رفتن به محتوای اصلی

در ستایش معلم این اندیشمندان بزرگوار
25.04.2022 - 14:36

بمناسبت روز معلم : &&      اول /     سرلشگر شقاقی «رئیس دانشکده افسری »گفت : دکتر در حقوق هستی؟ اعلیحضرت دستور دادند یک کلاس عالی قضائی اینجا ترتیب داده بشود و بهتر است در این کلاس درس بدهی اما انتخاب شما مشکلی برای ما ایجاد کرده ، ستوان سوم هستی و باید برای افسران ارشد سرهنگ ، سرتیپ و سرلشگر درس بدهی، سابقه نداشته ستوان سومی به سرلشگری درس بدهد، در نتیجه معلوم نیست کلاس که می‌روید شما باید به این افسران ارشد سلام بدهید یا آنها به شما .
سرلشگر نخجوان « وزیر جنگ » مرا خواست و گفت :شما باید به افسران ارشد درس بدهی؟ نمیشود باید کسب تکلیف نمایم !
سرلشکر ضرغامی «رئیس ستاد ارتش »مرا احضار کرد و گفت شما برای دانشکده افسری، برای وزارت جنگ و برای ستاد ارتش، زحمت ایجاد کردید،گزارش شرفعرضی تهیه می‌کنیم، ده روز بعد مرا خواست خیلی به من احترام کرد و گفت امر اعلیحضرت را به شما ابلاغ می‌کنم
** رضا شاه دستور داده «به این ستوان ۳ احترام استاد بگذارید »
بنابراین باید افسران ارشد در کلاس به من سلام می‌دادند و پایه این کار در ارتش ایران گذاشته شد،
سرتیپ دادوری «رئیس امور مالی ارتش » ارشد کلاس بود، وقتی که وارد کلاس میشدم میگفت برپا، خبردار! تمام افسران ارشد همه به حال خبردار می‌ایستادند.
وقتی که از کلاس می‌آمدم بیرون بعضی از این افسران سوال داشتند،در محوطه دانشکده، سوال می‌کردند و دستشان را بالا می‌گذاشتند، همرد یف ها تصور میکردند از خانواده سلطنتی هستم ! اما من رعایت ادب را می‌کردم ودستش را می‌آوردم پائین و با هم صحبت می‌کردیم.
نقل از مصاحبه «دکتر غلامرضا افخمی با دکتر مصباح زاده » تاریخ شفاهی بنیاد مطالعات ایران....
یک بار دیگر این دلنوشته را بخونید و قدری در مقام والای معلم همزمان با روز بزرگداشت این اندیشمندان بزرگوار وشاید مهمتر از ان در مورد رضا شاه و سطح فکر ایشان در شان و مقام استاد و معلم تفکر بفر مائید ...
     &&  دویم / نگارنده ضمن بزرگداشت معلم اخلاق و فضیلت «استاد مسلم بهادری »خاطراتی را به اختصار نقل مینماید :
شادروان تازه در گذ شته را از دوران جوانی با تعریف امروز که تا 50 سالگی دوران شباب محسوب میشود ! می شناختم و گاه و بیگاه تجدید دیداری با همه سالمندی که پیوسته او را با روحیه ای قوی و مردمی ،پویا و با نشاط می دیدم .
نگارنده بنا بدعوت رئیس او« دکتر پرویز اموزگار – انسان پاک دست خوشفکر »که مد تها در دوران پس از دگرگونی سال 57 بدون کوچکترین دلیلی (صرفا به اعتبار معاون وزیر بودن ) در زندان اوین بعنوان نظافتچی برخلاف خواست کجوئی ها کار می کرد تا اثر بخش باشد و ... از «سازمان امور اداری و استخدامی »بسازمان «سنجش اموزش کشور» منتقل شدم ....
دکتر تازه در گذشته بهادری با درایت کامل و احساس مسئولیت در رابطه با ضرورت وبرتری خاص در اوایل دهه 50 - از شرایط احرازبس مطلوبی برخوردار بود و معاونت ارزش یابی ( سازمان که به پزشکی اگاه و مطلع بایستی سپرده میشد ) را پذیرفته بود ودر ادای وظیفه برخلاف جنابان تکیه زننده براین مسئولیت البته در وزارت بهداشت و درمان ...زبا نزد خاص وعا م بود و بخوبی عهده دار این رسالت ، ایشان در اوقات غیر اداری بوظیفه پزشکی خود می پرداخت وحتی یکروز هم ببهانه طبابت برخلاف پزشکان رانتی این روزگار !در حضور در پست سازمانی خود غیبت نداشت .
*نقل دو خاطره از دوران همکاری را بعنوان یادی از این چهره مردمی – اجتماعی و پزشکی خبره که در 97 سالگی ایستاده جان به جان افرین انهم در ایام شهادت حضرت علی تسلیم نمود را – با قصد مقایسه مناسب می بیند :
1) / به د لیل ناراحتی ناشی از« سنگ حالب » به تشخیص دکترمعالج «دکتر عرفان »در «بیمارستان میثاقیه» بستری شدم تا مورد جراحی قرارگیرم ، دکتر در رابطه با بکار گیری نیروی انسانی جدید در ان مقطع بحضورم نیاز داشت ...برای تاکید بر دقت لازم و تسریع عمل و قطعا ابراز لطف به عیادت امد ...
با رفتن ایشان دکتر جراح دستور ترخیص را بنا گهان صادر کرد و در پاسخ چرائی تغییر تصمیم گفت : عیادت کننده امروزتان قریبا باید پرونده تخصص اینجانب رادر پی مصاحبه به روال موجود مطالعه و تائید نماید .. حاضر به ریسک عملتان نیستم !موافقت کنید عمل که اورژانس نیست موکول به اخذ درجه بشود .
با توجه به شرایط - تحمیل عمل را بنفع سلامت خود ند یدم - بعد از دریافت تخصص ،حدود دو ماه بعد تن به جراحی دادم که با تجدید خاطره حدود نیم قرن پیش ، بالاتفاق در تشییع حضور داشتیم و از دوستان هم سن و سال بشمار می رود و اغلب بدون دریافت هزینه جراحی با انرژی کامل ببهترین وجه به درمان جامعه مشغول روش و منش بهادری را پیشه خود ساخته است .

2) / مدیریت ازمونها ی سازمان یاد شده «شادروان مهندس حسین مقدس »پیر دیر برگزاری کنکور- بعنوان «مدیر مرکز ازمونها » در نشستی با هدایت جلسه بوسیله دکتر بهادری در نبود رئیس سازمان «که الزاما هر چند روز یکبار تا تعین جانشین ریاست دانشگاه مشهد را کماکان عهده دار بود و به ان دیار رفت و امد مینمود » میزان اختیارات معاونت سازمان را با اشاره به عدم تخصص اودر رابطه با بخشی از موضوعات مورد بحث نشست - و اهمیت ان - با توجه به نزدیکی برگزاری کنکور سراسری ، صراحتا بر امده از احساس مسئولیت با ادبیات مناسب بزیر سئوال برد ...
شادروان با سعه صدر کامل ضمن سپاس از تذکربجا و موکول نمودن ادامه مذاکرات –با وقوف به این مهم که دارا بودن درجه دکترای پزشکی حتی با درجه استادی نباید امر را مشتبه و برتصدی های غیر نزدیک !؟به رشته تخصصی تکیه زند ... بلا فاصله عازم د فتر وزیرعلوم در ساختمان مقابل واقع در خیابان ویلا شد و تا لغو حکم ریاست دانشگاه مشهد و استقرار دائم رئیس خود - اطاق وزیر را ترک ننمود و....

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ضیاء مصباح

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.