انقلاب مصر آزمایش سختی را میگذراند. این انقلاب که با یکپارچگی نسبی مردم مصر پیش رفت اکنون در چنبره دودستگی و اختلافات مذهبی و سیاسی مردم مصر گرفتار آمده است. درگیریهای خیابانی بین اخوان المسلمین و طرفداران رییس جمهور محمد مرسی از یک سو، و معترضان به پیشنویس قانون اساسی از سوی دیگر، به خشونت کشانده شده و هفت کشته و بیش از 700 نفر زخمی بر جای گذاشته است.
اخوان المسلمین مصر دیر به انقلاب پیوستند و زود به میوهچینی از آن پرداختند. در روزها و هفتههای اول انقلاب که خشونت دولتی و ضربهپذیری مردم بیشتر بود، از اخوان المسلمین در میدان التحریر خبر چندانی نبود. به تدریج که انقلاب اوج گرفت و آثار پیروزی آن نمودار میشد، اعضای این گروه همراه با سلفیها «انا شریک» گفتند و به انقلابیون پیوستند. در آغاز نیز سخن از دموکراسی راندند و این که قصد ندارند در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند و یا قدرت را قبضه کنند.
بقیه داستان (به گفته انگلیسیها) تاریخ است. اخوان المسلمین میدانستند چگونه در بازی قدرت شرکت کنند و گام به گام مواضع قدرت را به تصرف خود درآورند. آنان ابزاری در اختیار داشتند که سکولارها از آن بیبهره بودند: اعتقادات مذهبی مردم. با استفاده از این ابزار آنان توانستند، همراه با سلفیها، ابتدا مجلس را در اختیار بگیرند و از آن طریق کمیته تدوین پیش نویس قانون اساسی را. بعد هم برای ریاست جمهوری خیز برداشتند، و در رقابتی بین نامزد آنان و احمد شفیق وابسته به نظام ساقط شده حسنی مبارک، مردم مخیر شده بین بد و بدتر ترجیح داند که از خیر هر دو بگذرند، و آقای مرسی با رأی یک چهارم مردم مصر به ریاست جمهوری رسید.
مرسی البته هنوز حرف دموکراسی میزد و خود را رییس جمهور همه مردم مصر میدانست. ولی گذشت زمان نشان داد که درک او از این سخن چیست. او منظورش این نبود که همه مردم مصر را یکسان میبیند و فرقی بین حقوق مسلمان و قبطی و نامسلمان یا زن و مرد قایل نیست. او همه را برابر میبیند، ولی برخی را برابرتر، و از این رو در صدد است که پیشنویس قانون اساسی اسلامیزه شده را فورا به رأی بگذارد و با سوء استفاده از عقاید مذهبی مردم آن را به تصویب برساند.
این شیوها برای ما ایرانیانی که چوب تاکتیکهای مشابهی را خوردهایم و هزینههای انسانی، مادی ومعنوی گرانباری برای آن پرداختهایم کاملا آشنا است. ولی مردم مصر نیز ظاهرا این درس را آموختهاند و اکنون دو هفته است که به خیابانها ریختهاند. از این رو، اخوان المسلمین به سختی میتوانند فرمول ایران را در مصر پیاده کنند. علاوه بر این، اخوان المسلمین (نر خلاف اسلامگرایان ایران پس از انقلاب) با دو عامل مهم دیگر روبرو هستند که امکان سرکوب شدید مخالفان (به شیوه جمهوری اسلامی) را از آنان میگیرد. یکی ارتش به لحاظ نهادی سکولار آن کشور است، و دیگری وابستگی شدید مالی و اقتصادی آن به کمکهای غربی.
این دو عامل در ایران مفقود بودند و از این رو اسلامگرایان دست بازی در سرکوب داشتند. البته گفته میشود که اخوان المسلمین با ارتش مصر توافقهایی کردهاند، ولی در عین حال ارتش مصر مانند ارتش ترکیه مانعی در برابر اسلامیزه کردن مصر خواهد بود. همچنین، وابستگی شدید مصر به غرب از لحاظ مالی و به خصوص کمک بلاعوض سالانه 1.5 میلیارد دلاری آمریکا حکومت مصر را واخواهد داشت که در سیاستهای داخلی خود نظر غرب را تا حدی رعایت کند.
مهمتر و تعیین کننده تر از همه اینها البته خود مردم مصر هستند که در طول دو هفته گذشته میدان التحریر و کاخ ریاست جمهوری را ترک نکردهاند و به رغم تلفات زیادی که در این راه دادهاند همچنان استوار ماندهاند. این مقاومت اولین اثرش را پنجشنبه شب در نطق مرسی نشان داد. او حاضر شد کمی عقبنشینی کند و رهبران مخالف را به یک «دیالوگ ملی» دعوت کرد - ولی از خواسته اصلی مخالفان برای تعویق رفراندوم قانون اساسی سخنی نگفت. مبارزه مردم مصر ادامه خواهد داشت.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید