رفتن به محتوای اصلی

شش ماه تلاش برای سرنگونی حکومت ایران؛ آیا جدال به پایان رسید؟
17.03.2023 - 07:51

آیا جمهوری اسلامی رفتنی است؟ آیا ایرانی‌ها واقعا آنطور که مخالفان اصرار دارند بار دیگر در میانه یک «انقلاب» هستند و تحولات بینادینی شبیه به آنچه در «انقلاب اسلامی» یا «انقلاب مشروطه» رخ داد در پیش است؟ یا اینکه حکومت از شکل‌گیری یک انقلاب دیگر جلوگیری کرد و در سرکوب اعتراض‌های «زن، زندگی، آزادی» موفق شده است؟

از اساتیدی که زندگی‌شان به بررسی نظریه‌های سیاسی می‌گذرد، تا جامعه‌شناسان، اقتصاددانان و صاحب‌نظران حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی در این مدت از طریق صدها مصاحبه و مقاله در ارتباط با این پرسش‌ها، پاسخ‌های متفاوتی ارائه کرده‌اند.

همزمان، فعالان سیاسی موافق و مخالف جمهوری اسلامی نیز به شکل فعالانه‌ای در تلاش هستند تا برای پاسخ به این پرسش‌ها، تفسیر سیاسی مورد نظر خود را به روایت غالب در گفتمان عمومی تبدیل کنند. چرا که در مبارزه این دو گروه، گفتمان عمومی و باور پذیرفته شده در سطح جامعه ایران در ارتباط با سرنوشت اعتراض‌ها، خود بخش مهمی از مسیر دستیبابی به قدرت سیاسی یا حفظ آن، محسوب می‌شود.

به همین دلیل نیز گاهی پاسخ‌ها به پرسش‌هایی نظیر اینکه در این مدت چه رخ داده یا انتظار می‌رود در ماه‌ها و سال‌های پیش‌رو چه رخ بدهد، بیشتر از اینکه به مستندات تحلیلی تکیه داشته باشد، نمایان کننده تمایلات سیاسی گوینده است.

آیا اعتراض‌ها به پایان رسیده است؟

 جمهوری اسلامی برای متوقف کردن تظاهرات خیابانی به شکل قابل توجهی از خشونت نیروهای نظامی استفاده کرد

 

جمهوری اسلامی برای متوقف کردن تظاهرات خیابانی به شکل قابل توجهی از خشونت نیروهای نظامی استفاده کرد

پاسخ به این سوال در حال حاضر خود به یک نبرد تبلیغاتی میان جمهوری اسلامی و مخالفانش تبدیل شده است. آن‌ها که اصرار دارند اعتراض‌ها به کلی «جمع شده» در واقع عموما هواداران حکومت هستند و چنین پاسخی را در راستای منافع حکومت برای مقابله با مخالفان ارزیابی می‌کنند.

روایت رسمی حکومت این است که بعد از کشته‌شدن مهسا امینی، مجموعه‌ای از عواملی که ارتباطی به «مردم» ایران ندارند، بانی هفته‌ها اعتراض‌های سراسری در چند صد شهر کشور شدند و این «توطئه» توسط ماموران خنثی شده و اعتراض‌ها به پایان رسیده است.

برای مخالفان اما، در سطوح مختلف چنین پاسخی قابل پذیرش نیست. آن‌ها می‌گویند که برای سرنگون کردن نظام سیاسی حاکم در میانه یک «انقلاب» هستند و این انقلاب نیز ظرف مدت کوتاهی به نتیجه مورد نظر نمی‌رسد و روندی است که متوقف نشده است و مبارزه‌ مخالفان ادامه دارد.

واقعیت این است که در ظاهر، خیابان‌ها در پایان ششمین ماه اعتراض‌ها شباهتی به چهار ماه نخست ندارد. تعداد روزانه تظاهرات به شکل قابل توجهی کاهش یافته و بعد از ماه‌ها سرکوب شدید، آثار این برخوردها بر حضور خیابانی معترضان مشهود است.

اما به رغم این تغییر، در حال حاضر دلایلی که اساسا به این اعتراض‌ها منجر شد، هنوز سرجای خود هستند و هیچ تغییر معناداری در شرایطی که به اعتراض‌ها انجامید رخ نداده است.

نه تنها نظام سیاسی حاکم، همچنان به یک عنوان یک حکومت «اسلامی» به کارش ادامه می‌دهد و شهروندان ایرانی با محدودیت‌های فزاینده «دینی» در زندگی روزمره روبه‌رو هستند، بلکه در وضعیت حقوق بشر یا سطح آزادی‌های اساسی به ویژه آزادی‌های دموکراتیک و همچنین انتظاراتشان از یک حکومت کارآمد، هیچ تغییری رخ نداده است.

حتی با استناد به کشته‌شدن نزدیک به ۵۰۰ نفر در خیابان‌ها، اعدام چهار نفر که در جریان اعتراض‌ها دستگیر شدند، ادامه محاکمه صدها تن از فعالان سیاسی و دانشجویی و روزنامه‌نگاران و سانسوری شدیدی که بر رسانه‌ها حاکم است، و البته عمیق‌تر شدن بحران‌ اقتصادی کشور و کاهش مداوم سطح رفاه شهروندان، می‌توان نتیجه‌‌گیری کرد که وضعیت بدتر هم شده است.

در این مدت پرونده‌های بی‌شماری برای دانشجویان، روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی حوزه‌های مختلف تشکیل شده. صدها نفر با احکام حبس روبه‌رو شده‌اند و بسیاری هنوز بلاتکلیف در زندان هستند. ضمن اینکه زندگی و فعالیت‌های صدها تن از کسانی که با قرار وثیقه از زندان آزاد شده‌اند، زیر سایه تهدید برپایی دادگاه، محاکمه و احکام حبس سپری می‌شود.

سیاست خارجی پرتنش و غرب‌ستیزی حکومت ایران نیز کماکان ادامه دارد و چشم‌اندازی برای تحولاتی مانند توافق برجام وجود ندارد. اقتصاد ایران، علاوه بر مشکلات ریشه‌دار ساختاری، فساد و ناکارآمدی سیستماتیک، از این سیاست خارجی و تبعاتش نیز آسیب می‌بیند و روند فقیرترین شدن ایرانی‌ها متوقف نشده است.

و به رغم همه سخت‌گیری‌ها و دشواری‌ها برای اعتراض‌های مسالمت‌آمیز، همچنان هرازگاهی معترضان از بهانه‌هایی مانند مراسم یادبود کشته‌شدگان یا جشن چهارشنبه‌سوری برای بیان مخالفت خود با حاکمیت فعلی و رهبرانش استفاده می‌کنند و ابتکار عمل‌هایی مانند شعارهای شبانه‌، دیوارنویسی یا آویزان کردن پرده‌های اعتراضی در بزرگراه‌ها، به شکل روزانه دیده می‌شوند.

در چنین شرایطی حتی اگر فرصت بیان اعتراض از شهروندان سلب شده باشد، دلیلی منطقی وجود ندارد که اصل مخالفت، اعتراض و نارضایتی از بین رفته باشد. چرا که دلایل آن نارضایتی‌ها هنوز سرجایشان هستند.

سرکوب شدید به چه معناست؟

مقام‌های جمهوری اسلامی مدعی‌اند که از اعتراض‌ها نگرانی ندارند

 

مقام‌های جمهوری اسلامی مدعی‌اند که از اعتراض‌ها نگرانی ندارند

جمهوری اسلامی زیر بار «سرکوب شدید» معترضان نمی‌رود و مقام‌های حکومت، به ویژه در سطح بین‌المللی، اصرار دارند که اصلا سرکوبی رخ نداده است و هنوز ایرانی‌ها اجازه ندارند که هر وقت مایل بودند به خیابان بیایند و به شکل مسالمت‌آمیز، اعتراض‌ خود را به حکومت نشان دهند.

اما در آستانه آغاز هفتمین ماه اعتراض‌های ایران، سپیده قلیان بعد از آزادی، در حالی که هنوز از زندان به خانه‌اش نرسیده بود، بار دیگر دستگیر شد. چرا که بعد از آزادی، حدود هفت ثانیه به تنهایی فریاد کشید: «خامنه‌ای ضحاک، می‌کشیمت زیر خاک.» برای حکومت این اعتراض هفت ثانیه‌ای هم قابل تحمل نبود.

در عمل نیز برخوردهای ماموران و دستگاه قضایی در کنار رجزخوانی‌های معمول سران نظام و تبلیغات گسترده صدا و سیما نشان می‌دهند که سطح تحمل حکومت در برابر اعتراض‌ها بسیار پایین است؛ چه شعار یک زندانی سیاسی که تازه آزاد شده، چه اعلامیه مراسم یادبود قربانیان هواپیمای اوکراینی و چه حتی کوچکترین حمایت چهره‌های فرهنگی و هنری مطرح از معترضان. جمهوری اسلامی ماه‌هاست که به تلاشی گسترده و همه‌جانبه‌ برای بالابردن هزینه هرگونه اعتراض روی‌ آورده است.

سطح سخت‌گیری‌ها در برخورد با معترضان، تناسبی با ادعاهای تبلیغاتی حکومت که مدعی است آب از آب تکان نخورده، ندارد. برعکس، به پرسش‌هایی مهم درباره میزان اعتماد به نفس نظام سیاسی حاکم در مواجهه با اعتراض‌ها دامن می‌زند و نشان می‌دهد که در عالی‌ترین سطوح تصمیم‌گیری، نگرانی‌هایی جدی درباره این بیان مخالفت از سوی شهروندان وجود دارد.

این در حالی است که حکومت در یک‌ماه اخیر تلاش کرد تا با «عفو» زندانیانی که در جریان اعتراض‌ها دستگیر شده بودند، تصویری قدرتمند و باثبات از خود خلق کند؛ ساختاری که از آزاد کردن هزاران نفر از شهروندان مخالف نگران نیست و به موقعیت خود اطمینان دارد.

اما در پشت این تصویر بیرونی، دلواپسی قابل توجهی از ضربه خوردن پایه‌های حکومت دیده می‌شود؛ نگرانی که با نگاهی به میزان سرکوب مخالفان شناخته شده و ادامه یافتن سانسور رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی محبوب می‌توان فهمید تا چه اندازه برای سران حکومت جدی است.

این تشویش ذهنی در سطحی است که دیگر از رفع فیلتر اینستاگرام و واتس‌اپ صحبتی در میان نیست، تلاش‌ها برای افزایش کنترل بر اینترنت به شکلی جدی افزایش یافته و حکومت حتی سعی کرده از طریق سیاست خارجی، بر روی محتوای برنامه‌های یک شبکه تلویزیونی فارسی‌زبان نیز اثر بگذارد.

این سطح از سرکوب، تناسبی با تبلیغات حکومت مبنی بر پایان اعتراض‌ها یا بی‌اثر بودن آن‌ها ندارد. برعکس نشانه روشنی است از اضطرابی فراگیر در میان تصمیم‌گیرانی که نگران بازگشت دوباره معترضان به خیابان‌ها و چه بسا موفقیت آن‌ها در سرنگون کردن نظام سیاسی حاکم هستند. این اضطراب به حدی است که آن‌ها در ارتباط با تحمل حتی هفت ثانیه شعارهای سپیده قلیان نیز حاضر نیستند خطر کنند.

چه در انتظار ایران است؟

معترضان در آستانه سال جدید خورشیدی در جریان جشن‌های چهارشنبه سوری، علیه حکومت شعار دادند

 

معترضان در آستانه سال جدید خورشیدی در جریان جشن‌های چهارشنبه سوری، علیه حکومت شعار دادند

رهبران مخالفان، چه در داخل و چه خارج از کشور می‌گویند که دیر یا زود جمهوری اسلامی را سرنگون می‌کنند و به «استبداد دینی» پایان می‌دهند. ایران بدون سخت‌گیری‌های «اسلامی»، تحقق آزادی‌های سیاسی و مدنی و ساختار دموکراتیک قدرت، وعده اصلی کسانی است که این روزها از «انقلاب مردم ایران» علیه نظام حاکم صحبت می‌کنند.

در مقابل جمهوری اسلامی نه فقط در تبلیغاتش اصرار دارد که همه چیز را تحت کنترل دارد و مطلقا متزلزل نشده، بلکه «مردم ایران» هم مخالفتی با این نظام ندارند و اعتراض‌ها، نتیجه فعالیت کشورهای دیگر و رقبای ژئوپولتیکی هستند که قدرت بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران، با منافع آن‌ها در تضاد است.

جمهوری اسلامی در این چهار دهه، با انزوای جهانی روبه‌رو بوده و به یکی از ستیزه‌جوترین بازیگران در سطح خاورمیانه تبدیل شده است؛ تا آنجا که میزان انزوای بین‌المللی ایران در این مدت، در تاریخ مدرن کشور ایران هرگز سابقه نداشته است.

رهبران نظام حاکم هم هر آنچه را در این شش ماه در کشور رخ داده، به پای همین نامحبوب بودنشان در سطح جهانی نوشته‌اند و دستکم در تبلیغات علنی حاضر نشده‌اند برای مردم عادی ایران که در اعتراض‌ها شرکت کردند، نقش عاملیت قائل باشند و نارضایتی عمیق آن‌ها را به رسمیت بشناسند.

اما در عمل هرگز شواهد روشنی برای ادعاهایشان ارائه نکردند و حتی در ارتباط با آنچه «نقش عربستان» در اعتراض‌ها خوانده می‌شد، عمده ارجاعات به پوشش خبرهای اعتراض‌های ایران در یکی از رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور به نام «ایران اینترنشنال» محدود ماند؛ استدلالی که در آن هیچ اشاره‌ای به دلایل آغاز اعتراض‌ها دیده نمی‌شود و تنها بر ادعای «تحریک» شهروندان ناراضی از سوی بازیگران منطقه‌ای تکیه شده است.

در آستانه پایان ششمین ماه اعتراض‌ها بخشی از همین تنها ارجاع طرفداران حکومت برای اصرار بر «نقش عربستان» نیز با تحول مهمی روبه‌رو شد و چنان که روزنامه وال‌استریت ژورنال به نقل از دیپلمات‌های عربستانی و ایرانی نوشت، این کشور در پی توافق با ایران پذیرفته است که لحن رسانه منسوب به ریاض در پوشش اخبار ایران «ملایم‌تر» شود. هرچند که خود این رسانه می‌گوید محتوایش ارتباطی به روابط دو کشور ندارد.

در چارچوب روایت مورد ادعای جمهوری اسلامی، معترضان نه به دلیل نارضایتی، بلکه به دلیل تبلیغات دروغین رسانه‌های خارج از کشور «فریب» خورده‌اند و به خیابان آمده‌اند. گویی این شهروندان، توده‌های بی‌هدف و اندیشه‌ای هستند که بدون هرگونه قدرت تصمیم‌گیری از حداقل آگاهی عمومی محرومند و اگر این «فریب» نبود، معترضان هرگز به دلیل شرایط زندگی‌شان، محدودیت‌های گسترده و فقدان آزادی‌های مدنی و سیاسی یا شرایط دشوار اقتصادی، با جمهوری اسلامی مخالفت نمی‌کردند.

در نهایت، تلاش گسترده حکومت برای جاانداختن این ادعا که آنچه رخ داده کار «دشمنان خارجی» است، با دشواری‌های بسیاری روبه‌روست و فارغ از سطح و میزان هرگونه دخالت احتمالی از سوی هر بازیگر خارجی، این روش حکومت موجب شده تا نه تنها برای راضی کردن نارضیان گامی برداشته نشود، بلکه حتی ریشه‌های این نارضایتی‌ها هم به رسمیت شناخته نشوند.

به بیان ساده، شکافی که میان گروهی از شهروندان ایران و حکومت «جمهوری اسلامی» در شش ماه اخیر به شدت عمیق شده، در چارچوب تبلیغات رسمی حکومت اصولا وجود ندارد. و طبیعتا اگر یک طرف این مجادله وجود شکاف را نمی‌پذیرد، برای ترمیم آن نیز گامی بر نمی‌دارد.

در فقدان وجود چشم‌اندازی برای اینکه حکومت بتواند دل معترضان را به دست بیاورد و آن‌ها را راضی کند که از هر فرصتی برای اعتراض استفاده نکنند، پیدا کردن دلایلی مستند برای پذیرش ادعای تبلیغاتی حکومت مبنی بر اینکه آب از آب تکان نخورده و ایران امروز همان ایران شش ماه پیش است، ممکن نیست.

برعکس همه شواهد نشان می‌دهند که این شش ماه چنان اثرات عمیقی بر رابطه حکومت و شهروندان در ایران برجای گذاشته که بعد از بیش از ۴۰ سال حکومت روحانیون شیعه در ایران، صاحبان قدرت کماکان با تاریخی‌ترین و جدی‌ترین چالش سیاسی برای ادامه قدرتشان روبه‌رو شده‌اند و این چالش بعد از شش ماه همانقدر جدی است که در اوج اعتراض‌های خیابانی جدی بود.

آنچه در انتظار ایران، هرچه هست، متاثر از به نتیجه رسیدن این مجادله تاریخی و روشن شدن تکلیف این چالش بی‌سابقه خواهد بود که فعلا چشم‌اندازی برای پایانش وجود ندارد؛ هر قدر که این مجادله سیاسی سرنوشت‌ساز با خط پایان، فاصله‌ داشته باشد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
بی بی سی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.