رفتن به محتوای اصلی

ریشه ناکامی های اپوزیسیون در چیست؟
05.06.2022 - 20:02

 باهم در”جنبش اقدام” !

  • پیامد سپردن قدرت به کاست انگل حکومتی که کشور را با سرکتاب برداشتن، مراجعه به حدیت، فال و استخاره  اداره کرده، ویرانی اقتصاد، فرهنگ، محیط زیست، اخلاق، تشدید تبعیض در جامعه و فنای سرمایه مردم در شوره زار اسلام، اسلامگرایان و اهداف انسان ستیزانه پیشاقرون وسطائی بوده است.
  • همه اقشار جامعه زیر منگنه شبکه های مافیائی حکومتی دزدان و غارتگران مچاله شده و ناتوانی ژنتیک ایدئولوژیک – سیاسی مدیریت کشور، با بحران حیات جامعه شهروندی درهم تنیده شده و شهروندان در آستانه خیز بزرگ علیه کلیت رژیم اسلامی ایستاده اند.
  • مشکلات جامعه ایران فراگیر و در برگیرنده همه اقشار جامعه خارج از مدار شبکه های مافیائی اسلامی- حکومتی است. جامعه ایران به دو قطب مدافعان اسلام سیاسی و ایرانیان آزادی خواه، سکولار، لائیک و میهندوست انشقاق یافته است. شبکه های مافیائی حکومتی و دنبالچه های آنها، مسبب فلاکت جامعه و ویرانی میهن اند.
  • در حالیکه معضل شهروندان، اقشار اجتماعی و کل جامعه ایران در موجودیت ویرانگرانه حکومت اسلامی تبلور یافته، هنوز باشندگان ایران نتوانستند  زیر سقف مشترک برای فصل مشترک شهروند برابرحقوق، ساختن جامعه و میهن، در صفوف واحد و کف خیابان با فریاد مشترک بنیاد نظام را هدف قرار دهند.
  • محافل و شبکه های مافیائی قبیله ای – فرقه ای سیاسی در برون مرز، خوشبختانه متفرق و غیرتاثیرگذار در مبارزات سیاسی و اجتماعی جامعه شهروندی هستند. اغلب محافل حزب نمای موجود، عامل تفرقه بوده و پیام آنها ناظر بر بیدار باش ویروس های قوم پرستانه و فرقه گرایانه زیر پرچم های دروغین و شعارهای توخالی و بی ربط به زمینه های عینی، ذهنی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باشندگان ایران است.
  • گروهی که مطالبه لغو کار مزدی ویا حاکمیت طبقه کارگر را طرح می کنند، نه تنها از شکست “سوسیالیسم” بنام طبقه کارگر و بکام شبکه های حزبی قیم کارگران نیاموخته اند، بلکه شرایط امروز جهان و ضرورت دمکراتیک تشکیل حکومت های ائتلافی – پلورالیستی آزادی خواه و سوسیال دمکراتیک را هم درک نمی کنند. سوسیالیسم بدون جامعه سوسیال و اقتصاد برتر و کاراتر از سرمایه داری، از دنیای دلخوشی های آرمانگرایان فراتر نمی رود.
  • اگر سرنگونی حکومت اسلامی امر جامعه شهروندی است، سازماندهی نظام نوین و رژیم سیاسی هم امری همگانی می باشد و نمی تواند محصول بند و بست های مافیایی، ائتلاف های فرقه ای، قومی، دینی و ایدئولوژیک باشد. برای نیروهای سالم سیاسی که خاستگاه آنها آزادی جامعه و میهن می باشد و بیگانه با موج سواری، فرصت طلبی و پادوئی کشورهای همسایه و قدرت های جهانی هستند و مهمتر اینکه قصد دور زدن اراده سیاسی جامعه شهروندی را ندارند، راهی جز همبستگی آزادیخواهانه،دمکراتیک و سوسیال زیر چتر جامعه شهروندی به نظر نمی رسد.
  • نیروی سرنگون خواه و در عین حال سازنده جامعه و میهن، به سقف مشترک نیاز دارد، سقف مشترک جامعه شهروندی، میدان بزرگ مبارزه جامعه ایرانی برای تحقق اساسی ترین مطالبات باشندگان میهن است.
  • آیا دگماتیست ها و پوپولیست های دینی و غیردینی، ارتجاع نژادی، فرقه ای و قومی می توانند از دیوار تعلقات خود بسود الویت جامعه و میهن عبور کنند و در میدان بزرگ جامعه شهروندی، برای پی ریزی جامعه سالم با خرد جمعی جامعه ایرانی همگام گردند؟ من در وجود پتانسیل سازنده در گروه های فرقه ای تردیدهای جدی دارم و براین باورم که مبارزات جاری، رهبرانی پر صلابت و اندیشمند خود را در جنبش های اجتماعی معلمان، زنان، دانشجویان ..  پرورش داده است. همین تشکل های سکولار، لائیک، دمکراتیک، سوسیال و میهندوست معلمان و ..، تبلور خرد جمعی جامعه ایرانی هستند و از چنان پتانسیلی برخوردار می باشند که می توانند نقش شایسته ای جنبش شهروندی ایفاء کنند.
  • حکومت اسلامی از نظر سیاسی کاملن فلج و ناتوان در پاسخگویی به نیازهای جامعه و میهن است و بر فرض محال اگر هم بخواهد گامی هم بردارد، قل و زنجیر  ایران ستیزانه اسلام سیاسی و ماهیت ارتجاعی سیاسی و ایدئولوژیک نظام، آنرا از حرکت باز می دارد و مانع زدن تیشه به ریشه خود می شود.
  • جامعه شهروندی ایران در آستانه تحمل ناپذیری حکومت اسلامی قرار دارد. “جنبش اقدام” سامانه واقعی تغییر توازن قوا در کف خیابان بسود مردم است. “جنبش اقدام”، سامانه پیکار شهروندی در گستره مبارزات مطالباتی صنفی، اعتصاب همگانی، تظاهرات خیابانی تا قیام براندازی حکومت اسلامی را در بر می گیرد. “جنبش اقدام” با برافراشتن پرچم مطالبات جامعه شهروندی، می تواند کانون همبستگی باشندگان ایران و سقفی بالای سر تمامی جنبش های مترقی و دمکراتیک باورمند به برابرحقوقی شهروندان و الویت منافع جامعه و میهن باشد.
  • چشم انداز انفجار عمومی جامعه شهروندی واقعی است! پاسخ مطالبات جان به لب رسیدگان، گرسنگان، بیکاران، مالباختگان، تحقیرشدگان و .. ، در چارچوب سیاست های سوسیال دمکراتیک ناظر بر الویت های آزادی شهروند، جامعه و میهن میسر است. در اینراه، حضور همگانی در “جنبش اقدام”، از تظاهرات اعتراضی تا براندازی حکومت اسلامی، می تواند به فلج حکومت بیانجامد و کنشگران کف خیابان اندیشه های خود را صیقل دهند که چگونه به وظایف خود در عرصه های گوناگون سیاسی، نظامی، اقتصادی، دیپلماتیک و ..  پاسخ دهند. برای مثال؛ روند انتخابات آزاد و دمکراتیک مجلس موسسان رژیم پس از سرنگونی حکومت اسلامی چگونه می تواند باشد؟ قطب نمای تبلور خرد جمعی جامعه در “جنبش اقدام” ، چگونه در سازماندهی افقی انجمن های خودمدیریت عمل خواهند کرد که راه را بر موج سوران بسته و مهندسی افکار عمومی را از دست رسانه های بیگانه خارج و به کف خیابان منتقل کنند؟ وظایف انجمن های خودمدیریت شهروندی در دو دوره پیشاسرنگونی و پساسرنگونی کدام اند؟ وظایف “جنبش اقدام” در دوره کوتاه انتقالی و خلاء قدرت دولتی (انحلال ارگان های سرکوب رژیم اسلامی و سازماندهی ارتش مردمی، ملی و میهنی ایران) کدام است؟ چگونه در سطح جامعه شهروندی، نقشه راه براندازی حکومت اسلامی، از برای تغییر توازن قوا در محلات، شهرها، تسخیر خیابان ها، تا سرنگونی و استقرار جمهوری ایران را دست بدست میان شهروندان تکثیر کنیم؟ چگونه با اتکاء به خرد جمعی جامعه، و اراده پولادین دلاوران کف خیابان، جامعه و میهن مان را در تندپیچ های آینده، از خطرات پوپولیسم کور و ارتجاعی،توطئه های همسایه ها فزون طلب و طرفداران احیای دیکتاتوری کراواتی ها حفظ کنیم؟ ایران دوباره در آستانه خیزش قرار دارد. حداقل کنشگران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، بایستی تصور روشنی از هدفمندسازی خیزش ها و ارتقاء آنها به قیام ملی برای آزادی، داد و دمکراسی داشته باشند.
  • جامعه شهروندی ایران، تجربه دو انقلاب شکست خورده مشروطه و بهمن را در حافظه تاریخی خود دارد. انقلاب سوم اجتناب ناپذیر بنظر می رسد. نقد و پاسخ به چرایی شکست دو انقلاب پیشین، می تواند چراغ راه آینده و یاور ما برای وفاق عمومی شهروندی حول طرح اثباتی نظام سیاسی فردا گردد. جامعه ای که آزادی، داد و دمکراسی را نشانه گرفته، با شعارهای ” نه قزاق، نه آخوند، زندگی انسانی و جمهوری ایرانی” راه خود را از پوپولیسم واپسگرا جدا می کند. به آغاز سخن بر می گردم؛ با هم در “جنبش اقدام” در خیایان! زیرا در ایران، احزاب کلاسیک وجود ندارند و در خلاء احزاب، میدان و خیابان ما را بهم پیوند می دهد. ما در متن مبارزه، می توانیم اندیشه های سیاسی، مبانی همپیمانی و راهکارهای مبارزاتی جامعه شهروندی را صیقل دهیم.
  • شعارهای شهروندان گف خیایان، یک گام فراتر از سرنگونی رژیم اسلامی است. حکومت اسلامی مطالبه جامعه شهروندی ایران را تا صدور حکم کشتن آخوندها ارتقاء داده، و این مطالبه، گامی فراتر از سرنگونی رژیم اسلامی می باشد. اسلامگرایان بر موج سیاست اسلامیزاسیون ایران، غارت، جنایت و نسل کشی را پیش بردند. توانایی و قدرت انقلاب سوم در ایران، در عظمت خودآگاهی، خودباوری و خودمدیریتی شهروندی، پتانسیل گفتگو و مدارا، استحکام ارزش های انسانی، سوسیال دمکراتیک و میهن دوستانه آن خواهد بود. جنبش های کور پوپولیستی به تغییرات در شکل بسنده می کنند و تبلور کوته بینی اقشار معینی از جامعه هستند و نقش بازدارنده در  مادیت سیاسی یافتن خرد جمعی جامعه دارند. پوپولیست ها با دور زدن مکانیزم های دمکراسی و استفاده ابزاری از جامعه شهروندی، شکل دیگری از دیکتاتوری فردی، قومی، قبیله ای و موروثی را جایگزین سلطنت خامنه ای خواهند کرد و الویت های منافع، مصالح و حقوق شهروند، جامعه و میهن را برای اهداف حقیر خود سلاخی می کنند. برای تصور رژیم سیاسی ایران فردا، نیازی به جستجو در “کتب الهی” نیست. تجارب تاریخی خود و همچنین کشورهائی نظیر آلمان و فرانسه در برابر ما قرار دارند!

اقبال اقبالی

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.