رفتن به محتوای اصلی

فقط یک نسخه روزنامه بدهید (“یزدان قاوالچی” هنرمند دوره گرد)
14.04.2013 - 16:46

 Merbablıq görmədi 

amma
bir şəhərilə mehrban ıdı. 
Sevinc görmədı 
amma 
bir şəhərin vevinci idi. 
A.Elyar

 مهربانی ندید
اما
با یک شهر مهربان بود
شادی ندید
اما 
شادی یک شهر بود
آ.ائلیار 

یادداشت : برای انتشار این نوشته -درسایت- که  در باره یزدان قاوالچی ،
هنرمند دوره گرد و ماندگار شهر اورمیه، ازسوی فرشيد فاريابي نوشته شده ،  
چیز بیشتری 
به جز سخن بالا ندارم که بیفزایم.و اینکه عمو را از کودکی
میشناسم و با هنر و مهربانیها و شادی آفرینیهایش آشنا هستم. آ.ائلیار

یزدان عمی (عمو) - یزدان نیکبخت

یزدان قاوالچی”، شاید این نامی باشد که، کمتر کسی در کوچه و پس کوچه های اورمیه صدا و اسم او را نشیده باشد. ترانه های آذربايجانی و صدای او سالهای سال است که در قهوه خانه ها، پارکها، جلوی در مدارس و محله ها برای مردم اورميه و حتی برای نوجوانان و زنان شهرمان نیز آشنا است. “یزدان قاوالچی” سالهاست ترانه های اصیل آذربايجانی را که هویت ملی و فرهنگی مردم آذربايجان است، با ترانه های عامیانه که آنها نیز برخواسته از فرهنگ شفاهی آذربايجان میباشند در خیابانها و محلات و پارکها برای مردم می خواند و از این راه گذران زندگی می کند. 
“یزدان قاوالچی” با ترانه های آذربايجانی و قیافه خجالتی و چشمان کم سویش در شهر اورمیه تبدیل به چهره محبوبی گردیده و در زمانهایی که صدای موسیقی آذربايجانی بوی جرم می داد و وسیله لهو و لعب شناخته شده و اهل موسیقی اورميه در چنبره تعصبهای خشک حکومتی گرفتار بودند، یزدان با انگشتان نحیفش به پوست دایره خود می زد و ترانه ها می خواند و حداقل مردم را در پارکها سرگرم می کرد. مدتی بود برای تهیه گزارشی از “یزدان قاوالچی” دنبال او بودم. آنهایی که او را از نزدیک می شناختند می گفتند که یزدان پیر شده و مثل قبلها دیگر نمی خواند و بیشتر روز را در خانه می گذراند و فقط بعضی وقتها برای امرار معاش خود را به قهوه خانه ها و خیابان خیام می زند تا خرجی بیابد.
افسوس که از نعمت و درآمدهای کلان نفتی که در سمینارهای رنگارنگ فرهنگی خرج می شود اندکی نیز بر سر سفره “یزدان قاوالچی” ما ننشسته است. این انسان پیر که سالهاست صدای آشنای مردم می باشد و از نمونه های فرهنگ شفاهی ماست در اوقات پیریش کسی از او حالی نیز نمی پرسد. به بیان دیگر یزدان و یزدان ها تجسمی از دردهای روزگار ما هستند، دردهایی که در بسیاری از حنجره ها قفل شده اند و راه جاری شدن ندارند. خنده تلخ یزدان ها از بسیاری گریه ها غم انگیزتر است. غمهایی به وسعت بخشی از هویت و مدنیت ما که آرام و بی صدا سالهاست در بستر اغراض و جهالت به نمبارانی خاک می نگرد. در یکی از جمعه های پاییزی او را در قهوه خانه ای یافتم، برایش توضیح دادم که می خواهم گزارشی از او در هفته نامه چاپ کنیم. بسیار خوشحال شد چون بعد از سالها یک نفر به سراغ او رفته است تا حرفهایش را بشنود. با صدایی آرام به سوالاتم پاسخ می داد و در پایان وقتی که خواستیم عکسی از او بگیریم با اصرار و وسواس تاکید می کرد که عکس خوبی از او بگیریم.
گفتگو به زبان ترکی آذربايجانی بود که ترجمه فارسی آن را با هم می خوانیم:

 
Missing media item.

آی امان
چشمانم پر ِاشک شد
بیا! بیا! 

 

سوال: یزدان اهل ارومیه تو را به اسم" یزدان قاوالچی" می شناسند، آیا این اسم واقعی توست و اهل کجایی؟ 
-من یزدان نیک بخت هستم و اسم پدرم نیز حسین است . خودم اهل ارومیه هستم ، اجدادم نیز اهل ارومیه بودند.

-در کدام محله ارومیه به دنیا آمدی، بزرگ شدی و اکنون در کدام محله زندگی می کنی؟ 
-من در محله مهدی القدم به دنیا آمدم در آنجا بزرگ شدم و حالا نیز خانه ام در خیابان ابوذر است
- چند سال داری و چقدر درس خواندی؟ 
-من 60 ساله هستم ، پدرم مرد فقیری بود و ما نتوانیستیم درس بخوانیم و بی سوادم 
-چند تا فرزند داری ؟ 
من فقط یک پسر دارم .
- پسرت ناراحت نمی شود که در خیابان ها برای مردم ترانه می خوانی؟ 
-نه اصلا ، او ازدواج کرده است او می داند که شغل من از اول خوانده ترانه در پارک ها بود 
- یزدان چند ساله که در پارک ها و خیابان ها برای مردم ترانه می خوانی؟
-من 40 ساله که دارم در پارک ها و قهوه خونه ها می خوانم قبل از انقلاب در عروسی ها هم می خواندم، ولی بعد از انقلاب فقط در پارک ها و محله ها می خوانم.
- یزدان این فقط تنها کسب وکارت است، چطور شد که این کار رو شروع کردی؟
-آره ، من از بچگی چشمایم معیوب بود و قادر به کار های سخت نبودم از بچگی هم به خواندن ترانه های آذربایجانی علاقه داشتم. و تا حالا هم از این راه خرج زندگی خود را در آورده ام، اولین بار سلام دشتی( از هنرمندان قدیمی موسیقی آذربایجانی در ارومیه) به من یاد داد که چطور بخونم و مرا با خودش به عروسی ها می برد و آن موقع به من 20 تومان دستمزد می دادند. 
- فقط ترانه های آذربایجانی می خوانی؟ 
-قبلا بعضی وقت ها ترانه های فارسی کوچه بازاری هم می خواندم ولی خوشم می آید که ترانه های ترکی بخوانم زیاد از ترانه های فارسی خوشم نمی آید من عاشق ترانه های آذربایجی هستم. آن زمان ها هم فارسی نمی خواندم.
- ترانه های آذربایجانی را از کجا یاد می گیری؟ 
-من کاست های بسیار قدیمی دارم، از خواننده های استاد آذربایجانی ، از سی دی های آذربایجانی هم یاد می گیرم.
- یزدان از اساتید موسیقی آذربایجانی چه کسانی را می شناسی؟ و کدام را بیشتر دوست داری؟ 
من ترانه های آذربایجانی زیاد و گوش می دهم ، حاجی بابا، تیمور( تیمور مصطفی یف)، رشید( رشید بهبود اف)، زینب ( زینب خانالار اوا) و سایره اما از همه بیشتر خدا رحمتش کند حاجی بابا را بیشتر از همه دوست دارم مرد بزرگی بود. 
- ترانه هایی که می خوانی همه را از سی دی ها و کاست ها یاد می گیری؟ 
نه بعضی ترانه های فکاهی را هم خودم درست کرده و می خوانم ، بستگی به جایی دارد که ترانه را می خوانم. در مجالسی که زن هست حرمت ها را بیشتر نگه می دارم.

- نارحت نمی شوی که در پارک ها و خیابان ها می خوانی و مردم برایت پول می دهند؟یا مردم با تو شوخی می کنند؟ 
-چرا ناراحت باشم ، نه اصلا. اولا این شغل من است دوما من می بینم که مردم از ترانه خواندن من شاد می شوند و من هم خودم از اینکه آنها را خوشحال می کنم شاد می شوم. اما بعضی از جوان ها با من شوخی نا بجا می کنند که من هم آن ها را تحمل می کنم بالاخره جوان هستند.
- یزدان تا حال از مراکز دولتی یا فرهنگی کمکی دریافت کرده ای، بالاخره تو هم نسبت به سهم ات برای فرهنگ مردم آذربایجان زحمت می کشی؟
-نه اصلا، اصلا آنها ما ها راقبول ندارند. تا حالا کسی از دولتی ها از من نپرسیده که مرده ای یا زنده ای.
- یزدان اگر از تو بپرسم که من چه کمکی می توانم به تو بکنم، چه چیزی می گویی؟ 
-هیچی ، فقط اگر عکس منو تو روزنامه چاپ کردید یک نسخه از روزنامه را هم به من بدهید.

 فرشيد فاريابي هفته نامه فرداي ما- پنجشنبه ١٥ آذر ماه ١٣٨٦- شماره ٢٤٠ "

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
برگرفته از:
هفته نامه فرداي ما

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.