم و در خاطره های قومی، در مفهوم نوظهور ملت تداخل و تداوم پيدا می کند و به نوبه خود سازنده ی همرأئی ملی و همبستگی ايران است.
ب: يکرشته عوامل در تعريف و تشکيل هويت ملی و قومی، نقش و تأثير پايدار و يا پايدارتر دارند که از آن جمله-اند؛ اشتراک سرزمينی، زبان، آداب و سنن، معتقدات دينی و ...، نقش و تأثير اين عوامل مطلق نيست؛ نه تنها خود اين عوامل دستخوش تغير و تحول-اند، بلکه کم و کيف نقشی که بازی می کنند و تأثيری که بر جا می گذارند نيز می تواند تغير کند و دگرگون شود. به عنوان مثال اگر مذهب تشيع در دوران صفويه به مثابه سنگ بنای "هويت ايرانی" ارزيابی شده است، همين عامل در دوران اخير؛ در جمهوری اسلامی ايران در راستای متزلزل کردن و حتی مسخ هويت ايرانی منشاء اثر بوده است.
در دوران رضا شاه مفهوم "يک ملت- يک زبان" به فرايند تشکيل دولت-کشور انجاميد،که به گمان من خدمت تاريخی بزرگ او بود برای قرار دادن ايران در مسير تکامل اجتماعی و ترقی، در حالی که در شرايط امروز ايران به رسميت شناختن حقوق شهروندی برابر برای زبان مادری-محلی، از ارکان سمتگيری ماست برای تشکيل عام و تام دولت-ملت و دست يافتن ايران به دموکراسی و پيشرفت و عدالت.
در طول تاريخ ايران زمين؛ زبان فارسی در پاسداری از هويت ايرانی جايگاه بی بديل و نقش و اثر تعيين کننده بر عهده داشته است. من برای زبان فارسی کماکان چنين نقش و اثری قائلم و بر اين نظر هستم که ايده دوزبانه شناختن ايرانيان (زبان فارسی + زبان مادری)،تطبيق همين نقش و اثر بر شرايط امروز ماست.

بی آن که ملاحظات فوق مورد ترديد قرار گيرد بايد دانست که پاسخ بايسته به مسائل قومی در ايران وقتی ممکن است که بر پايه ی سه مفهوم مدرن شهروند- ملت- دولت مورد بررسی قرار گيرند. مبتنی بر اين سه مفهوم مدرن و ديالکتيکی که ميان-شان برقرار است؛ ما به مدل تئوريکی دست پيدا می کنيم که چنانچه در چهارچوب آن؛ پرسشگر و نقاد به مسائل قومی ايران بيانديشيم؛ قادر خواهيم بود برای هويت خواهی ملی و قومی پاسخ بايسته به دست دهيم. الزام چنين پاسخی نقد نگاه کذشته و راه طی شده است و پيداست کارسازترين ابزار نيز نگاه به خود و گفتگو با خود است. 

ايران؛ سرزمين تنوع همبودهای قومی-زبانی است. اين تنوع مايه غنا و تعالی ايران است و بستری برای شکوفائی کشور در همه ی زمينه ها فراهم آورده است. مفهوم "همبستگی ايران" مبتنی بر اين تنوع است و در بيان سمبليک؛ "قالی ايران" مدنظر است که دنيائی از تنوع رنگ و طرح در چنان تقارن و تجانس هارمونيکی بافته می آيد که به چشم هر انسان زيبا پسندی، " يک قالی يکپارچه" است، در تکثری از رنگ و طرح که هر کدام شخصييت مستقل خود را دارد. انديشه بايسته؛ سازماندهی نظام اداره ی کشور بر پايه اصل عدم تمرکز است. بايسته آن است که اداره امورسياسی و اجتماعی و فرهنگی استان ها – اداره امور محلی- به شهروندان ساکن استان ها که خوشبختانه با ترکيب مردم شناسانه ی همبود های قومی –زبانی،عمدتا" منطبق است،سپرده شود. معنای روشن اين انديشه به رسميت شناختن حقوق شهروندی برابر برای همبودهای قومی –زبانی بر اساس اعلاميه جهانی حقوق بشر و ملحقات آن است. تبلور عينی اين انديشه؛ صورتبندی کارشناسانه ی فدراليسم اداری در ايران آينده است و به اين ترتيب ما در آينده؛ ايرانی خواهيم داشت که- استانها- در کنار پارلمان کشوری و دولت مرکزی؛ پارلمان ها و دولت های محلی خود را دارند که منتخب شهروندان ساکن محل هستند با وظايف و حدود اختياراتی که قانون اساسی کشور مقررمی دارد.

" ايران برای همه ايرانيان"؛ اين يک خواست ملی داير بر حقوق برابر شهروندی برای همه ايرانيان است، که به هويت خواهی ملی و قومی سرشت دموکراتيک می بخشد و رهنمون به گفتگو و همرأئی و همبستگی است. متأسفانه برخی گرايش ها و نيروها بر اين تصور ناصواب-اند که گويا هويت خواهی ملی و هويت خواهی قومی "انکار" يکديگرند!! ما نيازمند صورتبندی از مفهوم هويت هستيم که ايرانيان را در کثرت همبودهای قومی-زبانی- دينی اما در تراز برابرحقوق و بدون هرگونه تبعيض، در معنائی همبسته و همرأی به تعريف در آورد.

مباحث و مقوله ها در اين ارتباط دارای حيثيت مردم شناختی، زبان شناختی، جامعه شناختی، تاريخی و فلسفی هستند، از اين رو حقيقتا" ابتکار تارنمای"برای يک ايران" که به طور پايه –ای، تخصصی و کارشناسانه روی موضوع هويت خواهی ملی و قومی متمرکز است، پاسخی است به هنگام به يک نياز عام. من به سهم خود سپاسگزار هستم.

جمشيد طاهری پور

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
گویا

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.