رفتن به محتوای اصلی

تجربه تلخ مردی که از حیوانات متنفر بود
18.03.2023 - 13:45

 

او از قوزک پایش به دنیا نگاه میکرد. همه چیز در آسمان وسیع و باز دیده میشد. وزش باد در میان سبزه ها لرزش گلهای زیبا را انکار میکرد. باد خفیف در بادبان سست وشل  شده خود دومرتبه به وزش در آمد اما اینبار لرزش گلها و سبزه ها بیش ازقبل بود.

زن و مرد خانواده که فقط از دوسال پیش به کشور اسرائیل از یکی از کشورهای آفریقا مهاجرت کرده بودند در باغچه خانه ای که  در طبقه پائین یعنی همکف زمین قرار داشت  مرد روی سبزه ها تدارک کباب کردن مقداری گوشت  و مخلفات  به روی منقل را می چید  و زن در حال دوخت لباسی بود. در ساعت ظهر بود.  این خانواده که بعدها مشخص شد یهود نیستند اما بعنوان یهود وارد اسرائیل شده بودند تا حدودی زبان عبری در کشور خود به طریقی که فقط خود دانند یاد گرفته و کمی هم با آئین یهود آشنا شده و    نام فرزندان خود را مثل اورهام و یکوب منظور همان یعقوب و اسحاق که  کاملا از تنخ (آئین یهود گرفته شده) انتخاب کرده بودند. در ده سال اخیر درکشور اسرائیل مشخص شد که بسیاری از مهاجرین از کشورهای آفریقا و همینطور از کشورهای مجاور  روسیه و کشورهای دیگرکه وارد اسرائیل شدند  اصلا یهود نیستند.  سالها پیش با خانواده ای آشنا شدم  که هنگام عید  کریسمس در زیر زمینی جشن میگرفتند این درحالی است که در ایام کریسمس برای همه آزاد است که هرکه مایل است میتواند جشن برپا کند. خود اسرائیلیها هر سال کریسمس را جشن میگیرند زیرا که همیشه بدنبال بهانه ای برای شاد بودن هستند. اما آن خانواده و بقیه دوستانشان مشخص شد که یهود نبودند اما خود را بطریقی بعنوان یهود جا زده بودند. هنگامیکه مهاجر تازه بودم و هنوز یکسال از آمدن من به این کشور نگذشته بود با زنی اسرائیلی  آشنا شدم که با استاندار قبلی استان اصفهان که مسلمان بود ازدواج کرده بود. او تعریف کرد که یکی از فامیل های همان استاندار از او الهام گرفته و در زمان انقلاب به اسرائیل مهاجرت کرده و خود را یهود جلوه داده. از او در وزارت داخلی اسرائیل سئوال کرده بودند چگونه ثابت میکنی که مادر بزرگ شما یهود بوده؟ او گفته بود از آنجائیکه همیشه بما میگفت که گوشت و لبنیات را نباید باهم خورد و چیزهای دیگری مثل همین. بطور خلاصه تعداد اشخاصی که اصلا یهود نبودند وارد این کشور شدند کم نیستند. البته تعداد آدمهائی که ازادیان دیگر هستند بدون هیچ صحنه سازی و تظاهر با همان آئین و مذهب خود وارد این کشور شدند نیز کم نیستند. اما آنها کاملا از طریق قانون و با موافقت دولت اسرائیل بعنوان پناهنده ویا با دلیل موجهه دیگری در این کشور زندگی میکنند. 

 

 

 

 برگردیم به اصل داستان. در همان روز که زن و مرد آفریقائی با خیال راحت زیر آفتاب ملایم زمستانی نشسته و مرد در حال باربیکیو منظور پختن گوشت روی منقل بود که ناگهان گربه ای چاق و چله وارد باغچه  آنها میشود و با  سروصدا غذا طلب  میکند.  در آن لحظه زن وارد خانه شده بود که چای میل کند. هرچقدر گربه ناله سر میدهد که شاید تکه گوشتی به او داده شود  مرد ابتدا با بی تفاوتی به او نگاه میکند و پس از لحظاتی طولانی با شئیی سنگینی به گربه بی دفاع حمله میکند. گربه با ناله و زجه  لنگان لنگان از آنجا فرار میکند و دیگر هرگز به آن مکان برنمیگردد.  زن و مرد غذای خود را میل میکنند و با خوشحالی روز را به پایان میرسانند. مرد مهاجر هر روز صبح که از خانه برای رفتن به کار خارج میشود با آن گربه که هم اکنون یک پایش فلج شده برخورد میکند و گربه بیچاره به بیشه ای فرار میکند اما با نگاهایش همیشه مرد را دنبال میکند.   در سرتاسر شهرهای اسرائیل برای حیوانات اهلی و همینطور غیر اهلی مکانهائی برای نگهداری آنها وجود دارد اما با این حال همیشه و در همه جا تعداد کمی حیوانات اهلی بدون جا و خانه  نیز یافت میشوند. مثلا در پارکینگ ساختمانها.  در اسرائیل معمولا گربه های بی خانمان در کوچه ها و خیابانها دیده میشوند  اما سگ بی خانمان خیلی کم یافت میشود. سگها همیشه صاحب دارند و اکثر گربه ها نیز همینطور. به گربه های بدون مکان معمولا از طرف ساکنین نزدیک به آنها آب و غذا داده میشود. کمتر گربه ای یافت میشود که گرسنه و یا تشنه بماند. قانونی در اسرائیل است که هرشخصی به گربه و یا سگ و هر حیوان دیگری  آسیب بزند جریمه خواهد شد. اگر باعث مرگ حیوان شود شش هزار دلار جریمه به اضافه زندان هم خواهد داشت.   سه سال پیش یک جوان مهاجر از یکی از همان کشورها که ذکر کردم  وارد اسرائیل شده بود گربه بی دفاعی را در آتش سوزانده بود. او دستگیر و به هفت سال زندان محکوم شد.

 

 

در همان روز که مهاجر  افریقائی بدون اینکه برای گربه مظلوم ناراحتی بخود راه دهد  به همسرش تعریف میکندکه چگونه گربه مزاحم را از آنجا دور کرد. طبق آنچه که بعدها خودش تعریف کرد هرروز برای رفتن به محل کار آن گربه  فلج شده را می بیند و گربه سعی میکند از او دور شود اما به او نیز زل میزند. مرد بدون اهمیت به راه خود ادامه میدهد. یکسال از این ماجرا میگذرد. یکی از همان روزها مهاجر که دارای بدنی قوی و هیکلی درشت است بدون داشتن هیچ نوع بیماری درد عجیبی در پاهایش احساس میکند. او به چندین دکتر مراجعه میکند. پس از گذشت ماها متوجه میشود که در بدن او عفونتی بوجود آمده که حتی پزشکان هم متوجه دلیل آن نشدند. او روزها و شبها از درد پا می نالد. این در حالی است که هنوز جوان است. تا اینکه یکی از دکترها به او گفت: تنها یک راه برای نجات از درد های مزمن و شدید دارد که هردو پاهایش  قطع شوند. مرد پس از شنیدن این جمله صدایش در گلو خفه شد و خون او در رگهایش ابتدا گرم و سپس سرد شد. لبهایش را گاز گرفت و بازوهایش را اطراف سینه اش حلقه زد. پاهایش در آن گرمای تابستان انگار از سرما منجمد شدند. قطره های اشک مانند شیئی تیز و برنده چشمهایش را خنجر زد. همسرش با گریه و زجه از خداوند کمک طلبید. آخرالعمر یکی از پاهایش را قطع و با هزار زور و زحمت پای دیگرش تا حدودی سالم باقی ماند.

 

مرد تا بیش از دو سال روی صندلی چرخدار بود. اما در همان مدت که بینهایت برایش زجر آور و کشنده بود هر روز از زنش خواهش میکرد که بهمراه او بسوی گربه های بیکس بروند و به آنها آب و غذا دهند. زن از اینکار شوهرش بینهایت شگفت زده شده بود زیرا  او و شوهرش هرگز به هیچ حیوانی علاقه نشان نداده بودند.  تا اینکه مرد به ماجرای آنروز و رفتار نامناسب او با آن گربه بیچاره را تعریف کرد. هم اکنون با یک پای مصنوعی اما با حال و احوالی  بهتر از آن دوسالی که غذاب کشید راه میرود. او به هر انسانی که روبرو میشود جریان خود را شرح میدهد.

 

با خود فکر میکنم که  احساس تسلط داشتن بر حیوانات بی دفاع و بی گناه مخصوصا حیوانات اهلی  نشانه اشخاص سست عنصر وکم لیاقت  است اما داشتن تسلط برخود قدرتی بزرگ است حداقل در همان سطحی که قادر است باشد.

این داستان را براساس مستند نگاشته ام.

هر نوع کپی و یا انتشار داستان فقط با ذکر نام نویسنده مجاز است.

07.03.2023

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

راشل زرگریان

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.