رفتن به محتوای اصلی

نسبت جامعه واقعی و جامعه نمایشی
به‌مناسبت پیام مشترک چندچهره سیاسی و هنری و ورزشی درخارج کشو
02.01.2023 - 20:29

در ایران اکنون یک جامعه واقعی، کنشگر و نافرمان عرض اندام کرده است، حتی قدرت فراخوان پیداکرده است. چنان که آن را در مورد تظاهرات و آکسیون‌ها و اعتصاب‌ها و برخی دیگر از اقدامات سراسری  در حدی که جنبش پیش رفته است، شاهدیم. از همین رو خیلی‌ها در بیم از فراگیرشدن این قدرت فراخوانی و بجای تقویت واقعی آن، روز و شب خود را در سودای تصاحب  و موج سواری برآن سپری می کنند. آن ها به‌دنبال جنبش زین شده هستند و تا کنون هم تلاش های زیادی برای باصطلاح زین کردن و بازنمائی جامعه واقعی و وارونه شده از بالا به پائین، صورت داده اند و اگر شد و توانستند آرزوی دیرینه پروژه انتقال ثقل هدایت و «رهبری» از داخل به خارج و برفرازآن را  محقق سازند. شکل دادن به اصطلاح به‌دولت انتقالی و گذار به نیابت  از داخل و کسب حمایت بیش از پیش قدرت های بزرگ سرآمداین سوداست. گرچه می دانیم که هیچ گاه گربه عاریتی موش نمی گیرد ولی برای آن‌ها حتی ایفاء نقش همین گربه عاریتی و وانمودکردن به توان موش گیری فی نفسه هدف است. چرا که نمایش و فرافکنی حل همه مسائل به فراسوی نمایش، اساس وجودی آن ها را تشکیل می دهد. چنان که همین الگو و نمایش کنونی عینا چندی پیش توسط رضاپهلوی با شماری از به‌اصطلاح سلبریتی های از قماش دیگر و با به داوگذاشتن اعتبارهنرمندانی چون داریوش و شاهین نجفی در قماربورس سیاست و ... و بعدهم صدوربیانیه ای با شماربیشتری از این نوع اسامی چون  ورزشکاران و سلبریتی ها و سیاست ورزان حرفه ای این بازارمکاره، همراه با امضاء رضاپهلوی و برخی اعضاء خانواده‌اش صورت گرفت که البته افاقه ای نکرد و پس از مدتی هیاهو آب ها از آسیاب افتاد. اکنون هم حاملان و دارندگان احساس کاذب «رسالت رهائی» در قالب نمایش جدیدی با بکارگیری برخی سلبریتی های تازه  از راه رسیده،  دارند همان سناریوهای گذشته را تکرارمی کنند. در این نمایش جدید که برخی از آنان با افتخار ردای خوش و بش کزدن و  دخیل بستن و لابی گری با سرویس های اطلاعاتی و مقامت سیاسی دست اول قدرت های بزرگ را بر دوش خود افکنده اند و اساسا با وجودشان از این نوع مراودات قبح زدائی کرده اند، اینک تکاپوی جدیدی را برای بازنمائی جامعه در فرمی جدید ولی با همان هدف ها و محتواهای تکراری گذشته بکارگرفته اند. البته در ترکیب جدید تلاش دارند که از افرادی چون علی کریمی تازه به دوران رسیده و یا به‌ویژه حامداسماعیلیون برآمده از جنبش دادخواهی خانواده های جان باخته جنایت سرنگونی هواپیمای اوکراینی، به مثابه اسب تروا برای باصطلاح نقب زدن به جنبش مردمی بهره برداری کنند. همیشه چنین بوده است وقتی که یک سرمایه اجتماعی شکل می گرفته، حفظ آن از بدست آوردنش دشوارتر بوده است. چرا که در این مواقع بازهای شکاری مترصد فرصت برای شکارکردن  به پرواز درمی آیند. در این موردهم چنین است. با سودای نقب زدن به جنبش، به اعتباراجتماعی عناصری چون حامداسماعیلیون که مدیون دفاع پیوسته او از دادخواهی خانواده‌های هواپیمای سرنگون شده توسط سپاه بوده است چوب حراج می زنند و همان قدرت فراخوان نسبی او در خارج کشور را که مدیون استقلال و فاصله طبیعی او از این نوع نمایشات مرسوم و فیل هواکردن‌ها بوده است، به یغما می‌برند. چنان که مشهوداست دراین نوع کنشگری و گزینش گری همه چیز حول محورنمایش و بهره گیری از این گونه اعتبارات مردمی و متصل و برخاسته از یک جنبش می چرخد. توهم حاملان چنین اعتبار و اعتمادی نسبت به سرچشمه سرمایه سیاسی، چنان است که با تصاحب این نوع سرمایه های اجتماعی و بیگانه شده از منبع زایای خویش، به‌فکرخرج کردن آن در بورس مکاره سیاسی می افتند. به همین دلیل بجای آن که کمکی باشند به تقویت همبستگی واقعیت یک جنبش هم اکنون موجود متکثر و رنگین کمان و ایستادن آن بر روی پای خود، برعکس موجب افزودن شکاف بین جامعه واقعی و از جمله جنبش داخل و خارج و از آن مهم‌‌تر تشدیدشکاف های درونی یک جنبش درون جوش و درحال بالیدن می شوند.امروزه وقتی خودجامعه واقعی در میانه میدان نبرد و خودکنشگری است، علم کردن مصنوعی یک جامعه نمایشی و قیم انگاری آن چیزی جز تداوم همان ولایت مداری که جامعه به تعیین تکلیف با آن برخاسته است نیست. اگر از درون «یده واحده» خمینی و طرفداران نظام حاکم، و یا به قول این حضرات و حامیانشان «مشت واحد» چیزی بیرون بیاید، آن چیز قطعا آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی نخواهدبود. برون دادتجربه یده واحده همین نظام حاکم هیولاوش کنونی است که جلوی چشمان همه هست: معلوم شد که دیو چو بیرون رود الزاما فرشته ای از در نخواهد ‌آمد. دموکراسی و آزادی جز برپایه آرایش جامعه متکثر و تحت تبعیض حول خواست های خود و اشتراک و همبستگی همه تبعیض شدگان حول آن‌ و علیه حاکمان مستبد به‌دست نخواهد آمد. و جای آن را هم نمی توان با چندعکس سلبریتی-سیاستمدار و منطق مصرف روز پرکرد.  

نکته نهائی: اکنون جنبش دادخواهی در ایران که قدمت دیرینه ای هم از همان سال‌های شصت به بعد دارد، با جنبش های سال‌های اخیر پیوندخورده و با برخاستن از ققنوس زن زندگی و آزادی چنان که شاهدیم درمراسم های پایان ناپذیربزرگداشت های سریالی جان باختگان انقلاب به اوج تازه ای رسیده است. اصالت این جنبش بیش ازهرجریانی با درون جوش بودن و مشارکت فعال در انقلاب سرچشمه می گیرد. آن‌ها با برگزاری مراسم های پرشکوه حماسی و سرشار از رزمندگی در زیرشدیدترین سرکوب‌ها و اننتشار و بازخوانی آرمان‌ها و خواست‌های جان باختگان جنبش، درحال کنشگری انقلابی و روشن نگهداشتن مشعل انقلاب هستند. چنان‌که می دانیم خیزش بزرگ کنونی نیز از مراسم بزرگداشت و دادخواهانه قتل ژینا امینی سربلندکرد و سراسری شد. جنبش دادخواهی با عرصه های گوناگون فعالیت خود از جمله برگزاری مراسم ها و دفاع از زندانیان سیاسی و از جان‌‌ آن ها و پیوند با نهادهای افشاء کننده حقوق بشر و البته در گره خوردگی تنگاتنگش با سایرجنبش های ضدتبعیض و استثمار اکنون بسیار رشده کرده و از ارکان انقلاب بشماررفته  و در اعماق آن ریشه دارد. این جنبش در عین حال کنشگران و چهره ها وسخنگویان عملی و نهادهای گوناگون و شناخته شده خود را هم دارد. با چنین نقشی که جنبش دادخواهی دارد بی تردید  درخارج کشور نیز چهره های شناخته شده و واجداعتبار و وفادار به‌این جنبش و آرمان جنبش دادخواهی  کم وجودندارد. از همین رو در فضای ایرانیان خارج از کشور جای نقش آفرینی شایسته آن‌ها از جمله توان فراخوانی کمپین‌های سراسری در حمایت از جنبش داخلی خالی است. به‌همین دلیل ضروت دارد که  این خلأ هرچه زودتر توسط دیگرشاخه های جنبش دادخواهی و دیگر نهادهای مدافع انقلاب پرشود تا بازیگران نمایشی نتوانند به سهولت از چنین خلئی، خلاف اهداف و آرمان‌های جنبش دادخواهی و برای امیال و سوداهای خود بهره برداری کنند.

تقی روزبه  ۲۰۲۳.۰۱.۰۲

پیام و متن مشترک چندچهره سیاسی هنری و ورزشی خارج کشور برای سال نومیلادی

https://news.gooya.com/2022/12/post-71874.php

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تقی روزبه
برگرفته از:
سایت تقی روزبه: http://taghi-roozbeh.blogspot.com/2023/01/blog-post.html#more

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

محسن کردی

عنوان مقاله
نسبت جامعه واقعی و جامعه نمایشی

آقای روزبه خیلی ساده یک گوشه ای نشستند و لپتاپی بدست گرفتند با یک جارو  و خاک انداز همه را از دم جارو کردند ریختند سطل آشغال! از رضاپهلوی گرفتند تا به سلبریتی های تازه به دوران رسیده و... تنها کسی که باقی گذاشتند زندانیان سیاسی و شکنجه شدگان  و اضافه می کنند که « این جنبش در عین حال کنشگران و چهره ها وسخنگویان عملی و نهادهای گوناگون و شناخته شده خود را هم دارد». آقای روزبه.. میشه لدفا این «چهرها، سسخنگویان عملی و نهادهای گوناگون و شناخته شده» را که فرمودید نام ببرید که ما هم بشناسیم شون؟ والا همه زندانیان سیاسی و شکنجه شدگان  و کسانی که در جنبش انقلابی حضور دارند را بنده رصد کرده ام. هرگز و هرگز ندیدم مشکلی با شاهزاده و سلبریتی های تازه به دوران رسیده ای که آقای روزبه از آنها یاد کردند داشته باشند و برعکس... سیل پشتیبانی ها و حمایت ها  و استقبال از این ها که آقای روزبه با آنها مشکل دارند را در فضای مجازی و حقیقی شاهد هستیم. این میان یا من کور هستم و دنیا را عوضی می بینم و درک می کنم یا ... 

آقای روزبه.. من هرچه توجیه ایدئولوژیک میخواهم بکنم نمیتوانم حتا از موضع چپ شما این مقدار ندیدن حقایق جامعه را توجیه کنم. یعنی یک جپ معقول دنیا را عوضی نشان نمیدهد. بلکه میگوید بله.. مردم و معترضین و انقلابیون از این سلبریتی ها حمایت می کنند و از رضاپهلوی هم البته بخش بزرگی حمایت می کنند.. اما اشتباه می کنند! مردم نیروهای چپ که پیچش مو را می بینیم به مردم نا آگاه برسانیم که اشتباه می کنند. باز این قابل قبول تر است تا این که جلوی چشم میلیونها ایرانی، هزاران فعال و کنشگر سیاسی که مطالب و وقایع سیاسی را دنبال می کنند، هزاران سلبریتی ورزشی و هنری در سطح جهان، دهها نمایندگان پارلمان ها و همه و همه که دارند از این حرکت استقبال می کنند و نمایندگانی از پارلمان اروپا با شاهزاده دیدار می کنند و مکرون رئیس جمهور فرانسه آن سلبریتی تازه به دوران رسیده را ملاقات می کند و ... این سلبریتی با سایر سلبریتی های تازه به دوران رسیده باهم  یک توییت میزنند و .. فکر نمی کنید یک جای کار ایراد داره آقای روزبه؟ آقای .. تقی روزبه؟ فکر نمی کنید که وقتش رسیده شما بازنشسته بشید در سیاست؟ عمری از شما گذشته وقت ان است که به گل و گیاه باغچه برسید مقداری هم زندگی کنید. قرار نیست تا آخر عمر در سیات بمانید که پدرجان؟ وقتی ایده ای ندارید وقتی بیشتر افکار و اعمال تان بیشتر بار خاطر و مانع است تا یار شاطر وقت اش است که سیاست را ببوسید و بگذارید کنار. شما هنوز با همان سرسختی دوران نوجوانی تان به سیاست نگاه می کنید. متاسفانه دوستانی مانند شما در سیاست بیششتر تبدیل به سکت شده اید و عقیده تان شده مذهب تان که در آن چون و چرا نمی آورید. مرغ یک پا داشته و تا آخر هم دارد. یک هنر در امثال شما نیست و آن سیاستمدار بودن است. از جوانی از عبارت «بریده» و در مورد مجاهدین «بریده مزدور» یک انگی بوده است که بسیاری نیروهای چپ را سالهای سال در اسارت خود داشت که نتوانند راه درست را ببینند.  فکر میکنم این سخنان شما بیشتر از جوهر کهولت می آید تا تجربه و آگاهی سیاسی. 

چ., 04.01.2023 - 09:59 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.