رفتن به محتوای اصلی

"با هم به پیشواز یکم ماهِ مه روز کارگران برویم"
17.04.2013 - 00:57

انتخاباتِ دزدان!

انتخابات اسلامی رژیم با هر شکل، وعده و القابی که داده باشد، هیچگاه و هرگز بسود نیروی کار، و اصولا مزدبگیران و طبقه فرودستانِ خانه خراب نیست؛ همانگونه که تاکنون نبوده است. با این حال دوباره تنور جنگ صوری انتخابات برای سرکردگی بر ثروت و قدرت کشور، و سرانجام سرنوشت این دور مبارزات، بین دو قطب اصلی مدعی و سازش ناپذیردزدان آغاز شده است. نزاع: بین رهبر یعنی: خامنه ای و باند سمج اصولگرای او، با طیف به اصطلاح منحرف یعنی: احمدی نژاد ـ مشائی و عواملِ دولت های نهم و دهم اوست که به پایانه فرجام یابی خود نزدیک می شود. در این بازی قدرت نیروهای میاندار و رنگین، مترصد سمتگیری خویش بین آن دو باند مانده و در حال چتکه اندازی و صرافت در جایگیری می باشند. باید منتظر ماند و دید تا که تعادل و توازون قوا سیاسی آتی بکدام سمت در میان آندو بچربد، آنگاه قطعا آنان نیز خود را بدآنسو خواهند چرخاند. رفسنجانی: بعنوان نماینده ی نولیبرالیسم و خاتمی: بعنوان همسو با رفرمیست های دینی و عسگر اولادی بعنوان سرکرده بازار و تجارت خارجی، ظاهرا جزو سرگروه های سیاسی و بتبع آن مهره های درشت آن نیروهای بازیگر، ولی کم وزن و ناگزیر نامتعادل هستند.

"ضرورت بقای رژیم اسلامی"

همه این باندهای مزّور، بدخیم و ضد انسانی در یک محور کاملا برجسته و پایه ای با یکدیگر هم سرنوشت، هم رأی و هموندی حیاتی مشترک در بقای نظامی دارند که همگی آنان از این مائده زمینی سرمست می باشند و آن (قدرت سیاسی خدا و ثروت حکومت اسلامی)تک تک آنهاست که از صدقه سر «رژیم اسلامی»برایشان تأمین شده و هنوز می شود. و لاجرم باید این چتر بر سر این اقوام پُر جاه و نان باقی بماند و البته بسان نخِ تسبیح برایشان عمل کند و گرنه همه فرو خواهند ریخت؛ و این را یکا یک آنان بخوبی می دانند! پس طبعا تردید ندارد که آنها باید و قطعا می خواهند همچون همیشه با همین اهرم مسخره ی اسلام مداری و خدا پناهی و بهر قیمت که شده در قدرت بلامنازه و در راس باقی بمانند و تا خدا خداست بر سر «کارگران و مزدبگیران و تنگدستان جزغاله شده» شیره حکومت الهی بمالند.

" انتخابات دُم کلفت ها"

فراموش نکنیم که: همگی گردانندگان این نظام با ثروت های باد آورده شان  جزو دُم کلفت ها، پروارشدگان رانتخوار و معتمدین دستگاه خلافت بوده و همینک نیز می باشند و اغلب مستقیم و یا غیر مستقیم بسان پایه های نظام کارکرد داشته و هر کدام صاحب ابزار رسانه ای و توان مالی بسیار تاثیرگذار می باشند و بی گمان، در یک "وفاق پوشیده" سعی در حفظ "نظام خصوصی" خویش داشته و دارند؛ و برای تداوم این بساط و منافع خود تا شاهرگ نیز ایستاده و خواهند ایستاد. و«دعوای امروز آنان از همان دوره حیات خود آقای خمینی آغازید که همیشه بر سر سهم بیشتر از رانتخواری نفت بوده است، ولاغیر!» بهمین خاطر هربار با شدت بیشتر، بویژه در ادوار انتخاباتی ابعاد خشن تری از گذشته برای حفظ منافع هر باند فراروئیده است، و آنان را بخاطر طمع و جاهطلبی بیشتر بجان هم انداخته است. و انتخابات پیشارو: یکی از حساس ترین آنها در تمام دوران سرکردگی شیعه است که هر باند و گروه در رسانه ها، مجاری تبلیغی و ابزارهای خصوصی و دولتی خویش، این بار بیش از پیش از امکانات مختلف و بسود سران دو قطب برای پیروزی یکی علیه دیگری بکار برده و حمایت می کنند.

" دُمل چرکین نظام"

رژیم اسلامی سعی دارد که فضای بشدت آشفته سیاسی، اقتصادی و اجتماعی موجود را آرام و انتخاباتی نمایش دهد؛ در حالیکه در هر گوشه کشورِ بحران زده هر روز بگیر و ببند های معترضان با ابعاد هر چه بیشتر و سرکوب هر چه خشن تر ادامه داشته است. تهدید و زندانی کردن پیشروان کارگری و ببند کشیدن کارگران ناراضی و گرسنه و بیکار، همچنان اقدامات ضد بشری ست که بهر بهانه ای از ترس آشوب توده ای همچنان جریان دارد و جو و فضای عمومی کشور برافروخته و پر جنجال همه جا هیاهو برپاست. در زیر پوشش قار و قار بلندگوهای حکومت جانیان و دزدان، دُمل چرکینی هست که همه می دانند هر آن، می رود که بترکد و چرک و خونآبه اش بیش از این بساط ولایت وباندهای مخالف او را زشت تر از همیشه در چشم ما و جهانیان مترقی بیآراید. با این وجود رسانه های آنان چنان حقایق تلخ موجود را تحریف می کنند که انگار آب از آب تکان نخورده است؛ و این: آن گاهِ خوشباوری در چشمان و گوش های بسته ی جماعتی تبهکار شیعه است که نگاهی به جهنم موجود کارگران، مسکینان و محرومان نمی کنند؛ این بی تفاوتی به مصائب مردم فقیر، همان چاشنی انفجاری و زمینه ی در هم ریختن و شکستن دیوارهای اختناق، زور، کُبر، جهل و تمامیت غارتگران و جنایتکاران بساط شیعه است که میلیون ها کارگر و مزد بگیر و شهروندان پریشان ما دلریش و اسیر واماندگی خود کرده و در گوش تا گوش این سرزمین، زندگی را بکام همگان زهر نموده و بویژه زنان و جوانان ما را زیر قوانین ارتجاعی خود له و لورده کرده است.

" ناتوانی رهبر در مدیریت"

34 سال آزگار از حاکمیت مطلق این رژیم فاسد و چپاولگر سپری شده است. بساط ولائی هرگز و هنوز نتوانسته اعتماد و باور کارگران و مردمان ما را بخود جلب کند. حتی شخصی که ادعای قائدی بر مسلمانان جهان را بعنوان پیشوای معنویت دارد، او حتی در کشور خود توانائی رهبری و  مدیریت اخلاقی شهروندان خویش را تاکنون بدست نیاورده و ندارد، چه رسد به مستصعف پناهی او که ایران مملو است نیازمند و مسکین. زیرا نه اسلام مخالف ساختار ضعیف پرور و سرمایه داریست و نه او در نبرد (حقِ حیاتِ برابر) بین کار و سرمایه یکبار هم جانب فروشنده کار را تا بامروز گرفته و  خواسته است بگیرد. تازه: از سوی دیگر خود او هم صاحب کار و قانوگزار و هم مجری و هم مرجع قضاست؛ و همزمان مخالف هرگونه فضای اندیشه طبقاتی، تکثرگرائیِ و جامعه پلورالیسی و آزادی های سیاسی و فرهنگی ست و بشدت مخالف آزادی عقیده، اندیشه و زندگی مدرن و مورد دلخواه همگان بوده است. او همچنان بر ستیر کور خود علیه نگاه ها و جهان بینی ها و مذاهب دیگر که در راستای آزادیخواهی و برابری طلبی و نوعدوستی باشند، دشمنانه پای کوبیده و هر دعوی خرد را که با مذاق وی در نیآمده است به بی رحمانه ترین شکل پیگیر خفه و یا سرکوب خشن کرده است.

"باید از روی ولایت و رژیم اسلامی عبور کرد"

روش رهبری رژیم از آغاز تا اکنون همراه بوده با ماجراجوئی ها، مانورها، دسیسه های تروریستی و حمایت از بنیادگرائی های اعصار عقب ماندگی و اینها همه بر کسی پوشیده نیست و همه آنها اینک همراه شده اند با مالیخولیای اتمی، که کشور را در پرتگاه نابودی قرار داده است و همینک نیز مزدبگیران و تهیدستان بعنوان قربانیان اصلی نظام دنکیشوتی اسلامی در جاهطلبی او و قدرت جهانی شیعه در «باتلاق گوشمالی هدفمند تحریم های غرب فرو رفته و بشدت دچار آسیب شده اند.» تردیدی ندارد که توطئه تحریم سران سرمایه در غرب، هرگز بر علیه حاکمان قدرقدرت و لمیده در کنار چاه های نفت نیست! بلکه آنان با این طرح تحریم و تحدیدهای ضدانسانی، عملا نیمی از کارخانه ها را فلج، تعطیل و یا بسیاری در حال رکود مزمن می باشند که خود زمینه تشدید بیکاری ها و تورم ها و گرانی ها و فقدان نیازمندی های درمانی و داروئی را هر بیشتر دامن گیر پائینی کرده است که البته این نیازمندی های برشمرده جای خود دارند، چرا که: در حال حاضر برای اکثریت طبقه کارگر، لایه های میانی و پائینی جامعه و کم درآمد ها«نان کافی پیدا نمی شود.»

و سرآخر حالا باید پرسید: آیا با تجربه های گذشته و فضای همینک می شود کارگران، ستمدیگان، تنگدستان، زنان، جوانان، تبعیضات و نابرابری های مالی، مذهبی، ملی، هنری ـ موسیقائی، جنسی و جنسیتی اقلیتِ ها، گروه ها و ادیان را آرام ساخت؟ و بخواست دراز مدت و بحق ملیت های سرکوب شده و پذیرش حقوق مسلم زبانی، فرهنگی و اعِمال اراده سیاسی آنان را پاسخ کافی داد؟ آنهم بدون دفع و رفع تمرکز گرائی نظام ولایت فقیه مطلق با انتخابات فائق شد، نظامی که خود را تنها به خدا ولاغیر پاسخگو نمی داند؟!

 آیا این تمامیتگرائی و خودرائی مفرط را میتوان با انتخاباتی حتی "بفرضی محالِ آزاد" که اصولا در این مطلقگرائی شیعه آن مطاع متصور نیست، تغییر داد؟ با این آگاهی تاریخی، قانونی و مصوب که ما از او داریم؟ رژیم اسلامی حتی برادرسنی خود را نمی پذیرد و انتخابات او از پیش تمامیتگرا، ولایتمدار، استصوابی، انتصابی، غیررقابتی ست و قطعا فرزدا هم جراحی شده و در شب پس از انتخابات بی گمان مهندسی نیز خواهد شد! آیا این ساختار برای انتظارات فعلی و آتی جامعه رو به انفجار ما پاسخی حتی ناچیز خواهد داد؟ آنهم در ظرفِ انتخاباتی که همه ی بدترین ها را با هم یکجا در اراده ی خویش دارد؟

 با این آش شله قلمکار، ما دوباره شاهد تکرار ریش خنده  چندش آور خامنه ای و گروه جدید و همرای او خواهیم بود، و شیوه مرسوم ولایت پایدار خواهد ماند ولی شاید با بازسازی شده ای از گذشته هائی نچندان دور و فرمایشی، که «هر بار تنها انتخابِ خامنه ای را بنام رهبر جامه عمل پوشانده» و رقم زده است. در گذشته و همچنین در آینده مردم هیچکاره بوده وتا زمان بقای این رژیم هم بی کاره و بی اراده خواهند بود. ظرف 8سال اوی رهبر و منتخبش با هم «نیم درآمد کل تاریخ فروش نفت ایران را از آغاز تاکنون» با هم (ملا خور) کرده و بالا کشیده اند و به هیچکس هم پاسخگو نبوده و نیستند و تازه هر دو طرف دوباره می خواهند لوطی وار ما را مثل (عنتر) بدنبال خویش بکشانند! همین آقای سید درستکار و اولاد پیامبر و بلای نازل از پاکترین ریاست  جمهوری او در ایران است که چپاول گسترده و ضایعات نبرد قدرتشان برای مردم بجان آمده، چنان است که هرگز در آینده جبران ناپذیر نخواهد شد. کارگران، مزدبگیران و تهدستان و انسان های مترقی و دمکرات می دانند که بحران رو بوخامت سیاسی ـ اقتصادی کشور و وضع ملتهب و رو به انفجار چپاول شدگان در این نظام و انتخاباتش آرامش و نان و امنیت را ایجاد نخواهد کرد.

 برای کارگران، مزدبگیران، تهدستان و انسان های مترقی و آزادیخواه روز اول ماه می فرصت اعتراض به نداشتن نان و کار است و روزی ست که می توان در آن روز با صدای رسا به سناریوی انتخابات و به همه باندهای مافیائی رژیم اسلامی نه بزرگ گفت؛ انتخاباتِ دزدان، نمی تواند سر کارگران کلاه نهد.

بهنام چنگائی ـ 28 فروردین 1392

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.