رفتن به محتوای اصلی

پشت پرده ویدئو حذف شده کمیته موقت
08.03.2013 - 01:21

پس از اعلام موجودیت سازمان مهیستان ایران در ترکیه، بخش خبری کمیته موقت شورای ملی، در آخرین ویدئو منتشر شده خود،به طرز شگفت انگیزی این سازمان را با انبوهی از اتهامات و توهین ها ، مورد لطف خود قرار داد، هنوزچند ساعتی از انتشار این ویدئو نگذشته بود که بنا به دلایلی که تا این لحظه روشن نیست سراسیمه این ویدئو از سایت یوتیوب و صفحه شورای ملی حذف شد با وجود گذشت چند هفته از این اتفاق، دست اندر کاران کمیته موقت ، نه تنها به حرمت مخاطبان خود دلیل و چرایی حذف این ویدئو را توضیح ندادند ،هر چند این عمل تردید های جدی را در میان افراد بیشماری ار بابت رسالت یک مجموعه سیاسی که خود را تدارک دهنده تشکیل شورای ملی ، یعنی اردوگاه فکری و مبارزاتی همه ایرانیان می داند ، اما به یکباره خود عامل تفرقه و جدال سیاسی می شود بر جای گذاشت پیامد این اتفاق لازم بود تا روشن شدن دلایل چنین اعمالی چند نکته را یاد آوری نماییم یک ، بیوگرافی و هدف ما به خوبی بر همگان آشکار است که میهن ما یکسد سال است که به تمامی صحنه جدال میان دو گروه جمهوری خواه و پادشاهی خواست، جدالی که به باور ما جز ویرانی میهن و آشفتگی ذهن هم میهن، هیچ دستاوردی را برای ایران گرامی در پی نداشت و نخواهد داشت،جای دریغ و افسوس دارد اگر بدانیم تاریخ آشفتگی دست کم یکسد ساله میهن ما، تنها بر سریک پرسش کودکانه که جمهوری بهتر است یا پادشاهی رقم خورده است، پرسشی که نه مسئله اساسی امروز ایران ست نه مردم ایران، از این رهاورد در این یکسد سال ایران ما ازبابت همین نقطه چالش زا ،گرفتار چه آشوب ها کودتا ها و انقلاباتی که نبود،همه این تجربه های تاریخی به ما آموخت آنچه که موجب تیره روزی ایرانیان گردیده در گام نخست افراد و حکومت ها نیستند، بلکه جدای از یک معضل فرهنگی اجتماعی و روانی که به جای تقدم محتوا بر تقدم شکل و ظرف پافشاری دارد ،مهم تر از آن ریشه این مشکل تاریخی حل نشده در واقع عدم ترسیم یک ساختار درست ملی میهنی و بومی در طراحی نظام سیاسی ایران است که خود عامل تفرقه، ابهام و تضاد نیرو ها و گروه هاست جدای از آن ،ما نسلی بودیم و هستیم که خسته ایم از جدال های حزبی سیاسی چپ و راست و جمهوری خواهی و پادشاهی خواهی ما نسلی هستیم که باور داریم تنها ایران گرامی و سعادت آن موضوع الویت دار و بنیادین نسل امروز ماست، همه این دغدغه ها ما را برا آن داشت تا دست کم یکبار برای حل این مشکل یعنی اختلاف میان جمهوری خواه و پادشاهی خواه تلاش کنیم و با باور به تولید دموکراسی بومی ، کلید حل اختلاف را بر اساس رجوع به فرهنگ نیاکانی وطراحی یک متد میهنی بیابیم، شاید از دیدگاه بسیاری این امری محال می بود اما دست کم تلاش کردن بهتر از نظاره کردن و حل شدن در دسته بندی های این جدال سنتی بود ،از بابت چنین دغدغه ای بود که تلاش ها ی ما در این زمینه بصورت فعالیت پژوهشی مستمر حول این معضل تاریخی از سال 1383 خورشیدی آغاز شد، حاصل این پژوهش و کار کارگاهی، در دو بعد تا به امروز ادامه یافته و پس از این نیز ادامه خواهد یافت، نخستین کوشش ما، بررسی و بازشناسی پتانسیل عظیم ساختار ملی بومی و میهنی، انجمن مهیستان ایران، زمینه های شکل گیری آن، تاریخچه حقیقی آن، ضرورت های اجتماعی ، سیاسی آن در بازخورد جامعه چند قومیتی ایران، و نهایتا به روز رسانی و پیشنهاد این میراث کهن نیاکانی بعنوان یک ساختار منسجم و قدرتمند مدیریتی، چه در روند ساختار مبارزه امروز بعنوان قطب گردآورنده و کاتالیزور ، و بالاتر از آن نهادینه کردن آن در روند مدیریت و اداره فردای کشور بعنوان مرجع و مرکزی که از پایین ترین سطوح مدیریتی کشور آغاز و تا راس آن ،بعنوان تراز تصمیمات سیاسی ، مدیریت محلی و کلان کشور را به عهده دارد، جدای از آنکه در روند مبارزه امروز وجود چنین تشکیلات میهنی جهت و تمرکز نیروها بسیاری حیاتی و ضوروری می بود در ادامه تلاش برای رفع جدال کودکانه یکسد ساله بر سر موضوع جمهوریت و پادشاهی، با پژوهش های علمی در حوزه تاریخ و فرهنگ حقیقی ایران زمین، بررسی های آماری و همچنین ضرورت ها و اولویت ها و واقعیت های جامعه امروز ایران،و با نگاه به تجربه ارزشمند جهانیان در جهت حاکمیت تفکر مردم سالار در ساختار مدیریت جامعه، تلاش کردیم که متدی را طراحی کنیم که شاید بتواند نخستین گام ها را در جهت رفع اختلاف این دو طیف( جمهوری خواه و پادشاهی خواه) بردارد و این تلاش تنها در قالب یک پیشنهاد و نه بیشتر و آن هم نه برای امروز بلکه اساسا برای فردای رهایی میهن طراحی گردید،در این پژوهش بی شک و بدون ادعا برای نخستین بار مقولاتی را از دل فرهنگ ایران زمین بیرن کشیده شده و مورد بحث قرار داده شد، که در نوع خود در حوزه ادبیات سیاسی بی سابقه بوده است، و جای خرسندی و فخر دارد اگر بدانیم کلید حل این اختلاف کودکانه را می شد و می توانستیم بسیار پیشتر از این در دل فرهنگ ملی خودمان جستجو کنیم، این پیشنهاد تحت عنوان شهریاری هوتانی جمهوری ایرانی طراحی و تدارک و سال 1386 خورشیدی به پایان رسید که امید داریم به زودی در دسترس عموم قرار خواهد بگیرد از اینرو در همه این سالها در کنار فعالیت عملی مبارزاتی در درون میهن ،جهت گذار از رژیم جمهوری اسلامی ،در بعد تئوریک نیز،پژوهش های مستمری از سوی این گروه انجام گردید که اتفاقا از اهداف و آرمان ما سالها پیش بسیاری از دوستان در مجموعه محترم هوادار پادشاهی آگاهی داشته و دارند، که بنا بر محدودیت های موجود در کشور و عدم امکانات لازم، تا به این لحظه از علنی نمودن این موضوع خودداری گردید اما چند پرسش از دوستان و همکاران و همسنگران دیروزم در کمیته موقت شواری ملی گاهی سکوت کردن و حرمت نگه داشتن نه تنها ،خدمت نیست بلکه خیانت است،به قول برخی در واقعه 57 هم اگر عده ای در مقابل خمینی سکوت نمی کردند و مصلحت اندیشی را بر واقع نگری ترجیح نمی دادند این فاجعه ملی رخ نمی داد این جمله شگفت انگیز ولتر را همگی شنیده ایم، که جانم را می دهم تا مخالف من سخن بگوید،اصلا چرا راه دور برویم همین نسخه وطنی خودمان دکتر محمد مصدق به قول بعضی خائن به وطن و به باور برخی مرد ملی، در آغاز دوران نخست وزیری خود می گوید در زندگی لذتی را بالاتر از آزادی بیان و عقیده نمی دانم ،پس آرمان نسل ما،که خفقان سیاسی را سه دهه با پوست و استخوان تجربه کرده، آزادی بیان بوده و هست و فقط یکی از جنس خودمان، از همین درد مشترک کشیده ها تنها می داند لذت و طعم چشیدن آزادی بیان برای نسل ما تا چه اندازه گواراست نخست آنکه اگر عزیزانمان در کمیته موقت تا این اندازه عصبیت به خرج نمی دادند و کمی فروتنانه به بیانیه ما توجه می فرمودند ، در بیانیه و همینطور در توضیحی که در سایت یوتیوب داده شده ،تاکید فراوان شده که ما در گام نخست یک کارگاه تولید طرح های سیاسی هستیم و هدف ما تولید دموکراسی بومی بر اساس ساختار مهیستانیزم ایرانی ست و این تولید ، یعنی نظام شهریاری یا به زبان عام جمهوری ایرانی ، تنها یک پیشنهاد است برای فردای ایران و مکرردر مکرر تاکید کرده ایم ما تنها وظیفه مان پیشنهاد است بی شک پیشنهادی که پذیرفته نشود پافشاری و تعصبی بر روی آن نخواهیم داشت ،اگر مجموعه محترم کمیته موقت به راستی باورمند به خرد جمعی می باشد، که همین تئوری خرد جمعی نیز در واقع از دل همین پژوهش مهیستان سالاری ایرانی بیرون آمد و طی مقاله ای در نخستین روز اعلام موجودیت شورای ملی در حمایت ازاین حرکت از سوی ما مطرح شد و خوشبختانه بسیار به مذاق سخنگویان شورا خوش آمد و می بینیم که در تمام سخنرانی ها و جلسات خود به آن تکیه می کنند، پس با این حال اگر حتی بارمند به همان خرد جمعی هستیم دست کم شورای ملی ایران یا مهیستان ملی ایران یا هر نامی که تلاش دارد رنگارنگی افکار ایرانیان را به مشارکت بطلبد باید خرسند از این باشد که همایش ایرانیان و همبستگی آنان تحت هر نامی چه شورا چه غیره، زیباییش آنست که متشکل از آرا عقاید و افکار گوناگون باشد تا بتوان بر روی واژه ملی توافق کرد پس هر تشکیلاتی که هدفش گرد آوری نیروهای مبارز جهت بر اندازی رژیم اسلامی باشد، تا از روش پلکانی بهره نبرد، و توانایی استخراج مخرج مشترک ایده های همه دیدگاه ها و کانالیزه کردن آن در یک مجرای واحد را نداشته باشد، به سختی می توان بر روی واژه ملی آن به توافق رسید، و کیفیت رسیدن به چنین مخرج مشترکی قطعا شیوه و روشش این نیست که آنچه ما در محفل خصوصی و گروهی خود تفکر و توافق کرده ایم را پیش شرط همکاری دیگران و ادامه راه قرار بدهیم، بنابر این توافق های گروهی هر چند لازم اما هرگز نمی تواند پیش شرطی برای حضور دیگران باشد . در بخش دیگر، آنچه (برخی نه همه )دوستانمان را که بسیار مدعی فرانگری هستند و بسیار مدعی حضور دگر اندیش در کمیته موقت هماهنگی هستند، نگران کرد، علاوه بر پیشنهاد مهیستان ایرانی ،گویا واژه جمهوری ایرانی بود، که از همان لحظه آغاز مطرح شدن آن لشگری از دوستان باورمند به پادشاهی با ادعای فرانگری ما را مورد حمله و هجمه خود قرار دادند، باید گفت ما بعنوان نخستین پیشنهاد دهنده جمهوری ایرانی ، همه دلایل چرایی و ساختار فرهنگی تاریخی این واژه را بررسی کرده ایم وباز نباید همانند واژه خرد جمعی تصور شود که جمهوری ایرانی تنها دو واژه است آن هم در جهت تبلیغ نظام جمهوری غربی،بلکه اساسا این تفکر یک متد ملی میهنی ایرانی ست که ریشه در تاریخ و فرهنگ کهن ایران زمین دارد باز هم شگفتا که ما مکرر در مکرر تکرار کردیم این تنها یک پیشنهاد است و بالاتر از آن پیشنهادی برای فردای میهن هست نه امروز، گویا دوستان معنای واژه پیشنهاد را به درستی درک نکرده اند جدای از آن مفهوم و منظر ما از جمهوری ایرانی ابدا تبلیغ نظام جمهوری نبود و نیست،ای کاش ما یاد می گرفتیم و هیچ گاه کناب نا خوانده ای را از روی جلدش قضاوت نمی کردیم باید گفت جمهوری ایرانی در واقع شهریاری راستین ایران زمین است که هزاران سال گمنام و ناشناخته ماند، شهریاری که بر جمهوریت مردم و خرد جمعی تکیه دارد، اینکه این شهریاری چیست، و فرهنگ ایران چگونه آن را طراحی و سفارش کرده و چگونه این شهریاری بنابر نا آگاهی فرهنگی به پادشاهی مطلقه و موروثی تبدیل شد و چه اسناد و دلایل علمی دارد در تحلیل چرایی آن تنها و تنها به فرهنگ حقیقی ایران زمین تکیه کردیم و از این تکیه گاه محکم کشف کردیم آن اختلافی که امروز پس از یکسد سال ما گرفتار آن هستیم که جمهوری بهتر است یا پادشاهی، هزاره های دور فرهنگ ما پاسخ این پرسش کودکانه را داده و کلید حل مسئله را نیز برایمان به ارث گذاشته، اما ما فرزندانی هستیم که نه گذشته خود را به خوبی می شناسیم نه همت آن داریم که آستین بالا بزنیم و خود تولید کننده باشیم ، و بدتر اگر روزی کسانی با باور به این فرهنگ تلاش کردند آنرا باز آفرینی کند،آنچنان هیاهو سالاری به راه می اندازیم و انگ می زنیم که شوق تولید بومی، پژوهش و بازشناسی خویشتن خویش ،در ذهن فرزندان این سرزمین بمیرد در این میان اگر خود ستایی و گستاخی نباشد باید گفت خدمتی که سازمان مهیستان ایران در این پژوهش اتفاقا به نظام پادشاهی ایران کرد، به جرات در این یکسد سال پسین هیچ گروه و سازمان سیاسی باورمند به پادشاهی تا کنون موفق به انجام دادن آن نشده و شوربختانه همت انجام آنرا نداشته است، هر چند باید گفت نقد های مستند علمی و تاریخی با استناد به فرهنگ اصیل ایرانی به ابهامات و برخی جعل های تاریخی به نظام پادشاهی وارد کردیم اما بی شک ما نخستین گروهی هستیم که شناسنامه حقیقی و ساختار فرهنگی پادشاهی ایران زمین و زمینه های شکل گیری ، چرایی و چگونگی آن را ریشه یابی و دست کم در حوزه ادبیات سیاسی وارد کردیم و ابهامات ، اشکالات و برخی جعل های تاریخی صورت گرفته در آن را بر اساس سفارش فرهنگ ایران بررسی نمودیم، ضمن آنکه به همین روش ، با ارائه دلایل علمی، ناقص بودن و نا کافی بودن یک نظام جمهوری غربی رادر ساختار سیاسی فردای ایران بر اساس روانشناسی اجتماعی ، فرهنگی و قومیتی ایران بررسی کردیم به زبان ساده و کوتاه تنها شاید این تعبیر معرف این ایده باشد که مدل شهریاری پیشنهادی ما پادشاهی دموکراتیزه و جمهوری ایرانیزه هست دوستان و یارانم تمام آرمان سازمان مهیستان ایران ،حضور همه آرا و افکار ایرانی در بستر یک ساختار ایرانی و تلاش برای شناخت هرچه بیشتر پتانسیل دموکرات فرهنگ اصیل ایرانی ست وای کاش کمی فروتنی و تامل و تحمل داشتید،کاش یکبار به جای شور حسینی به خرد جمعی مجال بروز می دادید جدای از این در این نوشتار ، برای نخستین بار ابر مردی را از تاریخ ایران ، به فرزندانش معرفی کرده ایم که هزاران سال در هیاهو سالاری امثالهم گمنام و مهجور ماند و این افتخار تاریخ مردم سالاری ایران زمین است که چنین فرزندانی داشته و شرمساری ماست که دو هزار و پانسد سال رگ کردن تیز کردیم و از فرهنک دم زدیم اما چنین انسانهایی را نشناختیم و به جامعه معرفی نکردیم تا سندی روشن باشد بر مردمسالاری کهن ایرانیان ،پس هدف ما در این سازمان نه تنها تبلیغ نظام خاصی نبود بلکه اساس ما برای وصل کردن آمدیم، و از آنجا که مدعی تولید دموکراسی بومی هستیم اساس نمی توانیم مبلغ نظام های سیاسی غربی چه از نوع جمهوری اش چه از نوع پادشاهی اش باشیم ،ما می خواهیم یک بار برای همیشه با طراحی یک مدل وطنی این پرسش خانمانسوز جمهوری بهتر است یا پادشاهی به پایان برسد و ما به الویت همیشگی یعنی ایران بپردازیم، دو این در بخش تئوریک این سازمان بود ، در بخش عملی و اولویت مهم امروزی هم که این سازمان هدفش اساسا تشکیل یک نیروی میارزاتی متشکل از پناهجویان مقیم ترکیه بود و هست با این شعار محوری که اگر چه از کشور رانده شدیم اما مبارزه را از پشت خاکریز دشمن، و بیخ گوش دشمن و نزدیکترین نقطه به اردوگاه دشمن ادامه خواهیم داد و اساس هدف ما از این مبارزه حمایت علنی و پیوسته از شورای ملی و هر گونه تشکل این چنینی که باورمند به همایش ملی ایرانیان هست بودیم ، منتهی با پیش شرط های خود از جمله،ایجاد بستری برای حضور همه گروه ها و سازمانها و برطرف نمودن فضای دسته بندی فرد سالاری و فرد پرستی که شوربختانه چندان قابل تحمل نبود، که اتفاقا دست اندر کاران کمیته موقت از نخستین روز حضور ما در ترکیه از این هدف آگاهی کامل داشته و در ارتباط مستقیم با ما بوده اند.پس ما هم در حوزه تئوریک هم در حوزه عمل با دست پر به یاری دوستان شتافتیم و این شاید بزرگ منشی دوستان هست که پس از این همه تلاش و همکاری این چنین نسبت ما ابراز مهر داشتند، دریغا که روش و ادبیات همکاران و همسنگران دیروزم در کمیته موقت همان روش جمهوری اسلامی بود، جمهوری اسلامی هم در هر بار بازداشت تیتر جاسوس و مامور به ما زد نهایتا و به قول احمد شاملو به اندیشیدن خطر مکن روزگار غریبست نازنین چه خوب بود به حرمت رعایت شان و کرامت انسانی که یکی از اصول روشن اعلامیه جهانی حقوق بشر هست و همچنین باور به ازادی بیان و آرمان همگی ما یعنی نهادینه شدن تفکر مردم سالار و بالاتر از آن اخلاق سالاری فرهنگ سالاری، از ادبیات زشت جمهوری اسلامی بهره نمی بردیم و دیگران را به صرف عقیده متفاوت داشتن مامور خطاب نمی کردیم ، چرا که به خوبی خود شما عزیزان آگاه بوده و هستید که دست کم آخرین بازداشت و زندانی شدن شخص من، از بابت تشکیل گروهی به نام جنبش میهن پرستان و حمایت از تفکر شاهزاده یعنی اتحاد نیروها بود، گذشته از خانمانسوزی چنین بازداشت هایی ، بیماری و دهها مصیبت ریز و درشت دیگر برای خود و خانواده و آوارگی امروز و به تعبیر شما در به دری که نیازی به ذکر آن نمی بینم ما در به در همین اندیشه یعنی بازشناسی مهیستان کهن ایرانی و ساختار سیاسی راستین فرهنگ و تاریخ ایران زمین به فرزندان امروزش هستیم تا امروز به تعبیر شما در به در باشیم،ما تا روزی که ایرانمان ایران نشود و ایرانی به ایرانیت خود و خویشتن خویش باز نگردد حتی اگر در کشور خود باشیم باز هم در به دریم، آری ما در به دریم چرا که ،نسلی که شناسنامه راستین و حقیقی خود و فرهنگ مادری خود را نشناسد در به در هست و خواهد بود آنچنان که 14 سده ایران و ایرانی در به در است آنچنان که سه دهه در به در ماندیم اما ایستادیم و سیلی تحجر رژیم را تاب اوردیم ، اما بر ایرانیت مان پا فشردیم ،برخلاف مدعیانی که با اولین ترقه ای که جمهوری اسلامی زیر پایشان رها کرد چمدان های پر پول را برداشتند و خوش نشین اروپا و امریکا شدند و شگفت آور ست که هم اینان امروز نسخه پیچ فرزندان ایران شده اند با این همه این تعبیر در به در از سوی شما خطاب به ما، در واقع نه تنها خط بطانی می کشد به همه ادعا های برخی اعضای کمیته موقت در جهت حفظ حرمت و شان هر ایرانی بلکه اساس توهین به همه مبارزین سیاسی است که پس از سالها رنج مبارزه بیمار و زخمی و پریشان روزگار، امروز به هر دلیلی در کشور ترکیه به پناه آمده اند جدای از این، ادعای شگفت انگیز دیگری که در این ویدئو مطرح فرمودید از جمله آنکه منشور پیشنهادی شورای ملی مورد تایید همه ملت ایران است و همچنین مدعی رستگاری ملت ایران شده اید ،نخست آنکه تعبیر رستگاری ملی شما، ما را حقیقتا به یاد تعبیر کرامت انسانی خمینی، در بدو ورود به ایران انداخت که مدعی بود ما شما را به کرامت انسانی خواهیم رساند، اساسا باید به عرض برخی نه همه عزیزان کمیته موقت شورای ملی برسانم نه تنها شما که هیچ گروه و دسته و سازمانی نمی تواند مدعی رستگاری ملت ایران باشد، ملت ایران رستگاری اش را از همت و تلاش و خون بهای خودش در طول تاریخ دریافت کرده، نه از خوش نشینان شعار پردازی که دور از گود نشسته و سفارش به لنگ کردن حریف می کنند، ملت ایران سرفراز و رستگار همیشه بوده و هست نیاز نیست کسی از بیرون مرزها و دور دست ها به رستگاری ملی اش برساند، اتفاقا وجود همین ستم ها و ظلم هاست که ملت ایران را رستگار و ازاده معرفی می کند، جدای از آن چگونه می توانید نماینده همه ملت ایران باشید ، و از جانب مردم ایران سخن برانید شمایی که نه یک شب در غم بی نانی ملت ایران سر کردید نه یک روز در بند سیاه چال رژیم بودید، نه فقر می دانید چیست نه درد می دانید چیست نه اساسا نزدیک به چهل سال است اکسیژن ایران را استنشاق کرده اید نه حتی برخی از شما عزیزان ( نه همه) کوچکترین سابقه فعالیت سیاسی و یا بالاتر از آن تجربه مدیریت دست کم یک گروه پنج نفره را داشته اید که امروز با جمع بستن همه رای ملت ایران را به حساب خود واریز می کنید، اگر منظور و مراد شما از ملت ایران تعداد 15 هزار امضای جمع شده است برای فراخوان منشور پیشنهادی است باید گفت، قیاس شگفت آوری است که 15 هزار نفر می تواند مقیاس بیش از هفتاد میلیون ایرانی باشد که شاید هنوز هم برخی نام کمیته موقت به گوششان نخورده باشد، حقیقتا این تعبیر شباهت عجیبی به این ترفند جمهوری اسلامی دارد ،جمهوری اسلامی با همه منفور بودنش با نمایش مسخره هر ساله اش در بیست دو بهمن سد ها هزار نفر را به هر ترفندی بسیج می کند و به نام ملت ایران به جلو تلویزیون ها می کشاند، پس آیا می توان نتیجه گرفت ملت ایران مهر تایید به این نظام زده است؟ ملت ایران یک ملت بزرگ با آرا و عقاید گوناگون است از اینرو گمان نمی کنم در جایی سند اختیار و اراده خودش را تا به امروز به نام کسی زده باشد و اگر زده باشد دست کم به نام کسانی زده باشد که دهه هاست از ایران به دور بوده و رنج مشترک و درد مشترک را کنار ملت ایران تجربه نکرده است، جدای از آن محال ممکن است و بالاتر از آن بسیار خطرناک خواهد بود اگر فردای ازادی ایران تنها به دست یک مجموعه و یک گروه باشد چرا که در میان عدم حضور همه گرو ها و عقاید متکثر، این راه تنها به یک فاجعه ملی دیگر از جنس 57 ختم خواهد شد و این درست نقطه ای هست که ما نباید به صرف حرمت شناسی سکوت کنیم از این گذشته با توجه به این ادعای مطرح شده از سوی عزیزان در این ویدئو که ملت ایران این مجموعه را تایید کرده، باید پرسید در تمام مدت این چند ماه، چند شخصیت نام آشنا، چند شخصیت سیاسی شناخته شده، و چند ارگان سیاسی استخوان خورد کرده و کار بلد، چند زندانی سیاسی ،چند شخصیت اجتماعی فرهنگی و حقوق بشری از همین ملت ایران مورد ادعای شما در این مجموعه گرد آمده است، و اصولا باید ضعف ساختاری گردانندگان این مجموعه را در جذب چنین افرادی بررسی کرد و به همان ملت ایران بازگو نمود،جدای از آن که باید گفت بقای عمر چنین تشکیلاتی تنها و تنها به حرمت نام و شخصیت شاهزاده رضا پهلوی ست و اگر حضور ایشان در این مجموعه نمی بود به جرات بیش از 48 ساعت هم این مجموعه تاب دوام آوردن نداشت و شوربختانه برخی در این مجموعه برای رسیدن به مطامع شخصی خود از نام و اعتبار و شخصیت فراگروهی شاهزاده رضا پهلوی سو استفاده کرده و با نشان دادن در باغ سبزو اطلاعات و آمار نادرست و مشاوره نادرست به ایشان سعی درتوجیه اعمال خود دارند همین افرادی که هرگز نه سابقه سیاسی مستندی دارند نه هرگز توان اداره کردن دست کم تیم فوتبال محل بچگی هایشان را داشته اند و نه حتی کوچکترین آگاهی از فرهنگ و تاریخ و قومیت ایران دارند پرسش دیگر از برخی دست اندرکاران این مجموعه آن است ( با احترام به برخی افراد خرد گرای کمیته موقت هماهنگی) پلان و راهبرد کوتاه مدت ، میان مدت و دراز مدت این مجموعه چیست، موضوعی که بارها شخصا در کارگروه شورا مطرح نمودم و هر بار با توجیهات غیر علمی بی پاسخ ماند، طرح و پلان وطراحی تقویم مبارزاتی برای شورا در کجای این ساختار قرار دارد؟، و اصولا نقشه راه چیست؟ آیا نقشه راهی مستند و قابل تحلیل در این راستا طراحی شده، یا به قول معروف متد ذهنی ما اینست که چو فردا شود فکر فردا کنیم ؟ هنوز هم تمایل دارم این بزرگواران دست کم تنها ده صفحه پلان طراحی شده و ترسیم شده خود از فردای پس از تشکیل نشت پاریس را به اطلاع عموم مردم برسانند، ایا اساسا چنین تقویمی و پلانی را طراحی کرده اید و اساسا حاصل ما ه ها تکیه بر همان متد خرد جمعی مورد ادعا ، تا به امروز چیست و چه بوده است؟ این معضلات بعلاوه فضای دسته بندی و فرد پرستی ، بخشی از مجموعه گرفتاری هایی بود که ما را ناچار به پوزش خواستن از عزیزان در کارگروه شورا کرد و هرگز هم تا به امروز در جایی سخنی و گله ای از ما از این بابت دیده که نشد هیچ، اتفاقا خود عزیزان در کمیته موقت دست کم آگاهند در خفا هر آنچه نیز توانسیم حتی پس از خروج از کارگروه شورا ،در خدمت این مجموعه قرار دادیم مگر امروز که ما را مامور خطاب کردید و حتی با شکیبایی یک ماهه ما ، نخواستید دست کم به رسم ادب پوزشی از این بابت ابراز کنید جدای از این چگونه است که از یکسو ، اعضا این گروه در ترکیه مامور هستند اما در تمام این مدت مستقیم و غیر مستقیم در خواست پیوستن این گروه به شورا از سوی برخی دست اندرکاران کمیته موقت مطرح می شود ، یا درخواست مقالات مرتبط در زمینه فعالیت های کمیته موقت از این گروه می شود و بالاتر از آن در چند هفته اخیر پیشنهاد ملاقات با ما و تشکیل جلسه با برخی از فعالین سیاسی را مطرح می نمایند، آیا گمان نمی کنید کمی انشاء شما و بالاتر ادعای شما در این بیانیه سراسیمه کودکانه و غیر علمی و متناقض هست ؟ ضمن آنکه امضای ما به صورت فردی هنوز در زیر منشور پیشنهادی و در حمایت از آن باقی ست ،گذشته از مسائلی که بنا بر مصلحت امروز کشور و حفظ حرمت برخی بزرگوارانم صلاح نمی دانم به آن بپردازم که اتفاقا مهر تاییدی است بر کذب بودن چنین اداعا هایی. در پایان باید گفت ،سازمان مهیستان ایران،یکی از شعار های کلیدی و محوری اش همواره این موضوع بوده که انقلاب کوچک ما اسقاط جمهوری اسلامی ست و انقلاب بزرگ ما بازگشت و باز آفرینی فرهنگ نیاکانی خود و حاکمیت فرهنگ بر مدار امور اجتماعی است،براندازی جمهوری اسلامی ،آرمان نهایی ما نبوده و نیست ، بلکه پیش نیازی خواهد بود برای آن آرمان نهایی که همانا ،فراهم کردن بستر رنسانس آرام ایرانی ست، وتا روز و روزگاری که ایران و ایرانی بر مدار خرد فرهنگی خویشتن خویش، خرد سیاسی اش را مدیریت نکند آوردن هر نوع دموکراسی به این سرزمین بی سود و ثمر خواهد بود، تا روزی که ایران و ایرانی بازگشت با شکوهی به فرهنگ اصیل و ناب خود نداشته باشد ،ما تنها نشخوار کننده تئوری های غربی و اسلامی خواهیم بود ، و تا آن روز جمهوری اسلامی باشد یا نباشد تا ما به خویشتن خویش برنگردیم دربه در و آواره فکری و عقیدتی خواهیم ماند،در به دری جغرافیایی عزیزانم درمان دارد، آنچنان که سی سال پیش نیز در به دری جغرافیایی شما عزیزان مرتفع گردید ولی دریغ از دربه دری فکری و عقیدتی که درمانی ندارد مگر بازگشت به خویشتن خویش از همین جایگاه و با اشاره به آنچه عزیزان و همکاران دیروزم در کمیته موقت مدعی گشته اند که این گروه( سازمان مهیستان ایران) هیچ گونه همخوانی با فرهنگ و مدنیت و هویت ایرانی ندارد، تقاضا دارم به حرمت شهامت سیاسی یا دست کم ادب سیاسی، فرصتی را در هر رسانه ای که شما صلاح بدانید قرار دهید تا در یک مناظره عمومی و همگانی میزان وابستگی و بهرمندی و آگاهی و دانش ما از فرهنگ و هویت ایرانی و برخی عزیزان مدعی حاضر در کمیته موقت را بسنجیم، تا آنگاه در حضور خرد های بیدار هم میهنان تراز کنیم که هویت ایرانی چیست و نهایتا رستگاری ملی مورد ادعای عزیزان چگونه ایجاد می شود،خرد جمعی چیست،ساختارهایش چگونه است و راهبرد خرد جمعی در ترسیم رستگاری ملی چیست. و اصولا فرهنگ چیست و چرا باید حاکمیت فرهنگ بر حاکمیت سیاسی بچربد در پایان ضمن اعلام مجدد پایبندی خود نسبت به همه تلاش های شاهزاده رضا پهلوی، هشدار می دهیم شخصیت و جایگاه فرانگر شاهزاده رضا پهلوی،جایگاهی بوده و هست که هرگز هیچ شخص گروه و سازمانی نباید و اصولا نمی تواند جهت مطامع فردی و گروهی آن را هزینه کند،اگر به راستی شما عزیزان پشتیبانان حقیقی راه شاهزاده رضا پهلوی که همان راه فرانگری و الویت قرار دادن ایران پیش از هر اولویت حزبی و گروهی ست هستید، ما در مقابل این اندیشه یعنی فرانگری مسئول و متعهد هستیم و نمی توانیم سربازان خود سری باشیم که از فرمانده و راهبر خود حرف شنوی نداریم و ساز خودمان را کوک می کنیم، ضمن آنکه پای بندی ما تنها به اندیشه ای بوده و خواهد بود که ایران ایرانی و فرهنگ بالنده آن را به جایگاه ارزنده جهانی برساند، این همت از سوی هر طیف و جناحی که باشد بی شک ما پشتیبان راستین او خواهیم ماند و حمایت و پشتیبانی ما از شاهزاده محترم نه به صرف عناوین تاریخی و خانوادگی بلکه، تنها و تنها ،دارا بودن استاندارد ایران محوری هست که فراتر از حزب محوری در خرد ایشان یافت می شود و بارها و بارها آنرا آزموده ایم و گرنه ما از آنجا سرو و آزادگی نشان گروهی ماست وابسته به هیچ ایسم و نامی مگر ایران گرامی نبوده و نخواهیم بود در پایان خاطره ای تامل بر انگیز را برای تجربه همه عزیزان نقل می کنم، در یکی از گفتگو هایی که با شاهزاده رضا پهلوی داشتیم، پس از ساعتها گفتگو با وسواس خاص و صراحت لهجه و میل قلبی قابل تاملی سفارش کردند که همه نیروها باید علاوه بر فعالیت در مورد شورای ملی درباره منشور 91 هم تلاش و کوشش کنند ،باری این همان دید فرانگری هست که ای کاش در همه افراد و گروه ها نهادینه می گردید،آنجا که فریاد بسیاری از منشور 91 به هوا برخواسته بود ،ولی شاهزاده رضا پهلوی،بامتانت و فروتنی بسیار سفارش به حمایت از چنین مجموعه هایی می نماید و این شخصا برای ما بسیار زیبا و قابل تامل بود که اگر در یک محفل عمومی این سخن را بیان می کردند شاید می شد از آن بعنوان ترفند تبلیغاتی نتیجه گرفت اما در خصوصی ترین جلسات هم هرگز به منافع حزبی و فردی خودش فکر نکرده و این همان شکوه خرد جمعی مد نظر ماست که بیش از پیش شایستگی شاهزاده رضا پهلوی را در ایران محوری می رساند ، این همان تنها دلیلی هست که هنوز هم باور داریم شاهزاده رضا پهلوی باید جایگاه و شخصیتی فرانگر و همگانی باشد و شاهزاده رضا پهلوی از جنس نسل جوان امروزی هست که سالهاست از دغدغه های حزبی و جناحی گذشته و به جرات این زیباترین خاطره ای بود که در همه این سالها و همکاری با این مجموعه داشتم بیایید از منم ها ما بسازیم بیا از قطره ها دریا بسازیم بگیریم عبرت از دیروز و امروز جهان روشن فردا بسازیم فرخ ایران مهیستان بختیاری ترکیه 7 مارچ 2013 http://www.youtube.com/watch?v=p0jsbqV7IGs&list=U…

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
http://aydinazari.blogspot.ca/2013/03/blog-post.html

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.