حامد اسماعیلیون در بیانیهای ( گزارش به مردم ) اعلام کرد که از ائتلاف «منشور همبستگی و سازماندهی برای آزادی ایران» معروف به «منشور مهسا» کناره گیری کرده است
گزارشی به مردم
در کارزار جنبش دادخواهی بودم که مهسا ژینا امینی را کشتند، خیزش انقلابی مردم ایران آغاز شد و من هم چون میلیونها ایرانی به انقلاب پیوستم. انقلابی که از عمق جامعهی ایران برآمده است و مترقیترین خواستهها را در شعار زن، زندگی و آزادی دنبال میکند .
با شروع انقلاب شانه به شانهی دوستانم در انجمن خانوادههای پرواز، خانوادههای جانباختگانِ ۴۴ سال اخیر و جامعهی ایرانیانِ خارج از کشور کوشیدم تا در انعکاس صدای مردمِ داخل ایران تلاش کنم. دنیا برای مدتی طولانی زیر پای مخالفین جمهوری اسلامی لرزید و چه چیزی از این همبستگی زیباتر بود؟
در کنار تلاش برای ساماندهی تظاهرات با گفتگو با مقامات کشورهای دموکراتیک و برقراری کارزارهای اینترنتی، کوشیدیم حکومت جمهوری اسلامی را به عنوان یگانه دشمنِ همهی ما با فشارهای بینالمللی مواجه کنیم.
در ماههای پس از آن با بسیاری مشورت کردم و در نهایت ایدهی نوشتنِ منشور و جمع شدن عدهای از مخالفان برای امضای متنی مشترک و سپس همکاری عملی مطرح شد. تلاشم را کردم تا دیدگاههای متفاوت و رنگارنگ جامعهی ایرانی در متن نهایی منشور بازتاب بایستهی خود را داشته باشند.
انتظار داشتم پس از انتشار منشور کار سازماندهی برای کمک عملی موثر به انقلاب ایران آغاز شود پس کوشیدم تا با گفت و گو با متخصصان و افراد با تجربه ایدههای نو را جذب و به جمع همبستگی منتقل کنم.
از ابتدا مشکلات و موانع در راه سازماندهی و طراحی و اجرای طرحهای عملی در گروه همبستگی سر بر آوردند و البته ایدههای خوبی هم در این گروه مطرح شدند که پیگیر اجرای آنها بودم. گمان نمیکنم وظیفهای مهمتر از کمک به انقلاب ایران از جمله تلاش برای طراحی و اجرای سازماندهی اینترنت آزاد، کمک به آسیبدیدگان و یاری رساندن به مردم در اعتراضها و اعتصابها و دیگر اشکال نافرمانی مدنی مانند مقاومت زنان ایران در برابر پوشیدن حجاب اجباری در مکانهای عمومی، در ماههای جاری وجود داشت یا وجود دارد پس سعی کردم خود را از هیاهوها، فشارها و درخواستهای غیرمنطقی دور نگه داشته، به طرحهای جدی بپردازم.
اما متاسفانه کار در این زمینه در گروه همبستگی به خوبی پیش نرفت. گروههای فشار از بیرون از جمع با شیوههای غیردموکراتیک میکوشیدند مواضع خود را بر جمع تحمیل کنند .
تحمیل نظر در دموکراسی نمیگنجد و توافق اعضای گروه، نه فقط عضوی از آن، از شرایط حرکت دموکراتیک است.
ایدهی همبستگی ایدهای مترقیست که باید شرایط آن را آماده کرد و از همه مهمتر این است که همهی اعضای آن گروه یا نهاد، و نه فقط اکثریت قریب به اتفاق آن، اهمیت موضوع را درک کنند.
رقابت گفتمانها و برنامه و سیاستها طبیعی است اما تلاش برای حذف و تحمیل و دیگر شیوههای غیردموکراتیک هیچ نسبتی با رفتار دموکراتیک ندارد .
هم من و هم دوستانی دیگر در داخل و خارج از گروه همبستگی تلاش کردیم کار به اینجا نرسد. تا آخرین لحظه خوشبین بودیم اما بیفایده بود. در میانهی انفعال و منازعات بینتیجه، به آتش دعواهای بیهوده دمیده شد که در فضای آن خونِ آنها که کشته شدند و رنج آنها که درد میکشند به سایه میرود.
با آن چه رخ داده است به این نتیجه رسیدهام که از شورای همبستگی برای سازماندهی و دموکراسی خارج شوم. تمرکز اصلی به نظر من همچنان باید بر سرنگون کردن جمهوری اسلامی و همراهی با مردم ایران و حمایت از آنان باشد و در این راه میکوشم.
من به پیروزی انقلاب مردم باور دارم و بر این باورم که انقلاب همچنان باید در ایران هدایت شود و کار ما در خارج از کشور نهایتا قدرتمند کردن مردم، شبکهها و نهادهای داخل کشور، همراهی با مردم انقلابی و فراهم کردن امکاناتی است که به آنها خدمت کند.
ارزشهای جاری در زندگیام همچنان همان آزادی، عدالت اجتماعی، دادرسی عادلانه و عدالت محیطزیستی برای ایران بوده و هست و به کار سازماندهی، که از چندین ماه پیش همراه با نیروهای باانگیزه و به ویژه جوانِ خارج از کشور آغاز کردهام ادامه خواهم داد و با هم طرح اینترنت آزاد و چند طرح دیگر را با همکاری با نیروهای پایبند به دموکراسی دنبال خواهیم کرد. در این راستا بنا دارم با بسیاری از گروهها، چهرههای سیاسی و مدنی گفتگو کنم تا این همکاریها گستردهتر شود. دادخواهی برای پرواز PS752 را نیز به جدیت دنبال میکنم. این درحالیست که حدود دو ماه به ارجاع این پرونده به دیوان بینالمللی دادگستری در لاهه باقی مانده است.
برای دوستان گروه همبستگی آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم روزی در سایهی پیروزی انقلاب زن، زندگی و آزادی در ایران، همهی ما در دموکراسی و آزادی و عدالت زندگی کنیم و امیدوارم
مجازات قاتلین فرزندان ایران را به چشم خود ببینم.
نه فراموش میکنم و نه میبخشم.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
حامد اسماعیلیون گرامی، آخرین میخ را بر تابوت اقتدارگرایی فردی ..
اسماعیلیون محترم، با گفتگو با دیگر اعضای منشور، بخصوص شیرین عبادی، عبداله مهتدی و مسیح علینژاد همگی به جمهوریخواهان بگروید و اتحاد و جنبش مهسا را در یک بستر متین جمهوریخواهی ادامه دهید. با اینکار یکبار برای همیشه آب پاکی را روی دست استبداد، به هر شکل که باشد، چه ولایتی و چه سلطانی، بریزید. آخرین میخ را بر تابوت سلطنت و اقتدارگرایی فردی بزن! به مثابه <جنگ اول بهتر از صلح آخر است>، از همین حالا باید خطوط را مشخص کرد و دانست که با چه کس و کسانی باید ائتلاف کرد! اتحاد بلی، ولی نه با مستبدین! بیاد آورید گفته خود را، آقای اسماعیلیون، که هنوز هم در اینترنت موجود است، که می گفتید، عده ای ترس بیخود دارند، از استبداد و سلطنت! اینک متوجه شدید، که انن ترس چندان هم بیخود نیست! بدانید که <گرگ زاده عاقبت گرگ شود، گر چه با آدمیزاد بزرگ شود>!!!
بیاد آورید که خمینی هم تا به قدرت نرسیده بود، از اتحاد می گفت!
براي اولين بار جبهه اي غير…
براي اولين بار جبهه اي غير رسمي در سياست متشكل از افراطيون سلطنت طلب، در كنار وارثان نيروهايي كه در سال ١٣٥٧ به جبهه سرنگوني پيوسته بودند، در مخالفت با شكل گيري يك "همبستگي ملي" براي "فرداي نسل جوان ايراني" با يك ديگر متحد شدند ونتيجه اين همدلي گسترده چيزي جز بر هم زدن جمع مبتكرين منشور مهسا نميتوانست باشد. حافظه تاريخي جنبش مهسا اين رويداد تلخ را در خود ثبت خواهد كرد.
باید اعتراف کرد که دستگاه…
باید اعتراف کرد که دستگاه جهنمی اطلاعاتی -پروپاگاندای رژیم توانست افراطیون سلطنت مطلقه+ مجاهدین + چپ های افراطی+ کورد های تمامیت خواه را در مسیر شکست منشور همبستگی ( مهسا) همگام نماید
آزموده را آزمودن خطاست!
در ماههای نوامبر و دسامبر 2022 دو نوشتار را در سایت ایران گلوبال منتشر کردم با عناوین زیر:
<اپوزیسیون، چشم انداز و حکومت آینده> و
<ائتلاف کنید!>.
هر شخص که این دو نوشتار را خوانده باشد، امروز بعد از گذشت چهار پنج ماه از تالیف این مقالات پی می برد، که من آنروز چه گفتم و چه را پیش بینی کرده بودم. یک پیش بینی از جنس همان پیش بینی هایی که در سال 1358 بعنوان یک دانشجو برای این مثلا جمهوری اسلامی کرده بودم. در آنزمان من و بسیاری دیگر از همفکرانمان را از دانشگاه اخراج کردند. اما بعد از گذشت چهل و چهار سال نظاره می کنیم که مردم کم کم از خواب بیدار می شوند!
در این دو نوشتار اخطار کرده بودم که با مستبد نمی توان ائتلاف کرد و چهارده دلیل را برشمردم که چرا با رضا پهلوی نمی توان و نباید ائتلاف کرد! و یا یکی از شروط ائتلاف با ایشان را این دانستم که وی از شاهزادگی استعفا دهد. او می گوید به جمهوری اعتقاد دارد. اما این گفته تنها به مثابه <با دست پس می زند و با پا پیش می کشد> است و خواهد ماند! این را می گوید، اما خود ولیعهد تعیین می کند! این را می گوید و کمپین راه می اندازد! این را می گوید و به اسرائیل می رود! شما به چه خقی به اسرائیل می روید!؟ تو فقط نماینده چهارصد هزار نفر انسان مجازی هستی!!! با دولتهای غربی معامله کردن و با یک جنایتکار خونریز معلوم الحالی همانند نتانیاهو ماچ و بوسه کردن شرم دارد! این شرم را من دارم، چون تو خود فهم و شعور آنرا نداری!
آقای حامد اسماعیلیون، کار برازنده ای کردید که جدا شدید! دیگران هم جدا خواهند شد! شیرین عبادی، مهتدی و علی نژاد هم جدا خواهند شد! شما تنها در کنار جمهوریخواهان جای دارید!
بگذارید این <اعلیحضرت رضا شاه دوم> در یک گروه تکثر گرا که تکثر آنان عبارت از افراد با سبیل و بی سبیل و .... اما همه شاه اللهی باشند، انجام پذیرد.
افزودن دیدگاه جدید