رفتن به محتوای اصلی

بازیهای آقای "فرصت طلب"
13.01.2013 - 21:51

 آقای فرصت طلب عضو حزب باد است. از هر سو که باد بیاید بدان سو میگیراید. از اینرو نیز هنرمند خوبی ست. چرا که همیشه در صحنۀ تئاتر است و نمایشنامه های گوناگونی را بازی میکند. 
مزد او نفع شخصی ست. حالا این نفع میتواند پول، قدرت، شهرت، و کسب رهبری و غیره باشد. 
از نگاهی فاقد اصول و معیار و پرنسیپ است ولی از جهتی دیگر تنها اصولی که دارد « بی اصولی» ست. چرا که این نیز برای خودش معیاری ست. او به چیزی پای بند نیست. امروز راهی را انتخاب میکند، فردا - بدون هیچ توضیحی- مثلا نقد و انتقادی از خود- راه دیگری را برمیگزیند. و خیلی آتشین. آتش او در هر صحنه ای تندتر میشود. 
 شناگر خوبی ست. خیزابهای نیرومند را انتخاب میکند. و لحظه شناس. یا به اصطلاح رایج ابن الوقت. مثل سمندر رنگ عوض میکند. دست خودش هم نیست خاصیت اش چنین است.

شناسایی او در محیط و سیاست کار راحتی نیست. همیشه بهانه ای به نام دلیل نوک زبانش نشسته است. پرسشها را بی پاسخ نمیگذارد. معتقد است آدم باید حاضر جواب باشد. و جنجالی- که خوب پیش برود.  دوست دارد هرجا که قدم میگذارد حسابی گردو خاک راه بیندازد. به دنبال پیروزی ست . از اینرو افراد صاحب نام را برگزیده و مجیز آنها را میگوید. 
در دل و قلوه دادن ید طولایی دارد. مؤدب و متشخص است ولی اگر کسی در برابر پی گیری نفع شخصیش چون و چرا کند از نثار هیچ فحش چارواداری خودداری نمیکند. 
بهرصورت جناب فرصت طلب  خود بلای عظیمی ست. نه از نوع سرماخوردگی بل مثل خوره، که همه چیز و همه کس را میخورد و میتراشد. 

بر طبق نوشته دانشنامه های عهد عتیق ایشان جهتش را بر حسب تغییرات اوضاع و احوال به خاطر لقمه چربی یا سود شخصی تغییر میدهند و شدیدا میل به سوی قدرت دارند و اصول مصولی را هم نمیشناسند. احیانا اگر هم چیزکی داشته باشند فدا میکنند که بسیار فداکاراند. 
اگر دنیای پیش از انترنت بود این توضیحات در مورد جناب فرصت طلب - یا فرصت طلبان -که مثل مور و ملخ در اطراف ما می پلکند کافی بود. اما متأسفانه زمان دگرگون شده و ما برای آپدیت خودمان مجبوریم از دنیای جدید هم برای شیرفهم شدن خودمان مثالهایی ذکر کنیم.

در دنیای نوین جناب فرصت طلب دوست دارند نخود هر آش باشند. مثلاً اگر دو نفر از طریق کامنت بحث نظری پیش ببرند او توسط کامنتشان پابرهنه وسط بحث پریده اعلام میکنند« چت موقوف! اینجا سایت است نه فیس بوک!» شگفت آور نیست، او همه جا دخالت میکند و دموکرات هم تشریف دارند. چه کند، دوست دارد همه جا مزه پراکنی کند. 
گفتیم به چیزی پای بند نیستند؛ برای مثال امروز مقاله ای تحت عنوان«من از محمدرضا پهلوی دفاع می‌کنم» یا از زضا شاه و سلطنت و جبهه ملی و چه و چه دفاع میکنم، فردا بدون توضیحی به دیگران- اصلاً برای این جنابان- دیگرانی خارج از برنامه یشان مطرح نیستند- مقاله ای مثلاً به نام « آیا استقلال طلبی ملت آذربایجان جرم است؟ یا حرکت ملی‌ آذربایجان در مسیر بالندگی وپيروزي» منتشر میکنند.
کسی هم نمی پرسد آقا این تندگوشه چطور به 180درجه تبدیل شد؟ کی به کی ست. مکر کسی هندسه یادش هست که به دنبال اندازه زوایا باشد. 

ما اعضای حزب باد را با آغوش باز می پذیریم. چه کنیم- محبت و مهربانی ست دیگر. چوبش را با جان و دل پذیراییم. مگر راه دیگری هست. شاید هم هست ولی ما نمیدانیم. و چه بهتر که نمیدانیم- وگرنه اهل این حزب بی هدف میماندند که خوب نیست. 
 مثالها تپیک اند . از محیط برگزیده شده اند. حالا کسی خود را در این دایره می بیند یا نه - به من مربوط نیست. خنیاگر هر آنچه دیده می سراید. عاشیق گوردوگون سؤیله لر. 
آقای فرصت طلب- جنجالی و ماجرا جوست. مثلاً وقتی خبر مرگ یا شهادت کسی منتشر میشود ایشان شروع به جارو جنجال میکنند، و طوری آب را گل آلودمینمایند که اصل قضیه  فراموش میشود. انگار هیچ خبری نبوده و خبر مهم تنها  خودشان بودند که مطرح میشوند.
کسی هم بگوید بالای چشمت ابروست فوراً ده تا اکانت از سایتی گرفته شروع به گل پراکنی میکند. اینان دوست دارند همیشه در رأس خبرها باشند و با مایه و پایه- کاری ندارند. مهم فقط مطرح شدنشان است. 
چه میدانم شاید هم این معنای جدید سربزیری ست. درختهای امروزی هر چه پربارترباشند سر به هواتراند.
هویت یابی آقای فرصت طلب نیز چیز گرانبهایی ست. مثل الماس گمشده ای که پیدا شود. کسی چه میداند شاید هوشی به خرج دادند و آنرا در بازار کهنه فروشان به پشیزی نفرختند. شاید هم قطب نمای فرصت یابیشان گم شد و توانستند الماس خود را نگهدارند. مثل استقلال حرکتشان. مثل باد. 

دوستی فرصت طلب - دوستی خاله خرسه است. قاش آلمامیشدان گوز چیخاردار.  ابرو برنداشته چشم درمیاورد. مثلاً اگر از شخصیتی مثل براهنی دفاع بکند طوری کار را پیش می برد که به محکومیت شخصیت مورد دفاع منجر بشود و در عوض نام خودش در رأس خبرها قرار بگیرد. اینست که میگویم مصیبت- نه ببخشید سعادتی ست. چون آرزوی مصیبت بودن کسی را ندارم.

قوم و ملت گرایی اش هم معرکه است . امروز فله ای  فلان مردم را دوست دارد  فردا فله ای از آن اظهار تنفر میکند. براستی همه جا تئاتر بازی میکند. در کامنتها-مقالات- جلو دوربین- گزارشگری- دیالوگ - سیاست-مبارزه- تا شاید به منافع شخصی اش برسد. 
آقای فرصت طلب همه جا هستند. نقش«گل- بمب» جنبش ها را بازی میکنند. پا برویشان بگذاری منفجر میشوند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
ویژه ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!