رفتن به محتوای اصلی

جدایی مردم تُرک تبار آذربایجان از ایران، راه حلّی منطقی و پایدار
28.03.2013 - 16:49

 

◄...  پیشگفتار

● ناحیّهءِ قفقاز چهار راهی و محلّ تقاطعِ  آمد و شدِ کاروانهای بازرگانی جهانی و مسیر مهاجرت مردمان گونان از عصر آنتیک تا به امروز بوده است. قفقاز در دوران آنتیک در 300 قبل از میلاد شکوفایی فرهنگهای:Kura   (کورا)  و Arax ( ارس)  و Trialeti را در دامن خود پرورش داده است.

  از همه مهمتر قفقاز مسیر مهاجرت و  سرزمین زیستی اصلی مردمان آریایی تبار هند و اروپایی از جمله ایرانیان بوده و هست. همین رودخانهء (کورا) که فرهنگ و تمدّنِKura  (کورایی) به او نسبت داده شده است،  در دوران آنتیک بنام کوروش کبیر  Kyros  نامیده میشده است.

● اگر زمانی آب دو رودخانهء Kura (کورا) و Arax (ارس) در قفقاز که به دریای مازندران میریزند خشک هم شوند، امّا فرهنگ کورایی( کوروش کبیری و ایرانی) در جغرافیایِ قفقاز به موازات زمان پا برجا خواهد ماند.

● قفقاز از زمان 400 میلادی مرکز گسترش دین مسیح و از سال 800 میلادی تحت نفوذ جغرافیای شمالی گسترهء دین اسلام، تحت رهبری اعراب، ایرانیان (پارسی ها) و عثمانیان (از قرن پانزده میلادی به بعد) بود. هنوز هم قدمت تاریخ بجا مانده از وجود ایرانیان در ناحیّهءِ قفقاز و در آسیایِ میانه  از سایر مردمان ساکنان  گذشته و فعلی آن (بجز مردم ارمنی،) بیشتر میباشد.

● از قرن 18 ناحیّهء جغرافیای قفقاز تحت کنترل و میدان تاخت و تاز تزارهای روسیه و پس از انقلاب سرخ 1917 تحت فرمانروایی فدراسیون اتحاد جماهیر سویالیستی شوروی قرار گرفت. بعد از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم شوروی، اکنون نزدیک به 20 گروه إتنیکی قومی با 20 شاخهء زبانی متفاوت در قفقاز بسر میبرند. مهاجرت مردمات تُرک تبار به غرب دریای مازندران (در ناحیّهءِ قفقاز، در ● جغرافیای آذرابادگان ایران و در جغرافیایِ ترکیّهءِ امروز از نیمهء دوّم قرن 11 آغاز میشود.

دو قرارداد گلستان و ترکمن چای بین قاجاریان تُرک تبار در ایران و روسیّهءِ تزاری، ننگی است که بر پیشانیِ تاریخ استقلال و تمامیّت ارضی ایران بر جای مانده است.

● آذربایجان شمالی و جنوبی از گذشته تا کنون ایرانی بوده و هست، ولی آنچه در تاریخ گذشت بحث دیگری و مربوط به تحولات دوران استعماری و بی کفایتی حکومتهایِ تُرک تبار حاکم بر ایران بوده است. آذربایگان در دورانِ ایرانِ باستانِ قبل از اسلام، جزو کشور ماد و در دورانِ هخامنشیان ساتراپ ماد نام داشت. در دورانِ اشکانیان و ساسانیان آذربایگان هم از اهمیّتِ خاصی برخوردار بود. دانشمندان بر این دیدگاه هستند که احتمالأ زادگاهِ زرتشت شهر شیز(گزن=گنجک) در آذربایجان و در حدودِ دریاچهءِ ارومیّه بوده و شاید به همین مناسبت هست که در اوستا و بندهش و دیگر کتب به زبانِ پارسیِ پهلوی، آب این دریاچه را مقدس شمرده است.

● آتشکدهء مشهور شیز موسوم به آذرگشسب یا آتش درباری و سلطنتی، مورد احترام خاص همهءِ ایرانیان و زیارتگاه آنها بوده است. این آتشکده در مکانی ساخته شده است که اکنون به خرابه های تخت سلیمان در تکاب آذربایجان غربی معروف میباشد و از نظر باستان شناسی و ایران شناسی از اهمیّت ویژه ای برخوردار میباشد.

 ● مردم ساکن آذربایجان از گذشته تا کنون از قوم ماد آریایی (کُردهای امروز) میباشند. که در شمال غربی ایران در سرزمینی که آذربایجان کنونی نیز بخشی از آن بوده است سکونت گزیدند و در اواخر قرن هشتم پیش از اسلام نخستین امپراطوری جهان و پادشاهی ایران را بوجود آوردند. هگمتان(همدان) پایتخت امپراطوری ماد بود.

● از واژه ها و اصطلاحاتِ بکار گرفته شدهء: إتنیکی، فرهنگی، جامعه شناسی، تاریخی، جغرافیای سیاسی، زبانی، در جغرافیایِ شمال غربی و غرب و جنوب غربی ایران در امتداد زاگرس از قفقاز و ترکیه گرفته تا خلیج فارس تنها واژه و اصطلاح آذربایجان از پشتوانهء تاریخی مستند از ایران باستان قبل از اسلام تا به امروز برخوردار میباشد. بقیّه واژه ها و مناسبت های قومی و إتنیکی و جغرافیاییِ دیگر، دست آورد تاریخ روایتی و شفاهی از اواخز قرن 16 به بعد  میباشند.

◄... زبان و گویش های مردمان ساکنان آذربایجان

● زبان مردم ساکن جغرافیای آذربایگان قبل و بعد از اسلام  فهلوی(معرف پهلوی) بوده است. فهلوی منسوب به"پهله" بوده که شامل جغرافیای پنج ولایت بزرگ: اصفهان، ری، همدان، ماه نهاوند، و آذربایجان میشده است. در دوران اشکانیان و ساسانیان در این جغرافیا مردم به گویش ویژهءِ پهلوی شمالی سخن میگفتند. این نوع گویش زبان پهلوی را به زبان ماد قدیم نسبت میدهند. از آنجا که آذربایجان جزئی از ماد بوده است بنا براین زبان آنرا هم زبان فهلوی آذری مینامند.

● افرادی از شرق شناسان اصلأ زبان حقیقی پهلوی(فهلوی) را گویش پهلوی آذربایجانی میدانند. زبان فهلوی زبان کتبی اشکانیان بوده است. با مهاجرت مردم تُرک در اواخر قرن 11  زبان تُرکی ( که زبانی نوشتاری نبود و فقط شفاهی بود و هست) در قفقاز و در ناحیّهءِ آذربایگان رواج و گسترش خود را بنا نهاد. در دوران صفویان زبان تُرکی جانشین زبان ایرانیِ فهلوی آذری در جغرافیای آذربایجان میشود. زبان کنونی ناحیّهءِ آذربایجان ترکیبی است از زبان ایرانی و از زبان شفاهیِ تُرکی و به همین مناسبت آنرا آذری جدید و یا زبانِ تُرکی آذری مینامند. در مجموع ادبیّات زبان تُرکی در جهان هم مدیون زبان فارسی و عربی و پرورش یافتهءِ این دو زبان و فرهنگ میباشد.

◄... تاریخچهء نامگذاری آذربایجان

همانطور که در تاریخ مدرن آمده است، نام آذربایجان از دوران آنتیک بیش از 2000 سال پیش به بخشی از جغرافیای ایران نسبت داده میشده است و یکی از مهمترین و برجسته ترین نامها در جغرافیای سیاسی ایران ثبت هست که با گذشت زمان و با رویدادها و تحولات سیاسی فراز و نشیب های سختی را بخود دیده است.

نامهای آذربادگان، آذربایکان، و آذربایجان، هر سه در ادبیّات سیاسی و جغرافیایی ایران آورده شده است. فردوسی بزرگ آنرا آذرآبادگان نامیده است.

به یک ماه در آذرآبادگان »..................................................... » ببودند شاهان و آزادگان

اعراب آنرا آذربیجان مینامیدند، ارمنی ها  آنرا  آذربایاقان و آذرباداقان، نگاشته اند، به زبان یونانی"

 ماتی نی  Matini " نویسندگان یونانی آذربایجان را هم گازا   gazzaگفته اند. در تاریخ سیستان بنام آذربادجان یاد شده است.

● آذربایجان در دوران هخامنشی بنام ماد شناخته میشده است و یکی از بزرگترین و مهمترین ساتراپ کشور بشمار میرفت. در زمان داریوش سوّم والی این ایالت(ماد کوچک) آتوورپات( آتروپات) نامی بوده است. پس از شکستِ هخامنشیان در مقابل اسکندر، اتروپات بر حکومت ماد باقی ماند و پس از اسکندر آتروپات موفق شد دولت کوچکی در آن سرزمین تشکیل دهد. که بنام او آتورپاتکان معروف گشت. مرکز آتورپاتکان کنزک  Kanzaka در جنوب شهر تبریز کنونی بوده است.

● آتوربادگان، آذربایگان، آذربایجان، و آتورپاتکان از واژهء آتورپات گرفته شده است. آذربایجان واژه ای ترکیبی در زبان پهلوی میباشد و به زبان فارسی دری برابر آن آذربد هست. آذربد به معنی نگهدارندهء آتش یا دارنده آتش و مسئول و خدمتگزار آن میباشد که منظور از آن آتشکدهءِ آذرگشسب(آتش پادشاهان و ارتشتاران) است که در دیار آذربایجان غربی بود و حاکم ساتراپ ماد آذربایجان نگهداری آتش مذکور را بر عهده داشته است.

● هدف از بیان تاریخچهء کوتاهِ نام آذربایجان این هست که واژه و سرزمین آذربایجان ایرانی بوده و هست و بخشی از تاریخ و هویّت ایرانی از جمله وجود مردمان کُرد و تالشی ها در قلب این نام و سرزمین نهفته است. بطور کلی آذربایجان مناسبتی با نژاد و إتنیک، و فرهنگ و زبان تُرکی نداشته و  ندارد. تو پنداری که مردما تُرک مهاجر به ایران واژه و سرزمین آذربایجان را از غرب چین و از دامنه های آلتایی به خود به ایران و قفقاز آورده اند !!!.

◄...تقسیمات سرزمین آذربایجان

همانطور که در بالا اشاره شد، سرزمین آذربایجان در دوران اشکانیان و ساسانیان عضوی از جغرافیای "پهله" بوده است. جغرافیای پهله پنج ولایت بزرگ: اصفهان، ری، همدان، ماه نهاوند، و آذربایجان را شامل  میشده است. با انقلاب مشروطه که نظم کشورداری قانونمند را به میان آورد، مجلس شورای ملّی برنامهء تشکیل ایالات و ولایات را در سال 1325 قمری تصویب کرد و سرزمین آذربایجان یکی از ایالات چهارگانهء:« فارس، خراسان، آذربایجان، کرمان و بلوچستان» بود.

● به موجب تقسیمات جدید کشوری در سال 1316 شمسی ایران به 10 استان تقسیم شد که آذربایجان شرقی و غربی به دو استان شماره 3 و 4 در جدول تقسیم بندی قرار گرفت. در نیمه دوّم قرن 20 و یا به عبارتی قبل از انقلاب اسلامی تعداد استانها به 14 رسید، در نظام جمهوری اسلامی کشور به 30 استان تقسیم شده است و ناحیّهء جغرافیای آذربایجان به سه استان اردبیل، آذربایجان  شرقی، و غربی تقسیم شده است. نام آذربایجان به مفهوم ساکنین تُرک بودن آن نیست چنانکه اکثریّت ساکنین آذربایجان غربی مردمان کُرد هستند.

◄... کارنامهء تاریخی آذربایجان

روند تاریخ آذربایجان پیوسته بخشی جدایی ناپذیر  از تاریخ فراگیر سرزمین ایران بوده و هست که پرداختن به تاریخ آن در این نوشتار نمی گنجد، امّا میتوان بطور شتابان تاریخ ناحیّهء آذربایجان را مانند تاریخ ایران به سه دورهء مشخص تقسیم کرد: 1- دوران تاریخی قبل از اسلام 2- دوران تاریخی پس از اسلام 3- دوران تاریخی عصر جدید و مدرنیته میباشد. سرزمین آذربایجان در تاریخ ایران باستان مادها و هخامنشیان، همچنین در دوره های دیگر اشکانی و ساسانی از اهمیّت خاصی  برخوردار و مرکز شکل گیریِ هویّتِ و ناسیونالیتتِ ایرانی در تاریخ بوده است. در دورانِ اسلامی که همزمان هست با قرون وسطی، سرزمین آذربایجان مانند کل جغرافیای ایران دچار بحران جدی هست.

● آذربایجان در قرون وسطی مانند بقیّهءِ جغرافیایِ ایران با هجوم اعراب در زمانِ خلافتِ ابوبکر به تصرفِ اعراب درآمد. پس از اعراب سرزمین آذربایجان میدان تاخت و تاز و حکمرانی مردمان تُرک و مغول و سایر بیگانگان دیگر بوده است.

یکی از دلایل اصلی عقب ماندگی کشور ایران تکرار و طولانی کردن مدّت زمانِ دورانِ فئودالیتهءِ ابتدایی و سنتّی از سوی اعراب و مردمان تُرک تبار در ایران بویژه در آذربایجان بوده است. در زمان ساسانیان دورانِ فئودالیته از فاز اشرافی آن که زمینه پرش به مراحل بعدی تکاملی را دارد گذشته بود. برجسته بودن نام آذربایجان در مقایسه با بعضی از سایر استانهای ایران، بیشتر به مناسبت تاریخ قبل از اسلام ازجمله:، شکل گیری امپراطوری ماد، مهم بودن آن در دورهء اشکانیان هخامنشیان و ساسانیان، و در دورهءِ اسلامی آذرباجان نماد پایداری و مقاومت ایرانیان در مقابل حملهء اعراب است، در دورهء  هجوم  و مهاجرت  مردمان تُرک، سرزمین آذربایجان به مرکز سیاسی و زیستی آنها تبدیل گشت. موقعیّت جغرافیای آن مزید بر نکات فوق هست،

● مشهور بودن آذربایجان از بعضی از استانهای ایران، به هیچ عنوان با فرهنگ و جهان بینی مردم تُرک مناسبتی ندارد، ورود این مردمان به این دیار، این سرزمین به عاملی بازدارنده و به پاره ای بیگانه  از تنهء جغرافیای سیاسی ایران تبدیل شد.

◄... قیام بابک خرمدین، نماد مقاومت ایرانیان در مقابل اعراب

● سرزمین آذربایجان در دوران حکومت خلفای عباسی به یکی از مراکز مهم مقاومت ایرانیان در مقابل اعراب بود. ناراضی بودن ایرانیان از خلفای عباسی بویژه بعد از قتل ابومسلم بدستور خلیفه به شورشهای بسیاری در نقاط مختلف ایران انجامید. جنبش قصاص خون ابومسلم به رهبری سنباذمغ از خراسان تا آذربایجان را در بر گفت. جنبش دیگری به رهبری استاذسیس در خراسان شکل گرفت. در اواخز قرن هشتم شورشی دیگر در گرگان موسوم به سرخ علمان رخ داد. در همان سالها جنبش سپید جامگان به رهبری مردی ملقب به مقنع ( نقابدار) صورت گرفت.

● از مهمترین این جنبش ها، شورش خرمیّان یا خرم دینان که آنها را مزدکیان نیز مینامیدند به پیکار مسلحانه بر علیه بیدادگری و ستم خلفای عباسی بر ایرانیان شکل گرفت. بزرگترین شورش خرمدینان "سرخ" جنگ بزرگ کشاورزان در سالهای  816- تا 837 میلادی به رهبری بابک خرمدین ایرانی تبار در کوههای تالش در آذربایجان آغاز گردید و در جغرافیای ایران تا اصفهان و کرمان، زاگرس ، همدان و ماسبذان (لرستان)  و سایر نقاط ایران گسترش یافت. خرمدینان بارها ارتش بزرگ خلیفه را درهم شکستند. اشتباه بزرگ بابک خرمدین بستن پیمان اتحاد با برخی از فئودالهای ارمنی، آلبانی، و  فئودالهای دیگر ایرانی که قصد رهایی از استبداد خلیفه را داشتند بود. فئودالهای متحد بابک خرمدین با خلیفهءِ عبارسی آشتی کردند، و در سال 837 میلادی آخرین دژ خرمدینان یعنی دژ بذ در کوهای تالش پس از یکسال محاصره سقوط کرد. بابک خرمدین  که به ناچار نزد یک شاهزادهء آلبانی گریخته بود از سوی او به خلیفه تحویل داده شد و به قتل رسید. در پی آن شورش مازیار در طبرستان که با تصرف ملکان عرب همراه بود هم سرکوب گردید.

● یکی از عجایب تاریخ نگاری مردم تُرک تبار آذربایجان این هست که بابک خرمدین ایرانی را از نژاد تُرک و از زرد پوستان آسیای میانه میدانند و هر ساله سناریو و تاسوعا و عاشورایی بر قلعهء بابک( دژ بذ) در کوهای تالش بر پا میکنند. در همهء تواریخ قدیم و جدید آمده است که بابک ایرانی بوده است. در قرن هفت و هشتم میلادی که بابک میزیسته اثری و نشانی از مردمان تُرک در قفقاز و در آسیای کوچک(ترکیه امروز) و بویژه در ایران وجود نداشته است. اوّلین مهاجرت تُرک تباران به ناحیهء غرب دریای مازندران از قرن یازده و دوازده یعنی نزدیک به 400 سال بعد از قیام بابک خرمدین میباشد.

● از اینها گذشته مردمان تُرک در طول تاریخ خود با دین اسلام و خلافت اعراب برخورد و مشکلی نداشته اند، تمدن و فرهنگ سازی مردمان تُرک بر اساس ایدئولوژی دین اسلام بنا شده است. مردمان عرب و تُرک با ایدئولوژی دین اسلام جنگ مشترکی را بر علیه تمدنهای باستانی: ایرانی، یونانی و رُمی آغاز کردند و هنوز هم ادامه دارد.

◄...  آذربایجان و تُرک تباران در عصر جدید و مدرنیته

در مراحلِ رشدِ سیستم سرمایه داریِ انقلابی و پروسهءِ تکاملیِ قرنِ پانزده که در اروپا عصر رفرماسیون، رنسانس، مدرنیته، و روشنگری راسیونالِ خردگرایی با سکولاریسم و دمکراسی و حتّی لیبرال دمکراسی را با نفیِ حکومتِ دینی کلیسا و حکومت قیصری مستبد با پارامترهایِ دانش محور این جهانی حرکتِ خود را آغاز کرده بود،

● امّا بر عکس قارهء اروپا، مردمان تُرک تبار در ایران سلسلهءِ صفویان و در ادامه قاجاریان با مذهب شیعهءِ دوازده امامیِ قزلباشِ موروثی و در آسیای کوچک(ترکیه امروز) عثمانیان با ایدئولوژیِ اسلامیِ سنّی و با تکرار دوران و ساختار حکومتیِ فئودالیتهءِ قبیله ایِ پسا مدرن در شکل سلطانی و خلیفه گری به گسترشِ اسلامگراییِ متافیزیکِ واپسگرا تا نیمهءِ اوّل قرن 20 اقدام کردند، که همین امر باعثِ عقب ماندگی و شکاف در روندِ بکارگیریِ تکاملیِ تئوریهایِ دمکراسی و باز ماندن از جایگزینیِ ساختارهایِ سیاسیِ حکومتیِ قانونمندِ برخاسته از ضرورتها و تضادهایِ طبقاتیِ این جهانی، همچنین سد کردنِ گسترشِ جهان بینی و اندیشهء راسیونال خردگرایی در مقابل دیدگاهِ متافیزیکِ دینی بین جهانِ شرق از جهان غرب شد.

◄ ...  خدمات حکومتهای تُرک تبار در ایران

خدمات تاریخی و مستند تُرک تباران در ایران: 1- تکرار و تداوم ساختار حکومتی ایلی قبیله ای فئودالیته و سد کردن دوران گذار 2- جایگزین زبان تُرکی و نامگذاری نادرست و غیر منطقی بر تیره های ایرانی و انداختن تفرقه در بین آنها  3- تبدیل کردن ایران به زیر مجموعهء ممالک محروسه روسیهءِ تزاری 4-  اختراع و گسترش مسلک و مذهب شیعه گری با دولتی و رسمی کردن دین شیعهء دوازده امامی قزلباش 5- ترویج مکتب های دینی و حوزه ای سنتّی برای پرورش آخوند و گسترش دین قشری 6- مخالفت با عصر مدرنیته، با سکولاریسم(جدایی دین از حکومت) و ضدیّت با اندیشه و جهان بینی راسیونالیسم، 5- مخالفت با فرهنگ اروپایی و غربیِ سکولار، ضدیّت با ارزشهای سکولار 7- ترویج و تبلیغ خرافات و خرافه پرستیو روضه خوانی، گسترش فرهنگ تاسو، عاشورایی 8- جایگزینی ساختار حکومتی خلیفه گری و سلطانی و سد کردن پروسه و تئوری های دمکراسی با ساختارهای سیاسی مدرن 9- از دست دادن تمامیّت ارضی ایران، جدایی بخش وسیعی از جغرافیای ایران، قبول قراردادهای ننگین گلستان و ترکمن چای و سایر قراردادهای رسمی و غیر رسمی دیگر، بر باد دادن سرمایه های ملّی ایران 10-  افروختن جنگهای دینی بین شیعه و سنّی، دامن زدن به جنگهای قومی، 11-  همکاری با جهان عرب و سر کوب ناسیونالیسم و هویّت ایرانی12- نابود  و جعل کردن تاریخ مستند ایران و هویّت ایرانی با خرابی و در حاشیه نگهداشتن آثار باستانی و منزوی کردن سرزمین ایران در عصر مدرنیته و دوران روشنگری 13- جلوگیری و سرکوب ناسیونالیسم و جنبشهای ایرانی، ممانعت از شکل گیری اندیشه و شخصیّتهای ایرانی14- قراردادن فرهنگ اسلامی از نوع تُرک تباری و عرب تباری در مقابل فرهنگ و جایگزینی جهان بینی ایرانی. و سایر مسائل ریز و درشت دیگر هست. 15- جمهوری اسلامی امروز بازگشت دوران تُرک تباری و ساختار حکومتی آنهاست.

◄ ...  امروز مردم تُرک آذربایجان چه میگویند و چه  میخواهند:

1- ایران سرزمینی تخیلی است و اصولأ امپراطوریهایی بنام ماد و پارس و ساسانی و اشکانی و سایر حکومتهای ایرانی وجود نداشته است. تاریخ مکتوب ایران جعلی است و ساخته و پرداخته، یهودیان و مردمان اروپایی است 2- نام  ایران (یعنی سرزمین آریایی ها، آنجا که آریایی ها زندگی میکنند) در تاریخ یافت نمیشود و این نام را 80 سال پیش خاندان پهلوی ( که خود تُرک تبار بادکوبه ای بوده اند) بر روی این سرزمین گذاشته اند، 3-  تاریخ و تمدن با فرهنگ ایرانی در کنار دو تمدن یونانی و رُمی از بینادگذاران تمدن فراگیر جهان امروز نیست و زبان فارسی هم ناقص هست

 4- واژهء اینترناسیونال" آریا "  را که معنی متین( نجیب و با وفا، راستگو) هست را از لحاظ لغوی آریا را" بی پدر و مادر و شورشی" معنی میکنند و کوروش (بنیادگذار حقوق بشر را) و هخامنشیان را وحشی مینامند، در مقابل واژهء تُرک را که به معنی "زورمند و قوی" هست را می ستایند و به آتیلا خونخوارترین مرد جهان افتخار میکنند 5-  زبان پارسه و پارسی را تحقیر و آنرا زبان سگ مینامند، فردوشی بزرگ و خردمند را به توهین میگرند، پرچم ایران را به آتش میکشند، و در مقابل پرچم ترکیه و باکوی خونین را بر می افرازند

 6- از هر کوششی در فروپاشی  و بی ثباتی جغرافیای سیاسی و تمامیّت ارضی ایران میکوشند، خلیج همیشگی فارس را خلیج عرب می نامند، استان خوزستان ایران را مانند دورهء قاجار" عربستان" مینامند، ملّتی ساختگی بنام فارس را اختراع کرده اند و مکان آنرا به خراسان و به حاشیه های کویر می برند 7-  در جبههءِ پان ترکیسم و پان عربیسم بر علیه سرزمین و ایرانیان ایستاده اند، استراتژی تأمین منافع سیاسی و اقتصادی تُرک تباری ترکیه و باکو را ایدئولوژی حرکتی خود قرار داده اند و نسبت به ایران و ایرانیان هیچگونه رغبت و گرایشی ندارند و بعضأ با دیدهء تخریب و نفرت مینگرند،

8- از لحاظ ژنتیکی ایرانیان را بیمار و ناقص میدانند، از مسئولیّت پذیری قانونمند خودداری میکنند، در سیاه کردن چهرهء ایران و ایرانی در پیشگاه جهان امروز پیشتاز هستند 9-  با ایستادگی آنها بر ایدئولوژی قوم و قبیله گرایی جایگزینی دمکراسی و انواع دمکراسی های مرسوم امروز با ساختارهای سیاسی مدرن امروزی را سد کرده اند

10-  با دامن زدن به قومگرایی یک جنگ روانی و فرسایشی را در فضای سیاسی کشور راه انداخته اند، و زمینه را برای نظام جمهوری اسلامی تحت رهبری علی خامنه ای تُرک تبار چنان فراهم کرده اند و میکنند تا بتواند به سرکوب و دیکتاتوری فراگیر بیشتر، به تحقیر بیشتر ناسیونالیسم ایرانی، به تأمین منافع بیشتر تُرک تباری به رهبری ترکیه  و علی خامنه ای نایل آیند

11- مردم تُرک تبار آذربایجان از گذشته تا کنون در جنبشهای دمکراتیک ملّی شرکت فعال نداشته، و همهء جنبشهای این مردم یا رنگ دینی و مذهبی ضد ایرانی داشته مانند انقلاب اسلامی 57 و یا حرکت و جنبش فقط به خاطر کسب سرزمین و کوه و دشت بوده است، جنبش بابک به مناسبت فتح و کسب مالکیبت سرزمین و کوه و قلهء دژ در تالش هست، پنداری بجای آب، خون تُرک تباران در رودخانهءِ ارس جاری است، مازندران و گیلان را در نقشهء خود جا داده اند، آذربایجان غربی را از خود میدانند، قزوین و همدان که هیچ تهران  و کردستان را هم. در تاریخ نمونه بیاورید که کدام سرزمین و مردم مورد هجوم مردم تُرک تباران نبوده و نیست ! همین امروز به همسایگان مردمان تُرک تبار نگاهی بیندازید و عملأ ببینید که با کدامیک از آنها درگیر نیستند !.

12-  اصولأ فرهنگ و جنبش  دمکراتیک به مناسبت دست یابی به دمکراسی و ارزشهای آن همراه با انگیزهءِ همزیستی مسالمت آمیز در جغرافیای تُرک نشین آذربایجان هنوز جا نیفتاده است، از زمانیکه مردم تُرک در سرزمین آذربایجان اکثریّت را بدست آوردند، این سرزمین پیوسته دیکتاتور پرور و استبدا خیز بوده است. 13 - مردم تُرک آذربایجان با شرکت نکردن در جنبش سبز اخیر مردم ایران، خواسته و یا ناخواسته مستقیم و یا بطور غیر مستقیم با پُشت کردن به ملّت ایران در کنار جمهوری اسلامی ایستاد !. چگونه ممکن هست که قومی شعار دست یابی به حقوق خود را داشته باشد ولی در کنار حکومت مرکزی بایستد ؟!.

 14- در شرایط فعلی نظام جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنه ای تُرک تبار حکومت و فرد دلخواه مردم تُرک آذری هست، چرا که این سیستم منافع تُرک تباری و عرب را هدف دارد. 15- نخبگان تُرک آذری در پی فروپاشی ایران و تشکیل حکومت ملّی و مستقل خود با رسمی کردن زبان تُرکی هستند که این هدف را پوشیده در عبارات و واژه های دیگر بکار میگرند

16- خواسته و پیش شرط ماندن مردم تُرک در ایران، تقدیم کردن سرزمین ایران و سپردن تمامی چرخهء اقتصاد و سیاست به این مردم هست، رسمی کردن زبان تُرکی است، روزانه دعا و شکر گفتن و پشته کردن آنها که بر ما منت گذاشته اند و در ایران مانده اند، دادن امتیازات خاص و عام  به آنها هست، باید ایرانیان قبول کنند که تُرک تباران بنیاد گذار فرهنگ و تمدن جهانی هستند و سر گربه نشان جغرافیای ایران هستند، بدون این سر، این ایران گیج و فلج خواهد شد، از پای در خواهد آمد. نباید به ترکیه و باکو انتقاد کرد، نباید از مردمان کُرد در ترکیه حمایت کرد، ناسونالیسم ایرانی باید بمیرد، تمام آثار باستانی ایران باید نابود شود، اقتدارگرایی فرهنگ و هژمونی سیاسی تُرک تباری را پذیرفت و خدمتگزار آنها بود، حقوق کلکتیو و گروهی تُرک تباری در اولوبت باشد، در یک کلام ایرانیان باید برده شوند و تُرک تباران برده دار، تا آنها راضی شوند شاید در ایران بمانند!.  امّا کدام ایرانی و کدام مردمی هست که به چنین خواسته هایی با ذلت و خواری تن در دهد ! آخر  پذیرفتن اینهمه تحقیر و حفت و تقدیم کردن هستی ایرانیان به این مردم برای چه ؟ آیا ساده ترین روش جدایی و برای یک بار برای همیشه راحت شدن از دست مردم تُرک آذری در ایران نیست ؟

◄ ... برنامه های پیشنهادیِ  ایرانیان امروز چه هست ؟

1-  ایران سرزمینی است باستانی با تمدنی کهن که حداقل 700 سال قبل از میلاد سابقه را در کارنامهء تاریخی و سیاسی و فرهنگی خود در جهان امروز به ثبت رسانیده است، ایران سرزمینی نیست که بر اساس قراردادهای بین المللی و یا بر اثر تشکیل حکومتهای ملّی نوپا شکل گرفته شده باشد که اکنون باید از هم فروپاشیده شود، ایران خود امپراطوری ها بوده است که بعد از فروپاشی حتّی بخش عظیمی از زادگاه اولیّه و اصلی ایرانیان به غارت رفته است

 2- ایران و ایرانی مجموعه ای از فلات ایران و تیره های ایرانی تبار هست، که دو نژاد دیگر تُرک و عرب از قرون 12 و 9 میلادی به ایران مهاجرت کرده اند  و قرنها با مردمان بومی در آمیخته اند 3- ایران دوران فئودالیته و قومی و حتّی سرمایه داری را پشت سر گذاشته، ملّت و ملّت سازی بر اساس پارامترهای بین المللی در ایران شکل گرفته و  ساختار حکومت " مّلت دولت" را طی کرده است، واحد تشکیل حکومت و دولت دیگر قوم، نژاد نیست بلکه فرد و حقوق شهروندی بر اساس ساختار حکومت " دولت ملّت" هست

4- از سویی گروهی از ایرانیان با شعار ایران برای همهء ایرانیان با حقوق مساوی، ساختار حکومتی جمهوری فدرالیسم اجرایی سکولار و دمکراتیک بر اساس نیازمندیهای سیاسی کشورداری و اقتصادی و نه بر اساس قومی قبیله ای را بارها مطرح کرده است،

◄ ... جدایی مردم تُرک آذری، امری منطقی و پایدار

● امّا قوم تُرک آذری با بی توجهی به مسائل پیشنهادی منطقی گروهی از ایرانیان، همچنان بر طبل ایدئولوزی و جنگ  قومی و فروپاشی جغرافیای سیاسی و انکار تاریخ مستند ایران تأکید دارد که دیگر قابل تحمّل نیست، دیگر نمیشود در یک تیم  ملّی فوتبال چند نفری را در بین خود داشت که بسود بیگانگان به درواژهء خود گُل میزند، دیگر نمیشود در بین سپاهی سربازانی را نگهداشت که به فرمان دشمن بر روی هم جبهه ای و هم قطار خود اسلحه میکشد، فضای تنفسی فرهنگی و سیاسی را مسموم کند. اعتماد با این مردم از بین رفته است، وحدت و همبستگی که اساس رشد فراگیر هست با این مردم امکان پذیر نیست.  دیگر نمیشود در انتظار بهبودی از یک بیماری سرطانی نشست که قرنها دارد همچنان باقیماندهءِ این جسم و روح را مسموم و به نابودی کامل میکشد.

●  جدایی مردم تُرک آذری از ایران در جغرافیای اولیّهءِ مخصوص بخود امر منطقی و پایدار هست، بسود طرفین بویژه بسود مردم تُرک آذری است. از شاخص های مفید جدایی مردم تُرک آذری از ایران، ایجاد فضای همبستگی و دیالوگ سالم و سازنده در بین تیره های ایرانی است، از همه مهمتر سست شدن پایه های دین و مذهب شیعه گری تُرک آذری تباری صفوی که مبنای بسیاری از بدبختی ها و عقب ماندگی ها میباشد و پایان دادن به ساختار حکومتی خلیفه گری و سلطانی و ولایت فقیهی است. بیرون راندن دشمن و رقیب در صفوف خود هست. بدون شک بازگشت به هویّت و جهان بینی ایرانی و رویکرد به خردگرایی و اندیشهء راسیونالیسم در مدت زمان کمی در ایران عملی خواهد شد.

|مارس 2013  میلادی| آلمان| ناصر کرمی|

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناصر کرمی
برگرفته از:
آرشیو نویسنده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.