رفتن به محتوای اصلی

قصه مادربزرگ ها هميشه شیرین و با پایانی خوش است
06.01.2013 - 14:22

سوريه يك بازي چند سويه باخت براي ديكتاتورها، جلادان، رياكاران، متعصبان و آدم كشان –چه نظامي چه مذهبي- است و جالب آن كه پايان آن خوش است و بعد از اين كه تمامي آن حيوان صفت تان به جان هم افتادند و مثل سگ هاي زرد يكديگر را كشتند و خوردند، ائتلاف سوريه و ارتشياني كه وجدان شان را ناديده نگرفتند، دولتي دموكرات را با انتخابات سر كار مي آورند. آيا بردي از اين با پاياني خوش تر سراغ داريد؟

پاسداران بي ناموس ايراني كه در كشورشان از هيچ تجاوز و جنايتي به نام دين فرو گذار نبودند، حالا مثل سگ در سوريه كشته مي شوند و مدت هاست كه آمارش از 1000 نفر جنازه تجاوز كرده است (آن هم از سران رده بالای سپاه)؛ بي نام و نشان هلاك و تكه پاره مي شوند (همان گونه كه بر سر فرزندان سرزمين شان آوردند) و حالا ديگر طرف شان تظاهر كنندگان بي سلاح نيستند كه هر جنايتي نيز كه خواستند بكنند و آن را وقيحانه كتمان كنند و اينك با دستان كساني كه سلاح در دست دارند و از آستانه استيصال گذر كرده اند، قصاص مي شوند. آيا اگر حتي در ايران انقلابي پيروز مي شد، اين تعداد از اين جانيان كشته مي شدند، آن هم بدون حتي يك نفر تلفات از مردم و جنبش سبز؟ البته، چنان كه بسياري از جوانان جنبش سبز و به خصوص مادران فداكارشان ثابت كردند، بدنبال انتقام نيستند و حتي در ازاي آزادي ديگران حاضرند، از خون فرزندشان بگذرند، اما اين تنها وسعت قلب و بزرگواري ايشان را به ثبوت مي رساند و نه بي گناهي اين جانياني كه به نام دين جنايت كرده و مي كنند. پس ببينيد كه چگونه دستان عدالت آنان را در ركاب سفياني قصاص مي كند كه البته تنها قصاص بخش كوچكي از جنايات شان است و مابقي را در آن جهان در دوزخ وجدان تماماً تجربه خواهند كرد. اسد به همراه حزب بعث سوريه كه نشان داد، بيهوده و اتفاقی نبوده كه با حكومت طاغوت ايران سال ها متحد بوده، نيازي به برشمردن تمامي جنايت هايي كه روي بزرگترين دجالان و جلادان تاريخ را كمرنگ كرده و مرتكب شده، ندارد و مرگ به خصوص حزب بعث و نيروهاي امنيتي سوريه كه در بمب گذاري هاي عراق در سال هاي گذشته نيز نقش داشتند، بخشي ديگر از اين سناريو است. اما القاعده و گروه هاي تندروي تروريستي نيز در اين گرداب غرق شده اند و ليست بلند بالايي از سران شان كه در سوريه به قتل رسيده اند، موجود است. اين سه طرف باطل، مدام به هم مي زنند و از هم مي زنند و مي كاهند و آيا سناريويي از اين دلچسب تر براي كساني كه خود راه هلاكت شان را داوطلبانه و با اصرار برگزيده اند، سراغ داريد! چون همگان به حکم انسانیت، آنان را از رفتن به سوريه و جنگيدن در مسير باطل برحذر داشتند و بارها و بارها به اسد و حزب بعث فرصت دادند تا قدرت را ترك كرده و به كشوري ديگر پناهنده شود، اما آنان تشنه قدرت بودند و تشنه قدرت هرگز آب دريافت نمي كند، بلكه آتش است كه او را سير نمي كند و باز طلب مي كند. البته آن همچون هر سناريويي، داراي نقاط تاريك و حزن انگيز نيز بسيار هست كه از جمله شهادت و آوارگي مردم عادي و به خصوص كودكان و شهادت رزمندگان آزادي. اما پايان قصه آن همواره خوش است و پس از شكست سخت سه سوي باطل، از اين گروه برحق آخري است كه حكومت را در سوريه فردا در دست مي گيرند و با بغضي بر گلو براي عزيزان از دست رفته، خراب ها را دوباره مي سازند و زندگي ادامه خواهد يافت و اينبار نه زير چتر هيچ ديكتاتوري اي؛ چه نظامي، چه مذهبي.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.