رفتن به محتوای اصلی

سودای کسب قدرت در سایه جنگ و حمله نظامی به ایران
04.10.2012 - 06:25

دیدن تصویر دو مرد سالخورده وخسته ،  نشسته در میان دو پرچمی که هیچیک از این پرچم ها شباهتی  به پرچم ایران ندارد و به هنگام امضای توافقنامه ای که گویا قرار است این توافقنامه نقشه راهی باشد برای آزاد ساختن یکی از استانهای ایران و نه همه ی ایران ، و توافقنامه ای که در آن بندرت ازکشور و ملتی بنام ایران که قوم کرد بخشی از آن کشور وملت را تشکیل میدهد نامی برده شده است ، سؤظن هائی فراوانی را در هفته های اخیر نسبت به دو حزب کموله و دمکرات کردستان ایران در میان ایرانیان برانگیخته است و صفوف متفرق و پراکنده مخالفان جمهوری اسلامی درخارج از کشور را پراکنده تراز پیش ساخته ،  و آرایش غیر ضروری دیگری  را در سپهرسیاسی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی شکل داده است که بی تردید این آرایش جدید سودش به جیب  سران فاسد و جنایتکار جمهوری خواهد رفت و زیان اش هم عاید جنبش ضد تبیعض و دمکراسی خواهانه مردم ایران درسرتاسر آن کشور خواهد شد .

 امضای توافقنامه ای بین آقایان مهتدی و هجری ، رهبران دو حزب کموله و دمکرات کردستان ایران ( دوحزب مذکور در سالهای اخیر از درون شاهد انشعاب های گوناگونی بوده اند ، و درحال حاضر بجز آقایان مهتدی و هجری که خود را رهبران این دوحزب میدانند کسان دیگری نیز مدعی رهبری دو حزب فوق میباشند و معتقدند که این آقایان با زد و بند ، رهبری حزب را غصب کرده اند)  البته از منظرخشونت پرهیزی وصلح دوستی  و اینکه رهبران سالخورده  دو حزب مذکور، سرانجام  پس ازسه دهه و اندی به درجه ای از تعقل وتمدن رسیده اند که به جنگ و خونریزی در میان خود خاتمه دهند و ازاین پس با زبان اسلحه و آتش با یکدیگر سخن نگویند و هوادران و پیشمرگه های متعصب و ناآگاه خود را با برچسب هائی از قبیل "خیانت و ضد انقلاب و سازش کار" و در مواردی بخاطر توسعه نفوذ و قلمرو حزب خود در این  و یا آن روستای کردستان به ریختن خون همدیگر ترغیب نکنند ، البته که نقطه ی عطفی است درتاریخچه  دوحزب مذکور ، و از این جهت بدون تردید موجب شادمانی تمامی آزادیخواهان خشونت پرهیز و دگراندیشان دمکراسی خواه در سرتاسر ایران است . اما از منظر منافع ملی مردم ایران  که منافع همه شهروندان ایرانی اعم اززن و مرد و اقوام و ادیان و اقشار و طبقات مختلف را و ازجمله منافع طوایف مختلف کرد ایرانی را نیز شامل میگردد این توافقنامه گامی است ارتجاعی و تفرقه افکنانه و تلاشی است برای دامن زدن به اندیشه تجزیه طلبی در میان اقوام و طوایف ایرانی با چند هزار سال سابقه همزیستی مسالمت آمیز با یکدیگر، و رهبران دوحزب کموله و دمکرات کردستان ایران شاید ندانند که آسیب چنین حرکات نابخردانه و نسنجیده ای  در درجه اول  متوجه مبارزه مدنی و دمکراسی خواهانه مردم کردستان ایران خواهد گردید که امروزه برای رفع تبعیض های قومی ومذهبی وجنسیتی  وغیره و غیره  نیازمند به همبستگی و همدلی تمامی ایرانیان در سراسر کشور و خارج از کشور میباشند .

 چقدر شگفت انگیز و تأسف بار است که مسئله مهمی مانند چگونگی اداره ی دمکراتیک و غیرتبعض آمیز یک کشور که موضوعی است تخصصی و می بایستی توسط  کارشناسان امور اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و تاریخی و فرهنگی جامعه رنگارنگ ایران ، مورد بررسی دقیق وهمه جانبه قرار گیرد و طرح های جامعی تهیه گردد ، تا در فردای آزادی ایران به مجلس مؤسسان  و نمایندگان واقعی مردم ایران که از طریق یک انتخابات آزاد برگزیده خواهند شد ارائه گردد ، امروزه  به دستمایه ای برای قدرت طلبی ها و جاه طلبی ها و چه بسا کسب درآمد کسانی گردیده است  که این افراد به گواهی تاریخ و زندگی شخصی شان ، متأسفانه حتی قادر به مدیریت احزاب کوچک خود که مدام شاهد انشعاب های گوناگون و درگیری های خونینی بوده اند نیستند تا چه رسد به اداره یک جامعه متنوع و رنگارنگ  با تمام پیچیدگی ها و بغرنجی های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و جغرافیائی آن  ، از این گذشته  چقدر شگفت انگیز و تأسف بار است کسانی که  از طرف هیچکس واز طریق هیچ انتخاباتی  به عنوان نمایندگان مردم برگزیده نشده اند ،  پس از چند دهه زندگی در کشورهای اروپائی و امریکائی و با هزاران کیلومتر فاصله ازایران ، صرفاً با انگیزه های سیاسی و قدرت طلبی و تأمین منافع حزبی وگروهی خویش بیکباره در لباس نماینده  قوم و ملتی ظاهر میشوند و خود را مجاز میدانند که از بالای سر مردم ، برای مدیریت آینده یک کشور و نحوه زندگی نسل های آینده مردم یک سرزمین تصمیم بگیرند .

گرچه رهبران دوحزب کموله و دمکرات کردستان ایران پس ازمشاهده اعتراض ها و ناخشنودی بسیاری از فرهیختگان و نهادهای دمکراتیک و ملی و مدنی ایران نسبت به توافقنامه سؤظن برانگیز دو حزب ، با صدور بیانیه هائی و انجام مصاحبه هائی تلاش کردند که اتهام تجزیه طلبی را از دامان خود پاک نمایند و چنین وانمود کنند که توافقنامه مذکور در جهت اتحاد احزاب و نیروهای کردستان برای مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی است ، اما بهرحال ازآنجائی که این آقایان در نوشته ها و گفته ها و صاحبه های  بعدی خود ، همچنان یکی به میخ میزنند و یکی به نعل ، و مردم ایران را از آنچه در پشت درهای بسته این دوحزب میگذرد مطلع نمی سازند و نیات پنهانی خود رااز صدور توافقنامه مذکور شفاف نمیسازند ، لاجرم سؤظن ایراندوستان نسبت به آن  توافقنامه و اهداف پنهانی آن ، همچنان برجای باقی خواهد ماند . ناگفته نماند که همزمانی صدور این توافقنامه با شایعات قریب الوقوع بودن حمله نظامی اسرائیل به ایران و درخواست پیشین آقای مصطفی هجری رهبر حزب دمکرات کردستان ایران از پیمان "ناتو" و سایر حمله کنندگان احتمالی با ایران ، مبنی برممنوعه اعلام کردن پرواز بر فراز آسمان کردستان ایران نیز مزید برعلت شده است و بی اعتمادی و سؤظن ایرانیان را نسبت به رهبران حرب کموله و دمکرات دوچندان کرده است .

نگارنده این سطور گمان نمیکند که آقایان مهتدی و هجری ، که هرکدام  چند دهه از عمر خویش را در مبارزه با دو دیکتاتوری شاهی و شیخی گذرانده اند هنوز از بدیهیات تاریخ ایران و جامعه شناسی درهم تنیده اقوام و طوایفی که در سرزمینی بنام ایران هویت تاریخی پیدا کرده اند بی اطلاع باشند و ندانند که مقوله ای بنام ملت حاکم  وغالب(بخوانید ملت فارس) و ستمی که گویا "ملت فارس" برسایر "ملل" در ایران وارد نموده و مینماید فرضیه ای است جعلی و بی پایه و اساس که همیشه از جانب قدرتهای خارجی و با هدف تجزیه ایران بدان دامن زده شده و همیشه دارو دسته های فرصت طلبی در میان اقوام و عشایر ایرانی از این فرضیه جعلی محملی ساخته اند برای قدرت طلبی های خود ، آخر کدام عقل سلیمی میتواند قبول کند که  به بهانه ی جنایاتی که دو رژیم دیکتاتوری سلطنتی و اسلامی در حق هموطنان کرد و ترک و عرب و بلوچ و لر وشمال و جنوب و غرب و شرق  و مرکز و .....   مرتکب شده اند و به بهانه تبعیض هائی که این دو رژیم در مورد اقوام مختلف ایران در گوشه و کنار این سرزمین اعمال داشته اند ، آن  دو رژیم دیکتاتوری و ضدمردمی را نماینده ی "ملت فارس"  قلمداد نمود و جنایات و تبهکاری های آنان را به حساب ملت حاکم که گویا همانا "ملت فارس" است واریز نمود و در پایان نتیجه گیری کرد که برای رفع این تبعض ها و بیرون آمدن از زیر یوغ حکومت "فارس های متجاوز واشغالگر" بهترین راه حل این است که حکومت های  قومی و محلی در ایران تشکیل گردد و هر تکه ای از ایران سپرده شود به حزب و دسته و رئیس طایفه و قبیله ای که خود را نماینده یک قوم میداند !  گوئی که قومی بودن یک دولت محلی ، ضامن دمکراسی و عدالت اجتماعی ورعایت حقوق شهروندی ساکنان یک منطقه و سرزمین میگردد ! و گوئی که اگراستان کردستان ایران به احزاب و گروههای کرد ، که گاهی اوقات در رقابت با یکدیگر بر سر نفوذ در یک محله و یا یک روستا یکدیگر را به گلوله بسته  اند سپرده شود این گروهها حافظ منافع ملی کشور ایران و حقوق شهروندی مردم کرد خواهند بود !  آقایان مهتدی و هجری در توضیح توافقنامه سؤظن برانگیز، در مصاحبه های بعدی خود اصرار ورزیده چنین وانمود کنند که توافقنامه حزب دمکرات و کموله ، گامی است در جهت اتحاد نیروهای دمکراسی خواه برای مبارزه با جمهوری اسلامی ! وکسی نیست که از این آقایان سئوال کند که آیا رژیم های دیکتاتوری و تبعیض گرای پهلوی و جمهوری اسلامی را نماینده و برآمده از"قوم فارس" دانستن و دامن زدن به نفرت قومی در میان هموطنان کرد ما ، گامی است در جهت اتحاد نیروهای آزادیخواه برای برچیدن رژیم جمهوری اسلامی ؟!  آیا سوسیالیسمی که شما رهبران دوحزب کوموله و دمکرات کردستان  یک عمر برای آن تبلیغ کرده و زحمتکشان و ستمدیدگان کردستان را به آن  وعده داده اید از شوونیسم قومی و تفرقه افکنی در میان مردم این سرزمین میگذرد؟! و آیا براستی شما رهبران احزاب قومی که تا دیروز به  "جهان وطنی" بودن خود افتخار میکردید  نمیدانید که از دامن زدن به ناسیونالیسم افراطی وشوونیسم قومی در میان مردم یک سرزمین ، چیزی بجز فاشیسم و جنگ و ستیز داخلی بین اقوام و طوایف ایرانی که سابقه زندگی مسالمت آمیز چند هزار ساله در کنار یکدیگر دارند نخواهد روئید ؟!  

آری در گذشته چنین بوده است و امروز نیز چنین است که وقتی طبل جنگ  و حمله قدرتهای خارجی به ایران به صدا در آید ، برخی از فرصت طلبان قدرت نیز بحرکت درمیایند تا شاید با اتکا به نیروهای خارجی و در زیر چتر حمایت آنان در گوشه ای از این سرزمین بساط  فرمانروائی بگسترانند وحکومتهای دست نشانده قومی و وابسته به قدرت های خارجی را تشکیل دهند ، نگاهی به تاریخ گذشته و مشخصاً تاریخ 70 سال اخیر ایران ، این واقعیت را بروشنی نمایان میسازد که تنور تجزیه طلبی همیشه زمانی در ایران داغ گردیده است که قدرتهای خارجی در جهت مقاصد شوم خود ،  به احزاب و گروههای قومی درایران ، وعده حکومت بخش هائی از ایران را داده اند . اصولاً تحریک و تحرکات تجریه طلبی در ایران بدون عقبه خارجی و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی قدرت خارجی هیچگاه حتی در زمانی که ضعیف ترین و فاسد ترین حکومت های مرکزی در ایران زمام امور را بدست داشته اند موضوعیت نداشته است . اگر آقایان مهتدی و هجری که در روزگاری نه چندان دور داعیه "تغییرجهان" و نجات دادن بشریت  ستمدیده از چنگال امپریالیسم جهانی را در سر داشتند ،  فقط تاریخ  70 سال گذشته ایران را که ورق بزنند بروشنی خواهند دید که در طول این مدت ، ایران چهار بار شاهد تحریک و تحرکات تجریه طلبانه بوده است و در هرچهار بار رد پای جنگ و حمله نظامی قدرتهای خارجی به این سرزمین نمایان است و این چهار بار عبارنتد از:

1 –  سالهای 1320 خورشیدی ، جنگ دوم جهانی و اشغال ایران توسط نیروهای شوروی و انگلیسی و شکل گیری دو حکومت محلی آذربایجان و کردستان توسط فرقه دمکرات آذربایجان برهبری جعفر پیشه وری و حزب دمکرات کردستان ایران برهبری قاضی محمد ،  بدستور مستقیم رهبران حزب کمونیست شوروی و با حمایت ارتش اشغالگر روس که درآنزمان آذربایجان  و کردستان ر ادراشغال خود داشتند . 

2 – سالهای 1347 تا 1354 خورشیدی و اختلافات ایران و عراق برسر شط العرب که دو کشور را تا آستانه جنگ پیش برد و فعال شدن گروههای قومی تجزیه طلب توسط سران حزب بعث عراق و با پشتیبانی شوروی و گروههای وابسته به آن از قبیل حزب توده ، فرقه دمکرات آذربایجان ، حزب دمکرات کردستان ایران و .... که آن تحرکات تجزیه طلبانه با عقد قرار داد 1975 بین رژیم شاه و صدام حسین موقتاً خاتمه یافت.

3 – سالهای 1359 تا 1367خورشیدی و جنگ 8 ساله ایران و عراق و اشغال بخش هائی از ایران توسط ارتش صدام حسین با هدف جدا سازی خوزستان و مناطق نفت خیز از ایران . ناگفته نماند که در هفته های نخست تجاوز ارتش بعث عراق به ایران و اشغال خرمشهر و پاره از روستاهای خوزستان ،رهبران حزب بعث عراق ، مدعی آزاد سازی آزاد سازی "عربستان" (نام جعلی برای خوزستان) از زیز یوغ "اشغالگران مجوس" یاد کردند و و فرماندارها و بخشدارهائی هم برای مناطق اشغالی تعیین نمود .  

4 – دوران کنونی که بی تدبیری ها و رجزخوانی های جنگ افروزانه و اقدامات تروریستی وبرنامه غیر شفاف اتمی جمهوری اسلامی موجب گردیده است ایران را در معرض جنگ و حمله نظامی اسرائیل و سایر قدرتهای خارجی قرار دهد که از خلال آن امروزه برخی از گروههای قومی تجزیه طلب به حرکت در آمده اند .

و طنز تاریخ این است که از چهار مورد تحریک و تحرکات تجزیه طلبانه در طی 70 سال گذشته ، سه مورد آن ساخته و پرداخته ی دست ابر قدرت روس و ایادی و جیره خوارانش در ایران بوده است  و مورد چهارم یعنی دوران کنونی که اسرائیل و عربستان سعودی و برخی از نفتخواران جهانی مبتکرو تحریک کنندگان طرح تجزیه ایران می باشند باز مشاهده میکنیم که مجریان و خدمت گزاران محلی طرح تجزیه ایران ، همان احزاب و گروههائی هستند که روزگاری در خدمت ابر قدرت روس بوده اند ! گوئی که برای این آبروباختگان بی وطن چنین چرخش صدو هشتاد درجه ای از مواضع سیاسی و باورهای ایدئولوژیک خود  مهم نیست ! مهم  سودای بقدرت رسیدن رهبران احزاب و گروههای تجزیه طلب در گوشه و کنار ایران است .  

 کلام آخر :

 برسمیت شناختن زبان و فرهنگ اقوام ایرانی و تمرکز زدائی از قدرت مرکزی و تدوین قوانینی برای اداره دمکراتیک استانها و مناطقی که حقوق و منافع شان توسط دو رژیم دیکتاتوری شاهی و شیخی پایمال شده و مورد تبعیض قرار گرفته اند ، امروزه مورد تأیید  جامعه تحول خواه ایران و تمامی دگراندیشان و روشنفکران و احزاب و نهادهای دمکراتیک ایرانی میباشد و هیچگونه شک و شبهه ای در مورد رفع تبعیض های جنسیتی و قومی و مذهبی و طبقاتی درایران پس از جمهوری اسلامی  وجود ندارد ، اما نقشه راهی که تمامی شهروندان ایرانی را به ایرانی آزاد و بی تبعیض برساند از طریق تفرقه افکنی میان مردم ایران و دامن زدن به احساسات فرقه ای و قومی میسر نمیگردد . ایران آزاد و آباد و بی تبعیض  با همدلی و اتحاد و مسئولیت پذیری همه اقوام ایرانی از هر تیره و تبار و همه شهروندان ستمدیده ایرانی با هر عقیده و دین و مرام ومسلکی ساخته خواهد شد نه با سودای پاره پاره کردن ایران و ایجاد حکومت های قلابی و قومی و وابسته به قدرتهای خارجی درهر پاره ای از این سرزمین کهنسال و باستانی .

 نظر به اهمیت افشای طرح های تجزیه طلبانه که متأسفانه برخی از روشنفکران ناآگاه ایران نیز با حمایت خود از تحرکات مشکوک گروههای قومی ، نادانسته تیشه به ریشه تمامیت ارضی ایران و جنبش دمکراسی خواهانه مردم این کشور میزنند و زمینه را برای جنگ و ستیزهای قومی در ایران فراهم میسازند ، در نوشتاری دیگر به بررسی چهار مورد تحرکات  تجزیه طلبی در پرتو جنگ و تجاوز خارجی به ایران خواهم پرداخت تا نسل جوان ایران ، از هر قوم و طایفه و دین و مرام و مسلکی بدانند که پرژوه " ملت سازی" و  برانگیخن احساسات قومی و نژادی که امروزه برخی از احزاب و گروههای قومی سخت به آن سرگرم میباشند ، ریشه در کدام تاریخچه  دارد و چه نتایج فاجعه باری میتواند برای مردم ایران ببار آورد .

11 مهرماه 1391

2 اکتبر 2012

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.