رفتن به محتوای اصلی

چگونه برای افکارمان پیش از انتشار، مستندات تهیه کنیم
این اعلام خطر است
20.10.2022 - 16:19

موضوع:

«چگونه برای افکارمان پیش از انتشار، مستندات تهیه کنیم»!

م. روان‌شید

۲۸ مهر ۱۴۰۱ سوئد

t.me/ravanshidpoet

این رشته‌ی جدیدی است زیرمجموعه‌ی «هنر» به‌طورِ کلی، به زبان ساده شما وقتی می‌خواهید داستان بنویسید یا رمان یا مثلا شعر که به‌نوعی نشرِ افکارِ نویسنده و هنرمند است، باید حتما سند و مدرک ارایه‌ کنید! حالا چطوری، خود دانید.

این معنای ساده و ابتدایی این پرسش است.

ساده‌تر این‌که شما باید برای تخیلات‌تان سند ارایه کنید! برای اندیشه و آن چیزی که در ذهن‌تان می‌گذرد حتما باید سند داشته باشید، به عنوان مثال برای هر شعری که در واقع نشر افکار و اندیشه‌ی شماست، باید سند و مدرک ارایه کنید!

اما این جمله یا ترمِ جدیدِ دانشگاهی می‌تواند موردِ پسندِ چه کسانی باشد؛ بازجوها و دیوانه‌ها، یا بهتر بگویم آدم‌های ابله که به معنا و عمقِ یک جمله، یک متن، یک خطابه فکر نمی‌کنند و ... می‌ریزند بیرون.

گارسیا لورکا را که حتما می‌شناسید؛ در یکی از شعرهایش گویا تصویری از پستان‌های بریده‌ شده‌ی زنان توسطِ گارد سیویل را نشان می‌داد، تصویری تخیلی برای نشان دادنِ اوج جنایتِ نظامی‌ها، دیکتاتورها. وقتی بازداشت شد، تحقیر و محاکمه‌ی صحرایی‌اش کردند و هرچه گفت این تخیلِ شاعرانه است برای نشان دادنِ وضعیتِ موجود، بازجوها نه می‌توانستند درک کنند نه حجمِ ابلهی اجازه‌ی فهمیدن به آن‌ها را می‌داد، آن‌ها برای همین تصویر شاعرانه مستندات می‌خواستند، مستندات...

این مثال را آوردم تا دقیق‌تر توضیح بدهم این جمله:«ارایه‌ی مستندات برای افکار یا نشر افکار» معنا و مصداقِ بیرونی‌اش یعنی چه.

مثالِ دیگر:

وقتی بتهون سمفونی ۵ را نوشت و جهان را با خود برد، ثابت کرد زبانِ هنر جهانی است و نیاز به آموختنِ زبان یا فرهنگِ آن جامعه‌ی خاص را ندارد و جهان با هر زبانی آن را شنید و تعبیر کرد و لذت برد. این یعنی نشرِ افکار.

حالا بیایید این پرسش و خواسته را برای اندیشه‌ی پشتِ سمفونی ۵ بتهون پیشِ رو بگذارید: جناب لودیک! آیا شما برای محتوا و مفهومِ سمفونی پنجم خود مستنداتی هم دارید؟!

وقتی برای اندیشه «مستندات» طلب می‌کنید معنای ساده‌اش این است: برقراری سیاهی و سکوتِ مطلق در درون و در بیرون». وقتی برای اندیشه «مستندات» طلب می‌کنید یعنی چیزی از «تخیل»، «تمثیل»، «تشبیه»، «خلاقیت»... و ده‌ها صنعتِ هنری دیگر نمی‌دانید یا اگر می‌دانید صندلی‌تان را جزو گروه نخست جانمایی کرده‌اید.

سال ۲۰۱۴ برای دوستی نوشتم: تصور کن ابزارِ کارت را ممنوع اعلام کنند، تو چه می‌کنی؟ و گفتم ابزار کارِ منِ نویسنده «آزادی» است، «آزادی اندیشیدن و بیانِ اندیشه‌ها»، خب اگر آزادی و بیان ممنوع شد دیگر عملا کارِ من به‌کار نمی‌آید و آن‌چه از زیرِ قلمِ من خارج می‌شود، محصولی خنثی، بی‌جنون و جنبش و درواقع «هیچِ ترسیم شده» است. آن سال مطلقا فکر نمی‌کردم روزی کسی تا به این پایه نادان و وقیح برای «نشر افکار، مستندات» طلب کند، موضوعی که به اعتقاد من باید به‌طور جدی کالبدشکافی و آسیب‌شناسی شود وگرنه در صورتِ قانونی شدنِ این نوع تفکر، باید فاتحه‌ی هنر را خواند.

تنها همین که: کافی‌ست این یک قانون مانندِ دیگر قوانین ثبت و اجرایی شود، قوانینی مانند حجاب، سانسور، قصاص، سنگسار... و ده‌ها قانونِ وحشیانه، متحجر و خبیث دیگر برای ماندگاری دیکتاتور...!

.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

م. روان‌شید

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.