رفتن به محتوای اصلی

اي مسلمان بي مسئوليت بر عليه خود برخيز
02.03.2013 - 16:26

اسلام هراسي يا توهين به مقدسات اسلام، چه ربطي به جنايت عليه بشريت دارد؟ هر چيز تعريف خود را دارد و قرار نيست با آسمان و ريسمان بافي از نقد خود طفره روييم! اگر كه منظورتان توهين به اسلام است، توهين به هر انساني كه به هر ديني تعلق داشته باشد، سال هاست در آمريكا جرم است و بابت يك توهين لفظي دادگاهي شده و مقدار بسيار هنگفتي اصطلاحاً "سوو"  (Sue)خواهد شد، هر كسي كه چنين كند. اما اظهارنظر در مورد اديان و نقد آن ها به هر طريقي، نوشتاري يا تصويري توهين نيست و اظهارنظري است كه نه تنها مضموم نيست، بلكه ضروري است تا اديان مدام با اين گونه نقدها و مخالفت ها، خود را مدام اصلاح كنند و امر به معروف و نهي از منكر حقيقي يعني اين. توهين يعني فحشي و اهانتي به ديني بكني، نه اين كه كتابي بنويسي يا فيلمي بسازي كه از زاويه اي ديگر پيامبرمان و مقدسات را نشان مي دهد، كه چه بسا نه تنها موردپسند همگان نباشد، كه چه بسا دروغ و بهتان باشد. شما به عنوان يك مسلمان اگر آن را به زعم خود صحيح نيافتيد، تصديق نمي كنيد و اگر دوست داشتيد، نقدي بر آن مي نويسيد يا فيلمي متفاوت مي سازيد. اما برحسب حقي كه خداوند به انسان تا قبل از قيامت بخشيده، نمي توانيد و "حق نداريد"، قدرت انتخاب و نظر ديگران را به نام دين و با زور از آن سلب كنيد. او و هر انساني ديگر همچون شيطان تا روز قيامت اجازه دارند كه بر ساز مخالف بزنند، ضد دين شان را تبليغ كنند و حتي –چنان كه خداوند به شيطان اجازه مي دهد- در تبليغ خود از تدليس استفاده كنند و اين حق انتخابي است كه خداوند در اين دنيا به انسان بخشيده و هيچ كس حتي پيامبران نمي توانند از انسان بگيرند و به همين سبب خداوند مي فرمايد: در دين اجباري نيست. و اگر اجبار به خرج داديد، هم برخلاف سخنان خدا عمل كرديد و هم "حقي از ديگري" را ضايع نموديد كه اگر خداوند در فرداي قيامت ببخشد، اما آن ديگري نبخشد، خداوند مي فرمايد كه او نيز نمي تواند شما را ببخشد. اين است اسلام حقيقي، نه ريش گذاشتن، پيچيدن چند متر پارچه به خود، سنگسار كردن و آدم كشتن و حقوق ديگر انسان ها را ضايع كردن و هر كس خوانش متفاوتي از اسلام داشت، به جان اش افتادن.

جنايت عليه بشريت، نسل كشي و توهين به دين و مواردي از اين قبيل در علم حقوق تعريفي مشخص دارند. با آن كه شهرك سازي هاي يهوديان در مناطقي كه خاك كشور فلسطين محسوب مي شود، غير قانوني و جرم است، اما من مخالفم كه آن را نيز جنايت عليه بشريت يا نسل كشي و غيره بنامند (كه اخيراً شنيده مي شود، برخي چنين مي كنند) و ساختمان سازي هاي غيرقانوني با آدم كشي هاي فله اي اصلاً قابل مقايسه نيست! (و ما بايد درخصوص اتهاماتي كه به ديگران مي زنيم، بسيار دقيق و محتاط باشيم، چون روزي بابت آن بايد در پيشگاه الهي حساب پس دهيم و پرهيزگار حقيقي يعني اين). اما اسلام هراسي اساساً امروز پديده اي واقعي نيست و آن زماني صحيح است كه عده اي سازمان يافته، ديگران را از چيزي بترسانند كه حقيقتاً ترسناك نيست. آيا بمب گذاري ها و ترورهاي انجام شده در تركيه، عراق، پاكستان، افغانستان و لبنان- كه دقيقاً قاتلان با نگاه مذهبي و گرايشات اسلامي مرتكب اين جنايات شدند- و هر روز نيز بر شمارشان افزوده مي شود، واقعي نيستند و عده اي واقعاً نمردند و رسانه ها از خودشان به دروغ ساختند!؟ آيا كشتن سفير يك كشور (آمريكا) در كشوري ديگر –يعني ليبي- به اين جرم كه يك نفر مصري در آمريكا فيلمي ضد اسلامي ساخته، واقعي نبوده و لطيفه برايمان تعريف كرده بودند!؟ (بماند كه همان سفير چه نقشي در پيروزي مردم ليبي بر ديكتاتوري چند دهه اي شان داشت). آيا اسلام گرايان ايران و مصر، انقلاب هاي اين كشورها را به نفع خود مصادره نكردند و ندزديدند و بر سر وعده هاي سابق شان نزدند، آن هم با فتواهاي فقهي و شرعي؟ يعني القاعده در اردن بمب گذاري نكردند و به اسم اسلام، كارگردان سازنده فيلم "محمد رسول الله" را شهيد نكردند (همان فيلمي كه بزرگترين تبليغ براي اسلام و پيامبرش بود)؟ آيا بريدن دست و پا و گردن زدن و سنگسار زنان در خاورميانه كه به نام شريعت اسلام صورت مي گيرد، افسانه است و اسلام هراسي است!؟ ما اصلاً معني واژه هايي را كه به كار مي بريم، متوجه هستيم كه تازه اصرار داريم، آن را به ديگران نيز تجويز كنيم؟! به چه كسي مي خواهيم دروغ بگوييم و سر چه كسي را مي خواهيم كلاه بگذاريم؟ به خود يا خداوند!

ما مسلمانان حكايت كسي را داريم، كه وارد خانه اي مي شود، يكي مي خواباند توي گوش بچه صاحب خانه (بمب گذاري ها)، يكي مي زند زير شكم مرد خانه (ترور) و به زنان هم دستور مي دهد كه بروند، حجاب شان را رعايت كنند و گرنه تنبيه مي شوند، پايمان را هم وقيحانه روي سفره گذاشته ايم و مفت مي خوريم (بابت پول نفت)، بعد معترضيم كه چرا ديگران به رفتار ما اعتراض دارند و اين اعتراض توهين به ماست و حق ندارند بگويند!! بوي تعفن افكارمان نه تنها سر خودمان را برداشته كه حال جهانيان را به هم زده و حتي نسل جديد در خاورميانه نيز در حال فرار شتابان از اين مولود متعصب و متعفني است كه تحت عنوان اسلام مي خواهيم به او غالب كنيم، بعد غربي ها را محكوم مي كنيم! به صراحت به شما بگويم، غربي ها به سبب فرهنگ مدارا و مماشاتي كه دارند، تاكنون بسيار ما متعصبان و متحجراني را كه به نام دين و اسلام همه كار مي كنيم، رعايت كرده و من كه چون شما يك جهان سومي هستم، چون آن خصياص را ندارم، به شما صاف و پوست كنده مي گويم: ما بزرگترين جنايت ها و خيانت ها را نه تنها در حق انسان و انسانيت كه در حق همان پيامبر و ديني كرديم، كه در لفظ او را پيامبر رحمت مي ناميم، و در عمل او را چنگيزخان به ديگران معرفي مي كنيم. كدام دادگاهي در همين امروز است كه شخصي را كه ظلم و جنايت كرده، به صرف اين كه بگويد، توبه كردم، مي بخشد كه پيامبر اسلام در فتح مكه (كه در جايگاه قدرت قرار داشت) مشركان شكنجه گر و جاني را بخشيد. بسياري از جانيان آن زمان هر كاري كه دلشان مي خواستند مي كردند، تا اسير مي شدند، مي گفتند مسلمان مي شويم و در دم مورد عفو قرار مي گرفتند. همين حالا جانيان سوريه، اگر شكست بخورند و پس از شكست و اسارت بگويند، كه باشد خواست مردم را پذيرفتيم و اشتباه كرديم، توسط دادگاه هاي بين المللي مورد عفو قرار مي گيرند و مثل بعثي هاي عراق و جنايتكاران ديگر مجازات نمي شوند؟ ما چنين انسان بزرگواري را بسان همان متعصبان و زورگويان و آدم كشاني –با عرض پوزش و بدون تعارف- كه خودمان هستيم، معرفي كرديم و بزرگترين توهين را خودمان در حق پيامبر و دينمان كرده و مي كنيم. از بابت فيلمي كه نشان مي دهد، پيامبر آدم مي كشته يا مسلمانان آدم مي كشند، همه جا را به آتش و خون مي كشيم، ولي همان آدم كشي و ترور و بمب گذاري هايمان در زندگي واقعي را كه تحت عنوان اسلام و جهاد اسلامي انجام مي دهيم، نه تنها گناه و ضد انساني و غيرالهي نمي شمريم، بلكه مدعي هستيم كه ثواب دارد و به بهشت هم مي رويم!؟ اصلاً فرض كنيم كه پيامبر هر چه بوده، همين امروز كه در همين قرآني كه داريم مگر نمي خوانيم كه اگر يكنفر را به ناحق بكشيد، انگار تمام جهانيان را كشته ايد؟! در هيچ ديني كشتن بناحق "يك انسان" تا اين حد تقبيح نشده، اما حالا همين اسلام گرايان جهان سوم، بمب گذاري مي كنند و فله اي عده اي را كه اصلاً نمي شناسند، مي كشند يا به خود كمربند انتحاري مي بندند و زن و كودك و صغير و كبير را قرباني مي كنند. آيا اين ها اسلام هراسي است و اگر شما يك انسان عاقل باشيد، وقتي انساني با چنين سابقه اي به شما نزديك شود، در دل نمي ترسيد كه شايد بخواهد خود را با شما منفجر كند و كسي كه به جان خودش رحم نمي كند، پرواضح است كه به ديگري رحم نمي كند! از چنين كسي عقل اقتضاء مي كند كه بايد ترسيد، چنان كه از سگ هار يا ديوانه زنجيري مي ترسند و از بمب گذار انتحاري بايد بيشتر ترسيد. اگر مسلمانان خيلي از اين اتهامات بدشان مي آيد، رفتارشان را عوض كنند و خود را اصلاح كنند، نه اين كه براي ردگم كني، ديگران را متهم كنند!

به خود بياييم و خود را بيش از اين فريب ندهيم و پيامبران و منجيان در طول تاريخ نيامدند، مگر كه ديني را كه در غبار زمان، خرافات، تعصبات قومي منتسب به دين و احكام من درآوردي اضافه شده به دين (فتواهاي فقهي) اين گونه به ضدش بدل شده، با شديدترين نقدها و مهيب ترين ترس ها و دامنه دارترين مبارزات (ونه از طريق باي باي كردن)، چنان متحول سازند كه تو گويي ديني جديد آورده اند. و اينك مي بينيم كه دقيقاً امروز چنين روزي است (چنان كه در روايات تان نيز به كراّت از آن سخن رفته و از هيچ كس عذري پذيرفته نخواهد بود). باز بدون تعارف بگويم، بسياري از همين آمارهاي جرم و جنايت در كشورهاي غربي در مناطق مهاجرت پذير از جهان سوم است و باز ما آمارشان را بالا برديم؛ چنان كه در ميدوست آمريكا (حال اروپا جاي خود) ايالاتي هست كه چون مهاجران جهان سوم زيادي ندارد، از پايين ترين ميزان جرم و جنايت برخوردار است و در بعضي شهرها داشتن سلاح اجباري است، چون از طرف مهاجران اگر تهديد شدند، بتوانند از خودشان دفاع كنند. من بسياري از مردم استانبول (كه حجاب نداشتند و نماز نمي خواندند و روزه نمي گرفتند)، بسياري از لائيك هاي قاهره (كه به شريعت پايبند نبودند و تفكرات مدرن داشتند) و به خصوص بسياري از مردم نيويورك (كه اصلاً نام محمد و اسلام را نشنيده بودند) و حتي مردمي با مليت هاي مختلف و بدون اعتقاد به اديان رسمي را مسلمان يافتم، نه چون چند متر پارچه به خود پيچيده بودند، ختنه كرده يا شهادتين را گفته بودند، يا مراسم مذهبي برگزار مي كردند و قيافه شان را چون مردم 1400 سال پيش درست مي كردند و سبك زندگي قديمي و سنتي را پذيرفته بودند، بلكه به اين سبب، كه به اخلاق پايبند بودند، بدون آن كه مثل مقامات ايراني شعارش را دهند و عكس اش عمل كنند؛ دروغ نمي گفتند، چون نفس دروغ گويي را زشت مي دانستند، و نه چون رهبران و اخواني هاي ايران و مصر، وقتي در قدرت نيستند، وعده دهند و وقتي به قدرت رسيدند، زير وعده ها زنند، آن هم با وقاحت! دزدي نمي كردند، نه به اين خاطر كه در كتب مقدّس نوشته شده دزدي حرام است، يا چون ناظري، آنان را مي بيند يا دوستي و همكاري طي درگيري هاي سياسي (مثل مقامات ايران) ايشان را روزي لو مي دهد، بلكه چون آن را غيراخلاقي مي شمردند؛ چه كسي ببيند و چه نبيند. و چيزي را ديني مي شمردند كه با عاطفه انساني مربوط شده و با بخشش توأم باشد؛ يعني درست نفس دين در تمامي صورش از ابتداي تاريخ تاكنون. دين و اسلام كه قرآن آن ها را به شكلي مفرد به كار مي برد كه از آدم تا قيامت يكي است، يعني اين حقايق، نه به مسجد رفتن، عطرهاي تند قديمي به خود زدن، واژه هاي عربي به كار بردن، تسبيح بدست گرفتن، ريش گذاشتن، نماز خواندن و به خدا طي نماز چيزي گفتن كه در طول زندگي مدام ضدش را انجام مي دهيم: به نام دين بزرگترين گناهان و جنايات را در حق بشريت كردن و بدان افتخار كردن و تازه از ديگران خواستن تا انتقاد نكنند، چون توهين به ماست!؟ همان نماز رياكارانه در روز قيامت با اعتراف وجدان ات بر عليه ات شهادت خواهد داد و ديني كه به خاطر آن ياد نگرفتي كه انساني باشي كه ديگر انسان ها را چون برادران ات ببيني، بلكه از تو يك جاني متظاهر ساخته بود، دو دستي بلند مي كنند و بر سرت مي زنند (در همين دنيا نيز دين ساختگي مان را خداوند بر سرمان زده است كه دقيقاً از بابت آن، اين گونه فلك زده در جهان سوم وامانده ايم و هنوز نمي فهميم كه از كجا خورده ايم). امروز به جز اسلام كدام دين را مي شناسيد كه پيروان اش به نام و با الهام از آن، آدم بكشند، ترور كنند، دست و پا قطع كنند و بدان افتخار هم كنند؟ هيچ ديني. برويد همان تورات را بخوانيد و ببينيد كه چقدر از كشتار و قهر و غضب در آن سخن رفته و مجازات هايي چون زنده زنده سوزاندن، از بالاي كوه پرت كردن و سنگسار كردن را در آنجا به عنوان شريعت يهود خواهيد يافت. اما آيا حالا يهوديان حتي يكنفر را زنده زنده مي سوزانند يا سنگسار مي كنند، آن هم با استناد به تورات و شريعت يهود؟ هرگز؛ پر واضح است كه آنان امروز متشابهات كتب مقّدس را بهتر از مسلمانان درك كرده اند؛ متشابهاتي كه به پيروان مي گويد، با فرض اين كه من به تو گفتم، حتي آدم بكش، آيا تو بايد بكشي؟ من شايد مي خواهم امتحان ات كنم (امتحان واقعي يعني همين، كه جواب درست اش از قبل معلوم نيست). اين همان عملي است كه ابراهيم با گوش سپردن به نداي وجدان (وحي حقيقي يعني اين)، از آن سر باز مي زند و از اين سبب، از آن آزمون سربلند بيرون مي آيد. (بماند كه امروز مسلمانان همان داستان ابراهيم و قرباني نمودن فرزندش را نيز برعكس مي فهمند).

ديني كه چنين جاني و وقيح شده، نه تنها نياز به انتقاد و تقبيح دارد كه دقيقاً براي قرار گرفتن دوباره در مسير الهي اش براي شكست آن به نفع انسان و انسانيت، بايد بر عليه اش مبارزه كرد (با جنگ اشتباه نشود) و شما اسلاميون ترك و تونسي كه تا حد زيادي در عمل متفاوت از ديگران نشان داديد، حتي اگر غربي ها از اين اسلام گرايان ضد دين، انتقاد نكنند، شما بايد به آنان انتقاد كنيد و حتي با مبارزات عملي از طريق دفاع از حقيقت دين و اسلام براي انسان و انسانيت مايه بگذاريد. اين است امر به معروف و نهي از منكر حقيقي، نه ديگران را به رعايت حجاب ملزم ساختن، روزه اجباري گرفتن و مشتي آداب و رسوم عربي و قوانين جامعه بدوي و قبيله اي 1400 سال پيش را به نام آداب اسلامي به خورد خود و ديگران دادن. امروز وضعيت اسفبار مسلمانان نخست و در كانون آن، مولود بي مسئوليتي خودمان است و دقيقاً بابت خوانشي از اسلام است، كه هر جا به نفعمان است و بايد از خود مايه بگذاريم و مسئولانه عمل كنيم، رندانه ناديده بگيريم و هر جا را كه به نفع خودخواهي و بي مسئوليتي مان و به خصوص ضرر ديگران يافتيم، بر آن اصرار ورزيم. ما (و به خصوص تندروهاي اسلام گرا و رهبران و مقامات ايراني) مدام بدنبال يك لولوي بيروني مي گرديم، تا او را عامل مشكلات و كاستي هايمان معرفي كنيم تا همچنان به بي مسئوليتي خويش ادامه دهيم و سر مردم را به نام دين شيره بماليم. امروز هيچ دشمني براي مسلمانان خطرناك تر از خودشان نمي شناسم. خطرناك تر از متعصبان، جاهلان و جانياني كه وقيحانه انگشت اتهام را به سوي ديگري مي گيرند. خاورميانه نياز به يك نداي برخيز دارد، اما نه بر عليه ديگري، كه بر عليه خود؛ بر عليه حيوان صفتي و تعصب و تحجر و بي مسئوليتي خود كه وقيحانه بدان ها افتخار هم مي كند! از زنان جامه به خود پيچيده اي كه در انزواي خانه و جامعه گم شده اند تا مرداني كه تعصبات عربي و قبيله اي، حجابي شده بر روي وجدان و انسانيت شان و به اسم شريعت اسلامي، احكام جاهليت عرب را تجويز مي كنند؛ بايد بدان ها گفت: اي حجاب به خود پيچيدگان، مسئولانه برخيزيد.

 

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.