رفتن به محتوای اصلی

تفاوت ايمان را با باور ديني بشناسيم
21.01.2013 - 10:21

 راننده اي را در نظر بگيريد كه تازه رانندگي ياد گرفته است. بي شك او براي هر بار آغاز رانندگي بايد، نكات خوانده شده را به ياد آورد، از علائم تا حق تقدم ها و غيره و در سطح عملي نيز تمام توجه و حواس اش را شش دنگ متوجه رانندگي سازد و بعضاً همزمان نمي تواند به موسيقي گوش كند يا اگر كسي حرف بزند، حواس اش پرت مي شود و ممكن است جريمه شده يا تصادف كند. در نقطه مقابل يك راننده حرفه اي قرار دارد. او چنان همه حركات رانندگي را در ذهن دروني كرده كه انگار اتومات و بي تمركز انجام مي دهد. در طول يك مسير طولاني ممكن است با همسفرش گفتگو كرده باشد، و چه بسا موسيقي گوش كرده باشد، اما خللي در رانندگي اش به وجود نيامده كه هيچ، او تمامي رانندگي را چنان خودكار انجام داده كه در روان پزشكي امروز اصطلاحاً گفته مي شود، آن را "مخچه اي" كرده است. مثال فوق دقيقاً تفاوت بين يك باور ديني را با ايمان ديني مي تواند نشان دهد. كسي كه باورمند ديني است، نياز به آن دارد كه در طول روز مدام مضامين ديني را تكرار كند، براي هر كاري بسنجد كه آيا ديني است يا نه و چه بسا براي تقويت اعتقادات اش در مراسمي مذهبي شركت كند. اين مثالي از همان راننده ناشي است كه تنها باور به دين دارد. در نقطه مقابل، راننده حرفه اي است كه مثالي درخور براي شخصي است كه ايمان دارد. او طي تجارب زندگي (مثل طي رانندگي) چنان اتومات به سوي كارهاي خوب و خير و دوري از شر و شيطنت تمايل دارد كه انگار بي نياز به تفكر آن را مي داند؛ چون وجدان اش او را راهنمايي مي كند و او نياز به مرور توصيه هاي ديني ندارد و كار خير را براي نفس اش انجام مي دهد نه ولع رفتن به بهشت و گرفتن پاداش. همانگونه كه رانندگي در يك شوفر حرفه اي مخچه اي شده، رفتار در فرد با ايمان، وجداني شده و خودكار و راحت صورت مي گيرد، نه با اذكار و شعائر و ظواهر ديني. حال ممكن است تعدادي كه خودشان رانندگي نمي دانند، اصرار ورزند كه آنان بايد درس هاي دوران آموزش رانندگي را مدام تكرار كنند تا يادشان نرود و مرتب گاز و ترمز و رانندگي را ورد زبان شان سازند! اما اينان چون خود راننده حرفه اي نيستند، مي خواهند رانندگان حرفه اي را نيز چون خود مبتدي سازند. اما يك راننده حرفه اي تن به درخواست كودكانه اين ناشي ها نمي دهد. اين است راز تفاوت ايمان ديني با باور ديني و دليلي بر آن كه، دين تنها كمك درسي است براي رفوزگان آزمون هاي زندگي تا با تمرين شايد رانندگي ياد بگيرند، اما آناني كه با فطرت الهي موجود در هر انسان، كه به شكل وجدان در او بيدار مي شود، آزمون هاي زندگي را موفق سپري مي كنند، نيازي بدان ندارند (به همين سبب خداوند مي فرمايد كه با وحي منّت بر انسان نهاده و بدون آن نيز انسان مي تواند هدايت شود) و اصرار دين باوران بدان ها كه نماز بخوانيد و روزه بگيرد و غيره، همان قدر مسخره است كه رانندگان ناشي از رانندگان حرفه اي و ملزم به رعايت قانون (مراعات همواره وجدان) بخواهند كه چون آنان تمرين رانندگي كنند.

اما گروه ديگري نيز هستند كه رانندگي خوب مي دانند، اما براي شان صرف ندارد و تمايل قلبي شان به دو دره بازي و دور زدن ديگران و عبور غيرقانوني از تمامي مجراهاي قانوني است، آن گونه حرفه اي كه دم به تله هم ندهند! نماز نمي خوانند تا كار خير كنند، بلكه نماز خوانده و حتي گريه مي كنند تا جنايت هايشان را كه وجدان شان را نگران ساخته فريب داده و آرام سازند (چنين كساني نمازشان در روز رستاخيز طوقي خواهد شد بر گردن شان و شهادت خواهد داد كه آنان برخلاف آنچه در نماز گفتند، عمل كردند و با خدا نيز ريا كردند). خمس و زكات نمي دهند تا به نيازمندان كمك كرده باشند و روزي حلال شان را با كمك به ديگران تكميل كرده باشند، بلكه خمس و زكات مي دهند تا مالي را كه از طريق حرام بدست آمده، به خيال خود حلال كرده باشند (اينان در روز قيامت به جرم تلاش براي دادن رشوه به خداوند مستوجب شديدترين مجازات مي شوند). به مكه نمي روند تا حج رفته باشند، بلكه مي روند كه خدا را نيز "هفت بار دور زده" باشند؛ پس از اين كه خلق خدا را در مملكت خودشان "دو دره" كرده اند. در راه حق تلاش نمي كنند كه اگر كشته شده اند، شهيد محسوب شوند، بلكه مي روند كه آدم بكشند تا از طريق جنايت به بهشت روند و اگر كشته شدند، نه به عنوان يك جنايتكار قصاص شده، كه شهيد محسوب شوند! اينان مثال دقيق كساني هستند كه خداوند به پيامبران وعده داده كه هرگز نخواهي توانست آنان را هدايت كني و كتاب خدا و راهنمايي تو چه بسا آنان را گمراه تر سازد!! چون از شما آدرس محل را نمي پرسند تا مرتكب خلاف نشوند، بلكه آدرس مي گيرند تا ببينند، چگونه مي توانند طوري خلاف بروند كه جريمه نشوند! دانستن ورود ممنوع براي آن نيست كه از آن راه نروند، بلكه مي خواهند دريابند كه كجا ورود ممنوع است، چگونه دنده عقب بگيرند و همان راه را روند. اينان همان كساني هستند كه براي هر حرامي، يك كلاه شرعي درست مي كنند تا براي خودشان حلال شود. دزدي، دروغ، فساد، ريا، شكنجه، تجاوز و آدم كشي تنها براي ديگران بد است و براي اينان نه تنها جايز كه ثوابي بيش از حج دارد. از براي اين دو دره بازان "آيات متشابه" كتب مقدّس آمده كه چون ميل به شر دارند، از پس آن رفته و گمراه تر مي شوند؛ مجازات حداقل تاوان اين هفت خط هاست و بي شك خداوند دوزخ وجدان را براي چنين كساني آفريده (چنان كه جريمه رانندگي را ما براي متخلفان مقرر كرده ايم) و اسفل الاسافلين براي آنان وعده داده شده است و گرنه عدالت كامل نمي گردد. تبارك الله احسن الخالقين.

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

دكتراي فلسفه و اديان از آمريكا

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.