رفتن به محتوای اصلی

چگونگي اقدامات رسمي و غيررسمي در خاورميانه؛ تداوم فرار شتابان از الگوي متحجر ايران
27.11.2012 - 03:53

 سوريه به سوي قصاص جانيان اسد پيش مي رود و اين راهي است كه خودشان برگزيدند. تداوم راهكارهاي گذشته منجر به پيروزي هاي باز بيشتر مي شود و حملات نيروهاي ويژه به پايگاه هاي هوايي، مراكز امنيتي و به خصوص منابع سوخت سقوط شان را شتابان تر خواهد كرد. قطع حساب شده خطوط مواصلاتي نيروها و جاده ها منجر به تسليم شدن واحدهاي نظامي در حال محاصره مي شود؛ همان تاكتيكي كه كردها با موفقيت در برخي از مناطق كردنشين كه به آنان گفته شده بود، انجام دادند، بايد در ساير مناطق اجرا شود. ضربات به مناطق غيرقابل انتظار توسط نيروهاي ويژه و كماندويي مي تواند منتهي به فروپاشي هاي ناگهاني گردد.

تركيه اقداماتي را كه در آذرباييجان انجام داده بسيار مفيد است. تنها مقامات ترك توجه كنند كه رايزني هاي سياسي بين مقامات تركيه، آذرباييجان و ايران كه صورت مي گيرد، نمي تواند كوچكترين كمكي به تغيير رفتار مقامات امنيتي ايران كند؛ چون دو مديريت كامل متفاوت بر آنان حاكم است. آنچه در آذرباييجان كليدي است، كمك هاي امنيتي تركيه به آذرباييجان براي مانع شدن از ترفندي است كه اسرائيل ار طريق دودوزه بازي بين ايران و آذرباييجان دنبال مي كند و راهكارهاي سياسي نمي تواند جايگزين شان شود. از اين سبب، تركيه بايد در سطح امنيتي تنها با نيروهاي امنيتي آذرباييجان جهت مواجه با تهديدهاي تروريستي و امنيتي ايران همكاري كند و آن برنامه ها نبايد به هيچ وجه به اطلاع مقامات ايران برسد، چون با اطلاع از آن، طرح ها و راهكارهاي خنثي سازي شان را در پيش مي گيرند. تلاش براي حل مشكلات امنيتي و نظامي كه با ايران داريد، از راه رايزيني با مقامات ايران قابل حل نيست؛ چون اينان هيچ كاره اند و تيمي امنيتي اي است كه برنامه ها را مي ريزد و تغيير مي دهد و اراده كند، هر مقامي را بر مي دارد و كوشش شما براي هماهنگي با مقامات ايراني نه تنها به حل مسأله كمك نمي كند، بلكه موجب مي شود تا آنان از توانايي خوانش برنامه هايتان برخوردار شده و آن را خنثي كنند. آن گاه آذرباييجان نيز از كمك هاي سودمند امنيتي شما نااميد شده و باز به سوي كمك هاي امنيتي اسرائيل دست دراز مي كند.

مصر باز با مرسي نشان داد كه در بهار عربي قابليت تأثيرگذاري بيش از جغرافياي مصر را دارد و فلسطينيان غزه بايد مشكلات شان را از آن طريق حل كنند و گرنه به سلاخي تروريست هاي مورد حمايت ايران سپرده مي شوند. از آنجايي كه از تيمي كه پيش نويس قانون اساسي مصر را مي نوشت، نيروهاي اقليت خارج شدند، آن ديگر حقانيت نگارش قانون اساسي را ندارد؛ چون انعكاس دهنده ديدگاه هاي همه طيف هاي مردم مصر نيست. مشكلي كه در مصر پيش آمد، در سوريه آينده نيز بسيار محتمل است كه به وجود آيد و هر كشور ديگري در خاورميانه كه از زير چكمه هاي استبداد خارج مي شود، مي تواند زير بيرق تحجر و جهالت اسلامي برود (چنان كه در ايران رفت) و همان حقوقي را كه در گذشته نيز داشتيد، از دست خواهيد داد. درك درست آنچه قرار است شكل گيرد، و نحوه طي روند آن پله به پله است كه موثر خواهد نمود. دموكراسي پيش از هر چيز يك ميثاق است كه به قانون اساسي مي نشيند. ميثاقي كه در آن همگان قول مي دهند كه به حقوق ديگران احترام بگذارند و خواسته هاي ديگران چه اكثريت باشند چه اقليت بر خواسته هاي ديگران تحميل نشود. از اين سبب، حقوق فردي از حقوق جمعي مجزا مي گردد و هيچ اكثريتي نمي تواند چيزي را تصويب كند كه حقوق فردي مردم ولو يك نفر را محدود كند، چه رسد كتمان نمايد. اين چيزي است كه اسلام گرايان خاورميانه اكثراً نفهميده اند و تصور مي كنند، چون در جايي در اكثريت بودند مي توانند هر چه را كه خواستند تصويب كنند و مدعي پايبندي به دموكراسي نيز باشند! شريعت و هر قانوني تنها در مورد مسلمانان و آن هم در حوزه حقوق عمومي افراد مي تواند گسترش يابد، نه قانون اساسي يك كشور كه از اديان و اقوام مختلفي تشكيل شده است. مشكل بزرگتر آن است كه همين گروه هاي اسلامي درك درستي از اسلام نيز ندارند و عمدتاً سنن قبيله اي اعراب را با شريعت اسلامي عوضي مي گيرند و خطرناك تر آن كه بسياري از اين سنن قبيله اي، عادات مألوف جاهلي عرب بوده كه پيامبر اسلام براي زودن شان آمده و حالا به اسم اسلام، همه جا ظلم مي كند و قرباني مي گيرد! بنا به نص قرآن حتي پيامبران نمي توانند به زور به عنوان دستور خدا به كسي چيزي را تحميل كنند؛ چنان كه در مدينه غيرمسلمانان مجبور به اطاعت از شريعت اسلام نبودند و جالب تر آن كه حتي جايي كه براي داوري به نزد پيامبر مي آمدند، قرآن مي گويد كه اگر داوري شان نكني هيچ اشكالي بر تو وارد نيست؛ يعني درست عكس آنچه فقه ها براي اجراي احكام اسلامي نسخه پيچي مي كنند و حكومت اسلامي را براي جاري ساختن حدود الهي و احكام ثانويه لازم مي شمرند. براي نگارش قانون اساسي، نياز به حقوق داناني هست كه مسلط به مباحث مذكور باشند و نه كساني كه با روبوسي هاي برادرانه با يكديگر فكر مي كنند همه مشكلات را مي توانند حل كنند. اهميت آن زماني بيشتر مشخص مي شود كه قانون اساسي از بندهاي متناقض پر شود و هر كس در هر زمان به فراخور ميل اش به يكي از آن بندهاي متناقض استناد كند و حقوق ديگران را ضايع نمايد؛ مشكلي كه در ايران پس از انقلاب به وجود آمد و هنوز نيز هست. نگارش متعامل قوانين به دور از اين تناقضات، كار تنها حقوقدانان است و سپس نمايندگاني از احزاب و گروه هاي مختلف مي تواندد در قالب هيئتي آن را به رأي بگذارند تا پيش نويس تهيه شده توسط حقوق دانان از طريق رأي گيري هئيت مذكور تصويب شود. براي انتخابات آينده نيز همان گونه كه متذكر شدم، چون دموكراسي يك ميثاق است و كساني كه حقوق ديگران را محترم نمي شمارند، بدان ميثاق نپيوسته اند، نمي توانند حزبي تشكيل دهند كه دموكراسي را قبول نداشته و پس از رسيدن به قدرت، ديكتاتوري به وجود آورند؛ مثل آلمان دوران نازي ها. از اين روي هر گروهي كه چون سلفي ها مي خواهند شريعت اسلام را به ديگران تحميل كنند، از شرايط لازم براي يك رقابت دموكراتيك برخوردار نيستند و نمي توانند حزب تشكيل دهند، چه رسد در انتخابات ليست دهند. اين شامل كليه گروه هاي اسلام گراي ديگر خاورميانه نيز مي شود كه بخواهند به جاي راه دموكراتيك تركيه، روش هاي استبداد مذهبي ايران را طي كنند. مرسي نيز كه تاكنون فردي با افكاري بسيار باز و دركي درست از اسلام نشان داده، حزبي جديد تشكيل دهد و احزاب فسيلگونه مصر كه برخي به افكار يك قرن پيش تعلق دارند، نمي توانند رنسانس اسلامي او را بفهمند چه رسد با برنامه دنبال كنند و عملاً به بربريت اسلامي منتهي مي گردند؛ مثل ايران امروز. احزابي كه از اخوان المسلمين منتزع مي شوند (احزاب "عدالت توسعه"، "عدالت و آزادي" و غيره)، بايد اين درك درست از دموكراسي و اسلام، فصل تمايزشان با گروه هاي اسلامي پيش از آنان باشد و با فعاليت هاي اجتماعي مهمتر از فعاليت هاي سياسي، اين رنسانس را برنامه ريزي و سازماندهي كنند و ساير گروه هاي اسلامي كه به دموكراسي پايبند نيستند تنها در سطح كارهاي خيريه اجتماعي فعال باشند و گرنه به عرصه اي وارد مي شوند كه تخصصي در آن ندارند و چون يك راننده ناشي تنها بر مشكلات مي افزايند؛ مثل ملاهاي ايران.

سپر دفاع موشكي اي كه تركيه در قالب همكاري هاي يك عضو ناتو مي گيرد، بايد علاوه بر شيطنت هاي اسد، شيطنت هاي احتمالي ديگر كشورهاي منطقه را در صورت وقوع جنگي محتمل در بر گيرد و كميّت آن به ميزاني باشد كه انبوهي از موشك را را منهدم سازد؛ در حالي كه اينك تعدادشان بسيار كم است. اين موضوع به خصوص در مورد كشورهاي حاشيه خليج فارس نيز صدق مي كنند كه مورد تهديد ايران قرار دارند و آنان براي پوشش حملات گسترده موشكي، علاوه بر سيستم هاي خريداري كرده، بايد در قابل قرادادهاي مشترك نظامي اي كه با كشورهاي ديگر امضاء كرده اند، سيستم هاي موشكي دفاعي را در منطقه مستقر سازند. آن نياز به اقدامي عاجل دارد و بايد احتمال جنگ را از ماه دسامبر بدهند و برايش برنامه ريزي دفاعي كنند.

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.