رفتن به محتوای اصلی

مناسبات قراردادی اجتماعی امروزین
06.02.2013 - 12:11

 از زمانی که "ژان ژاک روسو" کتاب قراردادهای اجتماعی را نوشته شاید در حدود سیصد سال می گذرد. آیا مناسبات اجتماعی انسانها بر چه پایه هایی استوار می باشند. آنچه که مسلم است ، ریشه های این روابط، مناسبات، پیوندها، قید و بندها، قوانین و مناسبات اجباری و تحمیلی به درازای تاریخ اجتماعی شدن انسانها می رسد. از زمانی که انسان هم مثل گله های حیوانات دیگر پستاندار هم بالای درختان زندگی می کرد، و هم در زمین به شکار حیوانات می پرداخت تا هم از میوه های درختان و هم از گوشت حیوانات تغذیه بکند، بصورت گروهی زندگی می کرد و مثل خیلی حیوانات دیگر مشابه "تریتوریال" بود و برای گروه خود محوطه ای را تخصیص داده و مشخص می کرد. آنچه که در این نوشته کوتاه به آن پرداخته می شود، نه بررسی زیست شناسانه و یا جامعه شناسانه مناسبات قراردادی نسل بشر در طول تاریخ حیات اجتماعی آن، بلکه خلاصه و چکیده ای از فورم ها، مدل ها و بافت های گوناگون مناسبات جاری حیات بشری، از یک طرف شامل  ریشه ها و رگه های بالنده ، انسانی و مدنی و از طرف دیگر ابرهای سیاه ارتجاعی، غیر انسانی و وحشیانه را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد.

 انسان نه فقط از یک طرف موجودی اجتماعی بوده است که متفکر ترین موجود اجتماعی هستی کره زمین شناخته می شود، از طرف دیگر شاید به راحتی بشود گفت درنده ترین و وحشی ترین این موجودات نیز انسان در عین حال که خلاق ترین، سازنده ترین، پر احساس ترین موجودات می باشد که جهت حیات فردی، خانوادگی و اجتماعی گروهی خویش در هر مرحله تاریخ تلاش کرده است تا بهترین امکانات را با برجسته ترین خلاقیت ها فراهم نماید، بلکه به موازات آن در دفاع از هستی خود و یا جهت غارت دیگر گروه های اجتماعی انسانی به وحشی ترین، استثمارگرانه ترین و غیر اخلاقی ترین شیوه ها دست یازیده است. می باشد. در شرایطی که همین انسان زیباترین مهر، محبت و عشق خود را نسبت به معشوق خود، فرزند خود و یا دوست و همرزم خود در سخت ترین شرایط با قوت تمام نشان می دهد، جهت لذت بردن از زندگی اجتماعی خود بهترین موسیقی ها، رقص ها و آثار هنری دیگر را خلق می کند، به موازات آن با توسل به استثمارگرانه ترین، ارتجاعی ترین ، غیر انسانی ترین و جاهلانه ترین توجیهات، به وحشاینه ترین اقدامات علیه هم نوع خود دست می زند.

 گروه بندی بافته های مناسبات مختلف ساختارهای اجتماعی انسانی و آنالیز ویژگیهای آنها بطور مجزا از یک طرف، و ارتباطات و تاثیرات متقابل این بافته های مختلف در همدیگر می تواند نقش قابل توجهی در روشنگری بعضی تاریکیها داشته باشد. مناسباتی که ویژگیهای آنها در عین حالی که به تنهایی سیاه و سفید نبوده و رنگارنگ می باشند، بلکه   جدل بین تاریکی های سیاه جهل، خرافات، وحشی گری و استثمار و بهره کشی از یک طرف و روشنائی تعالی انسانی در راستای هرچه بیشتر مدنی تر شده، بر روشنگری علمی مستدل بودن، عاشق تر شدن، یکتا شدن ارزشهای جامعه بشری جهانی از طرف دیگر به سمت ارزشهای بالنده بچربد تا نور روشنائی ها بر تاریکیها غالب آید.

 لیست گروه بندی های بافت های مناسباتی دسته بندی های انسانی را من بطور خلاصه در فهرست زیرین خلاصه می کنم و تلاش دارم کمی این بافته های مناسباتی را بشکافم. البته که نمی توان این کلاستر های مناسباتی را جدای از هم مورد نظر قرار داد، لذا باید تلاش کرد نه فقط تاثیر متقابل آنها در همدیگر، بلکه ارتباطات آنها را با همدیگر تا حدودی مورد سنجش قرار داد. این لیست از این قرارند.

 

 الف)- مناسبات فرهنگی تاریخی

 ب) - مناسبات دینی

 پ) - مناسبات قراردادی اجتماعی

 ج) - مناسبات قانونی

 چ) - مناسبات اخلاقی

 ح) - مناسبات هویتی " ملی، جنسی، طبقاتی و غیره"

 خ) – مناسبات نوین اجتماعی، افکار گروهی و  جهانی و محیط زیستی

 گرچه هر کدام از این گروه بندیها به نوبه خود از نظر مضمون تعریفی خود تا حدود زیادی گویا می باشند، ولی خالی از لطف نیست اگر به میزان مختصری در بسط و تشریح آنها مختصری تامل بیشتری صورت بگیرد.

 

الف)- مناسبات فرهنگی تاریخی

 میدانیم که در مناسبات اجتماعی انسانی فرهنگ جایگاه ویژه و برجسته ای را ایفا می کند. فرهنگ بصورت  فورمول بندی های نا نوشته ای عمل می کند که بر مناسبات گروه ویژه اجتماعی مثل حاله ابری سایه افکنده و در عین حالیکه به آن زیبائی، لذت بخشی، وحدت یونیوفورمی می بخشد، همزمان با آن متاثر از ویژگیهای خصلتی انسانی می باشد که در مقدمه به آنها اشاره شد. فرهنگ به مرور زمان شکل گرفته و کلاستریزه می گردد. فرهنگ حاکم بر مناسبات یک گروه واحد به هم پیوسته مثل "محیط ارتشی و نظامی"، " محیط کار در یک موسسه بزرگ"، " قومی و ملی یک ملت خاص" و غیره عمدتا از نظر روانی آرامش و یکپارچگی ویژه ای به آن محیط می بخشد. این آرامش روانی و یکپارچگی بخشیدن لزوما به مفهوم بالنده بودن و مدنی و مترقی بودن آن فرهنگ نیست و این فرهنگ  و یا حد اقل بخش هایی از آن میتوانند بر ارتجاعی ترین و وحشیانه ترین باورمندیها استوار باشند. افریقائیانی که حتی امروز به نام فرهنگ در قلب اروپا برای خارج کردن "روح جن" از تن بعضی از فرزندان خود، آنها را مثله می کنند و یا تکه هایی از بدن های آنها را میخورند، آنهائی که دختران خود را به نام فرهنگ به وحشیانه ترین شیوه ها ختنه می کنند، انهایی که در کشورهای اسلامی تحت عنوان "غرور خانوادگی" دختران خود را به  بهانه عاشق شدن به پسری غیر خودی به قتل می رسانند، بر بربر منش ترین ، جاهلانه ترین و وحشیانه ترین معیارهای غیر انسانی اتکا می کنند. همانطور که در عین حال مشاهده میگردد، لایه هایی از مسائل فرهنگی  مانند دایره هایی که با هم فصل مشترک کوچکی داشته باشند، دارای فصل مشترک قابل توجهی با مناسبات اجتماعی دیگرمی باشند.

 مناسبات فرهنگی که طی مدت صدها سال، و گاها هزاران سال شکل گرفته اند، وقتی در مقطعی از تاریخ نقش ارتجاعی و ترمز کننده پیدا می کنند، خیلی به سختی قابل و تغییر، حذف و جایگزین شدن با ارزشهای نوین می باشند. در جوامعی که روحیه فرهنگی اجتماعی غالب است، فرد همه چیز را بر اساس ارزشهای اجتماع پسند انجام می دهد، تا مورد پذیرش اجتماع واقع شده و مورد حمایت عمومی جامعه قرار بگیرد. چه بسا که ارزشها و خواسته های فردی را قربانی خواسته ها و انتظارات اجتماعی بکند. مثلا در یک جامعه مبتنی بر حاکمیت ارزشهای فرهنگی اجتماعی، اگر قرار است پدر و مادر برای فرزند خود شوهر و یا زنی را به همسری بگیرند، آنجا دیگر اراده دختر و یا پسر جوان در عاشق شدن و ازدواج با همسر مورد علاقه خود به گور سپرده می شود. تنها اقدام  جهت عوض کردن این یک عامل عقب مانده فرهنگی از نظر عوض کردن افکار اجتماعی و حتی خود جوانان، چقدر کار سخت و طاقت فرسای طولانی می باشد.

 

ب) - مناسبات دینی

  مناسبات دینی در زمانهای ویژه تاریخی بر پایه های دانش خیلی ابتدائی بشر از یک طرف و جهالت بی کران آن از طرف دیگر نسبت به کائنات و هستی اجتماعی بشری، جهت ایجاد نوعی نظم و ثبات در مناسبات انسانی تنظیم و بر قرار شده است. مناسبات دینی بر پایه نوشته های کتابهایی که به نام "کتاب های آسمانی پیامبران" نامیده میشوند، تفسیر های آنها و داستان ها و اتفاقاتی که زمان زندگی آن پیامبران بصورت فرمان، تصمیمات اجرائی آنها صورت گرفته است متکی می باشد. بخش عظیمی از مناسبات اجرائی دینی مربوط به سنتهای دینی می باشد که بر اساس اتفاقاتی که حول و حوش دوران زندگی و دوران کوتاه بعد از مرگ پیامبران صورت گرفته و بصورت سنت دینی در آمده و پیروان ادیان و مذاهب خود را موظف به اجرای آنها می دانند.

 بخش اعظمی از بافت های ایدئولوژیک دینی از فرهنگ اجتماعی زمان و مناسبات اقتصادی، ویژگیهای مناسبات جنگی زمان حیات پیامبران و تاریخ دهه ها و گاه صده های بعد از آن به عاریت گرفته شده است، تا به باورمندی های دین انسجام کاملی را بدهد که برای هر انسانی از تولد، ازدواج و تا مرگ وی  برای هر کاری که انجام می دهد، توصیه ای اجرائی داشته باشند. بر این اساس قسمت اعظم بافت اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایدئوئوژی دینی، از فرهنگ اجتماعی زمان تشکیل آن به عاریه گرفته شده و در آن ادغام گردیده اند.  سلسله های حکومتهای قرون وسطی در اروپا، و حکومتهای دولتهای عثمانی در روم شرقی، حکومتهای دولتهای خلفای اموی و عباسی، خود را حکومت های دینی اسلامی و یا مسیحی می نامیدند. لذا در تمامی تصمیم گیریهای اقتصادی که از سنت، منطق، فرهنگ جامعه و توافق های متقابل  نشات می گرفت، پس از گذشتن از فیلتر دین و مذهب، به بخشی از قانون مندی آن تبدیل می شد. آنچه امروز در کشورهای مشترک المنافع به نام سیستم حقوقی  "وست مینیستر سیستم"  چهارچوبه  و استخوان بندی نظام حقوقی کشورهای انگلیسی زبان را تشکیل می دهد، مشابه آن در جاهای دیگر  به مدت صد ها سال در طول تاریخ به صورت قوانین دینی در خدمت تکمیل، تکوین و انسجام قانون دین مدار اجتماعی نقش داشته و به کار گرفته شده است. به طور مثال آنچه که به عنوان قانون مالیاتی دینی نامیده میشود، باید بر اساس "خمس یا ذکات" باشد، برای ازدواج باید "مهریه" تعیین گردد، اگر کسی دزدی بکند باید دستش قطع گردد و یا بخاطر فلان عمل خلاف باید یک شتر و یا بز به عنوان دیه پرداخت گردد، و همه نمونه های  مشابه آن، مربوط به ادغام مناسبات، سنتها، سیستم مالیاتی و بخش عظیمی از قرارداهای اجتماعی زمانهای دور  در مجموعه بافت ایدئولوژیک دینی میباشد.

 گرچه به زور سنبه و شمشیر پاپ ها، خلفا و فاتحان جنگی و حکمرانان قدرتمند، بخش های عضیمی از این فرامین و سنتها در مناسبات اجتماعی دینی ادغام گردیده اند، ولی چون اساس و پایه های مناسبات دینی بر مبنای نوشته های کتابهای "آسمانی" که هزاران سال پیش نوشته شده اند می باشد که غیر قابل تغییر می باشند و بدون چون و چرا می باشند، این موازین ارتجاعی ترین مناسبات اجتماعی می باشند که ظرفیت تغییر پذیری در مقابل تحولات علمی، صنعتی، فرهنگی، اقتصادی، تکنولوژیک  و اجتماعی را دارا نمی باشند. آنهایی که به باورمندیهای دینی به عنوان مناسبات الهی حاکم بر اجتماع اعتقاد دارند و اجرای این موازین را اجبار الهی تلقی می کنند بنام دین بصورت های مستقیم و غیر مستقیم به شنیع ترین جنایات ضد بشری بر اساس نفرت مطلق به غیر خودی در مقیاس وسیع جهانی دست می زنند.

 

پ) - مناسبات قراردادی اجتماعی

  بخش عمده ای از قراردادها و توافق های اجتماعی لزوما شکل قانونی ندارند، ولی مناسبات و توافق های اجتماعی هستند که بر مبنای آنها گروه های اجتماعی به اقدامات مشترک دست می زنند، وظیفه کارها بین افراد گروه تقسیم بندی میگردد و از این طریق قسمت عمده ای از امور اجتماعی به چرخش در می آید. اینکه چندین نفر تصمیم میگیرند به همدیگر به یک پیک نیک بروند، یک تیم ورزشی، هنری تشکیل بدهند و برای چرخش عمومی کارها بین خود قرار و مدارهایی را می گذلرند، دسته ای از بچه های محل در کوچه به یکسری بازیهای فولکولوریک سنتی می پردازند، تشریفات مخصوصی که در بعضی مراسم سنتی باید رعایت گردد، در خانواده کی ظرفها بشوید و کی آشغال را بیرون ببرد، و خیلی از توافق هایی که کارکنان یک محیط کار مابین خود بصورت های داوطلبانه بر قرار می کنند تا امور مشترک خود را اداره بکنند، بصورت های توافق های اجتماعی می باشند که شکل سفت و سخت قانونی ندارند، بخشی از فرهنگ و سنتهای اجتماعی جامعه هم نیستند، بلکه توافق های ظریف و خفیف اجتماعی که بخش عظیمی از مناسبات اجتماعی ما بین انسانها را شکل می دهند. البته این مناسبات در شرایطی که فورمولبندیهای منسجم تر، وظایف مشخص تر، پاداش و  یا جزای  مشخصی متناسب با بهره وری کاری برای آحاد اجتماعی را در بر داشته باشد، دیگر فورم قرارداهای قانونی پیدا میکند. همچنین اگر بخش هایی از آنها بصورت اجرای قرارداهای مراسم سنتی مثل عید نوروز و غیره باشد، عمدتا حالت اجرای موازین فرهنگی را بر خود میگیرد، و اگر اجرای ضوابط  فورمولبندی شده مراسم دینی را بر خود بگیرد، همان اجرای مراسم دینی میباشد. منظور از طرح این مساله این است که جاهایی هست که دو دسته بندی مناسباتی اجتماعی ممکن است فصل مشترک قابل توجهی با همدیگر داشته باشند.

 

ج) - مناسبات قانونی

 مناسبات قانونی به معنی خاص آن از زمانی شروع میشود که قرارداهای اجتماعی توسط خود گروه اجتماعی مورد نظر و یا نمایندگانی که از طرف آن گروه بصورتی دموکراتیک انتخاب می گردند تنظیم و اتخاذ می گردند. این شیوه قانونمندی  بصورت خاص آن در مورد کشورها و ملتها فورمولبندی میشوند. حکومت قانون از زمان سقوط دیکتاتوریهای پادشاهی و یا حکومت کلیساها از یک طرف و استقرار حکومتهای جمهوری مردمی و یا حد اقل سلطنتی مشروطه که در آنها شاه فقط نقشی تشریفاتی دارا می باشد بطور شکل خاص و تکامل یافته امروزین مستقر شده است. قبل آن تاریخ فورمول مترادف قانون،  فرمان های شاهان، حکمرانان، اربابان  و یا کلیسا ، خلیفه مسلمین و نمایندگان آنها بود.

 حکومت قانون و یا مناسبات مبتنی بر قراردادهای اجتماعی قانونی که بر پایه های فورمول های اجتماعی تنظیم شده توسط نمایندگان مردمی  محصول پروسه انقلاب صنعتی اروپا و سرنگونی حکومت کلیسا از یک طرف و تشکیل حکومتهای مردمی بر مبنای آزادیهای فردی و اجتماعی می باشد. وقتی که منتسکیو با فورمول بندی تقسیم قوای حکومتی به سه قوه مستقل از هم "مجریه"، "مقننه" و " قضائیه"  به میدان آمد، نه فقط رکن اصلی را به قوه مقننه ای واگذار کرد که توسط مجلس و یا پارلمان مردمی به تصمیم گیری و قانون گذاری برای جامعه مشغول می باشند، سپس در درجه دوم وظیفه اجرای آن قانون را بر عهده قوه مجریه که شامل دولت حاکم و دستگاه های اجرائی حکومتی می باشند وا گذار می کند.  قوه قضائیه در این وسط وظیفه دارد که بر اجرای عادلانه قانون نظارت کرده و در موارد اعتراض و اختلاف ما بین طرف های مختلف دست اندرکار قراردادهای اجتماعی، با تفسیر، تکمیل درست قانون و انطباق آن بر شرایط و وضعیت خاص، حق را به حق دار داده و عدالت قانونی را مراعات بکند.

 گرچه حکومت  مبتنی برقانون در مقایسه با نظام دستوری مبتنی بر فرمان های همایونی، دستورات اربابان ،  کلیسا و یا خلیفه ها انقلابی بزرگ به پیش بود، اما همین نظام هم از همان ابتدای امر اشکالات خود را داشته و هنوز دارا می باشد. گرچه کشورهای مختلف انتخابات پارلمانی و شیوه قانون گذاری خود را بر مبنای اصول دموکراتیک و رعایت حقوق بشر تنظیم می کنند، اما باید پرسید آیا واقعا موازین آزادی و دموکراسی و حقوق بشر به نحو احسن در آنها رعایت شده و به مورد اجرا گذاشته می شود؟  نمونه ایرانی آن مجلس بر آمده از انقلاب مشروطه میباشد که هفتاد هشتاد درصد نمایندگان مجلس را بازرگانان، نمایندگان ملاک تشکیل می دادند، بیست سی درصد بقیه عمدتا نمایندگان روحانیت بودند که به نحو غیر مستقیم باز هم نمایندگان ملاک و تاجران بزرگ بودند. شاید درصدی در حدود ده درصد از نمایندگان افراد تحصیل کرده، متعهد غیر وابسته اجتماعی بودند که میتوانستند منافع اکثریت عظیم اجتماعی را نمایندگی کرده باشند. در واقع با تشکیل مجلس مشروطه نظام دستوری کشور از دست یک خانواده ملاک، به شورایی از ملاک و بازرگانان سپرده می شد.

 این وضعیت در مورد اروپا و تمامی کشورهایی که با نظام پارلمانی اداره می شدند صدق می کرد. آیا در کشورهایی که مبتنی بر نظام آپارتاید و یا استعمارگرانه بودند،  مبنای قانون را اصول اخلاقی انسانی تشکیل می داد؟ آیا اکثر کسانی که توان انتخاب شدن به پارلمان را داشتند ، جزو ثروتمند ترین سرمایه داران، ملاک جامعه و یا نمایندگان آنها نبودند؟ عمدتا فقط کسانی توان انتخاب شدن به پارلمان جهت وضع قانون را داشتند که یا خود توان مالی لازم جهت به انجام رساندن این امر را داشته باشند، و یا کسانی که از حمایت لازم مالی توانمندان  برخوردار باشند را تشکیل می دادند. هنوز هم عمدتا در کشورهای مبتنی بر نظام پارلمانی احزابی قدرتمندترین احزابی که نماینده های آنها میتوانند به پارلمان راه یابند، احزابی می باشند که کوچکترین دسته ثروتمند کلان اجتماعی را تشکیل می دهند. دست یازیدن به ابزار تبلیغاتی جنجالی میلیاردها دلاری همگام با سوء استفاده از احساست مذهبی مردم، تبلیغات بر مبنای ترساندن مردم از از مهاجران ، گروه های ویژه اجتماعی و بالاخره تهمت های تبلیغاتی به طرف مقابل از شیوه هایی هستند که در این تبلیغات انتخاباتی استفاده می شود تا پاپیولسیت ترین گروهی که با دست بردن به شیوه های نامبرده بر سر کار می آید، بتواند بر سر کار بیاید. نتیجه های انتخابات پارلمانی امروزی ملقمه ای از دموکراسی، پوپولیسم، رعایت حقوق بشر، سوء استفاده، تهمت ، تبلیغات میلیاردی توسط دسته بندی های مختلف، سوء استفاده از احساسات مذهبی و گروهی دسته های مختلف مردمی و غیره می باشد. حتی چنین ملقمه ای امروزه روز در بیش از یک سوم کشورهای جهان هنوز به مرحله اجرا گذاشته نمیشود. ایران از سردمداران کشورهایی می باشد که فرسنگها از این مرحله عقب مانده است.  

 یکی دیگر از ویژه گیهای مناسبات قانونی این است که  نه تنها از یک طرف هر روز پیچیده تر و پیچیده تر می گردند، بلکه پروسه اجرائی آنها طولانی تر و طولانی تر، هم چنین پر هزینه تر و پر خرج تر می گردند. همین که  فردی به درستی یا به شانس کارش به سیستم قضائی بیافتد، خود پروسس سیستم اجرائی دستگاه قضائی همگام با هزینه های مالی آن، طرف مربوطه را حالا در صف حق هم قرار گرفته باشد آنقدر عذاب و شکنجه می دهد که حدی ندارد. این سیستم بصورت جداگانه ای به حالتی در می آید که لایه ای از بوروکراتهای اجتماعی که دستگاه قضائی را در کنترل خود گرفته اند، یعنی همان دسته ای که در تنظیم قوانین برای قوه مقننه هم نقش برجسته ای دارند، بصورت یک کلاس یا کاست اجتماعی مثل آخوندها  در سیستم مناسبات قراردادی اجتماعی قرار داده است که کلیت آن سیستم را به گروگان خویش میگیرند. این مساله یکی از بیماری های بزرگی می باشد که جامعه مدنی به آن دچار شده است.

 

چ) - مناسبات اخلاقی

 مناسبات اخلاقی عمدتا بر این پایه ها استوارند که کدامین رفتارها و پایه های ارزشی، عملکردهای انسانی بر پایه های راستی، درستی، عادلانه و سازنده ای استوارند. این ارزشها، عمدتا معیارهای اخلاقی مناسباتی انسانی را تشکیل می دهند که سنگ بنای اولیه تمامی مناسبات قراردادی اجتماعی را تشکیل می دهند. این سنگ بنا ها  باید در همه مناسبات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، ملی، جنسی، قانونی و غیره رکن های اولیه ارزش ها را تشکیل بدهند. رکن های دوم و دیگر ارکان مناسباتی هر کدام از این دسته بندیها باید بر پایه های مناسبات اخلاقی پایه گذلری گردد. اگر راستی و درستی پایه اخلاقی اولیه بشری را در بر میگیرد، این معیارها باید در مناسبات اقتصادی، توافق های سیاسی، در مناسبات بازیهای ورزشی و غیره همه و همه مراعات گردد. رعایت این ارزشها، اصول و موازین در مناسبات اجتماعی موجب ایجاد اعتماد و احترام متقابل می گردد. این رعایت موجب می گردد تا انسانها بتوانند با اعتماد و احترام متقابل مسابقات ورزشی بر گزار بکنند، قراردادهای اقتصادی، سیاسی ببندند، توافق نامه های نظامی امنیتی ببندند و با اعتماد به حرف دوست و یا طرف مقابل متعهد به انجام وظایفی شوند که صرفا بر اساس توافق لفظی ما بین طرفین مورد توافق قرار میگیرد. رعایت این ارزشها امنیت و آسایش روحی و روانی فردی و اجتماعی را موجب میگردد.

 

ح) - مناسبات هویتی " ملی، جنسی، طبقاتی و غیره"

 آیا هویتهای اجتماعی لزوما با خود مناسبتهای قراردادر ویژه ای را به همراه می آورند که جدای از مناسبات دیگر نام برده شده هستند. بصورت عموم جواب منفی می باشد. هویت جنسی یک زن در آمریکای لاتین، با یک زن دیگر در چین، غیر از خصوصیات ژنتیک و غریضی زنانه، مناسبات رفتاری، کرداری و قراردادی  مشترک ویژه ای را ما بین آنها بر قرار نمی کند. اگر هویت طبقاتی اشخاص را در نظر بگیریم، این مساله در مورد یک کارگر کره شمالی و یک کارگر در  امریکای شمالی هم صدق می کند. در مورد هویت ملی افراد هم گرچه این هویت های مشترک از ریشه های قومی، زبانی، جغرافیائی، اقتصادی و تاریخی مشترکی نشات می گیرند، مناسبات قراردادی ویژه ای را جدای از مناسبات نامبرده اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، دینی و قانونی و غیره دیگر بر قرار نمی کنند. مثلا خود هویت ملی در اندرون خویش مجموعه ای از مناسبات فرهنگی قوی را در کنار مناسبات دیگری که بصورت سنتی و قراردای اجتماعی در آمده اند را در بر دارد. مناسبان اخلاقی قوی به صورت های ویژه ای در میان آحاد همان هویتهای ملی آموزش داده میشود. ملیتها برای خود قانون و حکومت های قانون مدار را دارند که برایشان قانون وضع می کنند، یا در راه تشکیل آن مبارزه می کنند، و یا بالاخره در درون مجموعه بزرگتری قرار گرفته اند که از قوانین همان مجموعه بزرگ تبعیت می کنند. بنابر این داشتن هویت طبقاتی، جنسی، ملی و غیره لزوما به شکل گیری مناسبات اجتماعی جدا از مناسبات نامبرده بالا نمی انجامد. هویتهای اجتماعی در وجود خود می توانند مجموعه ای از مناسبات اجتماعی نام برده شده در بالا را همراه داشته باشند.

 

خ) – مناسبات نوین اجتماعی، افکار گروهی و  جهانی و محیط زیستی

 مناسبات نوینی که در دنیا به خصوص در سایه تکنولوژی نوین در یکی دو دهه اخیر شکل گرفته، به افراد جوامع مختلف در گروه بندیهای ویژه خود، و حتی به آحاد منفرد جامعه جهانی این امکان را فراهم کرده است تا  با توسل به وسایل نوین ارتباطی جهانی  ارزشهای نوین انسان نوین را در مقیاس جهانی ابراز و تکوین نمایند. آنها با توسل به این ابزارها صدای اعتراض خود را به صورت منسجم تری در مورد تبعیض ها، ناعدالتی ها، تخریب محیط زیست بشری، استثمار انسان از انسانهای دیگر و اتلاف منابع زمینی به گوش همگان برسانند. آنها نه فقط به شیوه رساتر و منسجم تری قادر گردیده اند تا این اعتراضات را بصورت اعتراضات افکار عمومی به گوش جهانیان برسانند، بلکه با تشکیل نهادهای عمدتا مردمی این خواسته های خود را جدا از نهادهای حکومتی قضائی و مقننه و مجریه، به صورت های منشوری و فورمول بندی شده ارائه بدهند. توده های میلیونی مردمی با استفاده از وسایل ارتباطاتی نوین ساختارهای نوین اجتماعی مردمی را  در مقیاس های ملی و جهانی تشکیل می دهند که نه تنها در خیلی موارد از بابت تاثیر در افکار عمومی بیشتر از دولتها قدرتمند تر می باشد، بلکه قادر هستند تا توده های مردمی را به حرکت های قدرتمند در راستای ایجاد تغییر و تحول های اجتماعی به حرکت در بیاورند.  منشورهایی مشابه منشور جهانی حقوق بشر، مصوبات اتحادیه های کارگری، دانشجوئی، زنان و طرفداران محیط زیست یا مخالفان جنگ ها  تنظیماتی هستند که از صورت و حالت نوشته ای بر روی کاغذ خارج شده و به صورت دستور عمل قدرتمندی در می آیند که به نیروی توانمند افکار عمومی نهادهای حکومتی را وادار می کنند که در رفتار و قانون مندیهای خود تغییر داده و این خواسته ها را دخالت بدهند. همین طور که اشاره شد این خواسته ها نه فقط افکار عمومی وسیع احاد اجتماعی را پشت سر خویش دارا می باشند، بلکه همین گروه های اجتماعی برای پیش برد خواسته های خود تشکیلات ها و سازمانهای قدرتمند مردمی مشابه سازمانهای طرفداران محیط زیست، تشکیلات های زنان، مخالفان جنگ، طرفداران حیوانات و طرفداران حقوق بشر و غیره را بصورت های وسیع و قدرتمندی شکل داده اند.

 

جمع بندی

 مناسبتهای اجتماعی میان انسانها یا عادلانه هستند، یا ظالمانه و بهره کشانه. یا ارتجاعی هستند، یا مترقی و بالنده. سازنده هستند و یا تخریب گرانه.  وحشیانه و جنایتکارانه هستند، یا پر از عاطفه و عشق به همنوع و بالاخره بر پایه های راستی و درستی استوارند، یا دروغ و نیرنگ و پایه های غیر اخلاقی دیگر. شدت و ضعف این معیارها و میزان نفوذ آنها را در هر کدام از دسته بندیهای مناسبات قراردادی اجتماعی را میتوان جداگانه مورد ملاحظه قرار داد.  بر اساس چنین بازنگری هایی میباشد که ما میتوانیم ارزشهای بالنده مناسبات اجتماعی انسانی را بارورتر کرده و ارزشهای غیر بشری و ضد بشری را مورد تهاجم، ایزوله کردن  قرار داده تا بتوانیم آنها را حدالمکان از بین ببریم. به مرور زمان ارزشهای نوینی همیشه شکل خواهند گرفت که ارزشهای قدیمی را کهنه و بازدارنده تلقی خواهند کرد. آنچه که نسل ما ها میتوانیم حد اقل در دوران حیات خود انجام دهیم، از بین بردن "ضد ارزشهایی" میباشد که نه تنها تاریخ مصرفشان صدها سال است تمام شده است، بلکه با سماجت تمام به نام ارزش زندگی مدنی ، بالنده، سازنده و شرافتمندانه بشری را مثل غده های سرطانی به نابودی می کشانند.

 همان طور که اشاره شد، ارزشها  اخلاقی بشری، سنگ بنای اولیه ای می باشند که ارزشها و معیارها، مناسبات و قراردادها، قوانین و سنتها باید بر پایه های آنها گذاشته شده و استوار گردند. نمی توان بصورت آشکار مناسبات قانونی، قراردادهای اقتصادی ، توفق های اجتماعی و موازین فرهنگی و سنتی را شکل داد که اساس آنها بر پایه های دروغ، نیرنگ، ظلم و تبعیض نژادی و غیره استوار باشند. هر محیط کارکرد اجتماعی  جهت فورمولبندی ارزشهای قراردادی و قانونی اجتماعی ویژه خویش، باید این اصول را پایه ها و ارکان اصلی سنگ بنای کار خویش قرار بدهد.

 میدانیم که هر کدام از مناسبتهای نام برده بالا، یعنی،  الف)- مناسبات فرهنگی تاریخی ، ب) - مناسبات دینی، پ) - مناسبات قراردادی اجتماعی، ج) - مناسبات قانونی، چ) - مناسبات اخلاقی، ح) - مناسبات هویتی " ملی، جنسی، طبقاتی و غیره"، خ) – مناسبات نوین اجتماعی، افکار گروهی و  جهانی و محیط زیستی ، در عین حال که از همدیگر مستقل هستند، ولی همچنین فصل مشترک هایی هم با همدیگر دارند. مثلا در خیلی موارد، سنتها و فرهنگ با مناسبات دینی در همدیگر ادغام شده اند. خیلی کشورها هستند که در آنها مناسبات دینی در قانون و سیستم سیاسی کشوری تاثیر گذاشته و بصورت هایی جدی دخیل می باشند.

 از طرف دیگر هر کدام از این مناسبتها بصورت جداگانه، از ارزشهای نوین و بالنده و مترقی تشکیل میشوند که به زندگی بشری زیبائی و غنای ویژه ای می بخشند. این درحالی است که ضد ارزشهای کهنه، ارتجاعی، فرسوده با سختی تمام بر ارکان جهالتهای بشری تکیه زده و مثل قارچی که از فرسودگی تغذیه می کند، و یا مثل غدّه سرطانی این موجود زنده، بالنده و بشاش را در تارهای اختاپوسی خویش خفه می کنند. این مساله به حدی جدی می باشد که در خیلی موارد مناسبات اجتماعی از قبیل مناسبات دینی، ضد ارزشها بر ارزشها ، جهالتها بر دانش و علم، مناسبات بربرمنشانه بر مناسبات عاطفی و عشق ورزانه بشری غلبه می کنند. ما الان بیش از سی سال است که در ایران درگیر غلبه آمدن این ضد ارزشهای دینی بر مناسبات سیاسی کشور گردیده ایم، ( پدیده ای که بیش از سیصد سال پیش اروپا توانست بصورت تاریخی با آت تسویه حساب بکند).

 خیلی ار ارزشهای، معیارها و رفتارهای اجتماعی فرهنگی ما که بصورتی تاریخی با مناسبات دینی در هم آمیخته است و در جوامع ما از موقع تولد یک نوزاد، موقع ازدواج و یا طلاق آنها ، تا زمان مرگ بصورت یک سری مجموعه ای از قراردادهای اجتماعی اجرا می گردند، در مقابل این سری تحولات حیرت انگیز علمی جهانی، نسلهای اخیر را اسیر تنگناهای خود کرده اند. در جامعه ای مثل جامعه ما، فرهنگ اجتماعی به مانند لباس تنگی می باشد بر تن یک انسانی که به سرعت بالغ می گردد و هر لحظه انتظار می رود که این لباس بر تن وی پاره پاره بشود. آیا فرهنگ نوینی بصورتی منسجم شکل گرفته است که از موقع تولد، تا ازدواج، از زمان طلاق تا مرگ، از مسجد آغاز نشده و به مسجد ختم نگردد؟ نه فقط باید از مناسبات فرهنگی نوین و شکل گرفته در جوامع مدرن که آلترناتیو چنینی مناسبات فرهنگی سنتی می باشند استقبال کرد، بلکه باید در راه شکل دادن رفتارها و مناسبات فرهنگی  نوین جهت جایگزینی سنتهای فرسوده بصورت های جدی با آغوش باز استفاده کرده و به پیش رفت. آنچه که ما بعنوان فرهنگ زیبای خود در مورد ازدواج، مهریه، نامزدی، هزینه های هنگفتی که باید بصورت سنتی یکی از دو طرف متحمل بشوند و غیره با تمام زرق و برقش شاهدش هستیم، بیشتر بمانند حلقه های خفه کننده ای بر گردن دو نفری هستند که می خواهند زندگی مشترکی با هم تشکیل بدهند. همین دو فرد اگی بعد از مدتی تشخیص دادند نمی توانند با هم زندگی کنند و تصمیم به جدا شدن از هم بگیرند، این تاهای عنکبوتی خفه کننده به شیوه دیگری یقه آنها را می گیرند. مناسبات زیبای فرهنگی ما لزما همگام با آزادیهای فردی و اجتماعی رشد نمی کنند و مترقی و بالنده نیستند.

 در شرایطی که جوامع به سرعت حیرت آوری تحت تاثیر تکنولوژی نوین، اکتشافات بشری و خلاقیتهای نوین فرهنگی و علمی بشری به پیش می تازند، باید این انعطاف را داشته باشیم خود را با فرهنگ نوین، سنتهای نوین و ارزشهای بالنده نوینی که به همراه می آورد، همگام کرده باشیم، و الا، خود ما به بازدارندگان تعالی فرهنگی اجتماعی تبدیل می گردیم. منظور از طرح این مساله این است که زدودن ضد ارزشهای کهنه و فرسوده  از داخل مناسبتهای نامبرده بالا به تنهایی ، اگر همگام با آغوش گشودن به ارزش های نوزاد و بالنده نوین نباشد، باز ما از قافله عقب مانده ایم، که این کاروان حرکت اجتماعی با سرعت حیرت انگیزی به پیش می رود.

 دنیز ایشچی

 فوریه 2013

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

دنیز ایشچی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.