
بازهم فهرست وار اما این بار جدی تر با توجه بصدور رای شورای حکام و...(ضیاء مصباح )
*با همه شعارهای انکارکننده واقعیتها، ایرانمان با اقتصادی مواجه شده که از آغاز حوادث منجر به تغییر رژیم، الویت آن تحت تاثیر هیجانات سیاسی تبلیغاتی قرار داشت و بطور روز افزون دچار مشکلات بسیاری بوده و هست که عارف و عامی برآنند.
* بانک مرکزی مستقل نداریم و برخلاف اصول، تحت آمریت حکومت و دولتها قرار گرفته و هر بار که نظام فاقد نظم و برنامه در تنگنای مالی قرار میگیرد از طریق این سازمان سراغ نشر اسکناس و بالا بردن پایه پولى میرود ....چون میخواهد نیاز حکومت را برآورده کند.
* درهمین وانفسا آنهم در خلوت بدفعات مشاورین تکنوکرات بیطرف، خطر نقدینگی را عامل اصلی نابسامانی اقتصادی دانسته و لی متولیان فاقد تخصص سعی در بی اهمیت بودن این خیانت آشکار مینمایند.
*با نشر اسکناس که بروال سالیان منکر انند ، پایه پولى و به تبع آن نقدینگی بالارفته، تورم افزایش و مردم مجبور میشوند این افزایش را در واقع از جیب نداشته خود پرداخت کنند.
* متاسفانه دستاورد تمامی سیاست های اقتصادی با همه تبلیغات، آمد و شدها، برکناری ها، تقلای مجلسیان ، تهدیدها و تحدیدهای حتی خودی هایشان و… فعلا تورم دو رقمی است تا ببینیم با اقدامات دولت خدمتگذار به ونزوئلا میرسیم ؟ تا ملت درمانده به عراق و افغانستان هجوم ببرند.
* ناگفته هویداست که آثار این روش ها همواره بر لایههای زیرین، دهکهای پایین و اقشار با درآمد ثابت یعنی جامعه ای حدود 10 میلیون نفر ( کارمند با عناوین مختلف و کارگر ) و بازنشستگان با افراد خانواده شان « بیش از نیمی از جمعیت کشورمان » اثرگذار و معیشت آنها را هر چند با پرداختهای 400 هزار تومانی ....دچار مشکل میکند و دور از انتظار نیست که حکومت در پرداخت حقوق و دستمزدها نیز تعلل ورزد.
*نگارنده به یاد سیاستهای رژیم گذشته و تمهیدات دولتهای مکرر آنزمان میفتد که به ناگهان در اوایل سال ۵۷ هفت هزار و پانصد ریال (در حدود ۲۵ در صد افزایش دریافتی ها ) که برابر ارزش ۳ عدد سکه پهلوی در آن روزگاران بود به حقوق و دستمزدها افزود و ملت را بدنبال آزادی ها… چون نیازهای اولیه را تامین می دیدند .. که اکنون مصلحت نظام نیست….
*عدم امکان اشتغال و بتبع آن تامین هزینه نیازهای ضروری مثل آب، گاز، برق، نان و… درکشور با نادیده گرفتن اعتراضات آرام مدنی که در تنگناهای مادی رنگ می بازد، به تظاهرات پراکنده انجامید که میتواند از نتایج سحر باشد.....
* زمانیکه کارپرداز بزرگ البته در قامتی جدید با هماهنگی و اقتدار میگویند: دچار بحران نیستیم ؟! چه انتظارى میرود که دولت یک برنامه مدون علمى منطقى براى بسامان کردن اقتصاد داشته باشد؟
*مجموعه منتصبین معتقد نیستند که کشور با بحرانهای بسیاری فراتر از اقتصاد متعلق به عیر ادمیان از منظر مقبولیت اجتماعی - روبه روست و نسبت به حاکمیت بیاعتماد ی مطلق وجود داردکه خود کرده را تدبیر نیست.
*مردمان برآمده از نگرانی معیشت ترجیح میدهند ریال در دست را به ارز خارجی یا فلزات گران تبدیل نمایند… که تاثیر منفی خود را در بازار ارز و به تبع آن بدنه اقتصاد کشور میگذارد..... تا انجا که امن ترین مکان صندوق امانات طی عملیاتی هالیودی - .بتاراج می رود !
* سوء استفاده از تریبون ها برای اغفال مردمان ساده لوح باعث می شود که امنیت اقتصادی و سرمایه گذارى بشدت تحت تأثیر قرار گیرد و و اقتصاد کشور متعاقب تصمیمات جدید سازمان انرژی هسته ای در برابر تصمیمات بین المللی و .....مقاومتی از خود نشان ندهد.
*اگر صندوق ارزی در حالت حداقلی قابل دفاع قرار داشت مانند بسیاری از کشورها، با قرار دادن هر چیز در جای خود بدون دخالت نیروهای امنیتی – نظامی در اقتصاد کشور، اختصاص ندادن کمکهای بی دریغ به کشورهای منطقه و اقلام نجومی به نهادهای تبلیغاتی فاقد کار برد، توجه به انتصابات درست بر مبنای شایستگی، پاسخگوئی در مقابل ملت معادل اختیارات و مسئولیتها، سیستم تشویق و مجازات، ارجاع کار به کاردان، حذف رابطه ها و… سرمایهگذاری را میشد در همین وضعیت تشویق…..نهایتا اقتصاد میهنمان تا این اندازه به ارز و ماجراهای متعاقب برجام و تشدید تحریم ها که اسرار را هویدا کرده و می کند ، وابستگی پیدا نمیکرد.
* امروز با همه انکار، بهرهوری بسیار پایین و انباشت سرمایه کم و بشدت نیازمند جذب سرمایهگذاری های خارجی هستیم که با تصمیمات شعار گونه اخیر بشدت از این مقوله فاصله ای بیشتر و مجدد خواهیم داشت .
*اگر قرار باشد که این روابط ناچیز با دنیا هم از بین برود یا تقلیل پیدا کند که چنین سرنوشتی با امدن سران حکومت ونزوئلا ؟ و مذاکرات تلفنی با پوتین متجاوز ! اجتناب ناپذیربنظر میرسد، مسلما کشور دچار آسیبهای جدی تر میشود و روزهای سخت تری در انتظار مردم صبور گرفتار چکنم و شاهد بی کفایتی ها خواهد بودو انوقت دیگر اب از سرها میگذرد !
* خلاصه اینکه: سیستم مالی علمی و پا یدار برسلامت عمل حکومتها ومهمتر : متکی به رای مردمان هر دیار در برابر شوکهاى اقتصادى و سیاسی داخلی و خارجی تاب می آوردواین ضرورت ملی، بازدارنده خطا و انحرافات عدیده اجتماعی بوده، تخصص ووطن خواهی بدون گرایش به شعار و سخنرانی های مکرر دردسر آفرین - البته عادت شده ، میطلبد…
... تا از انحطاط بیشتر ممانعت نماید، هم چنانکه دمیدن بر«جهش تولید» و یا هشدار در مورد ریزش پیروان در این بحبوهه به طنزی مانند شده که در هر کوی و برزن مورد پرسش….
**گویا باورشان نیست زمانه ای دیگر فرا رسیده و مصاف با تصمیم گیرندگان پر قدرت و دارای نفوذ موجه یا نا موجه در پوشش حقوق بشر - که در هر حال برخواسته از علم و تکنولژی میباشد ..... با شعار تامین شدنی ....
... و با اینگونه اقدامات احساسی میسور و فراهم شدنی نیست و بالاخره در خاتمه این فرمایش رهبر اقتصادی مالزی : که «دنیا به پستان گاوشیرده زور گوی خطرناکی بنام امریکا متوسل شد و حکومت ایران خود را بهزینه مردمان رو در روی شاخ های درنده او »
انهم با کلام که « فاعتبرو یا اولی الابصار » که دوستی شناخته شده معتقد است « نرود میخ آهنین بر سنگ »
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید