رفتن به محتوای اصلی

شبح اپراتور، یک پیشگویی
02.03.2023 - 08:20

فضایی که گربه و بز و خر و نخل و خور و دریا، شخصیت‌های سخنگو هستند و طرف درست تاریخ ایستاده‌اند، در حالیکه اشباح بادهایی هستند که از گورهای سوزانی آمده‌اند و با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ در ایران، تبدیل به طوفانی شده‌اند که می‌آیند و در راه خود هر چه آبادانی است، ویران می‌کنند، خانه‌ها را مصادره می‌کنند، کتاب‌ها را می‌سوزاندند، حیوانات را می‌کشند و دریا را به گودالی از لجن تبدیل می‌کنند.

تصویر

اما آنچه رمان کیکاووسی را از آثاری با مضامینی مشابه، متمایز می‌کند، سبک نوشتاری او و تمهیدات ادبی است که در این رمان بکار برده است. او با وام گیری از عناصر فرهنگی و اجتماعی خطه جنوب ایران در مناطقی چون بندرعباس، هرمز و میناب، فضای یگانه داستانی خود را می‌سازد. فضایی که کاملا منحصر به فرد است وشبیه هیچ رمان ایرانی دیگر نیست.

در فضای داستانی او، راوی می‌تواند گربه‌ای‌ باشد که از دست اشباحی که دائما دورسر او می‌چرخند، یک روز خوش ندارد. بزی باشد که روزی مرد دانایی بوده و حالا همه به چشم یک دیوانه به او نگاه می‌کنند و چاره‌ای ندارد که تنها با خور دمخور باشد. خری باشد که از بخت بد، تمام تنش را شعار مرگ بر این و آن نوشته‌اند. کودکانی هستند که تنها بازی‌شان سنگ زدن به پنجره‌ها و قاب‌های فلزی تیر چراغ‌ برق‌هاست. زنیست که به خاطر حفظ کتاب‌ها، خودش را آنقدر در خانه حبس می‌کند تا همدم مارها و عقرب‌ها شود.

در این رمان خاک سرخ هرمز خودش صاحب شخصیت است و قایق‌های ماهیگیری به گل نشسته و آن آهوی خوش چشم و خوش خرام که حالا گیر اشباح افتاده و کسی از سرنوشت او بی‌خبر است. آیا آهو را کشته‌اند، کباب کرده‌اند و خورده‌اند؟ چشم‌های نگران آهو تا آخر کتاب، مخاطب را رها نمی‌کند.

سوررئالیسم در خدمت حقیقت، قدرت رمان در ارائه سبکی نو

رمان یک «پیشیگفتار» دارد که پیشگفتاریست که راوی‌اش یک گربه است و خبر از هجوم اشباح می‌دهد و شاهد فرار «ماما» راوی فصل‌های دیگر است، و دوازده فصل دارد. ناشر کتاب نشر مهری در لندن است.

راوی هر فصل همان «ماما-نویسنده» است که در هرکدام از فصل‌ها داستان نابودی یک انسان، یک بنا، یک آروز، یک نخل و یک نسل را روایت می‌کند. ویرانی‌ که دلیلی ندارد جز بنا گذاشته شدن دستگاه جدیدی که قدرتش را از دین، ایدئولوژی، جهل و نادانایی می‌گیرد.

تخیل نویسنده در بکارگیری حیوانات، حشرات، اشیا، ساختمان‌های متروک، اجساد و حتی آفتاب و دریا، در روایت آنچه که در اوایل انقلاب و دهه شصت بر بخشی از مردمان در مناطق جنوبی ایران گدشته، تا جایی پیش می‌رود که حقایقی تکان‌دهنده را عریان‌ می‌کند. یعنی استفاده از سوررئالیستی‌ترین سبک ممکن برای نشان دادن رئالیستی‌ترین حقایق موجود. در حقیقت «ماما» نویسنده‌ایست که روی خط مرز انقلاب ۵۷ در ایران، ایستاده و در کتاب خود تمام وقایعی که در آینده اتفاق می‌افتد را پیشبینی کرده اما درست انتشار آن مصادف می‌شود با انقلاب.

هادی کیکاووسی در گفت‌وگو با سایت بی‌بی‌سی فارسی در مورد جرقه نوشتن این رمان می‌گوید: «در سال ۶۴، در حالیکه تنها هفت سال داشتم، خانه‌ای مصادره شده را در منطقه پاسداران تهران دیدم که اهالی خانه فرار کرده بودند اما آهویشان را جا گذاشته بودند. احتمالا امکان بردن او را نداشتند. پاسدارها در خانه زیبای مصادره‌ای و در باغ آن قدم می زدند و هرازگاهی آزاری به آهو می‌رساندند. یکی گوشش را می‌کشید، یکی لگدی به شکمش می‌زد، یکی می‌گفت باید کبابش کرد. من هرگز نفهمیدم سرنوشت آن آهو چه شد اما برای من نمادی شد از آنچه برسر ایران در این ۴۴ سال آمده است.»

شبح اپراتور

 

 

ناشر کتاب، نشر مهری در لندن است

بومی نویسی، آری یا نه؟

هادی کیکاووسی در اولین رمان خود، سعی می‌کند در حالیکه فضا و شخصیت‌ها کاملا برگرفته از فضای بومی سواحل جنوبی ایران است، به سبک جدیدی از ارائه بومی نویسی برسد. تجربه‌ای که از مجموعه داستان «الفبای گورکن‌ها» شروع کرده بود اما در رمان «شبح اپراتور، یک پیشگویی»، تلاش تجربی او به پختگی رسیده و او را صاحب یک امضای شخصی کرده است.

خودش در گفت‌وگو با بی‌سی‌بی فارسی می‌گوید: « من همیشه از بومی‌نویسی گریزان بودم. نه اینکه دوست نداشته باشم بلکه به دنبال راهی بودم که این بومی‌نویسی شکلی دیگر داشته باشد و فقط مختص به جغرافیا و مخلفاتش نباشد. در این راه البته که نویسندگان آمریکای لاتین و همینطور سلمان رشدی و بچه‌های نیمه شبش الگوی خوبی بودند اما من همچنان به دنبال تلفیق این مخلفات با جنس روایت خودم بودم. یعنی نوشتن از درد با خنده.»

از دیگر ویژگیهای رمان کیکاووسی، استفاده او از موقعیت‌های ابزود توام با طنز است. از میان روایت‌های پر از خنده و گریه، گروتسکی شکل می‌گیرد که مخصوص سرزمینی است که در آن بدنیا آمده و قلمش را پرورش داده است.

خودش می‌گوید: «درد زیاد جنوبی‌ها را به رقص وا می‌دارد. من بر سر گورهایی رقص دیده‌ام. رقصی آمیخته با دهل و سرنا. ناصر تقوایی در مستند «باد جن»؛ با نریشن احمد شاملو؛ می‌گوید:«تحمل آدم به خاطر این است که درد باز هم بیشتر بشود، اما هنگامی که درد آن قدر زیاد بشود که دیگر نتواند بیشتر بشود، سیاهان جنوب زارشان می‌گیرد».

این همان رقص است. رقصی که با زجر و درد همراه است. رقصی بر سر گور است و آدمهای این رمان هم بر سر «گور» دارند می‌رقصند. انگار روی گسلی دائمی باشند و همواره از درد و مصیبت و البته وحشت بلرزند.»

حضور حیوانات، تاثیری از هدایت و کافکا

بعد از خواندن داستان‌های کوتاه هادی کیکاووسی در دو مجموعه داستان «خط فاصله» و «الفبای گورکن‌ها» و حالا اولین رمانش «شبح اپراتور، یک پیشگویی» می‌توان با قطعیت گفت که حضور نمادین حیوانات در آثارش، به یک کارکرد ادبی رسیده است. کاری که شاید با داستان‌های صادق هدایت در ادبیات مدرن ایران شروع شده است.

آقای کیکاووسی در این مورد می‌گوید: «نیمی از تمثیلها و ضرب‌المثل‌های ما به حیوانات ربط پیدا می‌کند. در دنیای جدید کمتر از این اصطلاحات استفاده می‌شود اما متاسفانه در میان ما هنوز رایج است که مثلاً بگوییم: گربه را دم حجله باید کشت. یا دیگی که برای من نمی‌جوشد کله سگ درش بجوشد. انواع و اقسامش موجود است. من سعی کردم در این رمان اینها را هم نشان دهم. یعنی این حیوانات مخصوصن سگ به دلایلی شرعی در کشور ما در معرض انواع خطرها قرار دارند. این را بگذارید در کنار سگ کشی‌ها و گربه کشی‌ها و کشتار موجودات زنده دیگر که در کنار جفای به انسان، آسیب دیدند و کشته شدند.هر دو دسته را توی گونی می‌کردند و می‌کشتند. در این رمان انسان و حیوان به موازات هم آسیب می‌بینند.

صد سال پیش هدایت تلاشهایی کرد برای نشان دادن این ستمگری. از اولین داستانهای هدایت «زبان حال یک الاغ در وقت مرگ» است که سال ۱۳۰۳ نوشته شده و از یبان یک خر است. «رساله انسان و حیوان» و «سگ ولگرد» داستانهای دیگری هستند که انسان و حیوان را در کنار هم قرار می‌دهد. بعد از هدایت، صادق چوبک بسیار به حیوانات پرداخته و پس از چوبک دیگر نویسنده‌ای که درگیر مسئله حیوانات در کنار انسان باشد را نداریم. هدایت البته تحت تاثیر کافکا بوده، چون کافکا هم این موازنه را رعایت کرده و انسان و حیوان را کنار هم قرار داده است.»

ارتباط تنگاتنگ ادبیات و سیاست

 هادی کیکاووسی

سئوالی که در شرایط امروز ایران مدام مطرح می‌شود اینست که سهم هنرمندان و نویسندان در زنده نگهداشتن حافظه تاریخی مردمانشان چقدر است؟ چقدر در ثبت روایات تاریخ تحریف نشده نقش دارند؟ چقدر در سیاست و چقدر در روشنگری تاثیر دارند؟

هادی کیکاووسی در جواب این سئوالات می‌گوید: « سخت است از خانه‌ آتش گرفته بنویسی و از آتش ننویسی و به جایش از دیوار سفید و پرده مخمل و نخل تزئینی بنویسی. این می‌شود تخیلی، نه آن چه من می‌نویسم. اگر پذیرفته‌ایم که خانه آتش گرفته، گر گرفتن خانه و کیفیت سوختن وسایل و آدمها و جانداران گیر افتاده را باید نشان کرد. تمام نویسندگان در دوران تاریکی ممالک خودشان از این سوختگی نوشته‌اند. نوشتن از این خانه دودزده البته همواره واکنشهای منفی هم به همراه داشت. به فعل ماضی گفتم داشت چون پس از «انقلاب مهسا» خوشبختانه دیگر آن دست نگاه‌هایی که شماتت می‌کردند نوشتن از دود و آتش را، کمتر شاهد هستیم. سعی داشته‌ام در این سالیان، آنچه در این چهار دهه اتفاق افتاده را به شکلی داستانی کنم تا دادستان رنج مردمان باشم. بایگانی کردن رنج‌ها تا بماند و فراموش نشود. یادم هست در کودکی روی دیوار محله مادربزرگم نوشته‌ای دیدم و فهمیدم کسانی را به خاطر این نوشته کج و معوج دستگیر کرده‌اند. چیز خنده‌داری بود: «اتوبوس از مینی‌بوس بزرگتر است» خب، این ممکن است دیگر به یاد کسی نمانده باشد که همین خط مضحک می‌توانست زندان و شلاق برای اهالی محل به همراه داشته باشد. از این دست مسائل که خنده‌دار به نظر می‌رسد اما رعب و وحشت به همراه داشت. در کودکی بسیار شاهدش بودم و مواد خام خوبی برای برخی فصل‌ها شدند تا اشباح یکی‌یکی شکل بگیرند. این را هم بگویم که در ابتدا قراری به شکل‌گیری رمان نبود. این رمان مجموعه عرض احوال انسانها و حیوان‌های نگون‌بخت یک محله است که تنها یک چیز موجب رمان شدنش شده است: خور «گور سوزان». جایی که اشباح از آن بالا آمدند.»

آنطور که خود نویسنده می‌گوید، بزرگ شدن در شهری مثل بندرعباس، چاره‌ای برای او باقی نگذاشته بوده جز اینکه بخواند و بنویسد: « اتاق دایی گمشده‌ام در کودکی همیشه جایی اسرارآمیز برای ما بود. مثل جزیره‌ای متروک در جنوبی حیاط بزرگ مادربزرگم بود و ما اجازه ورود به آن را نداشتیم. یکبار که عاقبت موفق شدیم وارد شویم اولین چیزی که از این کشف بزرگ چشم مرا گرفت صندوق بزرگ گوشه اتاق بود. در میان وسایل خاک گرفته و رفت آمد موش و دیوارهای موریانه خورده، صندوق بزرگ مثل قایق نجات آن گوشه منتظر بود. با کتابهایی که درونش بود. از میان کتابهایی که هول هولکی مثل جلیقه نجات زیر پیراهنم زدم و از آن اتاق فرسوده خارج کردم چیزی که روی من تاثیر زیادی گذاشت «زیبا»ی محمد حجازی بود. دوست داشتم مثل کاراکتر رمان بنشینم در گوشه‌ای و گذشته‌ام را شرح بدهم. اما من ده ساله گذشته‌ای نداشتم که خطابه کنم. این شد که دوباره کتابهای بیشتری از صندوق دزدیدم. امیر عشیری، ژول ورن، شازده کوچولو و کتابهایی دیگری که حالا یادم نیست.»

او در مورد اینکه چه فرایندی را طی می‌کند تا اثری را بنویسد، می‌گوید: « در مراسم «زار» اصطلاحی هست که وقتی بیمار اسیر بادها می‌شود «فرس» می‌شود. یعنی اسبی که باید راکب یا آن باد را پیش ببرد. اسیر شدن توسط سوژه‌ها هم همینطور است. در ابتدا فقط کلمه است. کلمه‌ای در یک خواب یا در صفحه حوادث یا یک دیالوگ یا چیزی که ناگهان ورم می‌کند و تمام جانت را اسیر می‌کند و تو مرکب آن راکب شیطان می‌شوی تا هر کجا خواست ببردت. این جنون راکب و مرکب مسیر مشخصی ندارد و من می‌گذارم هر جا خواست ببرتم به یک شرط؛ اینکه قهرمان در این راه نگاهی به پشت سر هم داشته باشد. می‌گویم قهرمان چون مشخصاً در این رمان خبری از ضدقهرمان نیست و قهرمان؛ این عنصر غایب قصه‌های این سالیان؛ به داستان برگشته و ماجرا را پیش می‌برد.»

الفبای گورکن ها

هادی کیکاووسی نویسنده‌ای کم‌کار اما اثرگذار

هادی کیکاووسی متولد سال ۱۳۵۷، اولین مجموعه داستانش «خط فاصله» را در سال ۱۳۹۰ در ایران و توسط در نشر چشمه منتشر کرد. پس از مهاجرت به ایتالیا، مجموعه داستان دومش الفبای گورکن ها، در سال ۱۳۹۸، توسط نشر مهری در لندن منتشر شد. به تازگی اولین رمان او با عنوان «شبح اپراتور، یک پیشیگویی» باز هم توسط نشر مهری در لندن منتشر شده است.

کیکاووسی علاوه بر داستان نویسی، روزنامه‌نگاری هم می‌کند و نوشتن مقالاتی در زمینه اجتماع و ادبیات از علاقمندیهای اوست. جایزه داستان اصفهان، جایزه کنگره شعر و داستان جوان کشور در دهه هشتاد شمسی، از جمله جوایزی است که داستانهای کوتاهش در سالیان گذشته کسب کرده است. همچنین داستان «انقراض خرس‌های قطبی» او به فینال جایزه ادبی کونئو ایتالیا راه پیدا کرده است. او هم‌اکنون مقیم شهر پراگ است.

هادی کیکاووسی اگرچه نویسنده‌ای سهل‌الوصول نیست و گاهی با پیچیدگی‌هایی که داستان‌هایش دارد، مخاطب را کمی پس می‌زند. و اگرچه خواندن آثارش کار ساده‌ای نیست و گاهی شاید باید دوبار یا بیشتر داستانهایش را بخوانی تا با آنها ارتباطی تماتیک برقرار کنی، اما برای مخاطبین جدی ادبیات، نویدبخش چهره‌ای تازه و شاداب در عرصه ادبیات داستانی امروز ایران است

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
بی بی سی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.