رفتن به محتوای اصلی

نیمه شب نوشته ها – 51 – کتابی که شاید رکوردها را بشکند!
31.03.2013 - 08:46

 نهم اکتبر سال 2012 یک خبر بشکل انفجاری و گسترده در سطح جهان منتشر شد. باورش سخت بود اما حقیقت داشت. مردان مسلح طالبان خشمگین و کف بر دهان دخترکی مبارز را تعقیب و در اتوبوس به جستجوی او پرداخته و پس از یافتنش به سر او شلیک می کنند. بدین ترتیب در صدد بر می آیند تا صدای حق طلبانه وی را خاموش کنند, قلم برابری طلبانه او را بشکنند و اسلام شان را از گزند! این دختر مبارز و آگاه دور نگه دارند. مغز او را که خواستگاه مخالفت با فرهنگ متحجرانه حاکم بر زندگی دخترکان منطقه بود هدف قرار داده و نابودی او را آرزو کردند.

دخترک به قلب دشمن زده بود ومیدانست که بنیان حاکمان فرهنگی و سنتی را در آن خطه خراش میدهد. با اینحال خطر کرد ومیخواست که همه دخترکان هم سن و هم قواره اش امکان تحصیل داشته باشند تا بتوانند از حقوق انسانی خود دفاع کنند. قصد بیداری و آگاهی میلیونها دختر بچه دیگر را داشت که تحجر حاکمه در مخیله خود نیز جا نداده بود. ملاله مسلح بود. مسلح به علم و آگاهی و پیشرفت های تمدن زمان که در بخش بزرگی از این کره خاکی حقوق برابر زنان با مردان را برسمیت شناخته است. ملاله میدانست که این خواست و آرزوی دیرینه میتواند زمینی شود و در آنسوی روستاهای محل سکونت خود نهادینه شده است.

ملاله میدانست که تلاش های وبلاگی اش به قبای مردسالاران و متحجران خوش نخواهد آمد و انتظار واکنش های وحشیانه آنها در برابر خود و خانواده و بستگانش را می کشید. ملاله اما سخنگوی نیمه دیگر انسان شد و اینچنین درد و رنج روزگار را بجان خرید. لحظه موعود سر رسید و قداره بندان سنت و تحجر صورتش را متلاشی کردند. با تصور اینکه مرده است رهایش ساختند و معجزه ای را قرنهاست در انتظارش هستند به یکباره  و پس از گذشت ماهها برای ملاله دیدند که از این اقدام وحشیانه و بر بر منشانه آنها جان سالم بدر برده است.

آیا فرهنگ ارتجاعی طالبانی در منطقه حد و مرزی می شناسد وقتی میگویند:  

( دختران و زنان از خانه ها نباید بیرون بروند و چنانچه لازم بود میبایستی یک ( محرم ) همراه آنها باشد ) .

مدتی پیش زن جوانی را بدون اینکه حتی دادگاه و محاکمه کنند بجرم همخوابی با یک مرد غریبه با سلاح گرم کشتند. دو گلوله به اطراف بدنش و سپس شلیکی به سر تا به ارتجاع مذهبی شان آسیبی نرسد.

ملاله اما استوار بود تحرک و شادابی اش را به اختیار گرفت و سراسر در روشن گری و آگاهی افکنی در میان هم سن و سال های خودش در منطقه کوشید. ملاله در یک مصاحبه قبل از این واقعه گفته بود که:

"دختران در زمان تسلط طالبان می‌ترسیدند به صورتشان اسید پاشیده شود یا توسط این شبه نظامیان دزدیده شوند."

."

ملاله اما پس از بهبودی معجزه آسایش! همچنان می رزمد و در صدد انتشار کتابش با همیاری برخی از مراکز انتشاراتی بین المللی است. این مراکز هر چه باشند و با هر انگیزه و هدفی ولی کتاب خاطرات و نظرات او را منتشر خواهند کرد و با امکانات خود این مبارزه اجتماعی او را در اختیار میلیونها انسان دیگر قرار خواهند داد. قطعا پس از انتشار بیرونی این کتاب نقدهای بسیاری زینت بخش رسانه ها و مجامع بین المللی دفاع از حقوق کودکان و زنان در آن خطه خواهد شد.

با ارزوی سلامتی و شادابی بیشتر برای ملاله و بهروزی همکلاسی های او

بهروز سورن

29.03.2013

گزارشگران

www.gozareshgar.com

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.