
نگاهی به رمان “زنده باد زندگی”، نوشته رعنا سلیمانی
وقایع رمان در زندان اوین و در بازه زمانی حدود بیستوچهارساعت رخ میدهد از یک صبح که زندانیان از خواب بیدار میشوند تا روز بعد پیش از طلوع آفتاب که زمانی است معین و خاص برای اجرای حکم محکومین به اعدام. شخصیتهای اصلی رمان چهار زناند؛ سکینه در ارتباط با رابطهی نامشروع و زنا مجرم شناخته شده و پیش از این هم تا پای چوبهی دار رفته و بازگشته، ویدا در نزاعی که قصد میانجیگری داشته ناخواسته مرتکب قتل شده، شیرین بااتهام جاسوسی برای کشور اسراییل مجرم شناخته شده و سهیلا که به جرم اعتیاد و روسپیگری در زندان بوده کودک خردسالش را در همان زيدان بهدنبال آورده در همانجا هم به قتل رسانده است. در این میان، بهجز سهیلا هیچکدام جرمشان را نپذیرفتهاند و امیدوارند روزی رنگ آزادی را ببینند. جانمایهی رویدادهای این بیستوچهارساعت که با بازگشتهای پیدرپی به گذشتهی هرکدام از شخصیتها، گسترهی زمانی وسیعی پیدا میکند، زن در جامعهی مردسالار دینی، جنسیتزده و نابرابر ایران است؛ با بنمایههایی همچون تحقیر جنس زن، محرومیتهای زنان به اشکال گوناگون، فرودستی زن در برابر مرد، ناامنی جانی و روانی زن در جامعه، سوءاستفاده و تجاوز به دختران خانوادههای فرودست جامعه، بلوغ دختران و نگاه نکوهشگر جامعه به این پدیدهی فیزیولوژیک و طبیعی جسم زنان
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید