«نیکآهنگ خواستههایی از هاشمی داشت»
20.12.2012 - 00:39
فایل صوتی روح اله زم در گفتوگو با کوچه اظهار کرد:
۱۳۹۱ آذر ۲۹
اردوان روزبه / رادیو کوچه
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
لینک به ساند کلود
تذکار:
این گفتوگویی است با یک فرد مطلع از جریان رابطه نیک آهنگ کوثر و مهدی هاشمی که در رادیو کوچه منتشر میشود. «روحاله زم» در دوران مدیریت روابط عمومی سازمان بهینهسازی مصرف سوخت واسطه آشنایی این دو فرد با هم بوده است و امروز او مایل است در خصوص این رابطه و برخی زاویههای آن صحبت کند. رسالت کاری کوچه ایجاب میکند فرصتی برابر برای تمامی کسانی فراهم کند که مایل هستند از طریق «کوچه» با مخاطبها ارتباط برقرار کنند. لذا در صورتی که هر کدام از کسانی که نامی از آن ها در این گفتوگو برده میشود و یا هر کسی که موضوعی در پاسخ به این گفتوگو دارد این رسانه خود را موظف به انتشار آن در فرصتی برابر میداند. رادیو کوچه بستر انتشاری است که میتواند روشنکننده ابعاد یک موضوع باشد. کلیه اظهارات مصاحبهشونده نظرهای شخصی وی بوده و به الزام نمیتواند دیدگاه رادیو کوچه باشد.
—-
فکر نمیکنم این روزها روزهای خوبی برای «نیکآهنگ کوثر» باشد. داستانی از ششم دسامبر جرقه خورد و به نظر من ریشه در حرف و حدیثهای پیشتر هم داشت، که انگار با آن زخمی کهنه سرباز کرد. گفتوشنودی خصوصی دست به دست شد که آخر معلوم نشد چه کسی آن را منتشر کرد. شاید کس یا کسانی با برنامهریزی منتشر کردند، شاید از دست «در» رفت یا پشت یک انتقام در فرصتی که حریف در بند بود کلید خورد. خیلیها بعد انتشار عصبانی شدند و به نظر من نیک آهنگ اشتباه کرد که به این عصبانیتها پاسخ داد.
آقای کوثر گفته بود سعی میکند مدتی استراحت کند و این منطقیترین کاری بود که شاید «نیکان» باید میکرد و متاسفانه نکرد.
او پاسخ داد، اما نه پاسخی که پرسش شده بود. او در عین آن که نوشت متاسف است اتهامهای تازهای بر هاشمی وارد کرد و درست زمانی که توفان حرفها به ساحل آرامش نزدیک میشد بعد از انتشار صدای سوم توسط همان «عنصرهای مجهول» و آزادی وی با قید وثیقه در پای عکسی که از مهدی هاشمی در یک صفحه فیسبوک منتشر شد، پانوشتهایی گذارد که فکر میکنم خودش را هم بعد متعجب کرد.
اگرچه فردای گذاردن این پانوشتها، ضمن پاککردن اشاره کرد که این «کامنتها» در حالت عادی نبوده است اما این بار هم فعلی نامتعارف از او بود تا این روزها اسم این کارتونیست زیادتر شنیده شود. راستش را بگویم وقتی ویدیوی او را در گفتوگو با «جهان شاه جاوید» دیدم حتا دل نگران سلامت او شدم. صدایش، صورتش و نوع صحبت کردنش برایم نگرانکننده بود.
ولی به نظرم او خود آن قدر نگران خود -چه به لحاظ جسمی چه به لحاظ وجهه حرفهای- نیست. دوست کارتونیست ما گاهی بنابر شرایط عقبنشینیهایی میکند اما انگار نمیتواند تحمل کند و خود میشود نقیض خود و باز اتهامی دیگر و اظهاری دیگر.
باید بگویم من و کوثر سابقه همکاری داریم. پیش از آن که به دلیل انتشار دو نظر در رادیو کوچه رابطهاش را با من قطع کند از او خواسته بودم که به جای این پیغام پسغامها مناظرهای کنیم تا حرفها دستکم زیاد دست به دست نشود. او در جملهای کوتاه برایم نوشت: «در رسانهای منصف آری اما در کوچه نه» و این شد که راه گفتوگو با او نیز برای ما بسته شد. البته به او حق میدهم، وقتی زیاد اوضاع شلوغ میشود ممکن است آدم از دست همه عصبانی باشد اما کاش کمی هم از دست خودش هم عصبانی بود.
باید این نظریه را هم مدنظر داشت که شاید همه چیز متوجه «نیکآهنگ کوثر» نباشد. شاید دیگرانی هم آن طرفتر در تاریکی ایستادهاند. شاید نیکآهنگ مجبور شد. شاید او بخشی از یک ماجراست. شاید این پازل تکههایش فقط با او تکمیل نشود. خیلی شایدهای دیگر که فقط تکرار مکررات است، بگذریم.
«روحاله زم» که در اعتراضهای بعد از انتخابات ۸۸ ایران مدتی دستگیر و زندانی شد و به نقل از خود او مورد آزار نیز قرار گرفت، چندی پیش ایران را ترک کرده است. او فرزند «محمدعلی زم» مدیر سابق حوزه هنری است. آقای زم هم چنین مدتی مدیر روابط عمومی سازمان بهینهسازی مصرف سوخت بوده. به روایتی روحاله زم کسی است که «نیکآهنگ کوثر» را با «مهدی هاشمی» در این سازمان «برای اولین بار» آشنا میکند.
پس از انتشار صدای خصوصی این دو، او میگوید در برابر این جریان احساس مسوولیت میکند و باید به برخی موارد اشاره کند. همین شد علت یک مصاحبه با «روحاله زم». در این برنامه او به شیوه آشنایی نیکآهنگ و مهدی، حوزههای همکاری، رابطه این دو و شکلگیری آن میپردازد و در جایی از همین گفتار در باب علت دوری مهدی هاشمی بعد از اکتبر ۲۰۱۰ از نیکآهنگ اشاره به «درخواست»های وی از آقای هاشمی میکند.
آن چه در پی میآید گفتوشنودی است با روحاله زم در مورد انتشار فایلهای صدا که این روزها زیاد صحبتاش می شود. لازم به اشاره است این مصاحبه در روز شنبه ۱۵ اکتبر انجام گرفته و یک روز بعد از این گفتوگو «مهدی هاشمی» با قید وثیقه ده میلیارد تومانی از زندان به طور موقت آزاد شد.
—
در ابتدا از او پرسیدم نحوه آشنایی وی و نیکآهنگ کوثر و همچنین ارتباط با مهدی هاشمی به چه شکلی و از کجا آغاز شده است:
در سال ۱۳۷۹ که سازمان بهینهسازی تشکیل شد من به درخواست آقای «مهدی هاشمی» در پست رییس سازمان روابط عمومی قرار گرفتم. از آقای «کوثر» و چندین نفر از دوستان دیگر در حوزههای مختلف اطلاعرسانی دعوت کردم که به آن سازمان بیایند و همکاری خودشان را با ما شروع کنند. خوب ما قبل از آن با آقای «کوثر» هم در هفتهنامهی «مهر» که مربوط به پدرم و حوزهی هنری بود همکاری داشتیم و من رابطهی خوبی با ایشان داشتم. آقای «کوثر» به آنجا دعوت شدند و در حقیقت کلید آشنایی ایشان با آقای «هاشمی» از آن دعوت و همکاری با آن سازمان زده شد.
اگرچه فردای گذاردن این پانوشتها، ضمن پاککردن اشاره کرد که این «کامنتها» در حالت عادی نبوده است اما این بار هم فعلی نامتعارف از او بود تا این روزها اسم این کارتونیست زیادتر شنیده شود
یعنی میخواهید بگویید که قبلتر آقای «هاشمی» ارتباطی با آقای «کوثر» نداشتند؟
خیر آقای «هاشمی» ارتباطی با آقای «کوثر» نداشتند و اصلن همدیگر رو ندیده بودند و فقط اسم ایشان را شنیده بودند.
یعنی موجب آشنایی آقای «کوثر» و آقای «هاشمی» شما شدید در بهینهسازی سوخت در سال ۱۳۷۹درسته؟
متاسفانه و یا خوشبختانه، بله.
آقای «زم» وقتی شما واسطهی این آشنایی شدید آقای «کوثر» با چه سمتی شروع به کار در بهینهسازی سوخت کردند؟
ما یک باکسی داشتیم در حوزهی تحت مسوولیت من به عنوان شورای سیاستگذاری تبلیغ و ترویج که من مختار بودم در آنجا چندین نفر از مشاورین را در چارت سازمانی منصوب کنم، یکی از آن مشاورین آقای «کوثر»، یکی آقای «بهروز افخمی»، یکی آقای «نصرت کریمی»، یکی مرحوم دکتر «ماهر»، یکی آقای دکتر «خواجوی» و دیگری هم آقای «جمشید پوراحمد» بودند. دوستان بابت این فعالیت ماهیانه آنجا حقوقی دریافت میکردند، ما به تمامی دوستان با توجه به فعالیتی که یک سان بود ماهیانه ماهی سیصد هزارتومان حقوق میدادیم.
آقای کوثر گفته بود سعی میکند مدتی استراحت کند و این منطقیترین کاری بود که شاید «نیکان» باید میکرد و متاسفانه نکرد
از کجای این ماجرا ارتباط آقای «هاشمی» و آقای «کوثر» از دسترس و از رصد شما خارج شد؟
ما قراردادی داشتیم با یکی از دوستان به نیابت از ایشان، به طور مستقم طرف قرارداد آقای «کوثر» نبودند. آقای «کوثر» و یکی از دوستان ایشان که حالا نامشان را نمیبرم چون در ایران هستند یک «ان جی او» درست کردند و به ثبت وزارت کشور رساندند با عنوان انجمن قلم سبز ایران و پروپزالی برای من آوردند که بعد از مدتی که ما میخواستیم روی بحث پرژه کار کنیم و این خبرگزاری را تاسیس کنیم -و ریز آن پروپزال هنوز در ایران هست-، گفتند که بلخره برای آن کار ما فکر میکنیم یک برآورد تقریبی کرده بودند به مبلغ صد میلیون تومان که این کار را در هیت مدیره سازمان به تصویب رساندیم و قرارداد را دادیم به مجموعه همکاران آقای «کوثر» که خود آقای «کوثر» هم در آنجا این بحث را ادامه میدادن و نظارت جدی داشتند.
آیا به طور مستقیم آقای «هاشمی» به خانواده آقای «کوثر» یا خود آقای «کوثر» کمک مالی کردند؟
در سال ۱۳۸۲ که آقای «کوثر» از ایران خارج شد، آقای «هاشمی» بارها به من گفته بودند که تماس بگیر با همسر آقای «کوثر» اگر کم و کسری هست تو برایشان جبران کن. من چندین بار با همسر آقای «کوثر» تماس گرفتم چون به خود «نیکآهنگ» دسترسی نداشتم، کانادا بود آن موقع، باهمسرشان تماس گرفتم و البته به ایشان نگفتم که آقای «هاشمی» هم به من گفتند که تماس بگیرید، اما جویای حالشان میشدم اگر کم و کسری داشتند ازشون میخواستم که به من بگویند که من بتوانم برایشان برآورده کنم و ایشان هم هیچ موقع هیچ درخواستی، هیچگاه درخواستی از من نکردند و گفتند همه چیز خوب هست و همه چیز بر وفق مراد هست و زمان میگذرد و ما باید این شرایط را تحمل کنیم.
تا انتخابات سال ۱۳۸۴ هم میدانم ارتباطی نبود، چون تا آن زمان هم من آقای «هاشمی» را میدیدم و باایشان در جریان انتخابات ارتباط داشتم و میدانم آن زمان هم ارتباط سازمان یافتهای با آقای «کوثر» نداشتند.
اما آقای «هاشمی» در گفتگوهای که از ایشان و آقای «کوثر» منتشر شده ارتباط آقای «کوثر» و آقای «هاشمی» در گفتگو و مکالمه خیلی دوستانه است. شما چه اطلاعی از این ارتباط دارید و چگونه ارزیابی میکنید؟
آقای «هاشمی» کلن آدم صمیمی و خودمانی بود یعنی اینکه اگر کسی هم برای بار اول و یا دوم ایشان را ملاقات میکرد ایشون خیلی راحت برخورد میکرد حالا چه افراد چه با آدمهای که در تماس بودن، یکی از آن راحتیها همین راحتی مکالمه بود، دوستانه صحبت میکرد.
آقای «کوثر» همان موقع رابطهاش با آقای «هاشمی» خیلی خوب بود و من بارها در جلساتی که برگزار میشد -جلسات مشترک بود که دوستان روزنامهنگار و مطبوعاتی بودند و «نیک آهنگ» هم حضور داشت، این راحتی روابط را میدیدم. اما اینکه فایلهایی که منتشر شد و راحتی آقای «هاشمی» فکر میکنم از این قضیه نشات میگیرد که آقای «هاشمی» با آقای «کوثر» خیلی دوستانه رفتار میکرد و «نیکآهنگ» هم خیلی دوستانه رفتار میکرد و هیچگاه از این راحتی و حس دوستانه آقای «هاشمی» سواستفاده نمیکرد.
آقای «هاشمی» یکی دوبار به من گفته بود که «نیکآهنگ» در این قضیه از سپاه خط میگیرد تا جریان خارج از کشور را برای من ناامن کند
اما یک جای دیگر این قضایا از دست خارج شد من یادم هست تقریبن هفت ماه یا هشت ماه پیش که با آقای «هاشمی» صحبت میکردم -روی اسکایپ-، آقای «هاشمی» گله میکرد که آقای «کوثر» را تو با من آشنا کردی و این نانی بود که تو در کاسهی من گذاشتی و الان بیا و وارد این قضیه شو و با «نیکآهنگ» صحبت کن بگو که دست از این کارها بردارد. متاسفانه «نیکآهنگ» بنا بر اظهار اکثر دوستانی که باهاشون در ایران ارتباط داشتم بعد از خروج از کشور مخصوصن در این دو سه ساله اخیر نمیدانم چرا و تحت چه عواملی و چه شرایطی رفتارش تحتالشعاع قرار گرفت و رفتارش عوض شد حتا با دوستانه قدیمی خودش، فقط باید اظهار تاسف کنم.
نگرانی آقای «هاشمی» در این گفتوگوی شما راجع به چه چیزی بود؟
من ناگزیرم که جز حق چیزی را نگویم، من خودم سوال اساسی برایم این است که اساسن «نیکآهنگ» در سال ۷۴ و ۷۵ که آن اتفاق برای آقای «بوذری» افتاده کجای اون قضیه بوده که به عنوان شاهد حالا در دادگاه حضور پیدا کرده، من ناگزیرم بگویم با اینکه خلاف میل باطنی است، اما آقای «هاشمی» یک حرفهای را به من زده است که بین صحبتهای ما این حرفها ردو بدل شده که من دوست نداشتم این حرفها ضبط بشه و مثل مکالمهی اخیر شود و انتشار پیدا کند.
آن مکالمهها، مکالمههای دوستانه بوده است. آقای «هاشمی» یکی دوبار به من گفته بود که «نیکآهنگ» در این قضیه از سپاه خط میگیرد تا جریان خارج از کشور را برای من ناامن کند و من را ملزم به برگشت به ایران کند. ببینید این یک ادعا است و من به خاطر این حرف از آقای هاشمی درخواست سند کردم و ایشان گفتند من سندها را به شما میدهم تو هم در جریان باش، ولی هیچگاه سندی به من ندادند. ببینید من به حرف «نیکآهنگ» هیچ شکی ندارم، از اینکه این نوار را ممکن است «نیکآهنگ» منتشر نکرده باشد، اما اینکه یه مکالمه دوستانه منتشر میشود در این میان بحث اخلاقی هست، شما ده، دوازده سال سابقهی دوستی دارید با کسی و نان و نمکی این آدم را خوردهاید و به هر حال آن زمان که قرارداد میبستید یا حقوق میگرفتید این ضبط مکالمات مطرح نبوده اما چهطور شد که حالا بعد از این زمان طولانی آدم همه چیز را فراموش کند و روی یک سری اخلاقیات پا بگذارد و بیاید یک مکالمه دوستانه را ضبط کند، این کارها به نظر من اصلن شایسته «نیکآهنگ» نبود و شایسته آن لطفهای که آقای «هاشمی» به «نیکآهنگ» کرد هم نبود.
یک دعوای تاریخی این وسط وجود دارد که این دعوای تاریخی را کسی اطلاع ندارد. این دعوای تاریخی مربوط میشود به سال ۱۳۷۴-۷۵ زمانی که این آقای «طائب» فعلی که الان فرمانده اطلاعات سپاه است، و باعث و بانی خیلی از این جریانات و دستگیریها در ایران شده است، معاون امنیت وزارت اطلاعات با نام مستعار «میثم» بود
اما خط گرفتن از سپاه یعنی چه؟ این خیلی کلی است، چرا باید این کار را انجام دهد؟
ببینید یه تحلیلی آقای «هاشمی» داشت همان تحلیل را من هم دارم. بعد از خروج آقای «هاشمی» از کشور سیستم اطلاعاتی امنیتی کشور، تمام حلقههای دور آقای «مهدی هاشمی» یا خود آقای «هاشمی رفسنجانی»، آقای «موسوی» و آقای «کروبی» را بازداشت کردند، برای اینکه برسند به اصل موضوع، اینکه ما الان این اطلاع را داریم که میخواهند تمام جریانات و قضایا را به گردن «مهدی هاشمی» بیاندازند. میدانم که بازجوی ایشان برادر وزیر اطلاعات فعلی آقای «مصلحی» است.
من دلایل و قراین خودم را برای این قضیه دارم، منابعی دارم در زندان اوین، اطلاعاتی به من میدهند، اتهاماتی در این یکی دوماه بر علیه آقای «هاشمی» مطرح بوده، حتا در سالیان گذشته این اتهامات مطرح بوده، اما هیچ دلیل و مدرکی این آقایان نتوانستند برای تمدید بازداشت «مهدی هاشمی» پیدا کنند. این نوار باعث میشود که بخواهند دلیل و مدرک پیدا کنند و حتا کار به اینجا کشیده شود که «مهدی هاشمی» در جریانات بازجوییها برعلیه پدرشان نیز اعتراف کند.
وقتی آقای «هاشمی» میگوید که از طرف سپاه این فشار اعمال میشود یعنی چی؟ یعنی آقای «کوثر» برای سپاه کار میکند؟
من به اینکه «کوثر» برای سپاه کار میکند اعتقاد ندارم، «نیکآهنگ» قطعن برای ایران کار نمیکند، قطعن برای سپاه کار نمیکند، اما یک جاهایی یک شرایطی پیش میآید که استراتژیها، افرادی که گاهن با هم در تضاد کامل هستند -مخصوصن در سیاست- جاهایی یک نقاط مشترک استراتژیک باهم پیدا میکنند.
«نیکآهنگ» در این جریان یک نقطه مشترک استراتژیک با نظام پیدا کرده و یک جایی علیه آقای «هاشمی» یا خانوادهی «هاشمی» کار کرده و کاریکاتور میکشیده، -نمیشود حتا منکر سعه صدر «مهدی هاشمی» شد که با کسی که علیه پدر خودش و علیه خودش بدترین ناسزاها و بدترین کاریکاتورها را میدهد و بعد اینطور «مهدی هاشمی» بیاید اینطور صحبت دوستانه داشته باشد این به هر صورت سعه صدر «مهدی هاشمی» را نشان میدهد.- اما در جریانات اخیر تحلیل من و آقای «هاشمی» این بود که من (مهدی هاشمی) الان خارج از کشور هستم و «نیکآهنگ» سر قضیه «بوذری» -که ایشان میگفت قضیه «بوذری» سندسازی و مدرکسازی است- قصد برخورد دارد، من قصد ندارم به حرفهای ایشان بپردازم و بگم که ایشان چقدر حرفهایش میتواند دلیل داشته باشد یا اصلن صحت حرفهای ایشان چقدر است، تحلیل ایشان این بود که سپاه میخواهد فضای خارج کشور را برای من ناامن کند، که من اگر بخواهم خارج از کشور بمانم یا باید به زندان بروم یا تحت تعقیب بینالمللی باشم و به ناچار راه دیگهای ندارم، باید راه برگشت به ایران را انتخاب کنم.
شما میخواهید بگویید که آقای «نیکآهنگ» کمک کرده که این تحلیل سپاه عملی بشود و آقای «مهدی هاسمی» به ایران برگردد؟
تحلیلاش این است که سپاه به عواملی خارج از کشور پول میدهد، من حتا عبا دارم که بگویم این پول را الان به «نیکآهنگ کوثر» میدهد، چون بحثی نیست که آدم بخواهد برایش سند و مدرکی ارایه دهد اگر سپاه بخواهد به کسی پول دهد از طریق عواملی پول برساند به کسی، ما و شما که نمیبینیم، هیچ کسی نمیبیند، اما حرفی که ایشان میزد این بود که این فضای خارج ازکشور را اینها برای من ناامن میکنند تا من را مجبور به برگشت به ایران کنند.
آقای «نیکآهنگ» چرا با آقای«هاشمی» دشمن میشود؟
سوال بسیار سختی است من واقعن، یعنی ابا دارم که یک سری مسایل را بگویم اما خوب ناگزیرم بگویم که: آقای «هاشمی» به من گفت که آقای«نیکآهنگ» در یک مقطعی از ایشان درخواست یک سری چیزها را خواهد کرد.
یعنی چه چیزهایی؟
نمیدانم، واقعن بگویم یا نه، اما از آقای «هاشمی» درخواست پول میکند .
یعنی آقای «هاشمی» گفتند که آقای «نیکآهنگ» از ایشان این درخواست را کرده است؟
آقای «هاشمی» جایی به من گفت، بله. به من گفت که از من این درخواست را کرده و میدانم که موضع آقای «هاشمی» موضع مخالفت با نظام نبوده.
چه زمانی به شما گفت که این درخواست را کرده است؟
هشت ماه پیش از این تاریخ (حدود فروردین ۱۳۹۰)
یعنی زمانی که شما در مالزی بودهاید؟
بله. بعد از اینکه نامهی سوم من (به آیتاله خامنهای) راجع به شکنجه و زندان منتشر شد، به من (مهدی هاشمی) زنگ زد و گفت که دیگه نامه نزن برای آقای «خامنهای»، گفتم چرا؟ گفت: تو حرفهایی که میخواستی بزنی را زدی، ادامه نده. این حرفهایی که الان منتشر شده در این فایل، اگر قرار بود این حرفها را کسی بزند خوب باید به من میزد، یعنی باید اینقدر با من راحت باشد که این حرفها را به من بزند، اما وقتی میآید به من زنگ میزند و میگوید این کارها را نکن و ادامه نده و …. من خودم یک مقدار در تضاد هستم.
پس چه چیزی پیش آمده؟
گفتم به آقای هاشمی که ریشه این جریان چی بود، شما که رابطهی دوستی داشتید، شما که با هم خوب بودید، ایشان گفت در یک مقطعی که من از ایران خارج شدم «نیکآهنگ» از من درخواست پول کرده است. گفته که بیا با خودنویس همکاری کن، بیا پول بده به خودنویس، با هم کار کنیم، من کارهای شما را انجام میدهم، حتا من در مطالب که مطالعه میکردم- این چند روز اخیر- دیدم که وقتی آقای «هاشمی» از کشور خارج میشود، یک زمانی «نیکآهنگ» با آقای «هاشمی» همکاری میکرده در سایت خودنویس و مطالبی ر ا میزده که باب میل آقای «هاشمی» بوده است. اما چه میشود که یکباره این جریان تغییر میکند و فضا عوض میشود و میرود به سمت درگیری با «هاشمی» و خانوادهی «هاشمی»، من که بیشتر فکر میکنم میبینم که آقای «هاشمی» هفت–هشت ماه پیش راجع به این قضیه به من صحبت کرده و توضیح داده بود.
شما میگویید که آقای «هاشمی» در گفتوگویشان با شما خیلی دقت میکند و حتا معتقد است که خیلی نباید بر خلاف نظام کار کرد، اما در گفتگو با «نیکآهنگ کوثر» خیلی راحت، برخی از مسایل را میگوید. به نظر شما آقای «هاشمی» زمانی که با آقای «کوثر» صحبت میکرده در وضعیت عادی بوده؟
وضعیت عادی یعنی چه؟ یعنی مثلن چیزی مصرف کرده باشد؟
بله چیزی خورده یا مصرف کرده باشد؟
من خیلی مصاحبه را گوش دادم و در حین مصاحبه شنیدم آقای «هاشمی» دارن چیزی را مثل خیار یا هویج مثلن داشتند میخوردند. آقای «هاشمی» اصولن اهل مصرف چیزی نبود.
پس چرا میگویید ایشان به شما میگوید حتا در رابطه با نظام مماشات کنید ولی به آقای «نیکآهنگ» در ارتباط با اینکه چطوری باید با رهبر برخورد بشود و چه گروههای باید سرجمع شوند را طرح میکند؟
اشاره کردم من خودم در این تضاد ماندهام، یعنی موضع هشت ماه پیش آقای «هاشمی» در مقابل آقای «خامنهای» چه طور میتواند باشد و حالا بیاید یک سال دوسال قبلش چیزی به غیر از این بگوید، (البته) آقای «هاشمی» یک مقدار در این مورد غلو هم میکند، در اینکه حالا ما تقسیم وظایف کردهایم، -من با ضرس قاطع عرض میکنم چون با اکثر افراد سیاسی چه در داخل ایران چه در خارج ایران ارتباط دوستانه و صمیمانهای دارم و این اطلاعات به من میرسد- من مطمئن هستم که آقای «هاشمی» در این قضیه غلو میکند و اینقدر کارهای نبوده که بخواهد حتا تقسیم کار و یا تقسیم وظایف با آقای «موسوی» و آقای «کروبی» کند، و با پدرش دعوا کند که مثلن ما که تندتر باید عمل کنیم و برویم در شکم آقای «خامنهای.»
این دعوا بین آقای «هاشمی» و آقای «خامنهای» نیست، دعوای بین «مجتبا خامنهای» و «مهدی هاشمی» است
یک دعوای تاریخی این وسط وجود دارد که این دعوای تاریخی را کسی اطلاع ندارد. این دعوای تاریخی مربوط میشود به سال ۱۳۷۴-۷۵ زمانی که این آقای «طائب» فعلی که الان فرمانده اطلاعات سپاه است، و باعث و بانی خیلی از این جریانات و دستگیریها در ایران شده است، معاون امنیت وزارت اطلاعات با نام مستعار «میثم» بود. در آن جریان آقای «هاشمی» دوستیهایی با آقای «سیدحسن خمینی»، «معادیخواه» و پسر آقای «معادیخواه» داشت، از جمله یکی از آن افرادی که با وی دوست بود «مجتبا خامنهای» بود، من در جریان هستم که (در آن سال) مشاجره لفظی خیلی شدید که کار حتا به ناسزا و فحش کشیده شده بین «مجتبا خامنهای» و «مهدی هاشمی» اتفاق میافتد و نتیجهاش این میشود که نهایتن «مجتبا خامنهای» به «مهدی هاشمی» میگوید «من حال تو را میگیرم»، او هم (لابد) میگوید من هم حال تو را میگیرم، حالا این بین چه اتفاقی میافتد؟
بعد از تقریبن پنج-شش ماه «مجتبا خامنهای» با هماهنگی «طائب» فعلی و «میثم» قبلی در جایی «مهدی هاشمی» را گیر میاندازند و ایشان را سر یک قضیهای میگیرند و تحت فشار قرار میدهند. از آن جا این پروندهسازیهای که میخواستند انجام بدهند ادامه دارد، یعنی این دعوا بین آقای «هاشمی» و آقای «خامنهای» نیست، دعوای بین «مجتبا خامنهای» و «مهدی هاشمی» است.
میخواهید بگویید که آقای «نیکآهنگ کوثر» به نفع آقای «مجتبا خامنهای» وارد این درگیری شده است؟
این را هم نمیتوانم بگویم چون «نیکآهنگ» بارها به من گفته بیا برای سایت خودنویس مطلب بزن، اگه در مورد «مجتبا» مطلبی میدانی بیا برای من بزن، من میخواهم منتشر کنم و حتا بیا با هم همکاری کنیم. ببینید این مسایل در تضاد باهم دیگر است، یعنی یک جاهای در سیاست صدوهشتاد درجه با یکی دیگر و یک موضع دیگر تفاوت رای داری، اما آن قدر این سکه و این سیب میچرخد که یک جایی شما اشتراک منافع پیدا میکنید.
بیشتر بخوانید:
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید