
سلطنت طلبان و توهم بازگشت نظام پادشاهی به ایران.
جریان راست اپوزیسیون در تکاپوئی تلاش می کند که انقلاب «ژینا» با شعار مرکزی « زن . زندگی . آزادی» را به هر قیمتی شده از مفهوم آزادیخواهانه و مترقی خود خالی کرده و با کمک رسانه های ثروتمند فارسی زبان این انقلاب شکوهمند را مصادره نماید . سلطنت طلبان و رسانه های فارسی زبان ، تحت کنترل آنها، سلبریتی هائی که تا دیروز دست در کاسه رژیم اسلامی داشتند و بعد از چهل و سه سال جنایت حکومت اسلامی تازه به صف اپوزیسیون پیوسته اند، همراه شماری از جدا شدگان از حاکمیت اسلامی، جبهه مانندی را تشکیل داده اند و می کوشند با بکارگیری سیاست دروغ ، تحریف ، و حتی اعمال خشونت کلامی و فیزیکی در خارج کشور مخالفین خود را به سکوت وادار کنند . با گسترش اعتراضات در داخل کشور و احتمال سقوط حکومت اسلامی ، با به میدان آمدن شکوهنمند مردم کردستان و بلوچستان ، کارگران، زنان ، جوانان ، دانشجویان و دانش اموزان، اپوزیسیون راست که برای چهار دهه عقیم و ورشکسته بود ، جان تازه ای گرفته اند . گام اول آنها تراشیدن شعار ارتجاعی مرد . میهن . آزادی در مقابل شعار مترقی و ازادیخواهانه زن . زندگی . آزادی بود . در گام دوم پرچم سلطنتی را به اعتراضات در خارج تحمیل کردند . در رسانه ها علیه مردم کردستان ، بلوچستان و همه مردم تحت ستم موضع گرفتند . با دمیدن بر ضرورت دفاع از تمامیت ارضی و متهم کردن مخالفان به تجزیه طلبی دشمنان فرضی را بوجود آوردند . عناصر اپورتونیست و بعضاً مشکوک را با کمک رسانه های فارسی زبان بزرگ کرده و فرزند شاه سابق ایران را به وسط صحنه کشاندند . سلطنت بدلایل فساد گسترده و نهادینه شده ، استبداد شاهی و جنایات ساواک ، اختلافات طبقاتی گسترده با قیام مردم سقوط کرد . اینک فرزند دیکتاتور سابق که کمترین نقد را نسبت به جنایات و غارتهای خانواده سلطنتی و استبداد سیاه آن دوره ندارد ، بعنوان نجات دهنده علم کرده اند . جریانات راست می خواهند دلایل سقوط سلطنت را مخفی و تحریف نمایند . مردم را حداقل یک قرن به عقب بر گردانند و در توهم بازگردندان بساط سلطنت به سر می برند . اپوزیسیون سلطنت طلب می دانند که در ایران فاقد پایگاه اجتماعی هستند ، بر این امید هستند که در یک بزنگاه مساعد، با حفظ نیروهای مسلح ، با بکار گرفتن بخشهای از همین حکومت ، شبهه کودتایی را سازمان دهند . هفتاد سال پیش با کمک دو حکومت انگلیس و آمریکا و شاه وقت ایران کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را سازمان دادند . هفت دهه بعد پسر همان دیکتاتور در هماهنگی با بخشهای ارتجاعی و فرصت طلب اپوزیسیون و با نقش محوری میدیای فارسی زبان در صدد کودتای دیگری هستند . کودتایی برای بر کرسی نشاندن فردی که حتی در حرف نیز حاضر نیست حساب خود را از حساب پدر تاجدارش جدا کند و با نفس شعار زن . زندگی . آزادی بیگانه است . مردم حق دارند بپرسند بعد از یک قرن استبداد و جنایات دو رژیم سلطنتی و اسلامی چرا باید به کمتر از آزادی ، برابری و یک زنگی بهتر راضی شوند . رضا پهلوی پایگاهی در بین مردم ایران ندارد و اگر قرار است نقشی داشته باشد، در بهترین حالت نماینده بخشی از اپوزیسیون راست و متعلق به دنیای سپری شده و نظام سقوط کرده دیروز است . تنها ره رهایی ، مقاومت تهاجمی همگانی.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
دیدگاهها
ادب را از کی آموختم.
ســـالام دوسـلار...
آقای محسن کردی..
من و زنده یاد « سازاخ » عزیز با نوشته های شما خیلی آشنا هستیم و بودیم. اگر به نوشته های خودتان را در سال های اخیر روجوع بکنیم, معنی حقیقی (( بی ادبی )) را خواهیم فهمید. فکر میکنم در جواب به مقالات شما در باره ( هلیم ) و ( حلیم ) و فیتیله پیچ کردن و ...........مخالفانتان در آرشیو ایرانگلوبال موجود باشد . ولی در هر صورت در این لحظات تاریخ ساز کشور , وقتی برای این بحث های بیمورد نمانده است..
جناب لاچین برای اولین بار…
جناب لاچین
برای اولین بار مثل یک فرد سیاسی سخن گفتید. متلک و لودگی وسیله ابراز نظر سیاسی نیست. من هیچ شکایتی از این نوشته شما بعنوان یک مخالف ندارم. در شرایطی که جوانان ایران در همه جای ایران برای آزادی جان شان را بدست گرفته اند و بر دار میشوند، نوشتن با نام مستعار و حمله به کسی که به گفته دوست و دشمن محبوب ترین چهره سیاسی در خارج و داخل ایران است نهایت بی اخلاقی است. چنانچه کسی با این سخنان مشکل دارد میتواند پاسخ شما را بدهد. من شخصا مشکلی ندارم و این نوشته شما را قابل پاسخگویی نمیدانم. و دقیقا میدانم چه کسی هستید و در همین صفحه هم مطلبی دارید. از نظر من همینقدر که بی ادبی نمی کنید خود پیشرفت خوبی است. امیدوارم همین روش را ادامه بدید.
افزودن دیدگاه جدید