رفتن به محتوای اصلی

راز بزرگ پيروزي رزمندان سوري، همچون نبرد استالين گراد
03.01.2013 - 12:35

 استالين گراد بي شك نقطه عطفي در جنگ جهاني دوم و نه آغازي براي شكست هاي پياپي ارتش آلمان بود كه پيش از آن شكست ناپذير نشان داده و از اين رو شكست ناپذير تصور مي شد و يكي از اصلي ترين سرفصل هاي دانشكده هاي افسري و نظامي است.

كارشناسان و نظاميان بسياري همواره آن را مرور كرده و زير ذربين برده اند تا شايد به علت اصلي پيروزي ارتش سرخ بر ارتش نازي ها و متحدان اش شوند، اما آن عامل تعيين كننده به اين راحتي ها خود را نشان نمي داد و انگار زير برف هاي سهمگين استالينگراد هنوز خفته بود! سرماي سيبري نخستين مظنون بود. بي شك سرماي سنگين اتحاد جماهير شوروي، يكي از اصلي ترين عوامل در كمك به روس ها براي پيروزي بر ارتش آلمان بود و روس ها با آن آب و هوا بزرگ شده بودند، اما آن براي سربازان آلماني و ايتاليايي، يك كابوس بود كه تعبير شده بود؛ به خصوص سربازان جوان و كم تجربه ارتش آلمان و سربازان بي انگيزه ايتاليايي. اما پيروزي هاي ارتش سرخ بر آلمان ها به مناطق سرزمين روسيه محدود نماند و آنان تا دروازه هاي برلين به اين سلسله پيروزي هايشان ادامه دادند؛ پس راز بزرگ بايد در جايي ديگر نهفته باشد. نبرد جزء به جزء پهنه رزم در استالين گراد، توجه ها را به چيزي ديگري جلب كرد: تك تيراندازهاي روس. تك تيراندازها تنها روس نبودند و تك تيراندازهاي آلماني نيز در همه ويرانه هاي استالين گراد پرسه مي زدند؛ گرچه تك تيراندازان روسي تا حدي موفق تر بودند، يا برخي از پژوهش ها تفنگ هاي روس را بهتر از آلماني براي هدف قرار دادن افسران دشمن ارزيابي كرد يا حتي تانك هاي T-34 روس را، اما اين ها چيزي نبود كه كفه جنگ را به سوي روس ها برگرداند؛ به خصوص كه پيروزي قطعي روس ها نه در شهر استالينگراد، بلكه با تجمع سربازان روس بيرون از شهر و دور زدن و محاصره سربازان آلماني محقق شد؛ جالب آن كه به آنجا نيز محدود نشد و در محور لنين گراد و محور مسكو نيز سربازان روس پيروز نشان دادند و با وجود توقف گاه و بي گاه نبرد و دست به دست شدن برخي از مناطق، اما تا فتح شرق اروپا و برلين ادامه داشت. براي كشف آن راز بايد دركي كاملاً متفاوت از جنگجويان داشته باشيم.

Missing media item.

يك ارتش في نفسه، از مبارزاني كه مي جنگند، تشكيل نشده است و در بسياري از ارتش ها، سربازان (به خصوص وظيفه) مي جنگند، چون آنان را به جنگ آورده اند. به بيان ديگر، آن جنگ را نه قبول دارند و نه وظيفه خويش مي دانند؛ حتي در برخي از اعضاي به اصطلاح كادر ارتش نيز با اين كه، آن را شغل خود مي دانند، اما انتخاب نظامي گيري را حاصل اشتباه و خطايي در دوراني از زندگي شان مي شمارند. در جنگ جهاني دوم، ارتش ايتاليا مشخصاً از چنين وضعيتي رنج مي برد و سربازان و نظاميان ايتاليايي اصلاً به جنگي كه فاشيست هاي ايتاليا آنان را به سوي آن هل داده بودند، باور نداشتند و حتي در زمان دفاع از خاك ايتاليا نيز چيزي نگذشت كه خالي شدن سنگرهاي دفاعي ايتاليايي و باقي ماندن سربازان آلماني براي دفاع از ايتاليا صورت بسيار مضحكي به خود گرفته بود.

از طريق آموزش و تمرين و آماده سازي رواني، سربازان ارتش مي توانند به سطح بالاتري از آمادگي برسند. ديگر تنها آموزش هاي عمومي كفايت نمي كند، بلكه سربازان به گروه هاي تخصصي اي كه تقسيم مي شوند، هم توانايي استفاده موثر از آموخته ها را در پهنه رزم مي يابند و هم جنگ را متعلق به خود مي شمارند. افزايش آموزش هاي مختلف، تمرين ها مختلف و چه بسا دشوار، سخنراني هاي احساسي و تقويت روحيه از طرق مختلف و همين طور شناسايي زمين و آب و هوا و دشمن و غيره در اين سطح است كه مي تواند به بالا بردن شانس پيروزي جنگجويان و يك ارتش منجر شود، اما نه در سطحي بالاتر (كه از آن سخن خواهيم گفت). بسياري از توانايي هاي بالقوه يك ارتش با رسيدن به اين سطح است كه بالفعل مي شود. خيلي از نيروهاي ويژه و كماندويي بارزترين اين جنگجويان اند و همين طور ارتش هايي كه توانسته باشند، در عمل ميزان بسيار بالايي از فرماندهي و مديريت را در استفاده موثر از سربازان و سلاح ها (در هماهنگي با يكديگر) نشان دهند، به اين سطح ارتقاء مي يابند. اين درك متقابل فرمانده و سرباز و هماهنگي شان به مثابه يك سيستم بسيار در جنگ ها تعيين كننده است و چه بسا ارتش هايي از نظر نفرات و كميات كوچكتر از ديگر ارتش ها، با رسيدن به اين سطح از آمادگي در ميدان رزم، توانسته اند ارتش هاي بزرگتر را به راحتي شكست دهند و از هم بپاشانند. ارتش آلمان نازي در تمام طول جنگ جهاني دوم، در اين سطح مي جنگيد و از اين نظر بر ديگر ارتش ها برتري داشت. آن هماهنگي در هنگام جنگ در مناطق مختلف حتي بين نيروهاي سگانه زميني، هوايي و دريايي آلمان كامل بود.

اما سطح آمادگي جنگجويان از اين ميزان با آموزش و گذراندن دوره هاي ويژه –ولو بسيار دشوار، به سطحي بالاتر نمي رود و تنها در ميدان هاي دهشتناك واقعي جنگ، از آستانه اي مي گذرد كه سربازان روس، آن را رد كرده بودند: آستانه استيصال.

سربازان روس در اولين مواجهه شان با آلماني ها يك شكست خورده تمام عيار بودند و در هر سه جبهه اي كه آلماني ها حمله كردند، پيشروي هاي بسيار سريع با نابودي ارتش سرخ و به اسارت گرفتن سربازان بسيار به همراه داشتند و اهميتي كه مراكز صنعتي و مهم مناطق اوكراين براي روس ها داشت، هرگز استالينگراد نداشت و آنجا را روس ها به راحتي باخته بودند، اما استالين گراد را كه در آخرين روزها به ويرانه اي بي ارزش بدل شده بود، به دوزخي براي ورماخ بدل ساختند و به قول سربازان باقي مانده شان، براي هر آجر آن جنگيده بودند. جنگجويان باقي مانده روس، طي عقب نشيني مكان هاي به جاي مانده شان را آتش مي زدند و آنقدر مرگ، سرمازدگي، ويراني و شكست به خود ديده بودند كه احساس مي كردند، ديگر چيزي براي از دست دادن ندارند و اين يعني استيصال. نمي جنگيدند، چون بدان اعتقاد داشتند، مي جنگيدند چون آن تمام واكنش ناگزيرشان شده بود. حتي نمي جنگيدند تا زنده بودند، چون آنان مدت ها قبل مرده بودند و حالا تا ارتش آلمان را نمي كشتند و نابود نمي كردند، آرام نمي گرفتند. حتي اگر مسكو، لنين گراد و استالين گراد را از دست مي دادند، باز مي جنگيدند؛ با سلاح يا بي سلاح، با فرمانده يا بي فرمانده، در شهر يا در دشت و بيابان فرقي نمي كرد؛ آناني به قيمت استيصال خويش مي جنگيدند؛ اين است راز بزرگ نبرد استالينگراد و پيروزي هاي پياپي ارتش سرخ بر ارتش آلمان و متحدان اش. همچنان كه راز پيروزي رزمندگان سوري بر ارتش مجهز بشار اسد نيز هست.

ارتش سوريه بدون اين كه خود بداند، رزمندگان سوري را از آستانه استيصال رد كرده است؛ آن هم به اين خيال كه با سركوب در هم كوبنده و قاطع، قتل عام عمومي، زهر چشم گرفتن حتي از مردم عادي و دريغ نكردن از هيچ شكنجه و جنايتي ولو نسبت به كودكان، خواهد توانست قيام را در نطفه خفه كند. اما نتيجه درست بر عكس شد، تظاهراتي را كه در حد اعتراض و موجي گذرا بود، به نطفه قيامي تا آستانه استيصال بدل ساخت. حالا رزمندگان سوري نمي جنگند، چون مي خواهند آينده بهتري داشته باشند، يا پيروز شوند، يا آزاد و دموكرات زندگي كنند و اين ها خواسته هاي برحق شان، پيش از رسيدن به استيصال بود و حالا مي جنگند، چون آنقدر خون ديده و گوشت سوخته استشمام كرده و شكنجه ديده و قتل نفس زكيه تجربه كرده اند، كه تو گويي مدت ها پيش مرده اند و تا اسد و دژخيمان وي را به خاك سياه ننشانند، آرام نمي گيرند. به تصاوير جسته و گريخته اي كه از رزمندگان در اينترنت منتشر مي شود، نگاه كنيد؛ برخي از رزمندگان سوري حتي قطع عضو شده اند و با هيچ منطقي، چنين كسي نبايد بجنگد، اما جسم شان نيست كه اينك مي جنگد، بلكه وجدان به استيصال رسيده شان است كه فرمان صادر مي كند. در نقطه مقابل، ارتش آزاد با مزدوران و ارتشيان اسد

صحبت مي كنند كه اسد را رها كنند و بدان ها بپيوندند و اگر جنگ را رها كنند، كشته نخواهند شد و بدان ها فرصت براي فرار مي دهند و اين يعني ارتش آزاد موجب نشده تا ارتش اسد به آستانه استيصال برسد و اين هم راز شكست مداوم يك ارتش مجهز از رزمندگاني با سلاح هاي سبك –كه حتي فاقد نيروي هوايي هستند، در تمامي مناطق سوريه هستند. پاسداران بي سواد ايراني تصور مي كنند با آموزش سوريان مي توانند آنان را در مقابل رزمندگان پيروز گردانند، در حالي كه با پيشرفته ترين آموزش ها شما تنها مي توانيد جنگجويان را به سطح دوم ارتقاء دهيد و آستانه استيصال چيزي است كه تنها دشمن بي رحم شما در پهنه رزم واقعي مي تواند بيافريند و آخوندهاي بي سوادتر از پاسداران را براي تقويت روحيه ارتش جاني سوريه مي فرستند، و غافل از آن اند كه با هيچ شستشوي مغزي نمي توانيد كسي را به آستانه استيصال برسانيد، مگر در شرايط رزم واقعي، عزيزان شان را جلوي چشم شان تكه تكه كنيد و اين همان كاري است كه جانيان اسد كردند و خود قرباني تله استيصال شدند. رزمندگان سوري، حالا با تصرف پايگاه هاي متعدد رژيم، همان سلاح هاي سنگيني را كه نداشتند، بدست آوردند و با كنترل بر فرودگاه ها، هم راه هاي هوايي كمك به اسد را بستند و هم حملات جنگنده ها و هلي كوپترهاي اسد را بشدت كاهش دادند و به زودي قطع خواهند كرد. سطح فرماندهي و هماهنگي شان به ميزان تكنولوژي و توان مديريتي پيشرفته ترين كشورهاي غربي افزايش يافته است و با اين وضعيت، پاسداران بيسواد ايراني كه سهل است، حتي نيروهاي ويژه روسيه وارد كارزار شوند، شانسي براي پيروزي ندارند و جملگي قتل عام خواهند شد.

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.