رفتن به محتوای اصلی

مشعل جمهوري کردستان همچنان فروزان باد!
14.01.2013 - 00:41

در مصاحبه‌اي که آقای آرش لرستانی، از سوی‌ تلويزيون كُردکانال"، زبان حال حزب دمکرات کردستان، به‌ مناسبت دوم بهمن، سالروز تأسيس جمهوری کردستان، با من داشت، از من از جمله‌ پرسش شد که‌: "تغيير نام "جمهوري کردستان" به "جمهوري مهاباد" چه منافاتي با واقعيات تاريخي مبارزات ملت کُرد دارد؟" و همچنين پرسيده‌ شد که‌: "اين جمهوری چه‌ تأثيری بر نسلهای بعدی گذاشت؟"

پاسخ من مضموناً بدين قرار بود:

طرح پرسش به‌ اين صورت شايد درست نباشد، چه‌ که‌ تغيير نامي صورت نگرفته‌ و نمي‌تواند هم صورت گيرد. تاريخ و واقعيات تاريخي را مي‌توان به‌دلخواه‌ تفسير نمود، اما تغيير آن ـ هر اراده‌اي هم پشت اين تغيير باشد ـ به‌ دلخواه‌ ممکن نيست، چون به‌ هر حال واقعه‌ای است که‌ اتفاق افتاده‌. به‌ هر روی، نام اين حکومت بطور رسمی "جمهوري کردستان" بوده‌ و "جمهوري کردستان" هم خواهد ماند. آناني که اما‌ به‌ آن "جمهوري مهاباد" مي‌گويند، دو دسته‌اند:

دسته‌اي که‌ تنها براي مشخص کردن و دادن آدرس دقيق محل استقرار آن آنرا "جمهوري مهاباد" مي‌نامند، چه‌ که‌ مي‌دانند که‌ کردستان بسيار وسيع است و کشورها و مناطق وسيعي را دربرمي‌گردد و جمهوری کردستان کل اين مناطق چهارگانه‌ را دربرنگرفته‌. از اين منظر مخالفتي با آن نيست‎، خود من نيز، نه‌ بعنوان يک اسم خاص، بلکه‌ بر حسب عشق و علاقه‌ای که‌ به‌ اين جمهوری داشته‌ام و در ضمير ناخودآگاه‌ خود احتمالاً به‌ اين دليل که‌ از اين شهر می‌آيم و آن را به‌ دليل اينکه‌ دژ مستحکمی در مقابل استبداد بوده‌، به‌حد وافر دوست دارم، بارها از اصطلاح ترکيبی "جمهوری مهاباد" استفاده‌ کرده‌ام. همانطور که "حکومت تهران"، حکومت آنکارا" و (حتي بخشاً بدون ذکر واژه‌ي "حکومت") "پاريس"، "واشنگتن"، "لندن" و غيره‌ اصطلاحات رايجی هستند، آن هم بدون اينکه‌ اسمهاي خاص و اصطلاحات حقوقي دقيقی باشند و بتوان الزاماً از آن بار حقوقی معين يا کوچک‌شمردن اين حکومتها را استنتاج نمود.

دسته‌اي ديگر اما به‌ جهت کاستن عامدانه‌ از گستره‌ي واقعی جغرافيايي و بعد و اهميت سياسي آن آنرا "جمهوري مهاباد" مي‌دانند. اينان اما با اصل مسأله‌ مشکل دارند، حال نام آن "حکومت مهاباد" باشد يا "جمهوري کردستان".

در پاسخ به‌ آنها بايد گفت که‌ جمهوري کردستان مستقر در مهاباد، به‌ لحاظ گستره‌ي جغرافيايي آن محدود به‌ مهاباد نبود، به‌ لحاظ کادر سياسي حتي بسيار فراتر از کردستان ايران بود و به‌ لحاظ افق سياسي ميزان کردستاني‌بودن آن بسيار بالاتر از ميزان ايراني‌بودن حکومتهاي به‌ اصطلاح "ايران" بوده‌ است. آري، تشکيلات اداری اين جمهوري فراتر از سقز نرفت و اين دلايل متفاوتي داشت. اما اين به‌هيچ وجه‌ بيانگر اين نيست که‌ جمهوري متعلق به‌ کُرد استانهای ايلام و کرمانشاه‌ و کردستان نبوده‌ است.

بنده‌ مي‌توانم در آلمان، محل زندگي‌ام، يعني 5 هزار کيلومتر دور از کردستان ايران، يک حزب سياسي تشکيل دهم، و حزب خود را نه‌ تنها کردستاني، بلکه‌ حتي ايراني نيز بنامم. چرا؟ چون برنامه‌ و افق سياسي من براي آن خطه‌ است. وانگهي مگر کم ديده‌ايم که‌ چهار نفر مثلاً در تهران تحت شرايط مخفي جمع شده‌اند و سازماني را تشکيل داده‌اند و اين سازمان خود را منتسب به‌ کل ايران نموده، هر چند هيچ نماينده‌اي از اين مناطق در آن نبوده‌ است؟ آيا نفس اين عمل اشکال دارد؟ و يا آيا مي‌توان يک سازمان سياسي را که‌ احتمالاً يک زن هم در رهبري‌اش نداشته‌ باشد، متعلق به‌ زنان ندانست؟! و يا آيا دولتي که‌ در خراسان تشکيل مي‌شود بايد مثلاً به‌ من مهابادی تعلق داشته‌ باشد، اما حکومتي که‌ در مهاباد تشکيل مي‌شود به‌ کرمانشاهی تعلق نداشته‌ باشد‌؟!!

می‌دانيم که‌ جمهوري کردستان خلق‌الساعه‌ و فی‌البداهه‌ نبود، بلکه‌ ماحاصل يک جنبش فکری و سياسی و رهائيبخش ملي بود. چنين جنبشهايی بسيار به‌ ندرت‌ در کل مناطقي که‌ خود را به‌ آن منتسب مي‌دانند، به‌ يک اندازه از‌ پايگاه‌ و خاستگاه‌ اجتماعي برخوردار می‌شوند. اين برای "جنبش مشروطه‌" مصداق داشته‌ تا "جنبش سبز". اين آخري حتي محدود به‌ چند شهر ماند. آيا به‌ اين دليل مي‌توان آن را از اعتبار ايراني‌بودنش انداخت، هر چند در بيش از 90 درصد از شهرهای ايران حرکتی مشابه‌ ـ حتی برای پشتيبانی هم ـ قابل رؤيت نبود؟!!

همانطور که‌ آگاهي طبقاتي در مثلاً کارگران يک کشور نمي‌تواند يک سطح و ژرفش واحد را داشته‌ باشد، همانطور که‌ آگاهي جنسيتي نمي‌تواند در مثلاً زنان يک کشور يک ميزان باشد، اين امر براي آگاهي سياسي و ملي نيز در مردم يک منطقه‌ و يک کشور صدق مي‌کند. به‌ هر حال تشکيل حکومتها غالباً بدون زمينه‌ي عيني و تاريخي نيست. اين زمينه‌ها در تمام کشور و مناطق مربوطه‌ به‌ يکسان فراهم نيست.

لذا با هيچ منطقي نمي‌توان جمهوري کردستان را حکومت غيرکردستان و صرفاً محدود مهاباد دانست، هر چند مرکز تأسيس آن به‌ دليل رشد خودآگاهي سياسي و ملي آن خطه‌ در آن شهر بوده‌ باشد.

تأثيرات اين جمهوری حتی محدود به‌ کردستان ايران نماند، چون در واقع کل جنبش کردستان در هر چهار پاره‌ی کردستان خود را ميراثدار و وامدار و مديون آن می‌داند، آن هم از بسياری جهات.

مدت مديدی است که‌ کل احزاب مطرح کردستان ايران و عراق و ترکيه‌ و سوريه‌ همان شعار استراتژيک جمهوری کردستان، يعنی دستيابی به‌ حکومت ملی بر پايه‌ی کيان ملی را مطرح می‌کنند. نقطه‌ عزيمت کاروان آنها هم‌ جمهوری کردستان است و مقصدشان هم همان جمهوری، حال نام آن "حکومت ايالتی" باشد، "حکومت فدرال"، "حکومت اقليم"، "حکومت خودمختار" تفاوتی در ماهيت مسأله‌ نمی‌کند.

و اکنون مدتی است که‌ شعار جمهوری کردستان و حکومت آذربايجان به‌تدريج دارد به‌ برنامه‌ی سياسی احزاب ايرانی نيز تبديل می‌شود. زمانی که‌ پيشه‌وری و قاضی محمد از فدراليسم و دستيابی به‌ حقوق ملی خود در چهارچوب ايران سخن می‌گفتند، بخشی از کشورهای کنونی فدرال جهان فدراتيو نبودند. اين دو حکومت از زمانه‌ی خود جلوتر بودند و اما سياسيون مرکزگرا قدرت درک آن را نداشتند و بخشاً هنوز هم ندارند. تنها اين دو حکومت بودند که‌ به‌ يک بخش و وجه‌ عمده‌ از آرمانهای انقلاب مشروطه‌ وفادار ماندند و در اين ارتباط اجرای مفاد قانون انجمن‌های ايالتی و ولايتی را مصرانه‌ مطالبه‌ می‌کردند.

به‌ هر تقدير، جمهوري کردستان عليرغم براندازی فيزيکی آن توسط فاشيسم و شووينيسم داخلی در بعد درازمدت مشعلي شد هميشه‌ فروزان در دل مردم کردستان، الگويي شد براي مبارزان آن و نمادي شد براي مبارزه‌ي ملتي که‌ وجودش را انکار مي‌کردند. جمهوري کردستان به‌ مدرنترين نهاد سياسي ـ ملي کُرد در عصر خود تبديل شد، آن هم نه‌ بر پايه‌ی فرديت، آنطور که‌ مبنای حکومتمداری در ايران وقت بود، بلکه‌ بر مبنای يک اراده‌ی جمعی و برای نخستين بار به‌ همت و ابتکار يک حزب با برنامه‌ای مدرن. اين جمهوری به‌ ما نشان داد که‌ نه‌ تنها مي‌توان، بلکه‌ بايد يک حکومت ملي تشکيل داد، تا مکانيسمی سياسی برای صيانت از مردم کردستان در مقابل جينوسايد فرهنگی، نابودی فيزيکی و انکار وجود آن بوجود آورد. جمهوری کردستان تقابل آشکاری بود با‌ پروژه‌ي "ملت‌سازی" دولتی، آسيميلاسيون فرهنگي، بی‌حقوقی سياسي و استعمار و استثمار اقتصادی آن. جمهوري کردستان برترين نمود خودآگاهي سياسي و ملي و دلالتي ديگر بر ملت‌بودن کُرد بود. نسلهاي بعدي نيز از آن نيرو گرفتند و نمادها و دستاوردهای آن را نمادها و دستاوردهای خود دانستند؛ از نيروی رزمی پيشمرگه‌ گرفته‌ تا پرچم کردستان و سرود ملی کُرد و تشکيل حکومت منطقه‌ای. اين امر همچنين هدف سياسي آن جمهوري يعنی ايجاد ساختاری سياسی در بعد کشوری برای زدودن ستم ملی و دستيابی به‌ سروری ملی را نيز شامل مي‌شود.

آيا اگر مردم کردستان، آن هم نه‌ تنها در کردستان ايران، اين جمهوری را حرکت سياسی صرفاً يک شهر کوچک و يک پروژه‌ی بی‌ارتباط به‌ خود می‌دانستند، چنين و سيع و ژرف به‌ آن دلبستگی نشان می‌دادند که‌ نه‌ تنها نمادهای آن را از خود بدانند، بلکه‌ با برگزاری هر ساله‌ی سالگرد آن به‌ آن چون يک روز ملی بنگرند و از آن تجليل کنند؟! محتملاً خود قاضی محمد زنده‌ياد هم تصور نمی‌کرد، پرچمی را که‌ برافراشته، مرزها را درخواهد نورديد و‌ قريب 70 سال بعد نيز در شهرهای عراق و ترکيه‌ و سوريه‌ توسطه‌ مردم بپاخاسته‌ی کردستان به‌ اهتزار درخواهد آمد.

روزی به‌ معاون رئيس يکی از دانشگاههای کردستان عراق در سميناری در آلمان برخورد کردم. وی، همينکه‌ متوجه‌ شد که‌ از مهاباد می‌آيم، گفت: "می‌گويند برای هر مسلمان متمکنی واجب است که‌ حداقل يک بار به‌ زيارت مکه‌ و مدينه‌ برود و با خدای خود تجديد عهد کند. من اما می‌گويم برای هر کُرد سياسی و آگاه‌ لازم است حداقل يک بار در زندگی‌اش به‌ مهاباد برود و با شهری که‌ در آن اولين جمهوری کردستان تأسيس يافت، تجديد عهد کند. و من تاکنون نه‌ يک بار، که‌ چند بار مهاباد رفته‌ام و در مکانی که‌ جمهوری اعلام شد، با آن تجديد پيمان وفاداری نموده‌ام, چرا که‌ همانطور که‌ قبله‌ی مسلمانان مکه‌ و مدينه‌ است، قبله‌ی هر کرد ميهن‌پرست مهاباد است..." اين است که‌ می‌گويم جمهوری کردستان نه‌ تنها به‌ مهاباد و شهرهای مجاور، نه‌ تنها به‌ کردستان ايران، بلکه‌ به‌ کل کردستان تعلق دارد.

من حتی قدری فراتر رفته‌، جمهوری کردستان و حکومت آذربايجان را متعلق به‌ کل جنبش آزادی‌خواهی و عدالت‌خواهی و دمکراتيک مردم ايران می‌دانم و قاضی محمد و پيشه‌وری را از رهروان آزادی نه‌ تنها اين دو خطه‌، بلکه‌ کل ايران می‌دانم. يادشان گرامی‌ باد و راهشان پررهرو.

13 ژانويه‌ی 2013

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.