رفتن به محتوای اصلی

صیّادی در نهانخانه زمین
20.04.2022 - 19:27

ازینجا که نشسته ام

چراغهای روشن شهرند همزادان من

بر مخمل سیاه شب

که آب میشود

موج میزند

چون چادرشبی که می تکانند، تا میکنند تا که برچینند

 

جواهرات زمینند، درشت و ریز

به تصویر اتاق تقّه میزنند روی شیشه ها

و من با شیطنتی دوستانه راه گریز می زنم

از خلال  آواز های محلی

می پرم از پرچین صدای پری زنگنه و سیما بینا

 

خانه ام نفس گیراست از لحظه های نفیس

باز و بسته میشود

با دریچه های عجائب

گنجه هائی با عمق عتیق

پرده هائی که کسالت زمین را چین میزنند

تا چهره خندان  سپهر بَرین

 

جائی که نشسته ام

با سیاّرگان احاطه شده

از هر هندسه، با هر گرانشی

و گاه کسانی که در اتاقهای بالا دست نشسته اند

صندلیم را غوطه ورمی سازند چون سطلی در اقیانوس زمین

و دوباره ریسمان را می چرخانند

بالا میکشند با ماهی آوازخوانی

که ماهی وجد است

راهی دراز آمده از تالاب های فرتوت ِغمگین

آماده است برای ملاقات ماه و سهیل

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

طاهره بارئی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.