رفتن به محتوای اصلی

"در اسارت شیخ و شاه"
28.12.2012 - 22:44

 

نوعی هستیم، از انواع  محرومینِ این دنیا

غمی هستیم، از میان دل های شکستهِ زمان

ما نیز، قامت رنجیم،  لهیده در این ورطه ی خون و جنون

ما هم چشیده ایم دردها، همچون اسیرانِ این دنیا.

+

عشق به زندگی و دوستی، در اسارت شاه و شیخ

ما را، میهمان لاله ها و جوانه های بهارانمان نکرد

عشق ما به انسان، عمق فرسودگی و خواری شد، رنج بارانمان کرد

و صداقت مان، تازیانه ی بیعدالتی ظالمان را بر گرده هایمان بشکاند.

+

ما: در نانمان که هرگز بحد کافی نبود، خورشتی نمی یافتیم

در بام و کاممان  نیز، نه آرامشی بود و نه  شیرینی

نه ما،  تنها، اینگونه زیسته ایم!

که سرنوشتِ محتومِ نداریِ جهان ِما را، "مادرانِ زمینگیر" بی چاره، می زائیده اند!

ما محکومان بی تقصیر , فقیر بدنیا می آییم

و حقیر  و پا پتی و بی پناه می میریم.

آری: پاره های شرمگین زمانه ایم

با نام انسان زاده می شویم، بی سهم انسانی، تا در لابلای فقدان ها، ناپدید گردیم.   

و سر آخر: در آلونکهای حیوانی خود، دفن می شویم. بدون کرامت انسانی

ما و وجودمان دیریست که در برابر هستی بی معناست.

اندوه بلند ما:

شاهد و پایه ی آنسوی زندگیست

خواری ما: در پهنه ی این خاک سیاه

رونقِ شکم سیر خفته هاست.

کسانی که

غرور و سرورشان از دیرها، پابرجاست.

 

+

ما، نسل در نسیان وامانده ها هستیم

و قاریان دروغ، صاحبِ آسمان و زمین ما شده اند.

همه جا،

آویخته و آمیخته است از: تلاوت آیه ی (نابرده رنج را گنج میسر نمی شود)

اولیای پاک: با خلوص تمام، برایمان، بهشت می پزند

و در حلقوم خشک و ملتهب مان

روزی جهل فرو می کنند.

+

دیریست در یال و کوپال صداهای مست شان

دلالِ قحبگی کثیفی را می بینیم

که آبروی انسان، در بارگاهِ دستاربندانِ سیاه و سپید، بی رحمانه سربریده می شود.

عطوفتِ"نشانه های خدا"*را، دیریست بر بالای دارها می بینیم

و همراهِ رنجناله های مادران بی پناه، در خود می پیچیم ومی گرییم

و هر روز شاهدِ کاخ هائی هستیم، که از کوهِ دردهای ما برپا می شوند.

+

شاه: بر فلک تیره ی ما، چرخ امید می بست

 تا با خیال راحت، بر فرق سر انتظارات ساده لوحی بری...!

و اینان: کرامت انسان را با آیه های فردا، می آرایند

تا خود امروز، در بهشت ِزمینی، آسمانی بیآرامند.

+

اینان اما، ضحاکهای اژدها سرند

نازل گشته اند تا مغزهای جولان آینده را

از عمق بخایند

و تدارکِ تداومِ لایتناهیِ خویش را   

با  فسانه های  کمیل , ندبه و انتظار.... در مغز ها و شکم های  خالی ما، عمر جاودانه بخشند.

در دست و قلب و زبان این اولیای  خدا

 بجز، بوی باروت و خون نفرت و دروغ بی انتها نبود.

+

ما که، در دوران شاه و شیخ، از زندگی، سهمی نداشتیم

حرامتان باد بردباریمان

شرمتان باد از آنچه که،

در دیس تهی امروزمان ـ نشانده اید.

+

 ققنوسان قله های غرور

به دیگر بار، به آواز در آمده اند

و بال پرواز بلند می کشند

تا آسمان نشینان را

بزیر خاک برکشند.

+

هم مگر ما، زندگی را

بر قامت عشق، دیگر بار، بیآرائیم

و فاتحه ی شیخ  را بسان شاه،

از ته دل، بزیر گامهامان بسرائیم!

+

شرم و ننگ بر آنان که دروغ رستاخیز می پرورند

تا، دوزخ و تباهی و تاریکی زمین را، این چنین شقاوتمندانه بیآفرینند.

+

لاله ها و جوانه ها

در ترانه  بیداری

سوگند میخورند:

 نه همچون مرده ها در پی امید تان،

که پُر نشاط و پوینده

نان و آزادگی را از اسارتتان بدر کشند.

                                                                                                                                              بهنام چنگائی 8 دی 1391

 

 

* نشانه های خدا(آیت الله ها)

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.