رفتن به محتوای اصلی

بازي هاي شيطاني موساد با حماس
31.03.2013 - 07:37

 قدس مكاني مقدّس است كه تنها به مسلمانان تعلق ندارد، بلكه به همه اديان ابراهيمي متعلق است و يهوديان و مسيحيان نيز همچون مسلمانان در اين حق شريك اند. به خصوص اگر آن حضور در قدس يا مسجد الاقصي توسط سياستمدار صلح طلبي چون اوباما براي برقراري صلح انجام شود، بي شك اقدامي ميمون است. البته اين چيزي نيست كه گروه هاي اسلامگراي فلسطيني تا اين حد از آن غافل باشند و دليل اعتراض برخي از آن ها به اين سفر چيز ديگري است كه اعتراض به آن، تنها حركتي انحرافي است براي گمراهي افكار عمومي از مسأله اي كه براي حماس پيش آمده است.

مسأله اصلي آن است كه سياسيون حماس با محمود عباس و فتح به توافقاتي كليدي بر سر آشتي ملي رسيده بودند، كه تيم امنيتي حماس با آن مخالفت كرده است. رهبران سياسي حماس كه بارها اختلاف در سطح رهبري را كتمان كرده اند، حالا چگونه بايد به ديگران اعلام كنند كه توافقات شان توسط تيم امنيتي حماس وتو شده و دنيا متوجه شود كه روي صحنه اي هاي حماس تنها عروسك هاي روي صحنه هستند و تصميم گيرندگان اصلي در بخش امنيتي هستند كه مخالف هر گونه توافق و آشتي ملي اند و براي وتوي آن، بهانه هاي مختلفي مي تراشد! حماس مي خواهد با بهانه قرار دادن چيز ديگري به جز عامل اصلي برهم زدن آشتي بين فتح و حماس –كه نهادهاي امنيتي اي حماس است- توپ را در زمين فتح بياندازد و چه بهانه اي بهتر از موضوعي كه مي تواند نزد افكار عمومي جهان اسلام مقبوليت قابل ملاحظه اي بيابد –عدم ورود غيرمسلمان در مكان هاي مقدّس اسلامي- و كاملاً به خيال خود ردگم كني كرده باشد. اين اولين باري نيست كه توافق چندباره سياسيون حماس با فتح، عملي و اجرايي نمي شود و دستي كه تنها از داخل نهادهاي امنيتي حماس مي آيد، آن را كوتاه مي كند. تشخيص دنباله اين دست كه به كجا ختم مي شود، خيلي سخت نيست؛ به خصوص وقتي در گذشته كه توافقي بين حماس و فتح صورت گرفت، دولت اسرائيل به موساد گوشزد كرد كه برنامه هايش موفق نبوده است. به عبارتي، فهم قضيه خيلي دشوار نيست و آن دستي كه همواره توافقات را بر هم زده، همواره از سوي نهادهاي امنيتي حماس آمده كه پيداست موساد از چه طريقي كم كاري كرده كه از همان راه دوباره آن را قطع مي كند.

براي درك اين واقعيت پشت پرده كه موساد از طريق تشكيل و تقويت نهادهاي تندروي اسلامي خاورميانه چه اهدافي را طي مي كند و چگونه سعي نموده از طريق گروه هاي اسلام گراي فلسطيني، فتح و نخستين مبارزان فلسطيني همچون ياسر عرفات را به انزوا بكشاند و فرايند صلح را بايكوت كند، خيلي دشوار نيست و شما از هر جا اين پرونده را بررسي كنيد، به سرنخي مي رسيد كه توسط موساد هدايت مي شود. چه از برهم زدن توافق بين فلسطينيان توسط نهادهاي امنيتي حماس، چه مخالفت حماس با تشكيل كشور فلسطين و مذاكرات صلح، با اين بهانه كه اسرائيل بايد نابود شود و تمامي اين سرزمين متعلق به فلسطينيان است و چه خاستگاه حماس از زمان تشكيل آن:

«در اسرائيل، همه با سياست همکاري با اسلامگرايان هم راي نبودند. در آغاز، راستگرايان افراطي اسرائيل مانند مناخيم بگين، نخست وزير وقت، اسحاق شامير، و آريل شارون، وزير دفاع، موافق چنين سياستي بودند و آن را تجاوزکارانه پيش مي بردند. در مقابل، حزب کارگر اسرائيل خواهان مذاکره با سازمان آزاديبخش فلسطين و دستيابي به توافقي پايدار بود. اما راستگرايان افراطي اسرائيل، مخالف هم انديشي در اصول و خواستار ماندن در سرزمين هاي اشغالي کرانه باختري بودند و براي توجيه ادامه اشغال به تورات دست مي يازيدند که "يهوديه" و "سامريه"، نام هاي کهن فلسطين در تورات آمده است».

«هرگاه سازمان آزاديبخش فلسطين و حزب کارگر اسرائيل به توافق مي رسيدند، سيل خشونت حماس براي بر هم زدن گفتگوها روان مي شد. تحليلگري مي نويسد: "همواره بر هم زدن جريان گفتگوهاي صلح هدف واقعي حماس بوده که زمينه طغيان جاه طلبي سياسي حزب ليکود شده است. هر گاه چنين به نظر رسيده که مذاکره کنندگان اسرائيلي و فلسطيني گامي براي صلح برمي دارند، تروريسم حماس گفتگوي صلح را ناکام گذارده و دو سوي مذاکره را به واپس نشستن واداشته است».

اين ها سخنان روبرت دريفوس در كتاب "بازي شيطاني" است كه تحقيقات مبسوطي را از طريق در كنار هم گذاشتن هزاران سند فاش شده و كتب خاطرات جاسوسان بازنشسته جمع آوري كرده است.

افسر پيشين موساد "ويکتور اوستروسکي" وقتي که اين سازمان را ترک كرد، از منتقدان جدي آن شد. او دو کتاب درباره سرويس سري اسرائيل نوشت. به نوشته اوستروسکي، "راستگرايان در موساد" از اين که محبوبيت انورسادات، رئيس جمهوري مصر، اسرائيل را به ترک سرزمين هاي اشغالي وادارد، در هراس بودند. اينچنين، آنها پنهاني به گونه اي که کمک اسرائيل به اسلامگرايان فاش نشود، به حمايت از گروه هاي بنيادگراي مصري پرداختند. اوستروسکي، راستگرايان اسرائيل را به پشتيباني تعمدي از بنيادگرايان اسلامي متهم مي کند. او مي افزايد:

«حمايت از بنيادگرايان تندرو اسلامي، منطبق بر استراتژي موساد در خاورميانه بود. چنانچه بنيادگرايان زمام امور جهان عرب را بدست مي گرفتند، مذاکره ميان آنها و غرب منتفي بود و اينچنين باز اسرائيل تنها کشور دموکراتيک در خاورميانه مي ماند. بنابراين اگر موساد زمينه قدرت گرفتن حماس را براي جايگزيني سازمان آزاديبخش فلسطين پديد آورد، چنان دورنمايي عينيت خواهد يافت».

چنان كه ياسر عرفات، رئيس سازمان آزاديبخش فلسطين نيز در مصاحبه با يک روزنامه ايتاليائي گفته بود: «حماس زاده اسرائيل است و اسرائيل در دوره نخست وزيري اسحاق شامير، پول و بيش از 700 موسسه، و از آن ميان مدارس، دانشگاه ها و مساجد در اختيارشان گذارده است». 

شعار نابودي اسرائيل و به رسميت نشناختن اسرائيل و تشكيل كشور فلسطين در تمامي آن سرزمين كه توسط حماس مطرح مي شود، گرچه اگر پيش يك غيرحرفه اي مواضعي متخاصم با اسرائيل به نظر مي رسد، در نزد يك مدير حرفه اي چنين نيست. مديران حرفه اي وقتي كه در جمعي قرار مي گيرند كه در آن اقليت اند و ابراز نظر مخالف شان تأثيري در تصويب نشدن طرح ندارد، روش هاي رندانه اي مي توانند در پيش گيرند كه يكي از آن ها، توافق با طرح و بزرگ كردن آن به ميزاني است كه غيرممكن شود. به عبارتي، يكي از راه هاي شكست يك طرح، آن است كه آنقدر بزرگ شود كه غيرممكن گردد (سنگ بزرگ علامت نزدن است). تعريف يك هدف به گونه اي كه كشوري چون اسرائيل كه داراي بمب هسته اي و پيشرفته ترين سلاح ها و متحدان جهاني است –جداي از آن كه تاريخ قديمي يهوديان در آن سرزمين كه در قرآن آمده ناديده گرفته شود- و تشكيل كشور فلسطين به جاي آن، تنها به معناي اين است كه هدف را آنقدر بزرگ گرفته اند تا غيرممكن شود. هم تشكيل فلسطين از طريق مذاكرات صلح عقيم بماند و هم ادعاهاي گروه هاي اسلام گرايي چون حماس موجب شود كه اسرائيل از زير فشار آمريكا و اتحاديه اروپا و جامعه جهاني، خود را رها سازد و مدعي شود كه طرف هاي اصلي فلسطيني اصلاً صلح نمي خواهند، بلكه نابودي اسرائيل را تعقيب مي كنند. بزرگ بودن هدف يك چيز است و غيرممكن بودن آن چيز ديگري است. با فرض آن كه اصلاً با بمب هاي هسته اي اسرائيل را نابود كردند، حالا كشور فلسطين كجا قرار است، تشكيل شود؟ در سرزمين آلوده به تشعشع راديو اكتيو و سوخته كه حتي نوزاداني كه در جوار آن قرار دارند تا سال ها عقب افتاده بدنيا خواهند آمد و تا قرن ها حتي حيوانات نمي توانند در آن زندگي كنند، چه رسد انسان ها!! اين است ارض موعودتان كه آن را طي دعا هم براي فلسطينيان طلب مي كنيد؟ اسلام گراياني همچون حماس به اين موضوعات اصلاً فكر نمي كنند، بلكه آنان درس هاي ايدئولوژيكي را كه اين تيم موساد مدام در گوش شان در تمام اين سال ها خوانده اند، بي تفكر و طوطي وار تكرار مي كنند. و اين دقيقاً همان چيزي است كه موساد از تشكيل و تقويت گروه هاي اسلام گراي خاورميانه دنبال مي كند: عده اي بي تفكر و بي برنامه كه اهدافي غيرممكن را همچون اصولي جاويدان همچو يك عروسك كوك شده مدام تكرار كنند. دشمناني چنان هالو كه هديه اي را به اسرائيل تقديم كنند كه چه بسا ابرقدرت هاي متحدش نمي توانند: اسرائيلي كه از طريق جنگ هاي آغاز شده توسط اين گروه هاي اسلام گرا، توسعه يابد. البته قسمت جالب تر قضيه آن است كه اسلامگرايان كوك شده اصلاً شكست هاي شان را نمي بينند و آن را پيروزي مي شمارند و اين بخشي ديگر از آن پازل است كه چون چهارپايي كه هويجي جلوي اوست، مدام به دنبال آن بدود و متوجه نباشد كه هر چه بدود بدان هدف غيرممكن نمي رسد و تنها مقصود كسي كه هويج را گرفته است، تأمين مي كنند: يعني طي مسيري كه خرسوار مي خواهد. اين همان نقشه موساد در تشكيل و پرورش حماس در نوار غزه است، درست در زماني كه غزه در اشغال اش بود و پس از سازماندهي امنيتي آن، جهت بيرون راندن فتح از آنجا، خود غزه را تخليه كرد تا عروسك هاي كوك شده بتوانند فتح را از صحنه بيرون كنند!

خوشبختانه با تشكيل كشور فلسطين و تصويب آن در سازمان ملل، بخش بزرگي از نقشه موساد براي شيطنت هايش در منطقه، باطل شد و بزرگترين هدف اش را حتي بدون توافق صلح از دست داد (عدم تشكيل كشور فلسطين كه چيزي نمانده بود، بدان برسد) و حالا تنها اميدش در بازي با مذاكرات، در جهت عدم توافق صلح است تا كشور فلسطين مستقل نشود و در زندگي فلسطينيان تأثير عملي اي احساس نگردد. عروسكان حماس با مخالفت با مذاكرات همين هدف اسرائيل را تأمين مي كنند و بازيگران كوك شده دلشان خوش باشد كه هر از گاهي چند راكت به سوي اسرائيل پرتاب مي كنند و جشن و شادي به پا كنند؛ چه بهتر كه اسرائيل با توسل به آن ادعا كند كه اسرائيل امنيت ندارد و از اين روي، صلح بي معني است. مگر اسرائيل تاكنون با چه مستمسكي مفاد قرارداد اسلو را تمام و كمال اجرا نمي كند و هنوز كرانه باختري را در اشغال دارد: اسرائيل امنيت ندارد، تمام شد و بس. چه دشمني بهتر از اين براي يك طرف رند كه دشمن اش مدام در بازي شكست بخورد و حتي نفهمد شكست خورده و آن را پيروزي بپندارد و باز به بازي ادامه دهد تا باز شكست بخورد...

 

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.