رفتن به محتوای اصلی

سلطنت پرده دوم-رسمی در برابر غیر رسمی
30.01.2013 - 04:25

در جنبش دموکراسی خواهی ایران،  یکی از اولین کسانی هستم، که با وجود آنکه  در گذشته مورد حمله  ساواک شاه قرار گرفتم،  به رضا پهلوی و سلطنت طلبان،  امکان صادق بودن را دادم، و در 11 ماه مه 2002 در نوشته دفاع از رضا پهلوی از گفتارهای رضا پهلوی درباره حقوق بشر دفاع کردم. و در 19 آوریل 2003، حتی در پرنس رضا پهلوی بایستی کنفرانس قانون اساسی را فرا خواند، نوشتم، که اگر رضا پهلوی از سلطنت *استعفاabdicate* دهد، میتواند کاندیدی برای فراخواندن کنفرانس قانون اساسی آینده شود.

پس از مدتی، ملاحظه کردم که رضا پهلوی هیچ قصدی برای *استعفا* از مقام سلطنت ندارد، و او میخواهد که نقش دوگانه شاه آینده و شهروند عادی را ادامه دهد.  بعد از 18 تیر سال 1382 نوشتم، وقتی بخش های اصلی جنبش دموکراسی خواهی ایران از وی خواستند یکی از دو نقش را برگزیند، و اینکه وی از موضوع بحث طفره رفت، اساسأ نقش دوم را از دست داد، و به سطح رویالیست های فرانسه تقلیل یافت، که هنوز پس از 200 سال به تلاش برای احیأ سلطنت مشغولند. البته این حق مسلم وی بود که چنین کند، اما پس از آنزمان، از بحث درباره رضا پهلوی صرف نظر کردم.  فقط برخی اوقات، درباره حملات و تهدیدهای برخی سلطنت طلبان که به نام رضا پهلوی،  بر علیه جنبش دموکراسی خواهی انجام میشد، به وی  یادآوری میکردم، و فکر میکردم که وی ساده است، و مشغول تکرار نقش دوگانه، و تصور میکردم که این تهدید ها و حملات،  از طرف افراد خودسر سلطنت طلب انجام میشود، و در این مورد بارها در مقالات بروشنی نوشتم، تا که وی از این موضوع مطلع شود.  و جمع بندی خود را از سلطنت ایران در افسانه سلطنت دموکراتیک برای ایران به تفصیل نوشتم.

در یکی دوماه اخیر، متقائد شده ام که اعمال طرفداران رضا پهلوی، عملکرد افراد خود سر نیست، و اینکه رضا پهلوی و سلطنت طلبان ایران نقشه روشنی برای نابود کردن جنبش دموکراسی خواهی ایران دارند، ومیخواهند که با کمک آمریکا و روحانیت در ایران بقدرت بازگردند.  نقشه سلطنت طلبان این است که بطور *رسمی*  رضا پهلوی با "امروز فقط اتحاد" فراخوان دهد،  و با دخالت آمریکا در ایران مخالفت  کند، و بطور *غیررسمی* مافیای سلطنت طلبان سعی در بی اعتبارکردن رهبران جنبش دموکراسی خواهی، و سعی در ترغیب آمریکا به تجاوز به ایران کنند.

اساسأ سلطنت طلبان ممنون دار جمهوری اسلامی هستند که نیروهای چپ را در 1360 و 1367 قتل عام کرد. همانگونه که قبلأ در مقالات دیگر توضیح دادم، جنبش ترقی خواهانه ایران، در گذشته اساسأ چپ بود، و تار و مار کردن چپ، به معنی تار و مار کردن جنبش دموکراتیک مردمی در ایران بود، سلطنت طلبان از هیستری ضدکمونیستی در گذشته،  و حال،  برای نابودی جنبش مردمی استفاده کرده اند، چه در زمان شاه،  و چه در زمان جمهوری اسلامی، و کماکان حالا  هم که در اپوزیسیون هستند،  چنین عمل میکنند.

سلطنت طلبان اکنون مشغول حمله به تمام نیروها و شخصیتهای جنبش مردمی در خارج، با زنده کردن تعصب های ضد کمونیستی زمان شاه هستند. خود منقد کمونیسم هستم،  چرا که با اقتصاد دولتی و دیکتاتوری کشورهای کمونیستی مخالفم، اما تفتیش عقاید از کمونیستها را محکوم میکنم، که نکته اصلی تعصب ضدکمونیستی زمان شاه، جمهوری اسلامی، و سلطنت طلبان امروز است. زمانیکه امثال شعبان بی مخ، در مصاحبه اش اذعان میکند، فلسفی را بر روی منبر حمایت میکرده است،  وقتی فلسفی در بالای منبر میگفت،  "کمون" یعنی خدا  و "نیست" یعنی نیست ، تا عوام را ضد چپ ها بر انگیزد.

همچنین، سلطنت طلبان ، در میان بازمانده جنبش مردمی ایران، مجاهدین را نیروی قوی واقعی میبینند، و آنها امیدوار بودند که مجاهدین از طریق حمله آمریکا به عراق نابود شوند، و باصطلاح سلطنت بلا منازع شود. خود منقد مجاهدین هستم، چرا که خواهان دموکراتیزه کردن سازمان آنهاهستم، و حتی اگر همکاری آنها با صدام در زمان جنگ ایران و عراق را فراموش کنیم، انتظار دارم آنها همه حمله های خود به نیروها و شخصیت های جنبش دموکراسی خواهی ایران را پایان دهند. اما مردمی که به مجاهدین، چه در زمان شاه و چه در زمان جمهوری اسلامی پیوستند را،  انسانهای پاکی میدانم،  که خواهان دموکراسی و آزادی بوده اند، و امیدوارم که یا مجاهدین دموکراتیزه شود،  و یا وقتیکه این اعضأ از مجاهدین جدا میشوند، گروه های دموکراتیک خود را بسازند، و نه آنکه به جمهوری اسلامی،  یا نیروهای مزدور covert آمریکائی بپیوندند.

اما کوشش سلطنت طلبان به سعی در بی اعتبار کردن نیروهای بالا خلاصه نمیشود. مثلأ هر وقت کسی نظیر شیرین عبادی به مثابه شخصیت رهبری کننده  مورد توجه خهان قرار میگیرد، رضا پهلوی و  سلطنت طلبان از یکسو در محافل *رسمی*  از وی پشتیبانی میکنند، اما از سوی دیگر به طور *غیررسمی* از طریق کانالهای تلویزیونی وابسته به خود، سعی در بی بها کردن وی در چشم ایرانیان و جهانیان میکنند. دوباره بایستی ذکر کنم که نظر خود را درباره شیرین عبادی واینکه  دموکراسی اسلامی پلورالیسم نیست   نوشته ام، اما نکته در اینجا درباره برخورد غیرصادقانه سلطنت طلبان است.

اساسأ سلطنت طلبان ایران، از یک سو، مثل رضا پهلوی صحبت میکنند، وقتی *رسمأ* میگویند "امروز فقط اتحاد"، ولی از سوی دیگر، بطور *غیررسمی*  سخت میکوشند تا جنبش سکولار ایران را نابود کنند.  آنها فکر میکنند ملی مذهبی ها تهدید جدی برای قدرت آنها در آینده نیستند، و سعی میکنند آنها را خنثی نگهدارند، زمانیکه در نزدیکی کامل با برخی ملایان طراز اول نظیر حسن خمینی کار کرده،  و به آنها قول شرکت در بخشی از قدرت در آینده را میدهند. آنها سعی میکنند جنبش دموکراسی خواهی را، با استفاده از آخوند ها و جمهوری اسلامی،  نابود کنند، همانگونه که شاه مسجد را باز گذاشت به امید آنکه ملایان رهبران سکولار را بی اعتبار کنند و جنبش سکولار ایران را نابود نمایند.  همجنین از طریق تعصبات ضدکمونیستی نظیر کانال های تلویزیونی وابسته به خود. کسانیکه آنها کمونیست میخوانند، حتی چپی هم نیستند و آنها هم خوب میدانند، و دلیل اینکارشان،  نابود کردن جنبش سکولار ایران است،  و سعی میکنند با بدگوئی از رهبران جنبش به این هدف برسند.

بتازگی سلطنت طلبان در عمل به جبهه ملی، با همین شعارهای ضد کمونیستی، حمله میکنند، به این امید که ناسیونالیستهای ضد چپ به صف سلطنت طلبان بپیوندند، و بقیه جبهه ایزوله شود. آنها همه این حملات به جنبش دموکراسی خواهی را از طریق تلویزیون های وابسته به خود و در تالارهای مختلف بحث انجام میدهند، وفتی که نیروهای سکولار مستقل را هدف گرفته، و آنان را کمونیست و امثالهم خطاب میکنند.

سلطنت طلبان در رویای آنند که آنچه خمینی کرد ادامه یابد، و بقیه نیروهای مستقل سکولار طرفدار جنبش دموکراسی خواهی، بوسیله ملایان، جمهوری اسلامی، و یا آمریکا،  نابود شوند. مردم ایران اعتمادی به سلطنت طلبان ندارند و پس از تجربه خمینی، ایرانیان آگاهند که به شاه و شیخ در آینده اعتماد نکنند. بازی دوگانه سلطنت طلبان که از سوئی میگویند "امروز فقط اتحاد" و از سوی دیگر اپوزیسیون ایران را با تعصبات ضدکمونیستی در تلویزیون های وابسته به خود مورد حمله قرار میدهند، تنها به ایرانیان این حقیقت را ثابت میکند،  که حتی به گفتارهای سلطنت طلبان درباره دفاع از حقوق بشر هم شک کنند.

رضا پهلوی با نوه خمینی همکاری کرده به این امید که ببا کمک بخشی از روحانیت ایران سلطنت را بازگرداند، و آنکه سلطنت در آینده،  کار آنها را برای کشتن جنبش دموکراتیک ایران پاداش دهد، آنچه آنها چپ مینامند، یا خرابکار.

واقعیت آن است که همه آنچه جمهوری اسلامی کرده است، جاده را برای برای بازگشت بلامنازع سلطنت به قدرت، باز نکرده است، آنگونه که سلطنت طلبان توهم دارند. جمهوری اسلامی فقط به اپوزیسیون کمک کرد،  تا از ایدئولوژی های مکتبی بیرون آید، و کمبودهای خود را در عرصه های دموکراسی و ترقی در یابد، و برای دموکراسی همه جا گیر،  و  برنامه ای  آینده نگرانه بکوشد. مضافأ آنکه  جنبش دموکراسی خواهی ایرانیان هم از نظر کمی و هم از نطر بلوغ سیاسی رشد بسیار کرده است.

مردم ایران به جنبش دموکراسی خواهی مستقل مردمی اعتماد دارند، و نه به سلطنت طلبان، که در پی بازگشت به قدرتند، تا بیشتر ایران را چپاول کنند، و آنهم با امید عدم مقاومت، با تصور آنکه دشمنانشان را جمهوری اسلامی نابود کرده است.

حتی رژیم هائی نظیر عربستان سعودی، از ارثیه سالهای جنگ سرد،  که از سوی آمریکا حمایت میشوند، در سراشیب سقوطند، و آمریکا نمیآید رژیم دیگری نظیر رژیم شاه به این دولت های بی ثبات اضافه کند،  حتی با همه طرفداری ایرانیان از آمریکا. طرفداری ایرانیان از آمریکا درست است،  اما به معنی طرفداری از سلطنت نبوده،  بلکه عکس آن است.  البته افراد با نفوذی که سالهاست از سلطنت طلبان حق حساب گرفته اند در تلاش برای بازگرداندن سلطنت به ايران همکاری دارند.

آینده خاورمیانه، دموکراسی و سکولاریسم است و نیروهائی نظیر سلطنت طلبان تاریخ هستند. آنانکه در میان سلطنت طلبان  دموکرات هستند، و فقط نوشته های فعالین جنبش دموکراسی خواهی که از سلطنت طلبان پشتیبانی میکنند را میخوانند و منتشر میکنند، و آنهائی که جزئی از برنامه سلطنت طلبان برای نابودی جنبش دموکراسی خواهی نیستند، شاید بخواهند ببینند سلطنت سعی در استفاده از همه آنها و همکارانشان، برای بازگشت به قدرت دارد، تا وقتی ملایان، ملی مذهبی ها، و جمهوری اسلامی جاده را صاف میکنند، برروی قبر اپوزیسیون دموکراسی خواه، برای عروج تخیلی پهلوی ها به قدرت، آنهم به کمک آمریکا به اين هدف برسند.

این مهم است که اشاره شود جنبش دموکراسی خواهی ایران ضد آمریکائی *نیست* و از جبهه ملی تا چپ تا آینده نگر ها، ما طرفدار دیالوگ *باز* و بدون انقیاد، با آمریکا و دیگر نقاط دنیا هستیم، وقتی چنین گفتگوهائی باز بوده، و استقلال ایران را وجه المصالحه نکنند.

سلطنت طلبان سعی دارند نیروهای دموکراسی خواه را ضد آمریکائی بخوانند،  تا از آمریکا برای تجاوز به ایران و يا کودتا در ايران،  برای رسیدن به قدرت استفاده کنند. پس از تجربه عراق، آمریکا میبیند که بهترین راه حل برای خاورمیانه، از طریق نیروهای مردمی، درون خود خاورمیانه است، و نه از طریق سلطنت طلبان، که تشنه بدست آوردن مجدد امتیازهای ویژه گذشته اند، و سعی دارند با استفاده از ارتش آمریکا به تاج و تخت از دست رفته شان برسند.

به امید جمهوری آینده نگر، فدرال، دموکراتیک، و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبیر

ایرانسکوپ

http://www.iranscope.com

22 اردیبهشت 1383

May 10, 2004 

مقالات مرتبط:

چه کسی در مورد رابطه رضا پهلوی و پرويز ثابتی دروغ می گويد؟
http://www.ghandchi.com/740-reza-pahlavi-parviz-sabeti.htm

رضا پهلوی آلترناتيو دموکراتيک ايران را نمايندگی نمی کند
http://www.ghandchi.com/741-reza-pahlavi-not-democratic-alternative.htm 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.