رفتن به محتوای اصلی

نیرو هائی که حتی قادربه ایستادن کنار هم نیستند؟
11.05.2023 - 06:39

 

نوشته ای بتاریخ

11/ 03/  2021

 

نمی دانم چرا نمی توانم با قطعیتی که بعضی ها موضع گیری های سیاسی را درک می کنند و نتیجه آنرا در پراتیک اجتماعی روشن و قابل پیش بینی می دانند طوری که مو لای درز آن نمی رودرا من متوجه نمی شوم !و درک نمی کنم؟ مرتب از خود سئوال می کنم سیاست و موضع گیری که منجر به جذب نیروی معین اجتماعی، هم‌گرائی و تاثیر گذاری بر اساس توانمندی ناشی از این همگرائی نشود، چگونه می تواند تاثیر گذار در بازی های سیاسی با قدرت حاکمه باشد؟ اگر چنین است چرا بعد چهل سال حتی از جائی که بودیم عقب تر نیز رفته ایم؟ اگر آن طور که می گویند هست پس کو دنبه اش؟

نمی توانم تناقضی را که در شعارها و عمل کردهاست درک کنم .می توان گفت قریب به اکثریت اپوزیسیون خارج از کشور خواهان برکناری این حکومت اسلامی و برقراری حکومتی مبتنی بر سکولاریسم، انتخابات آزاد بر اساس منشور حقوق بشر،آزادی و عدالت اجتماعی هستند . خواهان یک وحدت حداقل حول شعار" نه "به جمهوری اسلامی!

حال بیائیم به صحنه عملی که باید منطبق با این خواست باشد!وهماهنگی نیرو های اپوزیسیون را ایجاد نماید نگاه کنیم. اما صحنه عمل به گونه ای دیگر است .

بانگ های نا هماهنگ بخشی از اپوزیسیون چپ گرفتار در باور های ته نشین شده ازسالها مبارزه به اصطلاح ضد امپریالیستی که هنوز با جاشنی اصلاح طلبی وامید به عملکرد بخشی به اصطلاح رادیکال آن خود را قناعت میبخشد گاه شرمگینانه وگاه بصراحت می گوید" هنوز اصلاح طلبان نیروئی جدی وتاثیر گذاری هستند که می شود با آن ها هم آهنگ شد. مقابل افراط گرائی حاکمیت ایستاد ودر پروسه بدون آن که کشور دچار سرنوشت سوریه شود آرام آرام تغیر را پیش برد. هنوز مردم به خاتمی وموسوی اعتماد دارند. افکار عمومی آن ها را بیشتر قبول دارد. اگر اجازه شرکت به آن ها داده شود ماشاهد مشارکت بالای مردم در انتخابات خواهم بود.این حکومت ساقط کردنی نیست تنها از طریق مبارزه نافرمانی ،تقویت جریان های اصلاح طلب ونیرو های معتقد به تغیر تدریجی است که می توان امید گشایشی یافت! "

نگاهی که در عمل نمی تواند در جبهه برای سرنگونی قطعی این حکومت قرار گیرد.این نیروغرق در رویای دیرین !بدنبال همان ساز وکارهای قدیمی و پلیمیک پایان ناپذیر سیاسی با دیگر نیرو ها به همان روال تکراری چهل ساله است. هنوز باوری به نیرو وخشم متراکم شده در بطن جامعه وعبور از اصلاح طلبان ندارد! وقتی هم می پرسی پس تکلیف شعار برکناری حکومت و سکولاریسم و انتخابات آزاد چه شد؟ صد ها دلیل می آورند که نتیجه آن این است که در فضای نسبتا بازی که ممکن است اصلاح طلبان بوجود بیاورند.مردم نفسی براحتی می کشند ،جامعه تلطیف می گردد ،امکان برای کسانی که در سازمان های اجتماعی مردم نهاد مبارزه می کنند!برای تشکل های مختلف کارگری و کارمندی فراهم می شود که در صحنه حضور یابند ! ده ها خیالات این چنینی که خود درون آن با مسرت خاطر غوطه می خورند و هر گونه مخالفت با چنین نظری را سنگ اندازی در جهت مبارزه آرام مدنی تلقی می نمایند.این ها هنوز بیشتر از آن که به هم گرائی بخش هائی از سلطنت طلبان مشروطه خواه،جریان های جمهوری خواه واقعی ، به ملیون،اقلیت های قومی ،مذهبی،تشکل های گروهی آزادی خواه،شخصیت های سیاسی ،اجتماعی ،فرهنگی علمی ،هنری وورزشی ونیروی میلیونی مهاجران بناگزیر ترک وطن کرده !که می تواننددر یک جبهه مشترک جهت مبارزه با استبداد حاکم و "نه "به جمهوری اسلامی جمع شونداعتقاد داشته باشند !علنا و عملااز جبهه داخلی فرضی با زعامت اصلاح طلبان حمایت می کنند.ادعایشان برای سرنگونی و انتخاات آزاد ودولت سکولار در عمل مشخص شعاری بیش نیست وقدمی در راستای همبستگی بر نمی دارند.

بخش دیگر چپ سنتی ارتدوکس است که تکلیفش مشخص، سرراست و عمل کردش منطبق بر پرچم سرخ طبقاتی تاریخی و صف مستقلی است که هم چنان در برابر چشمانش برای عدالت اجتماعی رژه می روند و هنوز سرود انترناسیونال می خوانند.او نیز در عمل با وجود مخالف دو آتشه رژیم بودن کوچکترین قدمی در جهت ایجاد یک جبهه ضذ استبدادی با دیگر نیرو ها بر نداشته خود را منزه تر، پاکیزه ترومحق تر از تمام جریان ها دانسته و خود را نماینده سیاسی تشکیلاتی طبقه کارگر میدانند.با چنان توهمی مسلما نمیتواند هم صدا با چنین اپوزیسیون نا هم خوانی گردد.

درجریان سلطنت طلبان و مشروطه خواهان نیز طیف گسترده ای از سلطنت طلبان دو آتشه تا مشروطه خواهان معتدل قرار دارند که هنوز در کشمکش با همند و از هم نیرو می گیرند برخی خواستار دخالت خارجی و حکومت سلطنتی هستند. برخی مخالف دخالت. برخی کوشندگان برای شکل دادن و تشکیل یک جبهه وسیع از مخالفان با عقیده، هر وابستگی حزبی و سازمانی زیر شعار "نه " به جمهوری اسلامی هستند! تعدادی از سلطنت طلبان اقبال سال های اخیر بخشی از مردم بخصوص نسل جوان به دوران پهلوی را را نشانی از حقانیت خود تلقی کرده و با همان معیارهای ایران بر باده خود خود به مسئله نگاه میکنند و شعار می دهند.محکم به پادشاه خود چسبیده و خواهان بازگشت سلطنت بهر قیمت هستند. در این میان خود آقای رضا پهلوی واقع بینانه ترو با انعطاف بیشتری عمل کرده و نسبت به مواضع ونقش خود و هم گرائی وسپردن حکومت آینده بدون پیش شرط به انتخاب مردم قدم بر داشته و در جهت یک هم گرائی با دیگر نیرو های اپوزیسیون عمل می کند .

حزب چپ تازه پای در میدان نهاده سر گرم کشمکش با بخشی از سازمان فدائیان اکثریت چنان مشغول خود هست و وضعیتی دارد که با وجود چشمک زدن به این جبهه "نه" به جمهوری اسلامی. قادر به موضعگیری صریح نسبت به این جبهه فرا گیر نیست! از این رو گاه به نعل می زند گاه به میخ .بیشترنگران شنل نمایندگی چپی است که زیر عنوان حزب چپ بر دوش افکنده اما هنوز قادر به بستن بند های نگهدار نده آن نیست تا با خیال راحت با شنل حزب چپ تمام قد و مستقل ویکدست بعنوان نماینده تاریخی طبقه کارگر اعلام موضع نماید.چرا که رشته های زیادی اورا به خانواده چپ سنتی و نیروهای مانده در تشکیلات سازمان فدائیان خلق اکثریت متصل می کند که او خود را بیشتر جوابگو به این بخش می داند تا بیک جبهه که تابوی حضورسلطنت طلبان ومشروطه خواهان در آن باشد.

حساب سازمان مجاهدین خلق همیشه جدا بوده وجدا خواهد بود. تشکیلاتی پیر شده وفرسوده از زمان،بی هیچ تغیر وخونی تازه ازنیروهای جوان دررگ های خشگ شده آن. چونان عصای سلیمان که سال ها موریانه در حال جویدن آن بودند ولی کسی جرئت نزدیکی به سلیمان مرده را نداشت. سازمانی که دل در گروه همان عملکرد بشیوه فروغ جاویدان دارد وهرگز ارزشی برای دیگر نیروهای اپوزیسیون قائل نبوده وخود را فراترو انقلابی ترمیداند.نیروئی جدا بافته وجدا تافته تر از دیگران !کاری هم به تغیرمردم، تغیرافکاروقضاوت مردم نسبت به عمل کرد گذشته وحال خویش ندارد او مرکز حقیقت است هر کاری که می کند هر سیاستی که اتخاذ می نماید به هر نیروی خارجی که تکیه میزند درست است و جای سئوالی ندارد.نیروئی که بیشتر از همبستگی با دیگر جریان های سیاسی وتلاش برای قدرت مند کردن جبهه اپوزیسون .خود را تنها نیروی انقلابی می داند که با تکیه به حمایت خارجی می تواند در مقابل جمهوری اسلامی بیایستد و مردم را به مبارزه رو در روی باحکومت بگشاند. اپوزیسیون خارج از مدار قدرت او محلی از اعراب ندارند .آن هاتمامی تخم مرغ های خود را در سبد چنین تفکری می گذارند. بهمان گونه که در سبد صدام نهادند. هرگز به بار آوری این تخم مرغ هایی که نطفه آن انباشته از کینه نفرت !محصور در تفکری بسته وگروهیست شک نکرده و برگندیدگی چنین تخم مرغ هائی نظر نکرده و نمی کنند.سازمانی بدون نقد خود در بوته زمان و تفکر اجتماعی و نسل جدید .

سازمان اکثریت شرمگینانه فرمول "که بر که "را هنوز مجدانه دنبال می کند ودر تشکیلات خود نیز به گونه ای گرفتار همین زور آزمائیست.در تئوری و اعلام نظر خواهان بر کناری ولی فقیه، حکومت سکولار بر اساس انتخابات آزادو خواهان وحدت نیروهای عمدتا چپ و ملی است. اما عملا دل در گرو اصلاح طلبان ملی مذهبی خواهان اصلاحات دارد که از نظر او هنوز پایه وسیع مردمی دارندکه قادر به پس راندن جناح های تند رو حاکمیت و بر قراری دولتی نظیر دولت خاتمی و اصلاحات است.دولتی که سایه یک جنگ را کم کند.

نیرو های چندگانه جمهوری خواهان که بیشتر محصول پاشیده شدن اتحاد جمهوری خواهان است .(مانند هر تشکل فرا گیر خارج از کشور که تا نیروئی در خور می شود خصلت های فردی،منیت ها و خودبزرگ بینی های آمیخته با میل رهبری! وارد عمل می گردد ودر لفافه مبارزه فکری و شیوه های نگاه به مسئله تجمع تازه پا گرفته را از هم میپاشاند وبه قطعات کوچک با رهبران متعدد بدل میسازد .) از رو بافت فکری و تشکیلاتی آنها عمدتا ملقمه ای از نیروی سازمان های چپ بخصوص ازسازمان فدائیان ، چپ های منفرد ،باقی ماندگان حزب توده ،روشنفکران منفرد،بقایای تشکل های قدیمی مانند کنفدراسیون دانشجویان در زمان ماضی، افرادی از ملیون و ملی مذهبی ها است !

عملکردشان تابعی از بالا وپائین رفتن بر آیند و موضع گیری نیرو های چپ ، روشنفکران منفرد، مبارزان داخل کشور هم سو با رادیکال های ملی مذهبی و هر جریانی که بنوعی رضا پهلوی در آن حضور داشته باشد! است .از این رو مرتب در حال انبساط وانقباض بخاطر سیال ویک دست نبودن ترکیب نیرو ها متشکل درآن است .

حساب نیرو های ملی مذهبی بر آمده از دل حکومت اسلامی که تازه پا در صحنه اپوزیسون جمهوری اسلامی در داخل وخارج نهاده جداست.نیروئی که با وجود مخالفت با جمهوری اسلامی بند نافشان به اسلام ناب محمدی با خوانش های گوناگون وبزک کرده وصل است !در نهایت ساز خود می زنند . حتی اگر سخن از سکولاریسم بگویند !

قرابتشان با جریان های مذهبی داخل وخارج و بخشی ازجریان چپ که هنوز نیروی های ایدئولوژیک هستند بسیار بیشتر است تا با دیگر نیروی کاملا سکولار ودمکرات ! تا بااپوزیسیونی فرا گیر که رنگین کمانی از نیرو های مختلف در آن حضور داشته باشند .

پرداختن به دیگر نیروها وعمل کرد ها که متاسفانه هر کدام چه گروهی و چه شخصی ساز خود را می زنند ومنیت های گروهی وفردی خود را بر یک اتحاد عمل فارغ از نام ونشان صرفا در راستای منافع مرد ایران ترجیح می دهند در مجال این نوشته نیست. اما آن چه در در عمل پیش می رود همین نگاه و شیوه است.

حال تجسم کنید نتیجه این عمل کردوپراکندگی و تشتت اپوزیسیون خارج از کشور را نسبت به تظاهراتی در ایران. نسلی که جان بر سر دست می گیرد و بمیدان می آید جوانانی که در سال های اخیربخشی از شعارها یشان "قطع امید از حکومت واصلاح طلبان است"اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمامه ماجرا "همراه شعار های مرگ بر دیکتاتورو ...چه انتظاری از اپوزیسیون خارج از کشور دارند؟ یکی آن ها را به چپ می کشاند دیگری به راست. یکی مدافع زمان شاه است دیگری محالف آن . یکی خواهان تعمیق اعتراضات است دیگری خواهان کم کردن دامنه آن با گوشه چشمی به اصلاح طلبان و در هراس از سوریه ای شدن .در این وسط آن چیزی که گمشده شعار نه به جمهوری اسلامی و مرگ بر دیکتاتوراست!و مردم معترض! خنده حکومت است !بر نقش چنین اپوزیسیونی که جز افزودن بر تشتت فکری و انشقاق در صفوف مخالفان و افزودن بر پراکندگی ودلسردی عمل کرد دیگری ندارد. از چنین اپوزیسیون در هم ریخته ،گرفتار در خود و متفرعن خود خواه !که غم باورهای منجمد شده و گروهی خود را بیشتر دارد تا غم مردمی که در چنان فلاکتی گرفتار آمده اند که تن به خوردن پوست مرغ کیلوئی ششهزار تومانی می دهند چه انتظاری میتوان داشت؟

مردمی که روزانه آب می شوند وفشار زندگی دارد سیمای انسانی آن را سخت تر می کند و خصوصیات خوب ملی و فرهنگی رادر آن ها کم رنگ می سازد و روز به روز نه تنها اعتمادشان به حکومت بلکه نسبت بهم دیگر هم کم می گردد.

درناک تر،تلخ ترو خطرناک تر از جامعه ای که مردمانش نسبت به حکومت و نسبت بهم باور خود از دست داده باشند جامعه ای نیست. گناهی هم ندارند نه حکومتی غمخوار وسالم !نه اپوزیسیونی متعهد که نگران وضعیت او وهمدل وهم کلام با هم و بااو باشند !مردمی که نیاز به یک همگرائی وسیع وتلاش برای پایان دادن به حکومت استبدادی قرون وسطائی از طرف اپوزیسیونی که کم نیستند و اما پراکنده و گرفتار در خود هستند دارند! اپوزیسیونی که باید امید بیافریندو چشم انداز شادی بخش بگشاید جز جدال بین خود چیزی بنمایش نمی گذارد! چگونه می خواهد تشکیل جبهه دهد؟ جبهه ای که امید آفرین باشد ودر برآمد مردم تاثیر گذار ؟ ابوالفضل محققی تاریخ نگارش 21 03 11

* متاسفانه عملکرد اخیر آقای رضا پهلوی در جریان همبستگی ومنشور مهسا ننشان داد که ایشان نیز فاقد آن صلابت وقائم بذات بودن وایستادن در یک تشکل با نظرات وافراد مختلف هستند.هنوز قادر نیستند از چنبره نیروهائی که بشکل های مختلف از سلطنت طلبان دو آتشه گرفته تا حامیانی دیگر خود را رها ساخته و بصدای قلب خود آن طور که بیان می کنند گوش فرا دهند .

صدائی بر آمده از دل یک ملت که ترا به ایستادن تمام قد بدون وسوسه قدرت و،وسوسه رهبری بلا منازع به خود می خواند.

ایستادن در کنار کسانی که جان بر سر دست گرفته وبدون چرتکه حساب وکتاب در کار مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی هستند .

ایستادن وتلاش کردن برای محکم نمودن رشته های همبستگی که امید بسیار مردمان ومبارزان با آن بود.کار آسانی نیست ره سپردن در میان خار مغیلان بعشق خانه لیلی !

"در ره منزل لیلی که خطر هاست در آن

شرط اول قدم آنست که مجنون باشی ." حافظ

عشق لیلی یعنی عاشق مردم بودن ! عاشق ایران بودن وبا تمام وجود برای بهروزی و خوشبختی این ملت رنج دیده در سایه یک همبستگی ملی تلاش کردن . لبخند بر لبان مردم بی لبخند خم شده زیر بار جمهوری منحوس اسلامی نشاندن . زیبا ترین لبخند جهان درسایه امید حاصل از همبستگی ملی.همین !.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.