رفتن به محتوای اصلی

سنت تجاوز کلیدی خدائی دارد
11.12.2022 - 16:38

رویدادهای ناگوار از سرکوب، سرزنش و ستیز با حقوق زنان، به بازی گرفتن پیاپی آبروی آنها و بی شرمانه تر از همه" تجاوز" کردن و تهدید اسیران زن و دختر در بند به آن، عمری کثیف و بلندائی بدرازای رژیم آخوندی دارد. تجاوز، پتکی برای سرکوب کردن غرور و خاموش کردن فریاد دادخواهی آنهاست. بویژه بکارگرفتن اهرم دینی برای تجاوز به دختران (( اعدامی  ))  و همچنین زنان سیاسی برای بسیارانی هولناک ولی حقیقتی آشناست. و ای بسا برای بخشی نیز باورکردنی نباشد که همچنین هرزگان رژیم به مردان جوان، مبارز و دلیری که آنها بدلیل اعتراض و خواست دادستانی خویش از رژیم، گرفتار دام بیدادگران ولائی گشته اند به آنها، بارها تجاوز شده همانطوریکه کهروبی، آن کهنه نیرنگ کار و از دربار رانده شده هم، بارها از آن تجاوزهای حکومتیان گفته و نالیده بود که آبروی اسلام شان را می برد! و در پس و پشت محاکمه ها و اقرارهای زورکی چه ها که برای این اهداف ننگین نمی شود. آری اشکال این فرمان غیرانسانی و دردیدگی آخوندی با بهانه های تجاوزش در" رژیم پاک ولائی" امری اغلب عادی و البته عمری دیرینه دارد. این فاجعه هرزگی و جنون آمیز از دوران خود محمد پیامبر آغازشد که تجاوزهای او به زنان را در جنگ های بی شمارش ممکی می ساخت و بکار دلگی و زنبارگی او هتر و آسان تر درمی آمد.

چراکه: فرمان تصرف و تجاوز به زنان اسیر و به گفته ی اینان کافر که " غیر مسلمان" یا " دشمنان خدا "باشند در دین مبین اسلام مجاز است. یعنی: تجاور به زن شوهردار و دختر کافر حقی ساده و امری الهی برای مسلمان رهرو او می باشد. پاداشی که رسمیت این جواز را خدا در قرآن و بنا بر سوره نساء آیه 24 به راهبران و مریدانی خودش داده است. کلید گشایش حرص و ولع بی شرف بازی هائیکه در دست زندانبانان زندان های رژیم اسلامی الهی همیشه بوده و همچنان هست. و هریک از آنها " تبهکاران اسلامی" با در دست داشتن این اهرم در بازداشتگاه های سراسری کشور هر نابکاری ای که بخواهند با شکار اسرای در بند خویش و یا بقول خودشان "اغتشاشگر" کرده، می کنند و خواهندکرد.

ناموس کشی بی پروا و یا تجاوزگری اسلامی به غیر برای این هدف پست و پلید بوده و هست که از یکسو تجاوزگری به شرف و ناموس " نوع انسان مخالف" مجاز دینی باشد و همچنین هر الدنگ خاطی و بی وجدانی بتواند بدون خودملامتگری به امر خدا که تجاوز باشد با رغبت به آن جنایت تن بسپارد.

این یک شگرد پلشت دینی می باشد که برای خوار و زارکردن ایستادگی مبارزان جوان و مغرور در جنگ ها و رودرروئی های سیاسی بکاررفته و همچنان می رود! تا هم بتواند برای موافقان، مزدوران و جیره خواران بسادگی بکاررود، و همزمان برای آن بخش دانا و آگاه که می تواند شبهات غیرانسانی را درین حکم پست ببیند که هست، آنانرا متقاعد به قانون و حکمی الهی دیده و امری طبیعی بباوراند.

از یکسو اوج پستی و بی شرمی در"تجاوز جایز دینی" با رسالت پیامبر را ببینیم و از دیگرسو "عامل پست نهاد" را ببینیم که او هم می باید خودش نیز آن عمل پلید را بعنوان آنجام وظیفه و فریضه دینی بنگرد و عمل غیر انسانی و "بی وجدانانه"ی خود را جز دستور صریح" قرآن " نینانگارد؛ و البته دینمداران به او این "هجو"را آسان و بنام خدا می انگاراند. و منظور از آن تجاوز و یا جنایت ضد حقوق بشری، تنها ابزاری بوده و هست برای تحقیر، سرکوب غرور، کشتن افتخار، به چندش درآوردن آزادگی و استقلال عقلی انسان، دشمنی با خردورزی، ستیز با دانشگرائی انسانمدار، سرزنش خودباوری، رد گفتمان و خرد جمعی در برابر دین، ایجاد مانع در مسیر جویندگی فردای بهتر، ترمز در پویش دگرگونسازی ها و ایجاد تلاش کور و تحکیم سرسپردگی به واپسگرائی دینی، و از همه مهمتر برای ساده دلان مخالف و قربانی هم، نباید فرمان تجاوز به مخالفان و دشمنان، او را دچار تردید در حکمت و مصلحت الهی گردانده و یا دچار شک نسبت به سوء استفاده از اهرم دین ببیند. بل، بایستی آنرا امری الهی بداند، بپذیرد و برابرش بردباری آرمانی داشته باشد.

 خودکامگی اسلامی ولائی و برتریخواهی او، برابر حقوق بشر بطور ابلهانه ای از دعاوی و عملکرد خود، بسیار خرسند و خودباور نیز هست. و از آنچه که بنام خدا و اسلام از اوی کلان مومن سرزده است و می زند، چه با تجاوز خود به جان و روان و هستی قربانیان خود، که کوهی از زخم ها، دردها و رنج های بی درمان را می بارارند، هیچکدام از این دیو سیرتان هرگز ترس، شرم و پروائی از اینهمه فسادها، تبهکاری ها و تباهی ها ندارند. زیراکه آنها و بقول خودشان، همه چیز را و هر زیرپاگذاردن حقوق انسانی را بیش از همه برای جلب رضای خداست که تن به عمل زشت و زهرآگین می دهند، تامگر نگران فروریزی دکان دین یا استبداد" خدا و ملا"نشوند و از شکستن درها و درزوازه های زندان و جنایتکده های ضدبشری خود بنام جمهوری اسلامی محفوظ بمانند. زیراکه: خلافت و ولایت اعمال و اِعمال قدرت مطلق الهی ست که آنها بدینوسیله بر پایداری آن پای فشرده و پاسداریش  می کنند.

پس از شکست انقلاب مردمی 57 و از شب آغازین و ننگین دین دولتی تا به تاریکی مطلق کنونی همه ما می دانیم و تجربه تلخ کرده ایم، که کارکرد و راهبردهای ویرانگر فرهنگ دینی و ملائی جز این خرافه پردازی و خرابکاری های جانی و روانی و مالی نبوده و نیست. زیراکه: آنها تا توانسته اند زده و می زنند، کشته و می کشند، برده و می برند، شلاق زده و می زنند، زندان کرده و می کنند، دروغ گفته و می گویند، نیرنگ زده و می زنند، تجاوزکرده و می کنند، اعدام کرده و می کنند و ...چه ها که براستی نکرده اند. درهمین دور تازه خیزش و ایستادگی انقلابی برابر خودکامگی دینی که با کشتن مهسا پویائی دوباره یافت، و رهبری برجسته ی زنان و دختران مان به آن اوج و پویائی داده، روزی نیست که چندین تن از دختران و زنان مبارز ما را گزمگان رژیم در سرتاسر کشور نربوده باشند و چندش برانگیزتر اینکه از چند و چونی اتهام و اسارت آنها، این رژیم پست نهاد کوچکترین آگاهی به وابستگان آنها نداده و خانواده و بستگان این عزیزان مان در دلهره و نگرانی سنگین و ترسناک قرارنداشته باشند. و پرسیدنی ست چرا؟ چون رژیم ولائی بخوبی پی برده است که نیمی از جامعه ی بشری ما که زنان و دختران و مادران ما باشند اینک سکان دار حرکت تاریخ نوین ما را همراهی و رهبری می کنند. امر دگرگونی و سرنگونی رژیم را زنان آگاه و ستمرده ی ما بعهده گرفته و تاکنون نشان داده اند که هویت خلافت خامنه ای را آنها خوب شناخته و سر هیچگونه سازشی با کاست آخوندیسم و دین دولتی ندارند.

خلافت و فلاکت دین دولتی سرمایه سالار و دشمن کارگران، کارمزدان، جوانان، زنان و ملیت های زیر ستم باید بداند که همه ی اینان و در گوشه بگوشه ی کشور بپاخاسته و پی اهداف اجتماعی، طبقاتی و برابری های نداشته ی خویش می باشند که اسلام سیاسی از آنها ربوده است. آنها به کلیت رژیم هشدارداده اند که دور اسلام پناهی، بردباری ولائی و فریبخوری دینی به سرآمده و سران خلافت یک راه بیش ندارند و آن سرنگونی ست. آنها بخوبی می دانند که امر پذیرش اراده اجتماعی ـ طبقاتی در یک ساختار از پائین و شورائی درین حکومت ولی فقیه مطلق مطلقن ممکن نیست. ازینروست که یکدست و سازش ناپذیر اگرچه اندکی پراکنده، ولی هدفمند و همبسته برابر فرقه آنها و نیروهای آدمخوار او ایستاده اند. رژیم بداند که ما کارگران و زنان و مردان این سرزمین می خواهیم یکبار برای همیشه سنت دادن کلید های تعددی، تجاوز و تظلم را از آخوند فرومایه ستانده و بدورریزیم. کلیدی گشاینده و خدائی خطای بزرگ ما بود. خامنه ای باید بداند هر اندازه زندان و کشتار و اعدام کند نه که فراموش شود بل، انتقام کور و متقابل را در توده های کار و بیکار و گرسنه و زمینگیرشده تشدید و تقویت کرده و می کند. ما از پای نخواهیم ایستاد.

بهنام چنگائی بیستم آذر 1401 به

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.