رفتن به محتوای اصلی

دموکراسی یا ناسیونالیسم ؟
14.11.2012 - 16:17

 دوست گرامی، یونس شاملی، نخست آن که باید واژه (ملی) را معنی کنیم. بدبختانه واژه (ملی) چند معنی دارد و به کار بردن واژه (ملی) بسیار سر در گم کننده است! یک معنای واژه (ملی) همان است که فرنگی ها به آن ناسیونالیسم می گویند و معناهای دیگر واژه (ملی) در ایران و در گفتارها و نوشتارهای پارسی که با واژگان عربی درآمیخته است همگانی، عمومی، میهنی، فراگیر، همه گیر، مردمی و ..... است. شما می گوئید: ( .......... چون مصدق در مبارزه با استعمار انگلیس حداقل نفت در ایران را ملی کرد .......... جمال عبدالناصر در مصر، سوهارتو در اندونزی و آلنده ده شیلی ..........) اگر سخن شما این است که دولت مردمی مصدق نفت را همگانی کرد و از سود همگانی شدن نفت همه ایرانی ها بهره بردند سخن شما درست است اما اگر سخن شما این است که دولت آریاپرست و پارس پرست مصدق نفت را آریائی کرد و از سود آریائی شدن نفت پارس های آریاپرست بهره بردند سخن شما نادرست است! همچنان که جمال عبدالناصر مصری بود اما پان عرب و عرب پرست نبود و پان عرب صدام حسین بود!

 دفاع از کشور و میهن در برابر دشمن فرامرزی و درونمرزی و اشغالگران برونمرزی و استعمارگران بیگانه و کوشش برای پیشرفت و آبادی یک کشور برابر با ناسیونالیست بودن نیست. برای نمونه نبرد مردم الجزایر با ارتش اشغالگر فرانسه برابر با ناسیونالیسم نیست، اگر ارتش رژیم آلمان نازی به شوروی حمله کند و مردم شوروی از میهنشان دفاع کنند به معنای ناسیونالیست بودن مردم شوروی نیست، پیکار مهاتما گاندی در هندوستان در برابر رژیم استعمارگر و اشغالگر انگلیس برابر با ناسیونالیست بودن مهاتما گاندی نیست و حتی یک ناسیونالیست هندو مهاتما گاندی را برای دفاع مهاتما از حقوق کسانی که هندو نبودند با تیراندازی به سوی مهاتما کشت! اگر ارتش رژیم میلیتاریست (جنگ سالار) ژاپن به چین حمله کند و چینی ها از سرزمینشان دفاع کنند به معنای ناسیونالیست بودن چینی ها نیست. دفاع مردم ویتنام در برابر حمله ارتش آمریکا برابر با ناسیونالیست بودن مردم ویتنام نیست و .......... چنین نبردهائی میهن پرستی و کشوردوستی در برابر ستمگرانند نه ناسیونالیست بودن اما کدام یک از کسانی را که به نام آریاپرستی و ترک پرستی با دلیل تراشی و داستانسرائی و فلسفه بافی و تاریخ تراشی می خواهند بگویند که ما بهترینیم و دیگران بدترینید را می توان میهن پرست و کشوردوست نامید؟ هیچ یک از کسانی که زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم مغز آنها را از کار انداخته است سخنی از میهن پرستی و کشوردوستی نمی نویسند و نمی گویند بلکه آرمان والای آنها دیوارکشی های هیتلری میان خود و دیگران با دستاویزهائی مانند نژادپرستی و زبان پرستی و تاریخ پرستی مرزپرستی و خاک پرستی و از اینجا و آنجا آمار درآوردن و .......... است! 

آیا دیوارکشی های هیتلری میان خود و دیگران با انگیزه های ناسیونالیستی میهن پرستی و دوستداری از یک سرزمین و یک کشور نام دارد؟ دوست گرامی، یونس شاملی، بدبختانه شما در بسیاری از نوشته هایتان میهن پرستی و میهن دوستی را با ناسیونالیسم یکی می دانید و این روش شما بسیار نادرست و سر در گم کننده است! از این روی من و شما بهتر است واژه هائی را به کار ببریم که معنای آنها روشن و رسا باشند و خواننده و شنونده را گیج و سر در گم نکنند. برای نمونه به جای این که بگوئیم: دولت ملی مصدق برابر با دولت ملی هیتلر نیست، شایسته است بگوئیم: دولت مردمی مصدق برابر با دولت ناسیونالیست هیتلر نیست. همچنان که می بینید جمله نخست گیج کننده است اما جمله دوم روشن و رسا است. دوست گرامی، یونس شاملی، این که من گفته ام: ( .......... ناسیونالیسم به هر سرزمینی پا گذاشته است جز ویرانی و جنگ و مرگ و بدبختی پیامدی نداشته است .......... ) به معنای این نیست که کشوردوستی و میهن پرستی و دفاع از میهن در برابر ستمگران فرامرزی و درونمرزی به هر سرزمینی پا گذاشته است جز ویرانی و جنگ و مرگ و بدبختی پیامدی نداشته است! و اشتباه شما اینجاست که سخن مرا سرتاپا وارونه فهمیده اید! خود شما نیز گفته اید: ( .......... اگر ایشان از ناسیونالیسم افراطی که گاه ناسیونالیسم کور نیز خوانده می شود سخن می گفتند و آن را ویرانگر می دانستند و حتی این ناسیونالیسم اگر خود هیتلر را بازتولید نکند پدیده هایی شبیه آن را میلوشویج، قاراجیک که در واقع محصول ناسیونالیسم حاکم صرب در یوگسلاوی است تولید می کند با آقای تبریزی هم عقیده می شدم ........... ) پس همچنان که می بینید شما و من در مخالفت با ناسیونالیسم هماوازیم و اختلافی میان من و شما نیست! 

 دموکراسی و ناسیونالیسم (با آن ویژگی هائی که گفتم) در هیچ کجای جهان باهم سازگار نبوده اند. این که ما از یک سو هوادار دموکراسی باشیم و از سوی دیگر دیدگاه های ناسیونالیستی داشته باشیم مانند یک بام و دو هواست! سراینده ای می گوید: قربان برم خدا را – یک بام و دو هوا را – بر روی یک پشت بام هوا یا سرد است و یا گرم است. این که بر روی یک پشت بام هوا هم سرد باشد و هم گرم باشد ناشدنی است! 

سخن کوتاه، یکی از این دو تا را باید برگزینید: دموکراسی یا ناسیونالیسم. اگر کسی بخواهد ناسیونالیست باشد پس دیگر سخن گفتن از دموکراسی بی جا است و اگر کسی بخواهد باورمند به مردم سالاری باشد سخن گفتن از ناسیونالیسم بی جا است! دوست گرامی، یونس شاملی ، شما به همه رژیم های ناسیونالیست که در همه تاریخ و همه جهان پیدا شده اند نگاه کنید. کدام یک از این رژیم ها باورمند به دموکراسی بوده اند؟ 

برای نمونه به رژیم محمدرضا پهلوی نگاه کنید که یک رژیم پان آریا و آریاپرست بود. در زمان رژیم محمدرضا پهلوی اگر کسی پیچ رادیو را هنگام سخنرانی محمدرضا پهلوی باز می کرد جز آریاپرستی سخن دیگری نمی شنید! محمدرضا پهلوی نام خودش را آریامهر گذاشته بود در حالی که مادر محمدرضا پهلوی خانم تاج الملوک آیرملو یک ترک قفقازی بود!!! و همسر محمدرضا پهلوی از پدری ترک و تبریزی زاده شده بود!!! کسانی که تبریزی هستند حتما تیمسار ارتشبد رحمت الله آیرم را که ترک بود و خویشاوند مادری محمدرضا پهلوی بود می شناسند. تیمسار ارتشبد رحمت الله آیرم از میلیاردرهای تبریز بود و پس از به روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی به آمریکا و لس آنجلس گریخت! درباره رضاشاه نیز گروهی گفته اند که ترک بود و فیلم گفتگوی رضاشاه با آتاتورک به زبان ترکی هنگام سفر رضاشاه به ترکیه در همه جا هست و برخی نیز گفته اند که رضاشاه زبان ترکی را از همسر ترکش سرکار خانم تاج الملوک آیرملو یاد گرفته بود. 

دوست گرامی، یونس شاملی، پرسش من از شما این است که آیا رژیم ناسیونالیست و آریاپرست محمدرضا پهلوی یک رژیم دموکرات بود و یا یک رژیم دیکتاتوری؟ به رژیم های ناسیونالیست دیگر در جهان هم اگر نگاه کنید خواهید دید که همه آنها سیاهترین رژیم های دیکتاتوری در همه تاریخ بوده اند! رژیم ناپلئون بناپارت ناسیونالیست که نام رژیم خودش را با الهام از دیدگاه های دوستش نیکلا شوون، شوونیست گذاشته بود، رژیم آدولف هیتلر ناسیونالیست و رهبر حزب نازی در آلمان، رژیم بنیتو موسولینی ناسیونالیست و رهبر حزب فاشیست در ایتالیا، رژیم چیان کای چک ناسیونالیست در چین که رهبر حزب کومین تانگ بود و پس از شکست به تایوان گریخت و همانجا مرد، رژیم اسلوبودان میلوشوویچ ناسیونالیست در یوگوسلاوی که می خواست به جز صرب ها همه را در یوگوسلاوی بکشد و پس از به راه انداختن سیل خون در یوگوسلاوی و تکه پاره شدن این کشور شکست خورد و دستگیر شد و در زندان مرد، رژیم صدام حسین ناسیونالیست رهبر حزب بعث عراق که از عراق چنان ویرانه ای ساخت که در همه خاورمیانه بی همتا است و .......... همگی رژیم هائی بر پایه دیکتاتوری بوده اند نه دموکراسی! 
 ناسیونالیسم و دموکراسی در هیچ کجای جهان و هیچ کجای تاریخ باهم سازگار نبوده اند و اگر کسانی پیدا شده اند که ناسیونالیست بوده اند و دم از دموکراسی زده اند برای به دست آوردن هوادار بوده است نه چیز دیگر! ماند سیگار و توتون، همه می دانند که سیگار و توتون با تندرستی ناسازگار است اما اگر کسی سیگار و توتون بفروشد برای به دست آوردن خریدار ناچار است بگوید سیگار یا توتون برای تندرستی سودمند است و فلان بیماری یا بیماری ها را درمان می کند! زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم نیز هرگز درمان بیماری دیکتاتوری نیست و در سایه باورداشتی به نام ناسیونالیسم هیچکس در هیچ کجای جهان به دموکراسی نرسیده است. پس چگونه می توان از یک سو باورمند به ناسیونالیسم بود و از سوی دیگر از دموکراسی سخن گفت؟ 

 همه جهانیان با دیدن کارنامه زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم که پیامدی جز جنگ و بدبختی و کشتار و ویرانی و در به دری و بیچارگی و تیره روزی برای جهانیان در پی نداشته است به این هوده رسیده اند که باید ناسیونالیسم و دیدگاه های ناسیونالیستی را به همراه ابزارهای آن مانند نژادپرستی و زبان پرستی و مرزپرستی و خاک پرستی و تاریخ پرستی و .......... دور بریزند و خود را آسوده کنند. آنچه که جهان به آن سوی می رود تک میهنی (اینترناسیونالیسم) است و اینترناسیونالیسم نیز پیوندی با چپ گرا بودن و راست گرا بودن و بالاگرا بودن و پائین گرا بودن و کمونیسم و سرمایه داری ندارد! تک میهنی (اینترناسیونالیسم) یعنی بودن یک کشور در همه جهان به نام کره زمین برای باشنده ای به نام انسان. 

زبان نیز از دیدگاه اندیشه خردمندانه ابزاری برای پیوند میان انسان ها هست و جز این ارزش دیگری ندارد و با سخن گفتن به زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای نه کباب هائی به پهنای یک وجب و درازای سه وجب از آسمان خواهند بارید و نه نان سنگک برشته کنجدی! برای نمونه اگر زبان ترکی زبان کاربردی ایران شود و همۀ هفتاد میلیون ایرانی در سرتاسر ایران به زبان ترکی بخوانند و بنویسند و رادیو و تلویزیون ایران نیز به زبان ترکی برنامه هایش را پخش کند اما رژیم ولایت فقیه بر سر کار باشد برای ایرانیان چه سودی از زبان ترکی خواهد رسید؟ و اگر زبان فارسی زبان کاربردی ترکیه شود و همۀ مردم ترکیه به زبان فارسی بخوانند و بنویسند و رادیو و تلویزیون ترکیه نیز به زبان فارسی برنامه هایش را پخش کند برای ترکیه ای ها چه زیانی خواهد رسید هنگامی که بر کشورشان مانند ایران دژخیمان دوزخی فرمانروائی ندارند؟ پس این زبان نیست که مردم یک کشور را خوشبخت یا بدبخت می کند بلکه این رژیم است که مایۀ بدبختی و خوشبختی مردم یک سرزمین است. از دیدگاه اینترناسیونالیستی زبان تنها ابزاری است برای پیوند میان انسان ها و سخن گفتن یا سخن نگفتن با یک زبان نشانۀ خوب بودن و بد بودن و برتری هیچکس در هیچ کجای کرۀ زمین نیست. 

ترک هائی هستند که بهترین آدم ها هستند و ترک هائی هستند که بدترین آدم ها هستند همچنان که فارس هائی هستند که بهترین آدم ها هستند و فارس هائی هستند که بدترین آدم ها هستند، این کردار انسان ها است که آنها را خوب و بد می کند نه سخن گفتن به این زبان و آن زبان. البته رژیم ولایت فقیه مانند همه رژیم های دیکتاتوری که غرق در گنداب و لجن هستند برای سرپوش گذاشتن بر روی گندکاری های بی شمارش در میان ترکان ایرانی با برپائی وبلاگ ها و وبسایت های جعلی و هزار و یک ترفند دیگر و به یاری پان ترک نماهای دروغین وزارت اطلاعات این پندار خنده دار و یاوه را می خواهد در میان ترکان ایرانی جا بیاندازد که ریشه همه بدبختی های ترک ها زبان فارسی است!
دلیل بیکاری زبان فارسی است، دلیل گرانی زبان فارسی است، دلیل تورم زبان فارسی است، دلیل کمبود مسکن زبان فارسی است، دلیل فساد اداری و رشوه خواری زبان فارسی است، دلیل فقر زبان فارسی است، دلیل بیماری زبان فارسی است، دلیل زلزله زبان فارسی است، دلیل سیل زبان فارسی است، دلیل ترافیک زبان فارسی است و دلیل همه بدبختی ها تنها یک چیز است و آن هم زبان فارسی است! و رژیم نیز در این میان هیچ کاره است! و اگر از رژیمی هم که گرداننده آن ترکی به نام خامنه ای است نامی برده شود این رژیم یا رژیم راسیست فارس است! یا رژیم قوم آریا است! یا رژیم پان فارس است! یا رژیم پان آریا است! یا رژیم فاشیست فارس است! یا رژیم نژادپرست فارس است! یا رژیم شوونیست فارس است! یا رژیم آریاپرست است! یا ..... یا ..... یا..... پس گردانندگان دانه درشت رژیم ولایت فقیه که همگی ترک آذربایجانی هستند را چه کنیم؟ مانند: علی خامنه ای آذربایجانی، میرحسین موسوی آذربایجانی، علی مشکینی آذربایجانی، عبدالکریم موسوی اردبیلی آذربایجانی، صادق خلخالی آذربایجانی، سیدحسین موسوی تبریزی آذربایجانی، یحیی رحیم صفوی آذربایجانی، صادق محصولی آذربایجانی، محمدرضا میرتاج الدینی آذربایجانی و .......... حتما این آذربایجانی ها هم که زبان مادری آنها ترکی است فارس هستند!!! ( بنازم به شعور گویندگان چنین سخنانی که در عالم هپروت سیر می کنند! )

دوست نازنین من، جناب آقای یونس شاملی، من با کسی برای ناسیونالیست بودن دشمن نیستم و هرگز نمی گویم سخنانم سروش ایزدی هستند و هر کس آنها ر ا بپذیرد روانه بهشت خواهد شد و هر کس آنها را نپذیرد رهسپار دوزخ! تنها باورداشت خودم را گفتم که همه خردمندان جهان زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم را که در ناسازگاری بی چون و چرا با خردورزی است دور ریخته اند و من نیز به پیروی از آنها به هیچ یک از چهره های ناسیونالیسم باورمند نیستم.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
برگرفته از:
کامنتهای ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.