رفتن به محتوای اصلی

گفتگویی درباره گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی
30.09.2022 - 15:02

۲۴ شهریور برابر با ۱۵ سپتامبر «روز جهانی دموکراسی» بود. در گفتگو با محمد برزنجه فعال سیاسی و نویسنده به تئوری گذار به دموکراسی از جمله در رابطه با رویدادهای اخیر ایران پرداختیم.

-آقای برزنجه، لطفا برای خوانندگان ما از فعالیت‌ سیاسی خود بگویید.

از ۱۶ سالگی وارد فعالیت سیاسی شدم؛ خودم را لیبرال متمایل به سوسیال دموکراسی می‌دانستم. ۱۷ ساله بودم که در ایران انقلاب به وقوع پیوست. همزمان وارد یکی از جریانات چپ شدم و حدود ۱۲-۱۳ سال با این جریان همکاری کردم. قبل از فروپاشی شوروی از جریان چپ سنتی بریدم و درواقع سیاست را از نو شروع کردم. از همان زمان با نام مستعار س. م. جورآباد شروع به نوشتن کردم. سال ۲۰۰۳  از امضاکنندگان اولیه «اتحاد جمهوریخواهان» ایران بودم و چند دوره نیز عضو شورای هماهنگی و مدتی نیز عضو هیئت سیاسی/اجرایی این گروه بودم.  همزمان عضو یکی از فراکسیون‌هایِ این سازمان بودم که در سال ۲۰۱۰ به نشانه اعتراض به نامه  یکی از اعضای هیئت سیاسی اجرایی به خامنه‌ای به اتفاق سایر اعضای فراکسیون از «اتحاد جمهوریخواهان» جدا شدیم. برخی از اعضای این فراکسیون از جمله آقای حسن شریعتمداری و مهران براتی و دیگران در سال‌های اخیر «شورای مدیریت گذار» را تشکیل دادند.

 
مهسی امینی

– با توجه به این گذشته آیا هنوز نسبت به نوع شکل نظام آینده ایران حساسیت‌های خود را حفظ کرده‌اید و یا اینکه محتوای دموکراتیک برای شما مهم‌تر است؟

-من اگر برگردم به سال ۵۷ بطور قطع از رفرم دفاع می‌کردم تا حکومت مسیر دموکراسی را طی کند، ولی با توجه به اینکه ما زمان را از دست داده‌ایم و متاسفانه این انقلاب خونین پیش آمد دیگر دیر است. من از نظر تفکر سیاسی جمهوری را ترجیح می‌دهم ولی با توجه به دموکراسی اگر در آینده در یک همه‌پرسی مردم ایران حکومت مشروطه پادشاهی را انتخاب کنند، به عنوان یک انسان دموکرات نظر اکثریت را خواهم پذیرفت.

-با توجه به اهمیت روزافزون آرمان دموکراسی برای ایرانیان و مبارزه جانانه و شجاعانه‌ای که هم‌اکنون جوانان و مردم ایران برای رسیدن به آن پیش می‌برند، لطفا در مورد روز جهانی دموکراسی نیز توضیحاتی بدهید.

– من هم تا دو سال پیش از  روز ۱۵ سپتامبر با خبر نبودم و مردم هم بطور عموم از این روز اطلاع چندانی ندارند. روز جهانی حقوق بشر بسیار قدیمی‌ است و به سال  ۱۹۴۸ بر می‌گردد و برای همین شهرت بیشتری دارد. کم‌خبری ما از روز دموکراسی به دلیل سابقه کوتاه و ۱۵ ساله آنست که برمی‌گردد به ۲۰۰۷  که قطعنامه‌ای توسط اتحادیه بین‌المجالس به سازمان ملل پیشنهاد و تصویب شد و بزرگداشت دموکراسی از سال ۲۰۰۸ برگزار می‌شود. هر سال هم موضوع خاصی را برای آن در نظر می‌گیرند. برای مثال امسال سه موضوع شامل اهمیت آزادی در رسانه‌ها برای دموکراسی،  مسئله صلح  و تحقق اهداف توسعه پایدار مطرح شد. مسئله صلح در رابطه با جنگ بین روسیه و اکراین است. اما در مورد مسئله اول باید بگویم طبق تحقیقی که سازمان یونسکو انجام داده در کشورهایی که در چند سال اخیر گذار به دموکراسی را در پیش گرفته‌اند، شاهد نوعی عقبگرد در آزادیِ رسانه‌ها هستیم. به همین جهت این مسئله مورد توجه خاص قرار گرفت. امیدوارم از سال آینده سازمان‌های سیاسی ایرانی بیشتر به این روز توجه نشان دهند و برنامه‌های خاصی داشته باشند.

-درباره فعالیت نویسندگی خود درباره مسائل سیاسی نیز لطفا توضیح دهید.

-من از ۱۲-۱۳ سال پیش بطور مستقل و انفرادی فعالیت سیاسی داشته‌ام. روزنامه‌نگار حرفه‌ای نیستم و فعالیت من بیشتر نوشتاری است. دوست دارم مسائلی را که یاد می‌گیرم به دیگران منتقل کنم.  فکر می‌کنم اگر در سال ۵۷  افرادی بودند که نکاتی را به ما متذکر می‌شدند و ما آنها را یاد می‌گرفتیم شاید مسیر متفاوتی در پیش می‌گرفتیم. تجربه‌‌های من مرا به شیوه‌‌ای از نگارش که سعی می‌کنم مختصر و مفید باشد رسانده است.  از جمله وقتی مطالب را می‌خواندم متوجه می‌شدم که متن‌های طولانی و خسته‌کننده را وسط راه کنار می‌گذارم. ولی می‌دیدم که رهبران سازمان‌های سیاسی معمولاً مطالب را طولانی می‌نویسند. مشاهدات می‌گویند که دیگران هم حوصله خواندن مطالب طولانی را ندارند. سپس تحقیقی کردم و دریافتم که ۵۵ درصد کسانی که به وبسایت‌ها مراجعه می‌کنند بیش از ۱۵ ثانیه به خواندن مطلب اختصاص نمی‌دهند و می‌روند سراغ مطلب دیگر. نکته دیگری که آموختم آن بود که بطور متوسط ۷۵ درصد خوانندگان فقط ۵۵ ثانیه برای یک مطلب وقت می‌گذارند. اینها مرا به کوتاه‌نویسی راهنمایی کرد. باید اضافه کنم که کوتاه‌نویسی گاهی سخت‌تر است.

-یعنی جملات باید کوتاه ولی با بیان قوی باشند تا حق مطلب را بیان کنند.

-دقیقاً. نکته دیگری که برای من مهم است مسئله گفتگوست. مشکلی که ما داریم این است که رابطه معمولاً یکطرفه است. تلاش من در نوشته‌هایم آن است که پرسش کنم و واکنش خوانندگان را بدانم. معتقدم اگر می‌خواهیم کاری را درست انجام دهیم رابطه باید دوطرفه باشد و این به اسلوب مدیریت مدرن برمیگردد. اداره یک سازمان اگر دوطرفه باشد و اعتراض و انتقاد آزاد باشد، خودبخود مدیریت در بالا اصلاح می‌شود. در حالی که در سازمان‌هایِ سیاسی ما، معمولاً رهبران می‌نویسند و می‌گویند و اعضا فقط تایید می‌کنند. در گذشته به صورت خصوصی برای بعضی از رهبران سیاسی طرح و ایده می‌فرستادم، ولی متوجه شدم که اکثر آنها نمی‌خواهند روش خود را تغییر دهند. من یک آدم عملگرا هستم و دوست دارم آدم‌ها به سیاست در حضور دیگران بپردازند و واکنش‌ها را ببینند و اگر لازم است اصلاح هم بکنند. این فرهنگ متاسفانه در بین گروه‌های سیاسی ایرانی بسیار ضعیف است.

-علاوه بر کوتاه‌نویسی نگارش شما مشوق فعالیت ذهنی خواننده است. شاید به این امید که نظر و جواب آنها به غنای بحث و عمیق‌تر شدن دانش جمعی کمک کند…

-من مدتی با کسانی کار کرده‌ام که اکنون رهبران جریان‌های سیاسی هستند. من از طریق نوشته‌هایم با آنها و اطرافیان آنها سعی می‌کنم دیالوگ برقرار کنم. روی بعضی از نوشته‌هایم یکی دو ماه کار می‌کنم. سعی من آن است که مخاطبان بیایند و گوشه‌ای از کار را بگیرند و ادامه دهند. فکر نمی‌کنم که یک‌‌تنه بتوانیم همه کارها را انجام دهیم. در نتیجه بخشی از موضوع را برای آنان باز می‌کنم و امیدوارم که آنها در پاسخ به مطلب من مقاله بنویسند تا من چیز جدیدی یاد بگیرم. هدف آن است که ما یک گفتمان وسیع در سطح جامعه سیاسی ایرانی به وجود آوریم. در این گفتمان لازم نیست ک حتماً با شما در ارتباط مستقیم باشم. می‌توانیم با دیدگاه‌هایِ مختلف در این گفتمان شرکت کنیم و به یکسری نکات مشترک برسیم. فلسفه من آنست که مردم ایران فرصت اشتباه دیگری را ندارند و اگر می‌خواهند از این مرحله گذار کنند وبرای نسل‌های آینده ثبات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به ارث بگذارند تا آنها مانند مردم کشورهای پیشرفته در صلح و آرامش زندگی کنند باید همکاری کنند.

برای این هدف ما باید بتوانیم در سطح وسیع سیاست‌ورزی کنیم. برای همین به سامانه‌ای با تقسیم کار نیازمندیم که برخی در کار میدانی به جمع‌آوری اطلاعات بپردازند و بخشی اطلاعات را بررسی کنند. ما از نظر سیاست‌ورزی دچار کمبود اساسی هستیم. این مشکلی است که باید نسل جدید رفع کند. حس من آنست که در داخل ایران چنین جوانانی هستند ولی چون فضای سیاسی برای آنها باز نیست، عقب نشسته‌اند و میدان را  به سالخوردگانی واگذار کرده‌اند که عادت‌های گذشته را حفظ کرده و همچنان میدانداری می‌کنند. سعی من آنست که فضا را برای نسل جوان باز کنم. ما یک نوع فاصله بین نسل مدرن و نسل سنتی سیاسی داریم که این نشانه بحران است. اگر فضا برای جوانان باز شود معتقدم در زمان کوتاهی ما شاهد ظهور شخصیت‌ها و سیاست‌ورزان جدیدی خواهیم بود که مورد استقبال جوانان هم قرار خواهند گرفت.

– آیا رواج  کاربرد واژه «گذار» همراه با برداشتن گام‌های عملی جهت تشکل را می‌توان نشانه‌ی پیشرفتِ اندیشه سیاسی در محافل سیاسی ایرانی دانست؟

-به نظر من می‌توان این را نشانه پیشرفت دانست. دیسکورس (گفتمان) حاکم بر جریانات ۵۷، انقلابی بود. یعنی اگر شما غیرانقلابی بودید نمی‌توانستید در آن پروسه شرکت کنید. حتی نیروهایی مانند جبهه ملی و حزب توده که رفرمیست بودند در مقابل نیروهای رادیکالی مانند چریک‌های فدایی و مجاهدین و مهمتر از همه روحانیت و شخص خمینی که از همه این جریانات رادیکال‌تر بود عقب افتادند. در چنین شرایطی برنده جریانی است که گفتمان رادیکال و انقلابیگری دارد. در سال ۱۳۷۶ ما گفتمان رفرم را داشتیم که در سطح جامعه مطرح شد.  البته من معتقدم که سیستم تمامیت‌خواه نمی‌تواند رفرم بپذیرد. رفرم را کلاً راس حکومت باید شروع کند یعنی میانه حکومت قادر به این کار نیست. با طرح گفتمان رفرم  بخشی از جامعه به سوی آن گرایش پیدا کرد و در این راه تلاش کرد تا به نتیجه برسد. به نظر من «جنبش سبز» آخرین مقطع گفتمان رفرم بود. بعد از این مرحله،  یک گفتمان جدید باید جایگزین آن شود. برخی می‌خواهند همان مدل سال ۵۷ را تکرار کنند و می‌گویند بیایید با هم وحدت یابیم و حکومت را تصرف کنیم و بعد در مورد سیستم جایگزین تصمیم بگیریم.

توجه داشته باشیم تا جایی که من آثار جین شارپ و تیموتی اش را مطالعه کرده‌ام، گذار هم با اصلاحات و هم با انقلاب فرق می‌کند. در عین حال گذار می‌تواند از طریق انقلاب و یا از طریق اصلاحات صورت گیرد و یا ممکن است، مانند آفریقای جنوبی، به شکل توافقی بین حکومت و مخالفین صورت گیرد. مسئله عمده در گذار آن است که شما وارد جنگی طولانی با حکومت می‌شوید و این فرآیند بستگی دارد که قدرت شما چقدر رشد کند و قدرت حکومت چقدر ضعیف شود. یکی از شروط موفقیت گذار، ضعیف شدن حکومت و از دست دادن قدرتش است. در چنین شرایطی نیروهای دموکراتیک در برابر حکومت آلترناتیوهای مختلفی مانند رفراندوم و انتخابات آزاد را طرح می‌کنند و یا به مبارزه خود ادامه می‌دهند تا زمانی که حکومت قدرت را کاملاً  واگذار کند. خُب، این خیلی فرق می‌کند با پروسه‌ای که یک انقلابی طراحی می‌کند. در پروسه گذار استراتژی‌های ما در مراحل مختلف نسبت به تحولاتی که در حکومت و در میان مخالفین رُخ می‌دهد، تغییر می‌کند. در نتیجه گذار می‌تواند توافقی و یا از طریق یک انقلاب دموکراتیکِ کامل صورت گیرد.

-در ایران نهادهای جامعه مدنی هرچند در چند سال اخیر رشد یافته‌اند ولی آیا به نظر شما به آن درجه از رشد رسیده‌اند که در مرحله گذار ایفاگر نقشی مهم، همپای مثلا کشورهای اروپای شرقی باشند؟

-من فکر می‌کنم که بخش قابل توجهی از ایرانیان از نظر فکری به اهمیت استقرار نهادهای جامعه مدنی رسیده‌اند ولی از لحاظ عملی هنوز نه. ببینید، انقلابات کلاسیک توده‌ای هستند ولی در انقلابات دموکراتیک باید الیت و نخبگان و فرهیختگان جامعه و جنبش‌های کوچک حضور داشته باشد. جنبش زنان در ایران یک جنبش جاافتاده است و زنان برای خودشان تشکیلات واقعی و برنامه و اهدافی دارند و در راه رسیدن به حقوق خود تلاش و شرکت فعال دارند. در مورد کارگران نیز همینطور. ولی اگر یادتان باشد در دوره انقلاب ۵۷ نیروهای چپ به میان محافل کارگری برای شکار و یارگیری می‌رفتند تا کارگران مثل آنها فکر، رفتار و اعتراض کنند. ولی حالا کارگران برای رسیدن به اهداف و منافع خودشان تلاش می‌کنند و ربطی به جریان‌های سیاسی ندارند. این نشانه پیشرفت است. در گروه‌های اتنیکی هم مبارزه برای هویت‌یابی خود جریان دارد و حتماً لازم نیست که وابسته به یک جریان سیاسی  مشخصی باشد. همینطور در مورد تشکیلاتِ صنفی معلمان و بازنشستگان و پرستاران و غیره. ما دقیق نمی‌دانیم که از نظر تشکیلاتی اینها چقدر قدرت دارند، ولی این جنبش‌ها زمانی رشد می‌کنند که ما شاهد یک جنبش سیاسی سراسری با اهداف روشن مانند رسیدن به دموکراسی و حقوق بشر در ایران باشیم.

درواقع دو نوع گذار داریم. عده‌ای گذار سلبی  و گروهی گذار ایجابی را مطرح می‌کنند. گذار سلبی فقط عبور از جمهوری اسلامی را مد نظر دارد ولی گذار ایجابی روی گذار به دموکراسی تاکید دارد. در اینجا دموکراسی اولویت شماست و اگر چنین باشد شما نیروها را حول این موضوع بسیج می‌کنید و شانس موفقیت زیادی دارد. ولی ما ایرانیان بیشتر به گفتار سلبی عادت داریم. ما باید به حکومت فشار وارد کنیم تا در مقابل مردم تسلیم شود که ما کشور را سالم تحویل بگیریم. به همین دلیل گذار با گفتمان انقلابی  بسیار فرق دارد. گرایش انقلابی سازش نمی‌کند و کارش را تا آخرین مرحله سرنگونی ادامه می‌دهد. اما  در پروسه گذار اگر لازم باشد مذاکره هم می‌کنید و در عین حال به مبارزه ادامه می‌دهید. من فکر می‌کنم که با وجود گسترده شدن اهمیت گذار، این نگرش به تحول سیاسی هنوز در جامعه ما به اندازه کافی ریشه ندوانیده است.

مبارزه ایجابی آن است که مردم متقاعد شوند که بعد از این حکومت به دموکراسی خواهند رسید. توجه کنیم که گروه‌های سیاسی و مردم برخلاف سال ۵۷ همه تخم‌مرغ‌هایشان را در یک سبد (یعنی یک فرد یا یک گروه) نمی‌گذارند. اکنون گروه‌هایِ مختلف مردم و گروه‌های سیاسی، می‌خواهند هویت مستقل خودشان را حفظ  کنند و در عین حال با هدف دموکراسی همسویی داشته باشند. اگر ما اراده، همکاری، انعطاف و آمادگی پذیرش اشتباهات گذشته را داشته باشیم به دموکراسی خواهیم رسید. از این طریق ما می‌توانیم اعتمادِ مردم را جلب کنیم. همدیگر را مقصر دانستن دردی را دوا نمی‌کند. ما باید قبول کنیم که در سال ۵۷ مردم، روشنفکران، گروه‌های سیاسی و سیاستمداران و نیز حکومت قبلی، همه اشتباه کردند. اگر ما به این نقطه برسیم که کسی نباید حذف شود تا وقتی که اصول دموکراسی را رعایت کند به موفقیت خواهیم رسید. شاید در خاورمیانه، ایران بیشترین شانس را برای رسیدن به دموکراسی و آزادی داشته باشد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
کیهان لندن

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.