در حالي كه نظاميان اسد تمايل داشتند كه با گردآوري نيروها در مناطقي از سوريه كه مواضع محكم دارند، بتوانند هم نيروهاي انساني به شدت در مضيقه شان را حفظ كنند و هم مقاومت بيشترشان امكان گفتگويي را فراهم آورد تا جانيان از قصاصي كه در تعقيب شان است، نجات يابند؛ خوشبختانه پاسداران و رهبران بي سواد ايراني با استراتژي "همواره بزن و برو تا سطح خركلگي" ( براساس منطق روضه خواني) اندك نيروهاي باقيمانده براي اسد را در همان مناطقي كه تاكنون در دست شان مانده پخش كردند و اين موجب شده تا رزمندگان سوري به مواضع ضعيف مزدوران باقيمانده نزديك مي شوند، آنان عمدتاً فرار كرده و بقيه يا كشته و يا اسير مي شوند. سپاهيان ايران به اميد ارسال نيروهاي بيشتر از عراق و ايران به جوخه سوريه تصور مي كردند كه مي توانند اين مواضع را همچنان حفظ كنند، كه اينك مي بينيم هم يك به يك مواضع موردنظر را از دست مي دهند و هم نفرات معدودشان را و هم انبارهاي مهماتي كه رزمندگان سوري به شدت بدان نياز دارند. وضع دمشق آنقدر وخيم است كه هنوز تمام نقاط كشور سقوط نكرده مي رود كه سقوط كند.

بنابراين، رزمندگان همان استراتژي گذشته شان را بايد دنبال كنند و تنها توجه كنند كه بيش از زمين، نيروهاي اسد از نظر نفرات در مضيقه اند و زماني كه به پايگاهي حمله مي كنند، اگر راه فراري براي نيروهاي اسد وجود دارد، بايد به فاصله اي از آنجا يا قبلاً كميني براي جانيان اسد گذاشته باشند و يا تك تيراندازها از دور آنان و به خصوص افسران رده بالا را هدف قرار دهند. نيروهاي جديدي نيز كه از ايران و عراق مي آيند، همه منطقه را نمي شناسند و هم از پشتيباني محلي كه از ضروريت هاي موفقيت در اين قبيل نبردهاست، بي بهره اند و ايراني ها كه حتي زبان عربي درست و حسابي نيز بلد نيستند و سوريه همچنان كه اينك براي آنان يك جوخه بوده به قتلگاهي برايشان بدل خواهد شد و آنان قصاص ترورها، بمب گذاري ها و جنايت هايش را در منطقه و به خصوص عراق و سوريه پس مي دهند.

حزب الله لبنان نيز تاوان دخالت هايش را در آدم كشي هاي اسد در سوريه پرداخت و پس از اين كه دولت اسد مشروعيت اش را نزد جامعه جهاني از دست داد و ائتلاف سوريه به جاي اش جايگزين شد، دولت لبنان كه حزب الله در آن حضور ائتلافي داشت، سقوط كرد و دولت مالكي نيز حاكميت اش را بر بخش هاي كردنشين و سني نشين از دست داده و حتي احزاب شيعي نيز دل خوشي از آن ندارند و عراق رها شده به اميد آن كه در انتخابات آينده شايد دولتي جديدي بتواند كاري انجام دهد. به عبارت واضح تر، آنچه به اسم "هلال شيعي" مجموعه اي از رژيم هاي ديكتاتور، دروغگو، رياكار، دزد، فاسد و آدم كش را تشكيل مي داد كه با نام "مقاومت" در برابر اسرائيل، تنها به ترور و بمب گذاري و آدم كشي "مردم منطقه" مشغول بودند و هستند و هيچ آسيبي نيز به اسرائيل نزده اند و مرزهاي سوريه و لبنان، يكي از امن ترين مرزهاي اسرائيل در طول اين سال ها بوده (و جنگ 33 روزه با لبنان را هم اسرائيل آغاز كرد، نه حزب الله لبنان) و به نام دفاع از تشييع عملاً مشغول جارو كردن و به كشتن دادن شان است و با نقاب دين و اسلام، دارد بلايي سر دين و اسلام و مسلمين مي آورد كه همگان را از دين و اسلام بيزار مي كند و در تاريخ جهان اسلام بسيار كم سابقه است، جملگي بساط شان جمع شد و از چهار تاي شان فقط ايران مانده است و به جاي آن ها دولت هاي مردمي كرد است كه دارد جايگزين مي شود تا اين مظلوم ترين مردم منطقه به همراه فلسطين كه از ديرباز از بسياري از حقوق شان محروم بودند، به حقوق شان برسند و پرچم زردشان بر فراز سرزمين شان برافراشته گردد. چون آسياب به نوبت است.

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)