رفتن به محتوای اصلی

«حکمتيستها»و ستيز دوباره‌ با برابری‌طلبی ملی
28.10.2011 - 14:45

در پاسخ به‌ مصاحبه‌ی وبسايت "جرس" ـ زبان حال بخشی از جنبش سبز ـ با آقای دکتر جلال جلالی‌زاده‌ آقای محمد مظفری از "حزب کمونيست حکمتيست" مطلبی تحت عنوان "هويت قومی آخرين سنگر اصلاح‌طلبان کرد" نگاشته‌ که‌ سطور ذيل جوابيه‌ای بلاواسطه‌ و صريح به‌ ايشان است.

 

جناب محمد مظفری! تفاوت شما با‌ انديشه‌ و عمل دکتر جلالی‌زاده‌ در چند حوزه‌ است و صرفاً به‌ انديشه‌ی سياسی محدود نمی‌شود:

1. قبل از هر چيز بايد گفت که‌ ايشان ادب و نزاکت دارند، چيزی که‌ شما از آن بی‌بهره‌ايد. شما ايشان را فاقد "شرافت" ناميده‌ايد، ای کاش حال که‌ از دانش و معرفت بی‌بهره‌ايد، لااقل ذره‌ای شم و شعور و ادب می‌داشتيد. اما می‌دانم چقدر توقعی بيجاست. همين آقای جلالی‌زاده‌ بر حسب بزرگی و متانت خود، بر حسب درکی که‌ از مصالح عمومی مردم کردستان دارد، در هيچ جايی کلامی ناشکيبا بر عليه‌ اپوزيسيون کردی و شماها بر زبان نياورده‌، هر چند‌ اگر می‌آورد نيز نمی‌توانستيم بر‌ وی زياد خرده‌ گيريم؛ مگر نه‌ اين است که‌ رفقای شما دو تن از برادران ايشان را به‌ شيوه‌ای غيرانسانی به‌ قتل رسانديد. حالا طلبکار هم شده‌ايد؟!

2. ايشان با خود و مردم خود صادق هستند، اما شما از صداقت بی‌بهره‌ايد. با‌ اجازه‌ی شما کم نيستند از اصلاح‌طلبانی که‌ به‌ انسانيت خود، به‌ مردم خود و رهائی آن از انواع ستم وفادار ماندند. مردم می‌دانند، اگر اصلاح‌طلبان کرد تسليم زور و شيفته‌ی جاه‌ و مقام می‌شدند، تطميع می‌شدند و مال‌اندوزی می‌کردند، چنين آشکار در مقابل حکومتگران از مردمشان دفاع نمی‌کردند و شما هم مستمسکی نمی‌يافتيد به‌ آنها يورش بياوريد. اگر اين صداقت نيست، چه‌ چيزی می‌تواند باشد؟ شما جنبش مردم کردستان را که‌ به‌ آن استناد و خود را به‌ آن آويزان می‌کنيد، مدتهاست "قوم‌گرا" ناميده‌ايد و به‌ فرمان رهبر متوفی‌تان رها کرده‌ايد. همين امروز نيز در انطباق با اهداف حکومت اسلامی و انديشه‌های شووينيستی به‌ قول خودتان "ناسيوناليسم" و "بورژوازی" از هيچ کوششی برای مقابله‌ با حق‌خواهی اين مردم تحت اين عنوان دريغ نمی‌کنيد. اين همه‌ چيز است، جز "شرافتی" که از آن دم زده‌ايد‌ . هر چه‌ باشد آقای جلالی‌زاده‌ با نام و عنوان خود سخن می‌گويد و از امنيت جانی و شغلی خود مايه‌ می‌گذارد. اما ديديم که‌ رهبر "عالم" و "صادق" و "با شرافتتان" تا آخرين لحظه‌ نام خود را ـ با "کارگران و زحمتکشان" که‌ چه‌ عرض کنم ـ حتی با‌ نزديکترين رفقای خود در ميان نگذاشت و فاش نساخت، تا عاقبت صبر کيهان لندن لبريز شد و وابستگی آن "حکيم" را به‌ ساواک افشا نمود. يادتان نرود که‌ وی در مقابل اتهام اين همکاری تنها توانست بفرمايد: "اين اطلاعات سوخته‌ است"!! می‌دانيد که‌ اين به‌ چه‌ معناست؟ اين هم از صداقت و "شرافتی" که‌ از آن دم می‌زنيد. در ضمن اين چه‌ سنخی از صداقت و شرافت است که‌ از رفقايتان که‌ در شرايط سخت مبارزه‌ی زيرزمينی و امنيتی و مبارزاتی هستند، بخواهيد که هويت واقعی خود و آنچه‌ را که‌ کرده‌اند، آشکار سازند، اما خود نه‌ در مورد هويت خود و نه‌ در مورد آنچه‌ که‌ کرده‌يد، سخنی بگوييد و يا دروغ ببافيد؟ شايد اين دروغها در مکتب منصور حکمت "تقيه‌ی کمونيستی" يا "تقيه‌ی کارگری" نام گرفته‌ است. بسيار خوب، اما چه‌ اهدافی پشت آن خوابيده‌ بود؟

3. وجه‌ تمايز اصلاح‌طلبان مورد نظر با شما همچنين در اين است که‌ از ايدئولوژی به‌ مردم، از ذهنيت به‌ عينيت رسيدند، مسيری که‌ شما دقيقا برعکسش را طی کرده‌ايد. از نظر من انديشه‌ی ولايت فقيه‌ در جوهر خود تفاوت ماهوی با آنچه‌ که‌ شما از آن دم می‌زنيد ندارد. نمونه‌ی آنچه‌ که‌ شما می‌خواهيد برای مردممان به‌ ارمغان بياوريد، چه‌ به‌ لحاظ غلظت خشونت آن و چه‌ از نظر ماهيت ارتجاعی و استبدادی آن کامبوج ديروز و کره‌ی شمالی امروز است؛ يک حکومت سربازخانه‌ای تمام عيار، با مردمی گرسنه‌ و تشنه، بدون حق نظر داشتن و سخن گفتن‌، اما با توپ و تانک و بمب اتم؛ نظامی که‌ جوانان در آن‌ بايد ده‌ سال از زندگی‌شان را در "خدمت" سربازی سپری کنند و مردمی که‌ بايد در آن سه‌ سال را در سوگ اجباری "رهبر" متوفی‌شان بنشينند. همان گونه‌ که‌ از "دستان پينه‌ بسته‌ی کارگران و مستضعفان" خمينی جمهوری اسلامی پديدار گشت، از "کارگر و زحمتکش" شما هم حکومتی چون حکومت کم ايل سونگ يا چاوشسکو و يا پولپوت خلق خواهد شد ـ البته‌ اگر فرصت آن را داشته‌ باشيد که‌ يقيناً سرابی بيش نيست. اگر ذره‌ای صداقت می‌داشتيد، بايد به‌ همه‌ی آنچه‌ که‌ تاکنون گفته‌ايد پشت می‌کرديد و صادقانه‌ از مردمتان عذر می‌خواستيد. می‌دانم اين نيز توقعی بجا نيست. از کوزه‌ همان تراود که‌ در اوست. شما را چه‌ به‌ اصلاح‌طلبان، خود بمانند حکومت اسلامی اصلاح‌نشدنی هستيد.

4. آقای جلالی‌زاده‌ حق دارند از موضع دفاع از منافع مردم کردستان سخن گويند، شما اما ديرزمانی است به‌ آن پشت کرده‌ايد. پناه‌‌آوردن توجيه‌گرانه‌ی شما به‌ القاب "کارگر و زحمتکش" نيز نمی‌تواند تطهيرکننده‌ی افکار و اعمالتان باشد. به‌ هر حال موضع آقای دکتر جلالی‌زاده‌ در ستيز با تبعيض "قومی" و "مذهبی" اتفاقا صد در صد درست است. شما در موضع حکومت اسلامی آن را "دميدن در آتش قوميت" می‌ناميد. لابد مبارزه‌ برای برابری زنان و مردان را نيز "آتش فمينيستی" می‌ناميد. مبارکتان باشد. اين اولين بار نيست که‌ با حکومت اسلامی ايران همداستان و همراستا می‌شود، يقيناً آخرين بار آن هم نخواهد بود. ستيز با تبعيض ـ حال اين تبعيض به‌ هر دليل و انگيزه‌ای صورت گيرد ـ وظيفه‌ی هر انسان شريف و صادق و دمکرات و مبارز می‌باشد.

5. شمای کمونيست کارگری زيرسوال‌بردن تبعيض بر اساس قوميت و دين و مذهب را به‌ پوزخند می‌گيريد، حال ببينيم دنيای سرمايه‌داری که‌ به‌ شما پناه‌ داده‌ است، در اين باره‌ چه‌ می‌گويد. بند 16 قانون اساسی آلمان ـ برای نمونه‌ ـ در اين باره‌ می‌گويد: هر کس به‌ دلايل سياسی، عقيدتی، دينی، جنسی مورد تعقيب قرار گيرد، حق اخذ پناهندگی را دارد. جالب است همين دنيای سرمايه‌داری به‌ شماها هم که‌ مثلاً کمر به‌ نابودی آن بسته‌ايد، پناهندگی می‌دهد. همين چند روز پيش يکی از اعضای حزب حکمتيست در حضور خود من به‌ عنوان مترجم در اداره‌ی پناهندگی مصاحبه‌ داشت. شخص مصاحبه‌‌کننده‌ی آلمانی نيز اتفاقاً آدمی است با باورهای مذهبی. اما همين که با توضيحات بنده‌ يقين پيدا کرد که‌ اين شخص پناهجو در ارتباط با فعاليت برای حزب حکمتيست حقيقت را می‌گويد، در همان جا به‌ وی گفت که‌ "شما قبول هستيد، چون به‌ خاطر اعتقادتان در کشورتان مورد ستم و تعقيب قرار گرفته‌ايد". اما دو متقاضی ديگر پناهندگی را که‌ مدعی بودند که‌ در ايران مسيحی شده‌اند را نپذيرفت، هر چند تمام آنچه‌ را که‌ اين دو نفر می‌گفتند در انطباق با افکارش قرار داشت. آری، کاپيتاليسم و امپرياليسم اين چنين به‌ کمونيستها پناه‌ می‌دهد، در حاليکه‌ کمونيستها ـ آنجا که‌ تاکنون نه‌ در اپوزيسيون، بلکه‌ در حکومت بوده‌اند ـ دمار از روزگار مخالفان سياسی ـ حتی کمونيست ـ خود درآورده‌اند. گيريم کمونيستهای کارگری ما دو روز ديگر به‌ حکومت برسند و کسانی چون من به‌ دفاع از حقوق به‌ قول آنها "قومی" مردم کردستان برخيزند، سرکوب آنها بلاشک شديدتر از حکومت اسلامی خواهد بود، چون مصرند که‌ جلوی "دميدن در آتش قوميت" را بگيرند. تمايز انسان دمکراتی چون آقای جلالی‌زاده‌ و کمونيستی چون آقای مظفر محمدی هم در همين است.

6. بنده‌ انسانی هومانيست و آتئيست هستم و بارها موضع خود را در اين زمينه‌ به‌ صراحت اعلام داشته‌ام، اما نه‌ "با اين وصف"، بلکه‌ اتفاقا "به‌ اين دليل" با هر تبعيضی از جمله‌ به‌ دليل تباری، مذهبی، دينی و قومی مخالفم و بر عليه‌ آن می‌شورم. حال اين تبعيض بر عليه‌ کمونيستها باشد، بر عليه‌ زنان باشد، بر عليه‌ بهائی‌ها باشد، بر عليه‌ کردها باشد، بر عليه‌ سنی‌مذهبان باشد، در ماهيت مسأله‌ فرقی نمی‌کند. هيج توجيه‌ انسانی برای چنين تبعيضاتی نمی‌تواند وجود داشته‌ باشد. اينجا بايد اضافه‌ کرد که‌ اين تبعيض از لحاظی بر عليه کل مردم کردستان و از لحاظی ديگر بر عليه‌ بخشی از آن صورت می‌گيرد. عجيب است کُرد باشم و خود را به‌ کوچه‌ی علی چپ بزنم، چون ايدئولوژی‌ام اجازه‌ی دفاع از مردمم را نمی‌دهد. دفاع من از ستمديده‌گان نه‌ بر اساس دوری و نزديکی فکری و ملی و شغلی و طبقاتی من با آنها، بلکه‌ بر پايه‌ی هومانيسم و دمکراتيسمم است. منطقاً بايد کسانی چون لنين بدترين "قومگراها" بوده‌ باشند، چون از حق ملی ملتها دفاع نموده‌اند، بسيار هم صريح دفاع نموده‌اند. اما چه‌ می‌شود کرد، کمونيستهای ما حکمتيست هستند و نه‌ لنينيست؟ اين حضرات در زمينه‌های ديگر ليبرالترين شعارها را درخورد خود می‌دهند، نام آن را "کمونيست کارگری" می‌نهند، اما در اين زمينه‌ نه‌ ليبرال، که‌ با شووينيستهای ناسيوناليست حاکم و محکوم هم‌داستان می‌شوند.

7. برعکس ادعای شما طغيان کسانی چون دکتر جلالی‌زاده‌ و آقای توکلی به‌ اين دليل نبوده‌ است که‌ آنها رد صلاحيت شده‌اند. تغيير تأخر و تقدم رويدادها از سوی شما تنها می‌تواند به‌ جهت جعل صورت گرفته‌ باشد. به‌ عبارتی دقيق‌تر: اگر آنها بر اعتقادات مستقلشان پای نمی‌فشردند، ديگر رد صلاحيت نمی‌شدند. لذا اعتراض آنها به‌ يک سيستم بوده‌ است، به‌ يک مکانيسم بوده‌ است و نه‌ رد صلاحيت خودشان. جناب محمدی! ما کسانی چون رحيمی هم داشته‌ايم. يقين داشته‌ باشيد اگر وی در جنايات رژيم شرکت نمی‌جست و در مقابل مردمش نمی‌ايستاد، اين جاه‌ و مقام امروزی را در دستگاه‌ نمی‌داشت که‌ دارد. همچنين کسانی داشته‌ايم از همين اصلاح‌طلبان که‌ بخاطر دفاع از منافع مردمشان مجبور به‌ جلای وطن شده‌اند. اين به‌ ويژه‌ از ديد مردم پنهان نمانده‌ است. به‌ هر حال هم از نظر مردم بين آنانی که‌ به‌ مجلس راه‌ می‌يابند فرق است و هم از نظر رژيم. شما در دنيای کوچکتان می‌توانيد اعتراض کسانی چون منتظری را هم به‌ اين برگردانيد که‌ از نايب رهبری عزل شد و نه‌ به‌ اين دليل که‌ در مقابل خمينی بخاطر کشتار زندان سياسی ايستاد. درافتادن موسوی و کروبی با رژيم را هم می‌توانيد تنها به‌ اين برگردانيد که‌ رأی‌شان جعل شد. ديگر نيازی به‌ فکر و تحليل نداريد. اينکه‌ بيش از 2000 نفر رد صلاحيت شدند و اما از اکثريت قريب به‌ اتفاق آنها کوچکترين اعتراضی شنيده‌ نشد، نيز ناديده‌ گرفته‌ شود.

8. آقای جلالی‌زاده‌ پيگيرانه‌ از مردمش و از دگرانديشان و حتی آنانی که‌ در صف مقابل وی ايستاده‌ بودند، دفاع نموده‌ است. اين يعنی دمکرات واقعی. اين حکم را اما نمی‌توان در مورد کمونيستهای کارگری و بورژوايی و با حکمت و بی‌حکمت داد. وظيفه‌ی هر انسان دمکرات می‌دانم از هر کس و نيرويی ـ از جمله‌ اصلاح‌طلبان ـ که‌ مورد سرکوب حکومت اسلامی قرار می‌گيرد در چهارچوب دمکراسی و آزادی بيان دفاع کند. دمکراسی‌ستيزی حضرات کمونيست کارگری را می‌توان از برخورد آنان با دگرانديشان دريافت؛ از نظر آنها يکی بعنوان "کمونيست بورژوايی" تکفير می‌شود و آن ديگری لقب "قومگرا" می‌گيرد. اصلا ً کدام نيرو هست که‌ مورد حمله‌ و فحاشی اين فرقه‌ قرار نگرفته‌ باشد؟

9. و بلاخره‌ اينکه‌ واقعا هنر و شهامت نيست در دامان کاپيتاليسم و آزادی بيان آن حرفهای گنده‌ زد. شهامت واقعی اين است که‌ در ايران جمهوری اسلامی و کشورهای کمونيستی باشيد و نصف آن را بر زبان جاری سازيد.

10. در پايان تأکيد بر اين نکته‌ ضروری است که‌ آقای جلالی‌زاده‌ به‌ گماشتن غيرکردها و غيرسنی‌ها در مناطق حتی کردنشين معترض نيست، بلکه‌ برعکس آن را مورد نکوهش قرار داده‌ است. سوال اصلی اينجاست که: چگونه‌ است اين رژيم حتی پيروان مذهب سنی خود را به‌ سمتهايی چون فرمانداری و استانداری و وزارت و غيره‌ منصوب نمی‌کند؟ برای يک رژيم استبدادی اساساً نبايد تفاوتی داشته‌ باشد که‌ چه‌ کسانی در خدمت استبدادش قرار دارند. تازه‌ می‌توان گفت که‌ کارايی مثلاً يک کُرد در کردستان بسيار بيشتر از مثلاُ يک فارس در اين خطه‌ است. اما رژيم با اين وصف يک غيرکُرد يا غيرسُنی را بکار می‌گمارد. آری، می‌توان سنی بود و هم‌زمان ضد مردم خود. اما اين را رژيم نيز می‌داند. پس چگونه‌ است با اين وصف چنين کاری نمی‌کند؟ پاسخ روشن است: يکی از شاخصهای اصلی رژيم شووينيسم مذهبی است و شاخص دوم آن شووينيسم قومی. و آقای دکتر جلالی‌زاده‌ از جمله‌ خواسته‌ اين را نشان دهد و شما اما از درک آن عاجز مانده‌ايد. اين امر را همچنين می‌توان به‌ تعامل رژيم با زنان نيز تعميم داد و طبق استدلال شما گفت که‌: خوب چه‌ فرقی می‌کند زن باشد و يا مرد؟ مهم اين است که‌ مردمی باشد. نخير چنين نيست. برای نشان دادن ضدزن‌بودن رژيم از جمله‌ بايد به‌ ميزان و تعداد زنان در پستهای ميانی و بالايی اشاره‌ داشت. اين نيز يکی از شاخصه‌های اين حکومت می‌باشد. حتی در دنيای سرمايه‌داری نيز که‌ برابری حقوقی زن و مرد وجود دارد، تعداد زنان در پستهای بالای دولتی و در هيئت رئيسه‌ی شرکتها يک از دغدغه‌های اصلی اين دولت می‌باشد. در برخی از کشورهای اروپايی حتی قانون مقرر نموده‌ حداقل چه‌ تعداد در مراکز تصميم‌گيری سياسی و اقتصادی زن باشند. ديگر توجيه‌گرانه‌ استدلال نمی‌شود چه‌ فرقی می‌کند زن يا مرد. و بلاخره‌ اينکه‌ آقای دکتر جلالی‌زاده‌ درست می‌گويند آنجا که‌ به‌ اين نکته‌ اشاره‌ دارند که‌ مسأله‌ کردستان يک مسأله‌ی صرفاً اقتصادی و فرهنگی نيست، بلکه‌ قبل از هر چيز تبعيض قومی و شووينيسم است. (از آنجا که‌ در اين باره‌ زياد نوشته‌ام، اين بحث را اينجا بيش از اين ادامه‌ نمی‌دهم، مگر اينکه‌ حضرات کمونيسم کارگری مشتاق آن باشند.)

آری، آقای محمد مظفری، با توجه‌ به‌ اينکه‌ شما به‌ هر حال در فضای آزاد هستيد و ادعاهايی داريد، اين در درجه‌ی نخست وظيفه‌ی شما بود به‌ اين همه‌ بی‌عدالتی بتازيد. حال که‌ اين کار را نمی‌کنيد، به‌ کسانی که‌ تحت شرايط سخت امنيتی چنين کاری می‌کنند نيز می‌تازيد؟ اين هم از آن "شرافتی" که‌ دم از آن زده‌ايد!

ناصر ايرانپور

26 اکتبر 2011

لينک مطلب آقای محمد مظفری: http://beyan.info/Direje.aspx?C=Yadasht&J=688

لينک مطلب آقای جلال جلالی‌زاده‌: http://beyani.net/expand.php?id=5004

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.