رفتن به محتوای اصلی

روز نجات آذربایجان کدام روز است؟
12.11.2012 - 01:09

همه ساله با فرا رسیدن روز ۲۱ آذر، بحث‌های همیشگی‌ و اغلب جانبدارنه از دو سوی ذی‌نفع در این حادثه تاریخی‌ تکرار می‌شود گروهی اما با پرچم‌های گوناگون تحت بهانه مبارزه با آسیمیلاسیون فرهنگ و زبان ترکی‌ آذری توسط آنچه «شونیزم فارس» می‌نامند و گروهی دیگر به بهانهٔ دفاع از تمامیت ارضی ایران وارد میدان وجدل می‌شوند، اینکه می‌گوییم گروه اول با پرچم‌های گوناگون به این دلیل است که جدایی‌خواهان وابسته بهشوروی سابق, با ملی‌ گرا های  امروزین ترک علاوه بّر تفاوت خاستگاه , به دو تفکّر متفاوت یعنی‌ لیبرالیسم و سکولاریسم غربی - با مدل ترکیه-  وسوسیالیسم و کمونیسم افراطی شوروی سابق متعلق بوده و هرگز قابل جمع نیستند.چرا که کمونیستهای خواستار جدایی‌ از ایران در واقع در صدد پیوستن به شوروی سابق بودند ولی‌ هویت خواهان امروز خواهان رسیدن به حقوق اوليه خودهستند; بنا بر این در بررسی این موضوع بایستی با در نظر گرفتن حقایق تاریخی از مغلطه و خلط مبحث اجتناب کرد، مطالبات بر حق امروز در آذربایجان متمایز از آن چیزیست که هواداران اردوگاه شرق در گذشته به دنبال آن بودند وبقولی میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است. بر این اساس شایسته است حرکت و مطالبات امروز آذربایجان در ظرف مطالبات احزاب چپ سابق ایران مورد مداقه قرار نگیرد.

البته مخالفن اعطای حقوق به اقوام ایرانی‌ نیز به نسبتی متفاوت دچار تشتت هستند از سلطنت‌طلبهای سنتی‌ که قاهرانه با هویّت‌طلبان مقابله و حتی مقاتله کردند تا جمهوری‌خواهانی که به رغم ادعای تبعیت از منشور جهانی‌ حقوق بشر هرگز نتوانسته‌اند خود را به احترام به ضروری‌ترین اصل حقوق بشر، یعنی به‌رسمیت شناختن حق آزادی وفرهنگ و تحصیل بزبان مادری مردمان دیگر متقاعد کنند. حتی جمهوری اسلامی که این‌همه از حق حاکمیت فلسطینی‌ها و بوسنی و طالش‌ها و لزگی‌ها حمایت می‌کند در عمل همان مثلی‌ را تداعی می‌کند که مرگ خوب است، اما برای  مرغ همسایه، و در برابر کوچک‌ترین مطالبات اقوام ایرانی‌ حتی در مباحث محیط زیست نظیر آنچه در اعتراضات مربوط به خشک شدن دریاچه ارومیه پیش آمد با نیروهای امنیتی و دیدگاهی‌ سیاسی نظامی به سرکوب شهروندان  خود می‌پردازد.

تمام این تناقضات در شعار و رفتار حاکمان و حتا روشنفکران ماست که کار را به جایی می‌رساند که  ایران پرست ترین شهروندان را خشمگین و به واکنش ضّد ایرانی وا می‌‌دارد ; یاد سخنی از آقای زیباکلام افتادم که چندی پیش تصریح کرد که ما ایرانی‌ها هنوز نژادپرست زیاد داریم؛ حتی اگرنگاهی به زندگی‌ سید جعفر پیشه‌وری، کسی که او را بیگانه‌پرست خوانده‌اند بیاندازیم، در می‌یابیم که وی در مراحلی از زندگی‌ سیاسی خود به شدت ایران‌خواه واز طرفداران شیخ خیابانی و مخالف پان‌ترک‌ها بود و قبل از تشکیل حزب کنگره در۱۲۹۹مخالف اصلی‌ عقاید میرزا کوچک خان در اعلام استقلال جمهوری شوروی رشت بود و حتی سال‌ها بعد در نشریه آژیر نظام عثمانی را ضد بشر و محمد امین رسول‌زده را خائن عنوان می‌کرد اما چه شد که همین فرد پرچم استقلال آذربایجان را بر افراشت؟ آیا حرکت وی یک حرکت "کنشی" بود یا واکنشی بود به انکار حقوق ملی‌ خود که از سوی گروهی نژاد پرست بر او و آذربایجان روا می‌‌داشتند؟ . فشارهای نظام وقت در ایران ,علیه آذربایجان زمینه را برای عصیان فراهم کرد و کار به آنجا رسید که اکنون عده ای ۲۱ آذر۱۳۲۴ و برخی‌ ۲۱ آذر ۱۳۲۵ را روز نجات آذربایجان می‌دانند به راستی‌ گناهکار اصلی‌ در چنین حوادثی چه کسانی‌ هستند و غفلت روشن فکرهای ما چه سهمی در آن دارد، سوالی‌است تاریخی‌ که تا با شهامت و آمادگی پاسخگوی و معترف آن نباشیم ایران ما با رنگارنگی منحصر به فرد قومی همیشه در کمین گاه حوادث خواهد بود. 

حقیقت این است که ملل ساکن در سرزمین ایران همواره از این دوگانگی در رفتار احزاب و گروههای روشنفکر رنجور و بیزار هستند؛ وقتی‌ داد سخن از حقوق بشر بر می‌‌آورند گوش فلک را کر می‌‌کنند ولی‌ زمانی‌ که نوبت به ستم تاریخی بر پدران و مادران ما می‌‌رسد که حتی بخاطر عدم فهم زبان فارسی‌ ،قادر به استفاده از برنامه‌های تلوزیون ملی‌ ایران نیز نیستند،یا زبان در کام می‌‌گیرند یا بر خلاف شعارهای خود سرکوب و سرکوفت به آنان را مجاز میدانند؛ این دوگانگی در منش و رفتار چگونه قابل گذشت و توجیه است؟ آیا ایرانی بودن به معنای فارس بودن است؟ آیا سربازان و سرداران آذربایجانی که در اهواز و ایلام و... بشهادت رسیدند (درحالیکه بسیاری از آنان زبان فارسی‌ را بخوبی نمیدانستند،) بخاطر زبان فارسی‌ جنگیدند؟ بقول شاعر دردمند نادر الهی" هنوز به ما به چشم بیگانه می‌‌نگرید..گویا ما را هموطن نمی‌دانید.." بنا بّر این بجای فرافکنی و آنگ زدن به آذربایجان به عملکرد خودتان نگاهی‌ بیندازید این شما هستید که با انکار حقوق آذربایجان آنها را از خود جدا می‌‌سازید؛شاید این گفته صحیح باشد که جدایی‌ خواه واقعی‌ شما هستید

 زمان آن فرا رسیده روشنفکران ما تکلیف خود را با آرمان‌های منشور جهانی‌ حقوق بشر روشن کنند و از دام افکار نژاد پرستانه‌ای که دهها سال گرفتار آن بوده رها شوند؛ شاید این نخستین گام برای ساختن بستری برای جامعه مدنی در فلات قاره ایران باشد.و اگر نه..هیچ ناموزیم ز هیچ آموزگار...

 

انتشار از: امیرحسین موحدی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.