رفتن به محتوای اصلی

ارزیابی مناظره آقای امیر ممبینی و خانم کاملیا انتخابی فرد در برنامه پرگار بی بی سی
08.03.2023 - 03:59

 

در برنامه هفته گذشته پرگار بی بی سی آقای امیر ممبینی و خانم کاملیا انتخابی فرد مناظره ای داشتند که من لازم دانستم در این کوتاه به آن بپردازم. خانم انتخابی فرد شکنجه زندانیان گوانتانامو توسط آمریکاییان را بصورت تلویحی دستمایه قرار دادند تا شکنجه ها در ساواک را توجیح کنند و این درست نبود. و نیز بازهم بصورت تلویحی از حضور آقای ثابتی در تظاهرات دفاع کردند که اصلا نیاز نبود!

متاسفانه خانم کاملیا انتخابی فرد بنظر میرسد کاملا به ابعاد صدمه زننده نظریات شان آگاه نبودند و آقای ممبینی با درایتی که داشتند همانگونه که خود دربرنامه ذکر کردند نخواستند از سخنان خانم انتخابی فرد برای پاسخگویی استفاده کنند. این رفتار اقای ممبینی جای امیدواری دارد. این که آقای ممبینی حتا به اندازه یک مناظره کوچک نیز صلاح ندیدند که مساله را سیاه و سفید کنند و سخنی بگویند که اگرچه حرفشان را به کرسی می نشاند اما به نفع امر سیاست در ایران نبود. این نوع نگرش آقای ممبینی به امر سیاست بسیار پسندیده بود و امید که همه اهل سیاست بجای تند روی تا حد ریشه کن کردن حریف، حریف را اصلاح کنند تا مخالفی سازنده مقابل خود داشته باشند. از خاطر نبریم که برای ساختن ایران ما به همه ایرانیان نیاز داریم و نه حذف مخالف. بار دیگر ضمن تشکر از آقای ممبینی و درایتی که بخرج دادند، کامنتی که در صفحه فیسبوکی خانم کاملیا انتخابی فرد نوشتم را در اینجا نیز می آورم تا تاکیدی دوباره باشد بر این که ما ایرانیان اهل سیاست خوب است که پس از 44 سال یکدیگر را دریابیم و بجای حذف به داد هم برسیم تا بتوانیم به داد کشورمان برسیم. و اما متن کامنت من در فیسبوک خانم انتخابی فرد که نیک دانستم که به عرض سایر هم میهنان در طیف جمهوریخواه نیز برسد:  

خانم انتخابی فرد گرامی. برنامه پرگار و مناظره را دیدم. در مجموع نمره مثبتی میتوانم بدهم. اما نکاتی را از یک مشروطه خواه به مشروطه خواه دیگر لازم میدانم بعرض تان برسانم. ما مشروطه خواهان و نیز شاهزاده گرامی مان مانند سایر مردم خود را متعهد به منشور و اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل میدانیم. نظام پادشاهی ایران نیز این منشور را همواره در نظر داشته و امضا کرده حتا اگر به آن همیشه عمل نکرده بود. این منشور مشمول مرور زمان و تاریخ و مکان نمیشود و معیار سنجش افکار انسانهاست و استثناء بر نمیدارد:

مادهٔ ۵

هیچ‌کس نباید مورد شکنجه یا بی‌رحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.

معنای اصل بالا این است که آمریکا تحت هیچ عنوانی نباید در زندان گوانتانامو دستگیر شدگان را مورد شکنجه با آب قرار میداد. شکنجه با آب یا شلاق هردو شکنجه است و فرد معتقد به حقوق بشر هیچ نباید اینها را توجیح کند! حتا در خود آمریکا نیز سازمان های حقوق بشری و بسیاری سیاستمداران به این امر اعتراض دارند و برای همین سالها این امر پنهان میشد. در همه سالهایی که ارتش جمهوریخواه ایرلند در انگلستان بمبگذاری میکرد هیچ یک از افراد این گروه تروریستی به هنگام بازداشت و زندان شکنجه نشدند و وادار به اعتراف نشدند. امنیت ملی نباید بهانه ای برای شکنجه باشد. آقای احمد فراستی رهبر عملیات ساواک در مصاحبه با بی بی سی  توجیه میکرد که فرد دستگیر شده جایی بمب گذاشته بود و اگر با شکنجه نمیکردیم انسانهایی کشته میشدند. پاسخی که میتوان داد این است که بازهم شکنجه را نمیتوان توجیح کرد. جامعه برای رسیدن به مدارا و صلح و امنیت و برای ریشه کن کردن خشونت گاه ناچار است که هزینه بدهد. آن کسانی که در اثر آن بمبگذاری کشته میشدند هزینه هایی بود که جامعه ای مانند انگلستان پرداخت اما به حقوق بشر دست درازی نکرد و شکنجه نکرد. اگر در جامعه امروز انگلستان خشونت نیست دلیل آن بردباری حکومت است. شاید یک مامور ساواک یا امنیت انگلیس یا اف بی آی آمریکا کنترلش را از دست بدهد و سرخود دست به شکنجه بزند اما یک سیاستمدار و دولت یک کشور هرگز و هرگز نباید آن را تایید یا توجیح کند. هنگامی که در همین جمهوری اسلامی داشتند قانون اساسی را مینوشتند که در آن هر گونه شکنجه ممنوع باشد، یک آخوند مطرح کرد که شاید یکی دو سیلی زدن بتواند از وقوع یک جنایت جلوگیری کند. دکتر بهشتی که رئیس جلسه بود گفت همان یک سیلی مجوزی برای شکنجه میشود. در قانون شکنجه منع شد و اگر امروز در جمهوری اسلامی شاهد شکنجه هستیم اما همه گونه ترفند بکار میبرند از تعزیر و غیره که نام شکنجه بر آن نهاده نشود. پاسخ صحیح به آنچه در ساواک گذشته این بود که: «جای تاسف است که در ساواک شکنجه وجود داشت و این هیچ توجیهی ندارد. هم ساواک و هم تروریستها بر خطا بودند و نباید خشونت میکردند. اما اگر زمان را در نظر بگیریم میتوان گفت که با کمال تاسف هر دو طرف راه بهتری از آنچه کردند بنظرشان نرسید و ما باید از گذشته درس بگیریم و نه نیروهای سیاسی خشونت پیشه کنند و نه حکومت گران شکنجه بکار بگیرند».

سخن شما (خانم کاملیا انتخابی فرد در برنامه پرگار)  در مورد آقای ثابتی قانونا قابل رد کردن نیست. این که مطابق قوانین ایالات متحده آقای ثابتی حق دارند در تظاهرات شرکت کنند و اگر کسی شکایت از ایشان دارد برود شکایت کند و نیز ایرادی که آقای کریمی گرفتند هم وارد بود که چرا در این سالها کسی از آقای ثابتی شکایت نکرد. و نیز این تاکید شما صحیح بود که در مورد آقای ثابتی نباید از شاهزاده یا شهبانو سوال شود. اما بعنوان اهل سیاست از شما این انتظار میرفت که با آقای ممبینی همنظر می بودید که حضور آقای ثابتی در جمع هواداران شاهزاده اگرچه منع قانونی نداشت اما سیاست درستی به لحاظ تبلیغاتی برای شاهزاده نبود. پهلوی ها دستاوردهای شگفتی داشتند که مردم ایران به خاطر آن دستاوردها به این خاندان مهر میورزند و مسلما در این مهر ورزی ساواک - حتا اگر به زعم بسیاری  یک سازمان ملی بود- جایی ندارد. مردم ایران دلشان برای دوران پهلوی تنگ شده اما برای ساواک خیر! سازمان امنیت ایران آینده باید مطابق بند 5 منشور حقوق بشر سازمان ملل عمل کند و هیچ شکنجه ای چون در گوانتانامو انجام شده نباید مجوزی برای انجام آن در ایران باشد. وقتی شما از گوانتانامو مثال می آورید به امیر ممبینی این «بشارت» را میدهید که اگر پای امنیت ملی در میان باشد شکنجه توجیح پذیر است. چنین نیست!

در مورد جاوید شاه و مسیح علینژاد، - ( در برنامه پرگار صحنه ای نشان داده شد که در آن عده ای سلطنت طلب شعار میدادند «مسیح بگو جاوید شاه) مسیح علینژاد تحت هیچ عنوانی نباید مجبور شود بگوید جاوید شاه! توجیح شما (که گفتید این شعار در مقابل مسیح بخاطر دیدار او با یک سیاستمدار انگلیسی بود) بر خلاف حقوق بشر بود و پا گذاشتن روی حقوق بشر مسیح علینژاد. تصوری که من از آن تظاهرا کنندگان بدستم آمد این بود که اگر در ایران تلویزیون و قدرت را در دست داشتند مسیح را به اعتراف تلویزیونی و گفتن جاوید شاه مجبور میکردند. بنظر من در این مصاحبه آقای ممبینی به لحاظ تجربه سالیان بسیار بهتر از شاهزاده دفاع کردند تا شما.

آنچه در بالا آمد کامنت من در فیسبوک خانم کامیلا انتخابی فرد بود و رساندن این موضوع که در این شرایط جمهوریخواهان و مشروطه خواهانی هستند که نکات اشتراک بسیاری دارند و لازم است یکدیگر را دریافته و در مقابل تندروها در هر دو گروه یکدیگر را تقویت کنند. آن سلطنت طلبان تند رو درمقابل مسیح علینژاد قابل کنترل نیستند. اما از طرفی هم کسی آنها را نمی شناسد. نماینده شان را به تلویزیونها راه نمیدهند. تقویت مشروطه خواه توسط جمهوریخواه یعنی این که جمهوریخواهان آن سری نیروها را بعنوان مشروطه خواه یا مخالف برسمیت بشناسند که نگاه شان به حقوق بشر و آزادی بیان با آنها یکسان باشد. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محسن کردی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

دارا گلستان

عنوان مقاله
ارزیابی مناظره

آقای ممبینی! کنگره سوم اکثریت در ... آلمان یادتان هست؟

شما اعلام کردید از،سیاست کناره گرفتید و حزب سبز... را پایه گذاری کردید، یادتان هست؟

شما .. بگذار کمی آدرس بدهم در همان روز ها که .... بر علیه گرباچف کودتا شد. شما .. تمجید این .. از برخورد شما با فردی که هنوز دست چپ را از راست نمیداند ... آدم میماند که چه بگوید!!؟؟

یاد حکایتی افتادم که تعریف کرده بودی.... آن مامور انگلیسی چشم سبز با عصایی که در آن باطری گذاشته بودند تا بلرزد.

ی., 12.03.2023 - 04:21 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.