رفتن به محتوای اصلی

زنان قربانیان تلخ فقر درجهان
03.02.2013 - 02:47

 مقدمه

فقرهمچنان يكي ازمهمترين معضلات عصرحاضراست كه ميليون ها نفرانسان را به خود گرفتار كرده است و دراين ميان زنان قربانيان تلخ فقر در جهان به شمار مي روند.هرچند به علّت كمبود اطلاعات درباره ي گروههاي مختلف زنان فقير تحليل اين پديده درايران به خوبي امكان پذيرنيست. امّا همين اطّلاعات محدود نيز نشان دهنده اين واقعيت تكان دهنده و تأسف انگيزاست كه زنان به مراتب بيشتراز مردان از مسئله فقرآسيب مي بينند.

زنان به علّت نداشتن کار، بیمه بیکاری، تامین اجتماعی وغیره درچنبره فقر زنانه گرفتارهستند.در وضعیت حاضر آنان مجبورشده اند تا در شرایطی نابرابرانه به کارارزان، کم اهمیت، یکنواخت و بدون امکان ارتقای مهارت وارتقای شغلی بپردازند. وجود فقر، طیف گسترده ای از زنان از خانواده های فقیر تا زنان سرپرست خانوار را در برمی گیرد، امّا مفهوم فقر زنان چیزی فراتر از این طیف را شامل می شود. فقرزنان منحصر به فقر اقتصادی نمی شود. بلکه فقر فرهنگی درحوزههای خرد ورزی واندیشه را نیز شامل می شود که به مراتب تاثیر بیشتری برفرودستی آنان و قرارگرفتن شان درموقعیت های خشونت آمیز و ایجاد تبعیض علیه آنان درنقش قربانی دارد.

ازطرفی همین نابرابری های تشدید کننده فقردرهمه عرصه‌ها وجود دارد. بعلاوه وضعیت نابسامان حمایت‌های اجتماعی و رفاهی از زنان و قوانین تبعیض‌ آمیزی که زنان را به مردان وابسته می‌کند، سبب می‌شود فقرهر روز چهره زنانه ‌تری به خود بگیرد.

 

فقر  تعریف

«فقر یا تهیدستی به معنای وضعیتی است که فرد فاقد میزان معینی دارایی‌های مادی یا پول است. فقر مطلق اشاره دارد به اینکه فرد به نیازهای ابتدایی زندگی دسترسی نداشته باشد، یعنی چیزهایی نظیر آب پاکیزه، تغذیه، خدمات بهداشتی، آموزش، پوشاک و سرپناه. امروزه تخمین زده می‌شود که حدود 1.7 میلیارد نفر در جهان در فقر مطلق زندگی می‌کنند. فقر نسبی اشاره دارد به نداشتن سطحی معمول یا اجتماعاً پذیرفته از منابع یا درآمد در مقایسه با سایر افراد آن جامعه یا کشور. در اغلب زمان‌های تاریخ، از آنجا که شیوه‌های سنّتی تولید برای تامین استاندارد های یک زندگی راحت برای همه‌ی جمعیت کافی نبودند فقرغالباً اجتناب ناپذیر درنظر گرفته می‌شد.» 1

 

تعريف فقر زنانه

اصطلاح فقر زنانه براي اولين باردر سال 1970 توسط «دايانا پيرس» جامعه شناس آمریکایی وارد ادبیات اجتماعی شد. اين اصطلاح به معناي افزايش سهم زنان درتركيب جمعيت فقير مي باشد، «پيرس» درسال 1976 دو سوم جمعيت فقير بالاي 16 سال را زنان اعلام كرد و روند رو به رشد آن را درجامعه پيش بيني نمود.

رابطه ی متقابل بین فقر و جنسیت به نظریه«زنانه شدن فقر» منجر شده است. افزایش شمار زنان سرپرست خانوار و این واقعیت که به گونه ای سیستماتیک زنان درزمینه های اقتصادی- اجتماعی ازمردان فقیرترند، خود گواهی براین مدعاست. مطالعات نشانگرآن است که زنان سرپرست خانواراحتمالاً باید ازمردان سرپرست خانوار فقیرترباشند. مضافاً زنان تقریباً درهرجامعه ای ودر شاخص اقتصادی رفاه ازمردان عقب افتاده اند.براساس یک برآورد دوسوم ازافراد بزرگسال بی سواد در سطح جهان را زنان تشکیل می دهند و با توجه به اینکه زنان عمرطولانیتری از مردان دارند،غالبا بیشترمریض و ناتوان می شوند.همچنین، زنان در زمینه  داشتن وقت با فشار زیادی مواجه شده واغلب فقرزمان را تجربه می کنند.(نداشتن وقت برای انجام تمام کارهای شان).

 

قشربندی جنسیتی

نقش های جنسیتی و جایگاه زنان از لحاظ پایگاه اقتصادی و اجتماعی منجر به قشربندی جنسیتی می شود.امیلیا نرسیسیانس درکتاب «مردم شناسی جنسیت» منظوراز قشربندی جنسیتی را   اینطور  بیان می کند:«توزیع  ناعادلانه پاداش های اجتماعی مشتمل بر منابع  ارزشمند اجتماعی، قدرت، وجهه و آزادی های فردی است که خود نشان دهنده جایگاه هرکدام ازجنسها درسلسله مراتب اجتماعی است که عمدتاً براساس قدرت و ثروت شناخته می شود.»

طبق سنّتی تاریخی «کارخانگی» جزء لاینفک زنانگی به حساب می آید واز آنجا که کارخانگی که ازانجام امورمنزل تا مراقبت ازاعضای خانواده را شامل می شود به ایجاد ارزش افزوده منجر نشده و تولید صرفاً برای مصرف است و دربازار به پول تبدیل نمی شود، به عنوان کاری بدون نیازبه پاداش اجتماعی شناخته می شود. امّا در مقابل  کار مردان که به تولید محصولات برای فروش در بازارمی پردازند، دارای ارزش بوده به همین دلیل آنان ازحقوق و پاداش اجتماعی برخوردار هستند.

«آلوین تافلر درکتاب «موج سوم»، جدایی میان کار و زندگی را با عنوان شکاف تولید و مصرف مطرح می کند و از تاثیرات آن بر روی زن شاغل - زن خانه دارمی گوید. تافلرمعتقد است پیش از صنعتی شدن و پیدایش نظام دودکشی (منظور وی ایجاد کارخانه های دودکش دار در انقلاب صنعتی  است.) تولید در خانواده  عمدتاً برای مصرف بود. کار  جمعی در خانه ضرورت داشت، به همین دلیل هیچ فردی درتولید به دیگری ارجحیت نداشت و همه افراد با نقش های متفاوت در تولید موثر بودند. اما پس ازانقلاب صنعتی، تولید ازخانه خارج شده و به منظور فروش در بازارانجام شد. به دنبال این جدایی میان محل کار و زندگی، شغل و خانواده از هم جدا شد. مردان راهی بازار کار و کارخانه ها شدند تا نیرو و قدرت خود را درآنجا به فروش برسانند و زنان درخانه همچنان به تولید برای مصرف و کار غیرمستقیم اقتصادی بپردازند.

بدین ترتیب همسو شدن اهداف نظام مردسالاری و سرمایه داری سبب شده است تا کار زنان همچنان بی ارزش تلقی شود و این تنها منحصربه کارخانگی «رایگان» زنان نیست، بلکه زنانی هم که درخارج از خانه، مشغول فعالیت اقتصادی هستند.  مزدی کمتر ازمردان دریافت می کنند.در واقع پس از  دوره صنعتی شدن،هر گاه نیاز به نیروی کار زن کم می شود،سرمایه داری به ترویج کارخانگی وعدم توان زنان برای انجام برخی از کارها می پردازد. چرا که مجموعه فعالیت های خانگی که توسط زنان رایگان انجام می شود، در صورتی که از بازار خریداری شود،هزینه بالایی به خانواده و دولت تحمیل می کند. در همین حال، بر اثرعواملی چون جنگ، تورم، سرریزکردن دستمزدها، الگوهای استخدامی زنان درمشاغل خارج از خانواده تغییر کرده واشتغال زنان افزایش می یابد.امّا واقعیت این است که درعرصه اشتغال نیز زنان نه تنها دستمزد و مزایایی کمترنسبت به مردان دریافت می کنند، بلکه عموماً از شانس بسیار کمتری برای پیشرفت ورسیدن به پستهای ریاستی و مدیریتی برخوردارند.این مساله در کنارکارخانگی زنان به فقر زنانه دامن می زند، به طوری که به این پدیده - که امروزه درجهان درحال گسترده شدن است. -« زنانه شدن فقر» می گویند.

ازسوی دیگرآن چه با عنوان افزایش نرخ اشتغال زنان درجهان درعصر جهانی سازی مطرح می شود، ناشی ازامکان پرداخت دستمزد کمتربه زنان است که باعث می شود استقبال بیشتری ازنیروی کار آنها درمشاغل سطح پایین شود. ترویج اشتغال زنان در مشاغل کلیشه یی و بعضاً غیرحرفه یی و بدون نیاز به تخصص خود دلیلی دیگر بر وجود موقعیت های فقرزا درمیان زنان شاغل است. این مشاغل که از آنها با نام مشاغل زنانه نام می برند، شامل منشیگری، پرستاری،معلّمی وغیره می شوند. که عموماً زنان را در این دست کارها مشاهده می کنیم؛ کارهایی که امکان دسترسی کمتری به منابع ثروت، قدرت و پیشرفت را برای آنها فراهم می کند.مجموع این شرایط که زنان را درقالب ارائه دهندگان کارخانگی یا اشتغال درسطوح پایین درآمد وموقعیت اجتماعی قرار میدهد، همگی  علائم  و نشانه هایی  از  زنانه  شدن گسترده  فقر در سراسرجهان است.»2

 

آمارفقر زنان

«هفتاد درصد فقرای جهان را زنان تشکیل می دهند و درسطح جهانی زنان به طورمیانگین 50درصد مردان درآمد دارند.»3

«به گفته ي دبير كل سابق كميسيون اقتصادی- اجتماعی سازمان ملل درحاليكه  زنان پنجاه در صد جمعيت جهان را تشكيل ميدهند. امّا يك سوم نيروي كار محسوب مي شوند و يك دهم درآمد جهان و تنها يك صدم مالكيت املاك را دارا هستند وچه متأثر كننده است كه نيمي از كره ي زمين تنها يك صدم سهم جهان را دارا است و  به  اقرار اهل  نظر  فقر «چهره اي زنانه»  دارد و  سياست هاي  ليبراليسم نو يكي ازعلل عمده زنانه شدن فقر برشمرده مي شود.»4

بعلاوه زنان اغلب فاقد منابعی هستند که میتواند آنها را از فقر نجات دهد منابعی نظیر سرمایه، زمین و ارث . این به دلیل موقعیت فرودستی است که زنان در جامعه به عنوان «زن» دارند. چنین جایگاهی همواره زن را در شرایطی بالقوه فقرزا قرارمی‌دهد. چرا که نقش زنان در روابط اقتصادی نقشی فرعی فرض شده و اساس  روابط  اقتصادی حول  محورمرد تنظیم  می‌شود و قانون هم با مسئول مطلق  دانستن مرد در قبال  تأمین معاش خانواده  و مجبور کردن زنان به خانه‌ نشینی و نفقه‌گیری با تشویق یا تهدید آن را حمایت می‌کند.

 

فقر زنان - سازمان هاي جهاني

توجه بين المللي به بعد زنانه فقردرچهارمين كنفرانس زنان در سال 1995 در شهر پكن آغاز شد. درسال 1996 كميته ي بررسي وضعيت زنان سازمان ملل متحد در چهلمين جلسه خود مسئله فقر زنان را مورد مطالعه قرار داد. و در آنجا اين نكته   مورد توجه  واقع شد كه علاوه برانجام اقدامات برای  ريشه كني  فقر موضوع جنسيت نيز مورد تأكيد واقع گردد.

در اين جلسه اقدامات حمايتي در رابطه با زنان مطرح شد كه ازجمله اين اقدامات مي توان به مسئله حمايت اقتصادي - اجتماعي زنان در زمان بيماري، بيكاري، بارداري، مراقبت كودك، بيوه گي و دوران كهولت و سالمندي اشاره كرد.

لازم به توضيح است كه بعد ازكنفرانس پكن مديراجرايي صندوق جمعيت ملل متحد «ثريا احمد عبيد» طي گزارشي درلندن وضعيت جمعيت جهان درسال 2005 را تشريح كرد و درسخنان خود گفت:‌ «گزارش امسال بر وعده برابري بين زنان و مردان و تحقق بخشيدن به آنان تأكيد دارد. اين گزارش يك ماه پس از اجلاس سران جهان در نيويورك ارائه مي شود كه طي آن رهبران جهان تا سال 2015 نخواهند  توانست  فقر را پشت  سر بگذارند، مگر آنكه  ابتدا به  تبعيض جنسيتي پايان دهند.»

ما تا زماني كه به خشونت عليه زنان و دختران خاتمه ندهيم،نمي توانيم فقر را پشت سربگذاريم تا زماني كه زنان ازحقوق كامل اجتماعي، فرهنگي،اقتصادي و سياسي برخوردار نباشند ما نمي توانيم فقر را ريشه كن كنيم.

« پيام  گزارش سال 2005 میلادی اين است: با افزايش سرمايه گذاري  در طي دهه آينده درآموزش فرصت هاي اقتصادي، حقوق انساني و بهداشت باروري براي زنان و جوانان ما

مي توانيم.صدها ميليون نفر را از فقر برهانيم، جان30ميليون كودك و2 ميليون مادر را نجات دهيم  و روند شيوع ايدز را معكوس نماييم. زمان  آن فرا  رسيده تا  خواهان  اقدام براي رهايي  زنان از  تبعيض، خشونت و فقر بهداشتي باشيم كه همه روزه با آن روبه رو هستند.

 --اين  اقدام توان  نيمي از بشريت  را براي مشاركت در رشد اقتصادي آزاد خواهد ساخت.

-- نابرابري از نظراقتصادي زيانبار است، ناقض حقوق انساني است و براي تندرستي خطرناك مي باشد.

-- دستيابي به هدف هاي توسعه هزاره نيازمند مردان و زنان تندرستي است كه دوشادوش و برابر با يكديگر به كار بپردازند.

--  همان گونه  كه رهبران  در اجلاس  سران  اعلام  كردند، پيشرفت  زنان  پيشرفت همگان است.»

علاوه برآنچه که دربالا بدان اشاره شد: « بان کی مون » دبیرکل سازمان ملل در نشست افزایش دسترسی زنان به عدالت درنیویورک گفت که زنان نماد عدالت درجوامع بشری هستند. دبیر کل سازمان ملل  متحد در این نشست که در حاشیه اجلاس عالی حاکمیت قانون درمقر سازمان ملل در نیویورک برگزار شد، طی سخنانی با اشاره به موارد خشونت علیه زنان، توانمندسازی و افزایش مشارکت  این قشر  را در جهت  رشد  کلیت یک جامعه  دانست. و خواستار قانونگذاری در جهت کاستن ازبی عدالتی و ظلم نسبت به زنان شد.

میشل باشلی نماینده دبیرکل سازمان ملل درامور زنان نیزگفت: بیش از۱۰۰ کشورمانند هند و گواتمالا دردنیا هستند که قوانین محدود کننده ای برای زنان وضع میکنند.وی تاکید  کرد زنان فقیر و آنان  که از اقلیت های اجتماعی  و مذهبی هستند، بیش از پیش در معرض خطر قوانین نابرابر قرار دارند و بر توجه سازمان ملل به این مساله تاکید کرد.»5

 

فقر زنان در ايران

بخش بزرگی از مردم  جهان در فقر  مطلق يا  نسبي در شرايط بسيار سخت و غير انساني زندگي مي كنند. بنا به اخبار رسانه هاي جمعي  فقر  شديد در50 كشور جهان كه سازمان ملل متحد آنها را كشورهاي كمتر توسعه يافته اعلام نموده است، متمركز شده است و كشور ما نيز از اين مسئله بي نصيب نبوده و بنا به آمارهاي  ارائه  شده  در رسانه ها «12ميليون نفر در كشور با تعريف حداقل استانداردها فقيرهستند.» 6

طبقات درآمدي زيرخط فقر با افزايش جمعيت گسترده تر شده است ودراين ميان خانواده هايي كه درآنها سرپرست خانوار زنان هستند، ضريب خط فقرافزايش يافته است و اين نشان دهنده زنانه شدن فقراست.

در جامعه ما درواقع فقر يك ساختارجنسيتي دارد به اين معنا كه در زنان و دختران تأثيرات سوء بيشتري  دارد.ساختار اجتماعي  - اقتصادي نظام مردسالار پوشش حمايتي براي بخشی از مردان جامعه ايجاد كرده است و در مقابل آن كم توجهي هاي فراواني نسبت به زنان به چشم مي خورد .

در طی دهه های گذشته، تعداد  زنانى كه در فقر زندگى مي‌كنند به نسبت مردان با افزايش بي‌رويه‌اى روبه ‌رو بوده است،امّا تنها عوامل اقتصادى در اين مساله دخيل نيستند.علاوه بر علل اقتصادي، وجود  نقش‌هاى جنسيتى و دسترسى محدود زنان به منابع  قدرت، آموزش  و پرورش و منابع سود زا در فقر زنان تاثيری ژرف گذاشته است.درحالى كه فقر برمناسبات كل خانواده تاثيرميگذارد،اما به دليل تقسيم  جنسيتى كارها ومسووليتها اين زنان هستند كه بيشتراز همه بار فقر را بردوش مي‌كشند.

 

علل فقر زنانه

-- زنان درمقایسه با مردان غالباً محدود شده وهیچ کنترلی بر ابزا تولید همچون سرمایه، تضمین و اعتبار(مالی) نداشته و به آموزش، مهارتها، فرصتهای استخدامی و وکالت سیاسی دسترسی اندکی دارند.

-- « درصد زنان در ميان فقرا طي دو دهه گذشته پيوسته افزايش يافته است. معمولا فقر بخصوص درميان زنان داراي كودك هاي خردسال كه نياز به مراقبت دائمي دارند، بيشتر است.دراينجا يك دور باطل وجود دارد: زني كه مي تواند شغلي با درآمد نسبتاً خوب بدست آورد، چون مجبوراست هزينه هاي مراقبت ازكودك را بپردازد،ممكن است ازلحاظ مالي فلج شود با وجود اين اگر به طور نيمه وقت شروع به كار كند، درآمدش كاهش مي يابد و دراین وضعیت است که هرگونه احتمال پيشرفت شغلي  برای زنان از بين ميرود وهمچنين مزاياي اقتصادي  ديگري را مانند  حقوق بازنشستگي  كه كاركنان دريافت مي كنند از دست مي دهد.»7

-- « وجود تبعيض در بازار كار به معناي دستمزد كم براي زنان و محدود بودن امكانات برخورداري آنها ازخدمات رفاهي است، پس بسياري از زنان به حيطه ي پايين ترين مزايا و بيشترين آزمون هاي استطاعت مالي فرو مي افتند كه به نوبه ي خود، فقرآنها را تداوم مي بخشد و باعث ادامه ي تبعيض هاي موجود در بازار كار مي شود.خلاصه آنكه موقعيت زنان به عنوان مددجويان وابسته به خدمات رفاهي ساخته  و  پرداخته  مردان  است  حاصل  وابستگي  مفروض  آنها  به   مردان  نان آوراست.»8

-- یکی ازمشکلات عمده ای که درحال حاضرکه باعث زنانه شدن فقر شده است، تحمیل سیاست ریاضت اقتصادی به مردم به وسیله دولت هاست که بانک جهانی و غیره هم آن را تشویق می کنند.بنابر این پیشبرد سیاستهای  ریاضت اقتصادی از جانب  دولتها منجر به قطع خدمات اجتماعی و غیره  می شود.

-- از ديگر عوامل مهمي كه باعث شده است تا فقر چهره اي زنانه برخود بگيرد مسئله وضع  قوانين  اسلامي در کشور ما است كه به طرزي زن ستيزانه و به منظور وابستگي  اقتصادي زنان به مردان وضع گرديده است كه به عنوان نمونه مي توان به موارد زير اشاره نمود:

الف --«دیه یا خون‌بها از قوانین اسلام است و بر اساس تعاریف فقهی، مال یا پولی است که به سبب کشتن انسان یا نقص عضو به کسی که صدمه  دیده است یا به  بازماندگان او  پرداخت می‌شود. در تعریف حقوقی دیه کیفر نقدی است که از مجرم به نفع  مجنی علیه یا قائم  مقام او گرفته  شود. میزان دیه از سوی شارع  (دادگاه) برای جنایت تعیین شده‌است.»9

و این درحالی است که درقوانين ايران ارزش جان زن نصف ارزش جان مرد در نظر گرفته شده است.

ب-- « براساس قانون مدني بعد از مرگ  پدر و مادر، پسران دو برابر دختران ارث مي برند. اگرمردي فوت كند و زن و بچه داشته باشد، زن يك هشتم ازاموال شوهرش را ارث مي برد. و اگر شوهر بچه نداشته باشد، زن يك چهارم اموال شوهر را ارث مي برد. البته زن هيچ گاه از زمين ارثي نمي برد،اگر مردي بميرد وچند همسرداشته باشد، همان سهم يك هشتم يا يك چهارم، بين تمام زنانش تقسيم مي شود.امّا اگر زني بميرد و شوهر و بچه داشته باشد، شوهر يك چهارم از اموال زن را ارث مي برد و اگر زن بچه نداشته باشد، شوهر نصف اموال را ارث مي برد، پس عملاً شوهر دو برابر زن ارث مي برد. نا عادلانه تر آنکه  اگر زني فوت كند وهيچ وارثي غيراز شوهرنداشته باشد تمام اموال او به شوهرش به ارث مي رسد، اما اگر مردي فوت كند و غير از زنش هيچ وارثي نداشته باشد، فقط يك چهارم از قيمت ابنيه و اشجار و اموال منقول شوهر به او ارث مي رسد و بقيه اموال شوهر متعلق به دولت خواهد بود؛يعني دولت به آن مرد نزديك تر است تا زنش كه يك عمر با او به سر برده است.»10

-- «درقانون تأمين اجتماعي با آنكه زنان و مردان به يك اندازه پول بيمه مي پردازند، فرزندان نمي توانند ازحقوق بازنشستگي و مستمرّی مادراستفاده كنند، یعني زنان نمي توانند بعد ازمرگ براي كودكان خود آسايشي فراهم كنند.»10

 

فقر زنانه - ارائه ي راهكار

فريزر سه الگو پيشنهاد مي كند كه بر پايه آن مي توان عدم تعادل موجود بين جنسيت ها را از ميان برداشت:

«الگوي نان آور عام»-Universal Bread Winner

زنان را تشويق ميكند تا بدنبال دستمزد مساوي با مردان باشند و به حوزه فعاليت هاي غير خصوصي وارد شوند.دراينجاشهروندي به مثابه دريافت كنندگان دستمزد مساوي تعبيرمي شود.

«الگوي برابري وظايف مراقبتي»- Universal Care Giver

بدين معناست كه زنان بايد به فعاليت درحوزه هاي خصوصي ادامه دهند، امّا ارزش كار آنها بايد به همان ميزان كارمردان در حوزه ي عمومي به رسميت شناخته شود.

فريزر نسبت به اين  هر دو  الگو موضع  انتقادي  دارد. اولي در باب شهروندي مرتكب اين اشتباه ميشود كه اززنان انتظاردارد، شبيه مردان شوند و دومي اشتباهي درباب شهروندي مبتني برتفاوت دارد، يعني زنان را درنقش كدبانوگري غيرمردانه زنداني  مي كند. ترجيحي كه  او براي الگوي  سوم  «وظايف مراقبتي عام»  قائل است،  به اين دليل كه اين الگو مظهر بستري انتقادي است غالب فمينيستها طرفدار آن هستند. بنا به اين الگو مردان و زنان هر دو به حوزه هاي خصوصي و عمومي دسترسي دارند و بنابر اين درمسئوليت هاي مربوطه به كارهاي دستمزدي وغير دستمزدي به شكلي برابر سهيم هستند.» 11

علاوه برنظريات «فريزر»چنان که دركتاب «سياست اجتماعي چيست؟» و يا «دولت رفاه» هم آمده ،مي توان به موارد زير به طورخلاصه و غيرمشروح بعنوان ديگرراههاي برون رفت از دايره بسته فقر زنانه اشاره داشت :

 -- گسترش سواد آموزی و آموزش عالی .

-- تقويت فعاليت هاي اقتصادي درآمد زا .

افزايش مراكز خوداشتغالي . --

 بهبود وضعيت شغلي زنان درحوزه هاي مديريت .--

 بازنگري درسنّت هاي فرهنگي-اجتماعي .--

-- اصلاح قوانيني كه به نوعي زنان را ازحق مالكيت منع ميكند؛ مثل قانون ارث .

-- تلاش براي ايجاد سپهرامنيت اقتصادي، توسط ايجاد تأمين اجتماعي براي زنان.

درنقش مددجووابستگي زنان به خدمات رفاهي بيشتر از مردان است اين امرتا حدودي ازاين واقعيت سرچشمه مي گيرد كه عمر زنان به طور متوسط  بيشتراز مردان است وازهمين رو درصورتی که دوران استفاده آنها ازحقوق بازنشستگي، مراقبتهاي درماني و خدمات اجتماعي طولاني تر از مردان است. - در صورتی که اصلاً از آنها برخوردار باشند.-

 

 نتيجه گيري

زناني كه فقررا با همه پوست وگوشت خود لحظه به لحظه در نهايت درد و رنج تجربه مي كنند؛امكان دسترسي به منابع حياتي مانند: زمين،سرمایه و ارث را ندارند، كار بدون دستمزد خانگي آنها كار شناخته نمي شود ودررابطه با اشتغال نظام مرد سالارانه حاكم اجازه رقابت با مردان را براي آنها فراهم نمي آورد؛ زنان در چنین وضعیتی ناگزیر می شوند تا نابرابرهای طبقاتی و جنسیتی را تحمّل کنند.

همچنين به مراقبت هاي  سلامتی، نيازهاي  غذايي  آنها  اهميتي  داده  نمي شود؛ دسترسي آنها به تحصيل و خدمات تأمين اجتماعي حداقل است و با قرار گرفتن در چرخه فقر رفته  و رفته  بر محروميت  آنان افزوده  مي شود. زنان در چنین وضعیتی دچار خسارت های بیشتری می شوند، تجربه آنان از فقر، آسیب پذیری شان برای قرارگرفتن درنقش قربانی برای همراه شدن با هنجارهای فرهنگی را نیز دربرمی گیرد.واینگونه است که در رقابتی نابرابر70 درصد از فقرای دنیا را زنان تشکیل می دهند،که همواره با سوء تغذیه وعدم حمایت اجتماعی و تبعیضات جنسیتی و محرومیت دست به گریبان هستند و به قربانیان تلخ فقر درجهان تبدیل شده اند.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که  برای  نجات تمام  بشریت از  فقر و  دیگر ناعدالتی های حاکم  درجهان  برای به چرخش در آوردن  موتورمحرکه  رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی با متوقف نمودن خشونت علیه زنان و برخوردارشدن زنان از حقوق کامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی گام اساسی  برای رهایی تمام انسانها از پدیده شوم فقر برداریم.

منابع

1-

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%82%D8%B1

- 2

ایجاد فرصت های برابر، راهکار مقابله با فقر زنان- شیما فرزاد منش - روزنامه اعتماد

http://vista.ir/article/279674

-3

زنانه شدن فقر، رهاورد ليبراليسم نو- ليدا فخري- روزنامه ايران8 /6/83

-4

زنانه شدن فقر رهاورد ليبراليسم نو- ليدا فخري - روزنامه ايران8 /6/83

5-

خبرگزاری وفا - 04/07/1991

http://mazanan.com/?p=28472

-6

فقر زنان در50 كشورجهان - مؤلف زحمتكش- نشريه راه مردم 9 /3/84

-7

جامعه شناسی- نويسنده : آنتونی گیدنز- مترجم : منوچهر صبوری، صفحه19 5

8-

سياست اجتماعي چيست؟ مؤلف: توني فيتز- مترجم هرمزهمايون پور، تهران1381 صفحه 284

9-

 http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%D9%87

 

10-

تأثيرقوانين در زندگي زنان - يك ميليون امضاء براي تغييردرقوانين تبعيض آميز.

(موارد7-8-11 كه دركتابچه مربوط به کمپین یک میلیون امضاء برای تغییردرقوانین تبعیض آمیز

 آمده است.)

11-

سياست اجتماعي چيست؟ مؤلف توني فيتز پيتريك - مترجم هرمزهمايون پور– تهران1381

 صفحه ي149

شهناز غلامی

پاریس- 03/02/2013

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.