رفتن به محتوای اصلی

صد رحمت به شعبون و مخ‌اش
11.10.2012 - 20:13

 

آن قدیم قدیما که حتی خدا نبود و فقط سایه‌اش بود، شعبونی هم زندگی‌ می‌کرد با چماقی در دست و اندکی‌ مخ اندرون سرش.

 

البته می‌گویند هیچ مخی‌ آنجا نبوده اما من می‌گویم شعبون آنقدر مخ داشته که بداند وقتی‌ می‌زند بايد با چماق خود بزند، آنقدر مخ داشته که با نام خود چماق به دست گیرد و با گلوي خود عربده بکشد.

 

ما جماعت چماق‌زده که به چماق و عربده عادت دیرینه‌ داریم اگر در مقام مقایسه زمان شعبون با حال بر آییم و اگر بجاي بي‌مخ خواندن شعبون، مخ خود بکار اندازيم و عيار مخ‌هاي امروز را منصفانه بسنجيم باید نتیجه بگیریم که دوران گذشته شعبونيت، دوران طلایی چماق بوده که حد اقل در تاریکی‌ ضربتی نمی‌خوردی و می‌دانستی چه کسی‌ ميزند ترا.

 

من يکي که آرزو می‌کنم به دوران طلایی شعبان بي‌مخ قبلي بر گردم تا بدانم با چه کسي طرف حساب هستم و از که مي‌خورم.

image

 

دوران طلایی شعبان و چماق‌اش، چند ویژگی‌ مثبت دیگر هم نسبت به عصر چماق حاضر داشت؛ یکی‌ از آن ویژگی‌‌ها این بود که شعبون هرگز خود را الکی‌ دموکرات و سکولار و فرهیخته و عالم و دانشمند و سیاستمدار برجسته  معرفی‌ نمی‌کرد بلکه همانی بود که بود  وبه جاي خوش خوشان الکي، فقط  خوش چماق بود و رقص چماق خوبی‌ داشت که به آن نيز سخت می‌بالید و دلیل برتری خود و مخ خويش می‌دانست.

 

اما چماقدران امروز به ظاهر‌شان که بنگری، تمدن از سر و روی‌شان می‌بارد و کلی‌ فرهیخته و سیاستمدار و دموکرات و ... هستند اما در خلوت خود چیز دیگری می‌شوند، ،چماق را به دست دیگران می‌دهند و با دست دیگران می‌زنند، القاب و واژه‌ها براي خود مي‌سازند و با زبان دیگران نثار خويش می‌کنند.

 

در واقع مخ شعبان اگرتهي بود اما همان مخ خالي آنقدر شجاعت داشت که با چماق خود بزند و با زبان خود فحش و بد و بیراه نثار دیگران کند، اما  شعبون‌های امروزی حتی جرأت ندارند به نام خود حرفی‌ بزنند و کاري بکنند. ای کاش این شعبون‌های  فرهیخته و بزرگ زاده امروز مخ نداشتند و به جایش اندکي شجاعت شعبون را داشتند، شعبون هرگز لقبي براي خود قائل نشد ولقب بي‌مخ را هم  ديگران برايش ساختند، شعبون هم شعبون‌های قدیم! 

 

و باید گفت صد رحمت به مخ شعبون بي‌مخ که حد اقل کمی‌ شجاعت درآن بود تابجاي مخفي شدن پشت چماق داران و هوادران راستينش، پيشاپيش آنها چماق زده و عربده بکشد . 

 

یکی‌ دیگر از ویژگی‌‌های دوران طلایی شعبون بی‌‌مخ  این بود که آن‌زمان هر کسی‌ یک شناسنامه بیشتر نداشت و اگر کسی‌ مرتکب خلافی می‌شد نمی‌توانست بگوید من نبودم  و کار عوامل خود سر و نفوذي‌هاي فلان و بهمان است و يا براي توجيه گفتار و کردار شعبوني خويش  متوسل به اصول پیشرفته دموکراسی! نمي‌شد و نمي‌فرمود طرفدران من آزادند هر چه می‌خواهند بگویند و بکنند! 

 

 وچنين است که بر اساس اصول دموکراتيک دگنک! چماق پشت چماق است که می‌خوری اما نه مي‌تواني اعتراضي بکني و نه اساسا می‌دانی اين چماق کدامين هوادار دموکراسي ست که بر پيکرت اصابت مي‌کند؟ و جالب آنجاست که تمامی ضربات، از پشت سر حواله مي‌شوند و تو در حسرت ضربتی می‌مانی که از روبرو بر پیشانی‌ات  فرود آيد.

 

 هر کسی‌ ده‌ها شناسه و شناسنامه دارد که با یکی‌ فحش می‌دهد با یکی‌ احترام می‌گذرد، بایکی حمام می‌رود و با یکی دیگران را می‌شويد، با یکی‌ نان در مي‌آورد و با آن‌ديگري «نان» را می‌خورد، با یکی‌ ملی‌ می‌شود و با یکی‌ ضّد ملی‌، با یکی‌ سرمایه ملی‌ مي‌شود  و با دیگری هزینه ملی‌ مي‌تراشد، با یکی‌ فراخوان می‌دهد با يکي امضا مي‌زند، با یکی‌  سرنگون  و با يکي  مي‌سازد، بايکي «بخواب» مي‌فرمايد وب ا ديگري برپا مي‌زند، با یکی از اسلام دفاع می‌کند با یکی‌ به اسلام مي‌تازد، و تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل .

آقايان و خانم‌ها؛  باور کنید عصر، عصر شعبان بی‌‌مخ‌های چند شخصیتی‌ نويني شده است که باز صد رحمت به مخ شعبون  که اگر تاب و نقصاني هم داشت درعوض  «یک شخصیتی‌» بود و یک شخصیت بیشتر نداشت.

 

شعبون قدیمی‌ نه ادعای ریاست جمهوری می‌کرد و نه پادشاهی، نه مدعي وزارت بود و نه  وکالت اما شعبون‌های امروز  با فروتنی همه سمت‌های پیشنهادی خودشان به خودشان را یکجا می‌پذیرند و تاج بر سر خويش و منت بر سر رعيت مي‌گذارند!

 

 آه کجایی شعبون بي‌مخ! که شعبونیت هم از مسیر اصلی‌ خود منحرف شده و راه جهالت و فضاحت می‌پیماید.

 

شعبون قدیمی‌ اگر جاوید شاهه رو  می‌گفتی‌ دیگه نمی‌زد، شعبونهای امروزی علاوه بر اقرار زباني تقاضاي امضای شش دانگ کتبی‌ هم می‌کنند  و سرتان را ضامن و کابین عهدتان مي‌خواهند.

 

صد رحمت به شعبون قبلی‌ و مخ‌اش که به اعتراف زبانی‌ راضی‌ می‌شد و پیاده از خر شیطان.

 

آری صد رحمت به شعبون و مخ‌اش که اگر  شاه می‌بخشید، شعبون هم می‌بخشید اما امان از دست شعبون‌های امروزي که خودشان هم  شاه هستند و هم شعبون.

 

صد رحمت به شعبون ومخ‌اش که عليرغم بنيان‌گذاري سلسله شعبونيان، خود هرگز ادعاي مقام  و منصب نکرد.
 
انتشار از: امین موحدی
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.